0

∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

 
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

 

وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

 

او کسی است که آفرینش را آغاز می‌کند، سپس آن را بازمی‌گرداند، و این کار برایتقدیم  او آسانتر می‌باشد؛ و برای اوست توصیف برتر در آسمانها و زمین؛ و اوست توانمند و حکیم!

 

سوره روم آیه ۲۷ 


تقدیم به  همه معلمان تاریخ بشریت  



به نیت  رهایی از بند شیطان و گناه

پنج شنبه 11 تیر 1394  11:38 PM
تشکرات از این پست
shayesteh2000 fatemeh74 ehsan007060 shirdel2 namebaran nargesza saeedakh kuoroshss
ehsan007060
ehsan007060
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 10952
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

قرآن در این آیه با کوتاهترین استدلال، مسأله امکان معاد را اثبات کرده است، مى‏گوید: شما معتقدید آغاز آفرینش از اوست، باز گشت مجدد که از آن آسانتر است چرا از او نباشد؟
توجه به یک نکته در اینجا ضرورى است که تعبیر به آسان بودن و سخت بودن از دریچه فکر ماست، و الا براى وجودى که بى نهایت است «سخت» و «آسان» هیچ تفاوتى ندارد.



 

جمعه 12 تیر 1394  12:24 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss tahmores shirdel2 nargesza
ehsan007060
ehsan007060
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 10952
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

هر وصف کمالى در آسمان و زمین در باره هر موجودى تصور کنید از علم، قدرت، مالکیت، عظمت، وجود و کرم، مصداق اتم و اکمل آن نزد خدا است، چرا که همه محدودش را دارند، و او نامحدودش را، اوصاف همه عارضى است و اوصاف او ذاتى و او منبع اصلى همه کمالات است.
سر انجام در پایان آیه به عنوان تأکید یا به عنوان یک دلیل، مى‏گوید:
 «و اوست توانمند و حکیم» (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
عزیز است و شکست‏ناپذیر اما در عین قدرت نامحدودش کارى بى‏حساب انجام نمى‏دهد، و همه افعالش بر طبق حکمت است.



 

جمعه 12 تیر 1394  12:27 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss tahmores shirdel2 nargesza
kuoroshss
kuoroshss
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3221
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

 
وَهُوَ الَّذِی یَبْدَؤُاْ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ
 
وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَی‏ فِی السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
 
آیه 27، سوره ی مبارکه ی روم
 
 
و او کسی است که آفرینش را آغاز می‏ کند، سپس آن را(باز می‏ گرداند و)تجدید می‏ کند و این کار برای او
(از آفرینش نخستین) آسان‏تر است، و قدرت برتر در آسمان‏ها و زمین مخصوص اوست؛
و او شکست ‏ناپذیر و دانا به حقایق امور است.

 

پیام ها:

 
1- خداوند در همه چیز یکتاست:
     در خالقیّت: «هوالّذی یبدء الخلق ثمّ یعیده»
     در کمالات: «وله المثل الاعلی»
 
2- توجّه به آفرینش ابتدایی، کلید آشنایی با معاد است. «یبدء - ثمّ یعیده»
 
3- مطابق فهم مردم سخن بگویید. (با این که برای خداوند هیچ کاری سخت‏ تر و یا آسان ‏تر
      از کار دیگر نیست ولی باز هم کلمه‏ ی «اهون» به کار رفته است.)
 
4- صفات خداوند از تصوّر و قلم و بیان انسان، برتر است. «و له المثل الاعلی»
 
5- هیچ کس و هیچ چیز را با خداوند مقایسه نکنید. «و له المثل الاعلی»
 
6- مقتضای حکمت وقدرت الهی، پیدایش معاد است. «ثمّ یعیده ... هوالعزیز الحکیم»
جمعه 12 تیر 1394  3:30 AM
تشکرات از این پست
shirdel2 tahmores nargesza
kuoroshss
kuoroshss
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3221
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

 
در قرآن کریم دو بار «مثل اعلی» آمده است و هر دو بار مربوط به ذات مقدس ربوبی است،
یکی در سوره نحل آیه 60: «ولله المثل الاعلی»
و دیگر در سوره روم آیه 27: «و له المثل الاعلی فی السموات و الارض».
هر دو آیه می گوید: مثل اعلی از آن خداوند است.
 
معنای مَثَل
«مِثل» و «مَثَل» و «مثیل» هر سه بمعنای همانندی است
دقیقاً مثل «شِبه» و «شَبَه» و «شبیه» هم از جهت لفظ و هم از جهت معنا.
 
خداوند «مِثل» ندارد «لیس کمثله شی ء» امّا مَثَل دارد و مراد از آن اسماء و صفاتِ ذاتِ مقدس اوست.
بنابراین مَثَل در دو آیه فوق به معنای وصف است یعنی برترین اوصاف از آنِ ذاتِ مقدسِ ربوبی است،
 
به کار رفتن «مَثَل» در معنای وصف چیزی است که خبرگان لغت مانند «یونس بن حبیب» (متوفای 182) و محمد بن سلام جماحی (متوفای سال 232) و ابو منصور ثعالبی (متوفای 429) بر آن تأکید دارند.(لسان العرب ج 11، ص 611 و 612 «کلمه مثل».)
جمعه 12 تیر 1394  4:04 AM
تشکرات از این پست
shirdel2 tahmores nargesza
kuoroshss
kuoroshss
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3221
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

در فرازی از زیارت جامعه کبیره می خوانیم:
 
.... وَ كَهْفِ الوَري وَ وَرَثَه الانبياء وَ«المَثَلِ الأعلي» و دعوه الحسني و حجج الله علي اهل الدنيا و ....
 
سلام بر شما (ائمه معصومین علیهم السلام) که مثل اعلی هستید

 

در این فراز زیارت جامعه مراد از آنکه امامان مثل اعلایند چیست؟

 

به نظر می رسد مراد آن باشد که این گل های بی خار جهان هستی برترین اوصاف را دارند آن چه خوبان همه دارند آنان یک جا حائز این اوصاف اند!
زیرا امامان (علیهم السلام) برترین کسانی اند که این افتخار را دارند که متخلق به اخلاق الهی بوده و تجلّی برخی از صفات عُلیا و اسماء حُسنای خداوند باشند. این که تعبیر به برخی داریم از آن رو است که برخی از صفات مخصوص ذات مقدس اوست «وحدانیت»، «حی لایموت» «قدرت نامتناهی»، «علم نامتناهی»،... و...اختصاص به خداوند متعال دارد. و امامان هم کمالاتی که دارند، به اذنِ ذاتِ مقدسش دارند، که آنها مخلوق اویند از اصلِ وجود و هستی و معجزات همه اش باذن الله است.(سوره آل عمران ، آیه 49.)
 
امامان معصوم در همه عرصه ها «مثلِ اعلایِ» صفاتِ عالی انسانی که از آنها به «مکارم اخلاق» تعبیر می شود هستند.

 

جمعه 12 تیر 1394  4:33 AM
تشکرات از این پست
shirdel2 tahmores nargesza
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

بنام خدا

ترجمه و تفسیرآیه 27 سوره روم - قسمت اول
و هو الذى يبدوا الخلق ثم يعيده و هو اهون عليه و له المثل الاعلى فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم .
و او كسى است كه خلقت را آغاز كرد و اعاده اش مى كند، و اعاده برايش آسان تر است، و براى او در آسمانها و زمين از هر مثل فرد اعلايش هست و او مقتدر حكيم است .
 و هو الذى يبدوا الخلق ثم يعيده و هو اهون عليه...
كلمه (يبدوا) از (بدء) است، و (بدء خلق ) همان ايجاد ابتدايى و بدون الگو است، و كلمه (يعيده ) از اعاده است، كه به معناى انشاء بعد از انشاء است.
در جمله (و هو اهون عليه )، ضمير اولى به اعاده برمى گردد، كه از كلمه (يعيد) استفاده مى شود، و ضمير دومى - به طورى كه از سياق به ذهن تبادر مى كند - به خداى تعالى بر مى گردد.

طرح يك اشكال و بيان وجوه مختلفى در پاسخ به آن

بعضى به اين آيه شريفه اشكال كرده اند كه : (اگر اعاده انسانها در قيامت براى خدا آسانتر باشد، لازمه اش اين است كه ايجاد آنها بدون الگو در آغاز خلقت دشوارتر باشد، چون هر آسانترى يك دشوارتر دارد، و اين با قدرت مطلقه و نامحدود خدا نمى سازد، چون قدرت نامتناهى وضعش نسبت به موارد مختلف نمى شود، و تعلقش بر دشوار و آسان يكسان است، پس كلمه افعل تفضيل (آسانتر) در اين جا معنا ندارد).

در جواب از اين اشكال وجوهى ذكر كرده اند.

اول اينكه : (ضمير در (عليه ) به خدا برنمى گردد، بلكه به خلق برمى گردد، و معنايش اين است كه : اعاده هر چيزى براى خلق آسانتر از ايجاد ابتدايى است، چون ايجاد ابتدايى الگو ندارد، ولى اعاده هر چند بار هم كه باشد آسانتر است چون الگو دارد، و چون اعاده از ابتداء براى خلق آسانتر است ديگر درباره خداى تعالى چه اشكالى دارد).

و اين توجيه صحيح نيست، براى اين كه برگشتن ضمير به خلق خلاف ظاهر آيه است.

دوم اينكه : (كلمه (اهون ) در اين جا از معناى تفضيلى منسلخ است، و همان معناى آسان را مى دهد، نه (آسانتر)، همچنان كه كلمه (خير) با اينكه در اصل فعل تفضيل است، و معناى (بهتر) را مى دهد در جمله (ما عند الله خير من اللهو - آنچه نزد خدا است خوبست نه لهو)، از معناى تفضيلى منسلخ شده ).

اشكال اين توجيه هم اين است كه : دليلى بر آن نيست، و تحكم واضحى است.

سوم اينكه : آسانتر بودن اعاده از انشاء ابتدايى از نظر مقايسه خود آن دو با هم است، نه اينكه نسبت به خدا باشد، و اين تفضيل در بين فعلى و فعل ديگر خدا هيچ مانعى ندارد، همچنان كه خودش فرموده : (لخلق السموات و الارض اكبر من خلق الناس ).

اين توجيه همان است كه از كلام زمخشرى هم استفاده مى شود كه گفته است : (اگر بگويى چرا در جمله (ثم اذا دعاكم...) اعاده خلق اين قدر بزرگ شمرده شده، به طورى كه گويى از قيام آسمانها و زمين به امر خدا مهم تر است ؟ و آن وقت همين اعاده در جمله (و هو اهون عليه ) آسانتر معرفى شده ؟ در جواب مى گوييم : اعاده انسانها در قيامت فى نفسه بزرگ هست، و ليكن به قياس با انشاء ابتدايى آسانتر معرفى شده ).

اشكال اين وجه اين است كه : كلمه (اهون ) مقيد به (عليه ) شده، يعنى براى خدا آسانتر است، و اين بهترين گواه است بر اينكه مقايسه اى كه بين انشاء و اعاده واقع شده نسبت به خداى تعالى است، نه بين خود اعاده و انشاء، پس اشكال همچنان به قوت خود باقى است.

توجيه چهارم اينكه گفته اند: (تفضيل نسبت به اصول و موازين رايج بين مردم است، نه نسبت به واقع امر، اين مردمند كه معتقدند تكرار شدن يك عمل هر چند يكبار باشد سبب مى شود براى اينكه اعاده اش از بار اولش آسانتر باشد. پس گويا گفته شده، اعاده براى خدا كارى ندارد، چون از نظر اصول و موازين خود شما هم كه باشد اعاده از انشاء آسانتر است براى خدايى كه عالم را بدون الگو، و براى اولين بار آفريده، اين از نظر اصول و موازين خود شماست، و گرنه قدرت او نسبت به ايجاد ابتدايى و اعاده يكسان است ).

اشكال اين توجيه اين است كه : هر چند در جاى خود حرف صحيحى است، و ليكن اشكال در اين است كه چگونه از آيه استفاده كنيم، با اينكه شاهدى از الفاظ آيه بر آن نيست.
ادامه دارد.....


منبع : تفسیر المیزان
 

                  

جمعه 12 تیر 1394  7:36 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss nargesza
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

بنام خدا

ترجمه و تفسیرآیه 27 سوره روم - قسمت دوم

پاسخ ديگرى از صاحب كشاف و بيان چهار اشكال به آن

پنجم اينكه گفته اند: - اين را نيز صاحب كشاف به عنوان وجهى ديگر آورده - انشاء از قبيل تفضل است، كه فاعلش در انجام و ترك آن مخير است، مى تواند چيزى را ايجاد بكند، و مى تواند ايجاد نكند، ولى اعاده از قبيل واجب است، كه به هيچ وجه نبايد ترك شود، براى اينكه اعاده براى جزاء و كيفر و پاداش است، و اين بر خداى تعالى واجب است.

توضيح اينكه : كارها انجامش به دست فاعل يا محال است، كه محال قابليت آن را ندارد كه قدرت به آن متعلق شود، و فاعل آن را بياورد، و يا به خاطر وجود مانعى مثل قبح ممتنع است، كه انجام اين نيز براى حكيم مانند محال است، چيزى كه هست نه محال عقلى، بلكه محال عارضى، و يا تفضل است كه فاعل مى تواند آن را بياورد و مى تواند نياورد، و يا واجب است كه در اينگونه كارها فاعل مجبور به آوردن آن است، و نمى تواند در انجام آن اخلال كند.
حال كه اين تقسيم روشن شد مى گوييم دورترين افعال از محال بودن، فعل واجب است، همچنان كه نزديك ترين آنها نسبت به تحقق باز واجب است، و چون اعاده واجب است، پس دورترين افعال است از امتناع، و چون چنين است نزديك ترين افعال است به تحقق، پس اعاده آسانترين كارها است، و چون آسان ترين آنهاست در نتيجه از انشاء نيز آسان تر است.

و ما به اين جواب چهار اشكال داريم :

اول اينكه : اين حرف وقتى صحيح است كه خلقت عالم و تحقق موجودات به اولويت بوده باشد، نه وجوب، و حال آنكه در جاى خودش ثابت كرده ايم كه تحقق اشياء بر اساس اولويت نيست، بلكه بر اساس وجوب است، و چون چنين است پس انشاء و اعاده هر دو به يك مقدار از امتناع فاصله دارند، يكى از ديگرى نزديك تر نيست.
دوم اينكه : دورى و نزديكى كه زمخشرى ذكر كرد صرف تصوير عقلى است، به خلاف سهولت و دشوارى كه دو صفت وجودى است، يعنى وجود يك چيز از جهت صدورش از فاعل گاهى آسان و گاهى سخت است، و اين گونه صفات وجودى دائر مدار اعتبار عقلى نمى شود.
سوم اينكه : انشاء هم مانند اعاده مبتنى بر مصلحت است اينطور نيست كه تنها اعاده به خاطر اينكه براى جزاء است مصلحت داشته باشد، بلكه انشاء نيز تا مصلحت صددرصد نداشته باشد از خداى حكيم سر نمى زند، پس از اين نظر اعاده و انشاء فرقى با هم ندارند، و به طورى كه گفته اند: از جهت دورى و نزديكى به امتناع يكسانند.
چهارم اينكه : به مقتضاى اين وجه اعاده فى نفسه آسان تر از انشاء است، نه به قياس با قدرت خداى تعالى، پس در حقيقت توجيه پنجم همان توجيه سوم خواهد بود، و اشكالش نيز همان اشكال.

جواب به اشكال فوق با بيان مفاد جمله: (و لله المثل الاعلى)

ببينيم آنچه سزاوار است گفته شود اين است كه جمله مورد بحث كه به آن اشكال شده يعنى جمله (و هو اهون عليه ) با جمله بعدى تعليل شده، و در آن فرموده كه چرا اعاده آسان تر است، و آن جمله : (و لله المثل الاعلى...) است، كه در حقيقت حجتى است بر آسانتر بودن اعاده.
به اين بيان كه : از جمله مذكور برمى آيد كه هر صفت كمالى كه يك يك موجودات آسمان و زمين به آن متصف و ممثل مى شوند از قبيل حيات، قدرت، علم، ملك، جود، كرم، عظمت، و كبريايى، و امثال آن، در حقيقت اندكى است كه رفيع ترين رتبه آن، و عالى ترين حد آن در خداى سبحان است، زيرا هر موجودى هر قدر هم بزرگ باشد، بالاخره محدود و متناهى است، پس به قدر ظرفيت خود آن صفت را فرا گرفته، و نشان مى دهد، ولى خداى تعالى نامحدود و نامتناهى است، همچنان كه خودش فرموده : (و لله الاسماء الحسنى ).
توضيح اينكه : هر صفتى از صفات كمال كه در موجودى از موجودات زمين و آسمان ببينيم بايد بلا درنگ منتقل به صفتى در مقابل آن شويم، چون صفت كمال او از خداست، و مقابل آن از خود اوست، مثلا وقتى موجودى زنده مى بينيم، منتقل مى شويم به اينكه او در ذات خود مرده است، و يا اگر قادر مى بينيم، مى فهميم كه او در ذاتش عاجز است، پس صفت كمالى كه دارد محدود و مقيد به حالى و وصفى است كه در غير آن حال و وضع آن صفت را ندارد.
مثلا علم در موجودات و مخلوقات، مطلق و غير محدود نيست، بلكه محدود و آميخته با جهل است، جهل به غير مسائل معلوم، و همچنين حيات، قدرت، ملك، عظمت و غير آن همه مقيد و محدودند.
ولى خداى سبحان كه افاضه كننده آن صفت كمال است، صف ت مذكور در او محدود نيست، بلكه مطلق است، و آميخته با ضدش ‍ نيست بلكه صرف و خالص، است پس با علمش جهلى، و با حياتش مماتى نيست، پس خداى سبحان از آنچه غير او بدان متصف مى شود از صفات كمال - كه آميخته و محدود است - خزينه و نامحدود و خالصش را دارد.
تكرار مى كنم، هر صفتى كه در خداى تعالى و مخلوقات او پيدا شود، حد اعلايش و افضلش در خدا است، و حد پايين و غير خالصش در غير اوست، پس آنچه در غير اوست مفضول است نسبت به آنچه نزد اوست.
حال كه اين معنا روشن گرديد، مى گوييم : اعاده اى كه متصف به آسانى است (در وقتى كه قياس شود با انشايى كه نزد خلق است ) نزد خدا اهون است، يعنى آسان محض است، و خالص از صعوبت و مشقت است، بخلاف آسانى نزد خلق، كه در عين آسانى خالى از دشوارى نيست، پس ديگر لازم نيست كه انشاء براى خدا سخت تر از اعاده باشد، براى اينكه مشقت و صعوبت مربوط به فعل است، كه فعل هم تابع قدرت فاعل است، هر چه قدرت كمتر باشد، مشقت فعل بيشتر، و هر چه قدرت بيشتر باشد، مشقت فعل كمتر خواهد بود، تا آنجا كه قدرت غير متناهى شود، كه در آن صورت ديگر مشقتى تصور ندارد، و چون قدرت خداى تعالى غير متناهى است، هيچ عملى براى او مشقت ندارد، همچنانكه مستفاد از جمله (ان الله على كل شى ء قدير) همين است، چون وقتى خدا بر هر چيز قادر بود، و قدرتش به هر چيز تعلق گرفت، ديگر متناهى نخواهد بود - دقت فرماييد.
پس حاصل جواب اين شد كه اعاده خدا آسان ترين اعاده، و انشايش آسان ترين انشاء، و هر كمال ديگرش كامل ترين كمال است.

(و له المثل الاعلى فى السموات و الارض ) - گفتيم كه اين جمله در مقام استدلال و تعليل جمله (و هو اهون عليه ) است، و حاصل آن اين است كه : هر صفت كمال كه در موجودى از موجودات زمين و آسمان باشد چه صفت جمال باشد، و چه جلال، اعلا مرتبه آن، يعنى مطلق غير مقيد، و خالص بدون خلط و شائبه آن در خدا است، پس آسان ديگران براى او آسان تر است.
(و هو العزيز الحكيم ) - اين جمله در مقام تعليل جمله (و لله المثل الاعلى...) است، و معنايش اين است كه : بدين جهت گفتيم كه عالى ترين صفات از آن اوست، كه او عزيز است، يعنى واجد است آنچه را كه ديگران فاقد آنند، و ممكن نيست چيزى برايش ‍ ممتنع باشد، و نيز براى اينكه او حكيم است، و نقص و فتور عارض بر فعل او نمى شود، چون اگر يكى از صفات او كه در ديگران نيز هست اعلا نمى بود، قهرا محدود و غير مطلق، و مخلوط به ضد و آميخته با نقص و قصور مى بود، و به خاطر همين نقص و قصور ذليل و پست مى شد، و حال آنكه او عزيز است، و عزتش على الاطلاق است، از سوى ديگر اگر نقص در او راه مى داشت، اين نقص و فتور در فعل او رخنه ايجاد مى كرد، و ديگر حكيم على الاطلاق نمى بود، و حال آن كه حكيم على الاطلاق است.

منبع : کتاب تفسیر المیزان

                  

جمعه 12 تیر 1394  7:40 AM
تشکرات از این پست
tahmores kuoroshss nargesza
namebaran
namebaran
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1392 
تعداد پست ها : 4155
محل سکونت : تهران

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

مراد این است که اوصاف بدیعه خدا بکمال است ، و همه محدودش را دارند و او نامحدودش .‏

چشم برندار ازم می پاشه زندگیم

جمعه 12 تیر 1394  10:58 AM
تشکرات از این پست
tahmores kuoroshss nargesza
namebaran
namebaran
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1392 
تعداد پست ها : 4155
محل سکونت : تهران

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

توجه به يک نکته در اينجا ضروري است که تعبير به آسان بودن و سخت بودن از دريچه فکر ما است، والا براي وجودي که بي‏نهايت است «سخت» و «آسان» هيچ تفاوتي ندارد، اصولا سخت و آسان در جائي مفهوم دارد که سخن از قدرت محدودي در ميان باشد که از عهده‏ي کاري به خوبي برآيد و از عهده‏ي کار ديگري به زحمت، اما هنگامي که سخن از قدرت نامحدود در ميان است سخت و آسان بي‏معني مي‏شود.
به تعبير ديگر برداشتن عظيمترين کوههاي روي زمين براي خداوند به همان اندازه آسان است که برداشتن يک پر کاه!
و شايد به همين دليل بلافاصله در ذيل آيه مي‏فرمايد: «و براي خدا است توصيف برتر در آسمان و زمين» (و له المثل الا علي في السموات والارض).
چرا که هر وصف کمالي در آسمان و زمين درباره هر موجودي تصور کنيد از علم قدرت و مالکيت و عظمت وجود و کرم، مصداق اتم و اکمل آن نزد خدا است، چرا که همه محدودش را دارند، و او نامحدودش، اوصاف همه عارضي است و اوصاف او ذاتي و او منبع اصلي همه کمالات است.
حتي الفاظ ما که غالباً براي بيان مقاصد روزمره ما است بيانگر اوصاف او نمي‏تواند باشد، همانگونه که در تعبير «اهون» (آسانتر) نمونه آن را ديديم.
جمله‏ي فوق همانند چيزي است که در سوره اعراف آيه 180 آمده: و للَّه
الاسماء الحسني فادعوه بها: «براي خدا بهترين نامها است او را با آن بخوانيد» و در سوره شوري- 11 آمده است ليس کمثله شي‏ء: «هيچ چيز در عالم همانند خدا نيست».
سرانجام در پايان آيه به عنوان تأکيد يا به عنوان يک دليل، مي‏گويد: «و او است عزيز و حکيم» (و هو العزيز الحکيم).
عزيز است و شکست‏ ناپذير اما در عين قدرت نامحدودش کاري بي‏حساب انجام نمي‏دهد، و همه افعالش بر طبق حکمت است.

چشم برندار ازم می پاشه زندگیم

جمعه 12 تیر 1394  10:59 AM
تشکرات از این پست
tahmores kuoroshss nargesza shirdel2
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

امام صادق (ع) می فرماید: عبادت، زیاد نماز خواندن و روزه گرفتن نیست، همانا عبادت، اندیشیدن در امر خداست.

جمعه 12 تیر 1394  3:37 PM
تشکرات از این پست
kuoroshss nargesza shirdel2
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

آفرینش جهان

مدت زمان آفرينش در قرآن شش روز دانسته شده كه چهار روز آن مربوط به زمين و تدبير امور آن و چهار روز مربوط به آسمان‏ هاست كه دو روز آن با زمين مشترك است) فصلت، آيات 10 و 21 (لذا جمعا شش روز مى‏ شود. لازم به ذكراست، منظور از شش روز، شش دوره است نه شش روز از روزهاى دنيا. بحث آفرينش و خلقت جهان در شش روز در هفت آيه از آيات قرآن(1)آمده است و در سه مورد علاوه بر آسمان ها و زمين، «ما بينهما آن چه در ميان زمين و آسمان قرار دارد» نيز به آن اضافه شده است يعنى تمام چيزهايى كه بين زمين و آسمان قرار دارد. آن گاه پيدايش مجموعه هستى و جهان در شش روز، يعنى كمتر از يك هفته مطلبى به ظاهر خلاف علم است زيرا علم مى گويد: ميلياردها سال طول كشيده تا زمين و آسمان به وضع كنونى در آمده است. ولى بايد توجه داشت كه «يوم روز» و معادل آن به معناى «يك دوران» به كار مى رود، خواه اين دوران يك سال باشد يا صد سال يا يك ميليون سال و يا ميلياردها سال و شواهدى اين معنى را اثبات مى كند:

جمعه 12 تیر 1394  3:41 PM
تشکرات از این پست
kuoroshss nargesza shirdel2
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

. روزى كه همه جهان به صورت توده گازى شكلى بوده كه با گردش به دور خود از هم جدا گرديد و كرات را تشكيل داد.

2. اين كرات تدريجا به صورت توده مذاب و نورانى و يا سرد و قابل سكونت در آمدند.
3. روز ديگر منظومه شمسى تشكيل يافت و زمين از خورشيد جدا شد.
4. روز ديگر زمين سرد و آماده حيات گرديد.
5. سپس گياهان و درختان در زمين آشكار شدند.
6. سرانجام حيوانات و انسان در روى زمين ظاهر گشتند.(5)
آن چه در دوران ششگانه بيان شد با آيات قرآن نيز سازگارى دارد، از جمله در سوره فصلت مى خوانيم: «او(خدا )در زمين كوه هايى قرار داد و بركاتى در آن آفريد و مواد غذايى مختلف آن را مقدر فرمود، اين ها همه در چهار روز( و دوره) بود درست به اندازه نياز تقاضا كنندگان، سپس اراده آفرينش آسمان فرمود و در حالى كه به صورت دود بود، به آن و به زمين دستور داد به وجود آييد و شكل گيريد، خواه از روى اطاعت و خواه اكراه. آنها گفتند: ما از روى طاعت مى آييم». در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز( دو دوره) آفريد و آن چه مى خواست در هر آسمانى مقدر فرمود و آسمان پائين را با چراغ هايى) ستارگان (زينت بخشيديم و) با شهاب ها (از استراق سمع شياطين حفظ كرديم اين است تقدير خداوند دانا».(6)
جمعه 12 تیر 1394  3:43 PM
تشکرات از این پست
kuoroshss nargesza shirdel2
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

 

متن آیه:
 

وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ
 

ترجمه:
 

او کسي است که آفرينش را آغاز مي‏کند، سپس آن را بازمي‏گرداند، و اين کار براي او آسانتر مي‏باشد؛ و براي اوست توصيف برتر در آسمانها و زمين؛ و اوست توانمند و حکيم.
 

تفسیر آیه:
 

27- او کسي است که آفرينش را آغاز کرد سپس آن را باز مي‏گرداند، و اين کار براي او آسان‏تر مي‏باشد، و براي او توصيف برتر در آسمان و زمين است و او است شکست‏ناپذير و حکيم.
و از آنجا که در سلسله‏ي آياتي که گذشت و نيز بعداً خواهد آمد مسائل مربوط به مبدء و معاد همچون تار و پود يک پارچه درهم انسجام يافته، در آيه بعد باز به مسأله معاد بر مي‏گردد و مي‏گويد: «او کسي است که آفرينش را آغاز کرد سپس آنرا باز مي‏گرداند، و اين براي او آسانتر است»! (و هو الذي يبدء الخلق ثم يعيده و هو اهون عليه).
قرآن در اين آيه با کوتاهترين استدلال، مسأله امکان معاد را اثبات کرده
است، مي‏گويد: شما معتقديد آغاز آفرينش از او است، بازگشت مجدد که از آن آسانتر است چرا از او نباشد؟
دليل آسانتر بودن «اعاده» از «آغاز» اين است که در آغاز اصلا چيزي نبود و خدا آنرا ابداع کرد، ولي در اعاده لااقل مواد اصلي موجود است، قسمتي در لابلاي خاکهاي زمين، و بخشي در فضا پراکنده مي‏باشد، تنها مسأله همان نظام دادن و صورت‏بندي آن است.
ولي توجه به يک نکته در اينجا ضروري است که تعبير به آسان بودن و سخت بودن از دريچه فکر ما است، والا براي وجودي که بي‏نهايت است «سخت» و «آسان» هيچ تفاوتي ندارد، اصولا سخت و آسان در جائي مفهوم دارد که سخن از قدرت محدودي در ميان باشد که از عهده‏ي کاري به خوبي برآيد و از عهده‏ي کار ديگري به زحمت، اما هنگامي که سخن از قدرت نامحدود در ميان است سخت و آسان بي‏معني مي‏شود.
به تعبير ديگر برداشتن عظيمترين کوههاي روي زمين براي خداوند به همان اندازه آسان است که برداشتن يک پر کاه!
و شايد به همين دليل بلافاصله در ذيل آيه مي‏فرمايد: «و براي خدا است توصيف برتر در آسمان و زمين» (و له المثل الا علي في السموات والارض).
چرا که هر وصف کمالي در آسمان و زمين درباره هر موجودي تصور کنيد از علم قدرت و مالکيت و عظمت وجود و کرم، مصداق اتم و اکمل آن نزد خدا است، چرا که همه محدودش را دارند، و او نامحدودش، اوصاف همه عارضي است و اوصاف او ذاتي و او منبع اصلي همه کمالات است.
حتي الفاظ ما که غالباً براي بيان مقاصد روزمره ما است بيانگر اوصاف او نمي‏تواند باشد، همانگونه که در تعبير «اهون» (آسانتر) نمونه آن را ديديم.
جمله‏ي فوق همانند چيزي است که در سوره اعراف آيه 180 آمده: و للَّه
الاسماء الحسني فادعوه بها: «براي خدا بهترين نامها است او را با آن بخوانيد» و در سوره شوري- 11 آمده است ليس کمثله شي‏ء: «هيچ چيز در عالم همانند خدا نيست».
سرانجام در پايان آيه به عنوان تأکيد يا به عنوان يک دليل، مي‏گويد: «و او است عزيز و حکيم» (و هو العزيز الحکيم).
عزيز است و شکست‏ناپذير اما در عين قدرت نامحدودش کاري بي‏حساب انجام نمي‏دهد، و همه افعالش بر طبق حکمت است.

 

بحث و گفتگو پیرامون آیه
 

خداوند خالق همه چیز و همه جاست. خودش همه چیز را خلق کرده، خودش همه چیز رو بوجود آورده و خودش هم هروقت بخواهد همه چیز را از بین می برد. نه اینکه از بین ببرد به هر حالتی که بخواهد درمیاورد. انسان را خلق کرده، او را می میراند و دوباره زنده می کند. قادر به هر کاری هست.چون توانمند و حکیم است.
 

تطبیق مفاهیم آیه با روحیات و منش و رفتار خودمان
 

وقتی خداوند چیزی رو خلق کرده پس تمام اختیاراتش هم دست خودشه. این بدیهیه و ما باید باور کنیم و اعتقادمونو به خدا بیشتر کنیم. و بدونیم که خدا خالق همه چیزه و توانمند و حکیم و از روی حکمت هرکاری را می کند.
 

به کار بستن آیه در زندگی شخصیمان
 

وقتی به خدا ایمان بیاوریم، باور می کنیم که او خالق برتر است و توانمند و حکیم نسبت به همه چیز. اوست که همه چیز را آفریده و هروقت بخواهد می تواند همه چیز را برگرداند. بزرگی آسمان ها و زمین توصیفی است بر برتری و یگانگی او.

 

جمعه 12 تیر 1394  5:19 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 kuoroshss
morteza237
morteza237
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1391 
تعداد پست ها : 1979
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:∞ آیه شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ∞

ترجمه  
 

و او كسى است كه آفرینش را آغاز مى‏كند، سپس آن را (باز مى‏گرداند و) تجدید مى‏كند و این كار براى او (از آفرینش نخستین) آسان‏تر است، و قدرت برتر در آسمان‏ها و زمین مخصوص اوست؛ و او غلبه‏ناپذیر و دانا به حقایق امور است.
 

 

خدایا چنان کن سرانجام کار                              تو خوشنود باشی و ما رستگار

شنبه 13 تیر 1394  12:44 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها