الف: فرهيختگان (حوزويان و دانشگاهيان)
وظيفه اين قشر خاص از مردم، بخاطر اشتغال به مسائل فرهنگى حسّاستر است. زيرا، از يك سو در جبهه مقدّم مبارزه فرهنگى قرار دارند و از سوى ديگر خود، آماج تيرهاى هجوم فرهنگى مىباشند. براى اين گروه دو وظيفه اصلى وجود دارد:
1ـ هر يك از دو مركز حوزه و دانشگاه حريم يكديگر بشناسند و حفظ كنند. و از سخنانى كه در اتحاد حقيقى حوزه و دانشگاه خلل ايجاد مىكند جلوگيرى نمايند.
2ـ لازم است هر يك از دو مركز مزبور، عناصر اصلى فرهنگ اسلامى را بشناسد و بشناساند. در اين زمينه لازم است پايه هاى فهم دينى بر اساس يقين نهاده شود و با نفوذ شك و ترويج شك گرايى مبارزه شود.
بهترين راه براى مبارزه با شك و شك گرايى آن است كه شناخت خود و ديگران را از باورها و ارزشهاى دينى، مضاعف سازيم و به يقين منطقى دست يابيم.
مثلاً در زمينه عقايد به يك سلسله باورهاى درست و يقينى دست يابيم و آنها را به ديگران عرضه و براى آنها اثبات نمائيم. (بحثهاى مربوط به هستى شناسى)
و در زمينه ارزشهاى اسلامى، وجود يك سلسله ارزشهاى ثابت و پايدار را به اثبات برسانيم و وجه بطلان سخنان بى پايه كسانى كه ارزشهاى را امور اعتبارى و نياز پرورده مىدانند مدلَّل سازيم. (فلسفه اخلاق و فلسفه حقوق)
و در برابر كسانى كه مىكوشند تا از ميزان پاى بندى مردم به اعمال شرعى بكاهند: گناه و حرام را خوب جلوه دهند و تقيّد به مسائل شرعى را «خشكِ مقدّسى» بنامند. خود و ديگران را به عمل كردن به مسائل شرعى وا داشته و تشويق نمائيم.
و پيش از همه اين بحثها بر ما لازم است كه در برابر كسانى كه اصل وجود يقين را يك ضد ارزش تلقّى مىكنند و از شكاكيّت و نسبيّت در معرفت، تبليغ مىنمايند امكان معرفت يقينى را اثبات كنيم و از اين رهگذر عقايد دينى و ارزشهاى اسلامى را از يك پشتوانه معرفتشناختى برخوردار سازيم (بحثهاى مربوط به معرفت شناسى)
ب: عموم مردم
وظائفى را براى عموم مردم مىتوان برشمرد:
1ـ بسيج عمومى و آموزش دينى
در تهاجم فرهنگى، عموم مردم هدف قرار مىگيرند. و از همين رو است كه بايد همه احساس مسئوليت كنند و در يك آماده باش سلاح به دست بگيرند. چه سلاحى در مقابل هجوم فرهنگى؟ سلاح علم. همانگونه كه در هجوم نظامى، همگان آموزش نظامى مىبينند در تهاجم فرهنگى نيز همگان بايد آموزش دينى ببينند و خودشان را مجهزّ كنند. وقى مرض شايع مىشود همه بايد واكسن بزنند تا به آن مرض مبتلا نشوند. نمىتوان گفت ما كه مريض نيستيم پس چرا واكسن بزنيم؟ مرض شيوع دارد دير يا زود، به همه مىرسد. نبايد گفت كه ما شصت يا هفتاد سال از عمرمان گذشته، ديگر كافر نمىشويم. كسانى بودهاند كه در هشتاد سالگى هم شك پيدا كرده اند. وانگهى، ما بايد به فكر جوانان و نوجوانان اين كشور باشيم كه اكثر افراد اين ملّت را تشكيل مىدهند.
2ـ احياى جلسات مذهبى
وظيفه عمومى مردم است كه در مبارزه فرهنگى مشاركت كنند. هر كسى به هر اندازه كه مىتواند. ساده ترين و واجب ترين كارى كه از عهده هيچ كس ساقط نمىشود، خواه پير باشد يا جوان، مرد باشد يا زن، احياى جلسات مذهبى است. چرا از اين كار غافليم؟ جوانان، نوجوانان، خانمها، آقايان، بازاريان، دانشگاهيان و ساير اقشار مردم بايد در سطحهاى گوناگون جلساتى تشكيل دهند و به شكلى فعّال، مطالب را مطرح كنند، سير مطالعاتى براى خود قرار دهند، به صورت استدلالى با يكديگر گفتگو و مناظره كنند و هر جا مشكلى پيش آمد براى حلّ آن نزد يك عالم بروند. هر جلسه مذهبى كه بينش ما را نسبت به اسلام و ارزشهاى آن اندكى بالاتر ببرد يا دست كم، در همين حدّى كه هست نگه مىدارد واجب است در آن شركت جوييم.
ما مىبينيم كه هر روز باورها و ارزشهاى اسلامى كم رنگ تر مىشود و تنزّل مىكند. اگر اين سير نزولى همچنان ادامه پيدا كند به كجا مىانجامد؟
يكى از راههاى جلوگيرى از اين مشكل، برگزارى جلسات مذهبى است كه در آنها اعتقادات تقويت مىشود و جوانان به اين راه ايمان پيدا مىكنند.
3ـ برخورد دوستانه و محبّت آميز با جوانان
عموم مردم بايد با جوانان و نوجوانان برخوردى مناسب داشته باشند. بايد به آرامى و با نصيحت و به صورت غير مستقيم آنها را متوجه ساخت بايد وسائلى فراهم كرد تا دلشان خوش باشد، شاد باشند. مخصوصاً محيط خانواده براى آنها گرم باشد و افراد خانواده با هم مهربان باشند تا از اين رهگذر انگيزه سرگرمى با فيلمهاى ويدئو و .... در آنها كم شده و از بين برود.
در خانه هايى كه محيط آنها تند و خشن است عصبانيت ايجاد مىشود و بچه ها از محيط خانه فرارى مىشوند و به خانه همسايه و دوستان ناباب پناه مىبرند. نه تنها درس نمىخوانند، بلكه آلودگى اخلاقى هم پيدا مىكنند.
امّا اگر محيط خانه محيطى گرم و سالم باشد بچه ها جذب مىشوند و دوست دارند كه در كنار پدر، مادر، خواهر و برادر خود بنشينند و با آنها اُنس بگيرند و كمتر تمايل به كار خلاف پيدا مىكنند. اگر مقدارى هم انگيزه كار گناه در آنها پيدا شود مىتوان با استدلال، ملاطفت و منطق آنها را متوّجه ساخت.
منبع:تهاجم فرهنگى؛ محمدتقى مصباح يزدى؛ تحقيق و نگارش عبدالجواد ابراهيمى ص 172-175