قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ عَنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحَسَنِ: إِنْ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَن.[1] بهترین نیكویىها، اخلاق نیكو است.[2]
امام دوم و معصوم چهارم که نامش زیبنده عالم گشته است، حسن و زیبایی باطن و ظاهر را در خود جمع کرده است. کسی که خدا او را «حسن» نامیده است باید اینگونه باشد.امام مجتبی علیه السلام که برگزیده ای از برگزیده های الهی است هم از جنبه جسمانی و هم از جنبه روحانی در اعلی درجه و مراتب حُسن و کمال است. نه تنها حُسن است بلکه احسن است و در نیکویی کسی را توان مقابله با او نیست. تمام زیبایی های عالم آنچه بتوان تصور کرد و آنچه از تصور انسانهای عادی خارج است در شخصیت بی نظیر حضرت حسن بن علی علیهماالسلام جلوه گر است.
حُسن ظاهری امام حسن علیه السلام
امام حسن علیه السلام رخسارهاى سفید آمیخته به اندكى سرخى داشت، در چشمانش سیاهى درخشندهاى برق مىزد، و تودههاى موى سرش انباشته و پیچیده بود. استخوانها و عضلاتى درشت و ستبر داشت، و فاصله شانه و بازوانش زیاد بود. مویى در هم پیچیده و محاسنى انبوه و كوتاه داشت و گردنش بمانند ابریقى نقره اى مى درخشید. میانى باریك، قدى میانه، نه چندان بلند و نه چندان كوتاه داشت. با رنگ سیاه خضاب مىكرد، سیمایى نمكین داشت و چهرهاش در شمار زیباترین چهرهها بود.[3]
حُسن باطنی امام حسن علیه السلام
حُسن باطنی، منظور همان فضائل انسانی است از علم گرفته تا فضائل اخلاقی؛ در این جنبه نیز تاریخ گواه برتری مطلق امام مجتبی علیه السلام است.
«بسیارى از دانشمندان به این معنى اشاره كردهاند كه در بخشش و كرم و سعه صدر هیچ كس به پایه امام حسن علیه السلام نمىرسید. مدائنى مىگوید: امام حسن علیه السلام بزرگترین فرزند على علیه السلام و شخصى كریم و بزرگوار و در سخاوت و حلم و بردبارى بىنظیر بود و رسول خدا صلى اللّه علیه و آله او را دوست مىداشت.»[4]
امام مجتبی علیه السلام که برگزیده ای از برگزیده های الهی است هم از جنبه جسمانی و هم از جنبه روحانی در اعلی درجه و مراتب حُسن و کمال است. نه تنها حُسن است بلکه احسن است و در نیکویی کسی را توان مقابله با او نیست
خصوصیات اخلاقی هم متأثر از نسب و شرف آدمی است و هم متأثر از تربیت صحیح و دارا بودن مربی ماهر است و همه این شرایط برای حضرت مجتبی علیه السلام مهیا بوده است.
پرورش امام توسط پیغمبر اسلام
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله شخصا متصدى پرورش و علم و ادب آموختن به امام حسن علیه السلام شد. موقعى كه پیغمبر عزیز اسلام از دنیا رحلت كرد از عمر امام حسن علیه السلام هفت سال و چند ماه گذشته بود.[5]
بی شک قرار گرفتن در محضر مربی چون رسول الله خود در کسب فضائل انسانی نقش بسزایی خواهد داشت. امام حسن علیه السلام در ظاهر و باطن شبیه ترین افراد به پیامبرخدا بود؛ همان گونه که در روایت آمده است:
«انس بن مالك گوید: لَمْ یَكُنْ أَحَدٌ أَشْبَهَ بِرَسُولِ اللَّهِ صلى اللّه علیه و آله مِنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام.[6] حسن بن علی از همه مردمان به پیغمبر شبیه تر بودند.[7]
فضل حسنی در کلام نبوی
جابر گوید: حضرت رسول فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى سَیِّدِ شَبَابِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِی.»[8]
هر كس خوش دارد به آقاى جوانان اهل بهشت نگاه كند، اینك به حسن بن علی بنگرد. [9]
ابن عباس گوید: من در خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله بودم تا به در منزل فاطمه رسید، و از پشت در سه مرتبه فریاد زد، كسى جواب نداد، پس از این در كنار دیوارى نشستند، و من هم در پهلوى او نشستم، در این هنگام حسن بن علی بیرون شد در حالى كه صورتش را شسته بود، و تسبیحى بر گردنش آویخته داشت. ابن عباس گفت:
حضرت رسول دستهاى خود را باز كرد و حسن را بر سینه چسبانید و گونه هایش را بوسید و فرمود:
إِنَّ ابْنِی هَذَا سَیِّدٌ وَ لَعَلَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُصْلِحُ بِهِ بَیْنَ فِئَتَیْنِ مِنَ الْمُسْلِمِین.[10]
این فرزند من آقا است، و خداوند بوسیله این بین دو گروهى از مسلمین را صلح خواهد داد.[11]
اظهار فضل در حضور پدر به دستور پدر
روایت شده كه مردم در زمان امیر المۆمنین على علیه السّلام گفتند: از امام حسن علیه السلام سخنرانى و دانشى بظهور نرسیده است؟ این مقال بگوش على علیه السّلام رسید، آن بزرگوار به امام حسن علیه السلام فرمود:
اى پسرك عزیز من! مردم درباره تو چیزهائى میگویند كه بر خلاف واقع است، پس تو هم برو بالاى منبر، سخنرانى كن و بیاناتى ایراد نما تا مردم بشنوند.
خصوصیات اخلاقی هم متأثر از نسب و شرف آدمی است و هم متأثر از تربیت صحیح و دارا بودن مربی ماهر است و همه این شرایط برای حضرت مجتبی علیه السلام مهیا بوده است
آنگاه امام حسن علیه السّلام بالاى منبر رفت، حمد و ثناى خدا را بجاى آورد، مردم را یادآور نعمتهاى خدا كرد و فرمود:
«أیّها الناس حقّا كه امیر المۆمنین على علیه السّلام باب حطّه بنى اسرائیل است [12] هر كس داخل آن شود در امان خواهد بود، على علیه السّلام نظیر كشتى نوح است، كسى كه خود را بآن برساند نجات خواهد یافت و كسى كه تخلّف نماید غرق و هلاك خواهد شد، خدا كسى را (از على) دور نكند مگر آن كسى كه در راه تاریك و گمراهى می رود».
آنگاه از منبر فرود آمد. بعد از آن على علیه السّلام بلند شد، میان دو چشم امام حسن علیه السّلام را بوسید و این آیه را تلاوت كرد:
«ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» [13]
فضل حسنی در کلام رئیس مذهب جعفری
عبد اللَّه كناسى از امام صادق علیه السّلام نقل مى كند كه: روزى امام حسن علیه السّلام با یكى از فرزندان زبیر كه به امامت آن حضرت قائل بود، به بیرون شهر رفتند. در منزلى زیر نخل خشكى فرود آمدند و آن نخل در اثر نبودن آب، خشك شده بود. زیر آن درخت، براى امام حسن علیه السّلام زیراندازى گستردند و حضرت بر روى آن نشست و آن مرد زبیرى هم مقابل آن حضرت، زیر درخت دیگرى نشست. آن مرد زبیرى سرش را بالا گرفت و گفت: اى كاش! این درخت، خرما داشت و از آن مىخوردیم!
امام حسن علیه السّلام به او فرمود: میل به رطب دارى؟ گفت: بلى.
حضرت سر خود را بالا گرفت و دستانش را به سوى آسمان برد و دعا كرد. ناگهان درخت خرما سبز شد و برگ دار گشت و خرما آورد. شخصى كه با آنها بود و شترانش را كرایه داده بود، گفت: به خدا سوگند! این سحر است! حضرت فرمود: واى بر تو! این سحر نیست. بلكه دعاى پسر پیامبرى است كه مستجاب الدعوة مى باشد. پس از درخت، بالا رفتند، خرماها را چیدند وخوردند و آن خرماها بهترین خرما بود و آنها را كفایت كرد.[14]
پی نوشت:
1.الخصال، شیخ صدوق، ج1، ص 29 ، جامعه مدرسین قم، چاپ: اول 1362 ش.
2.دُرر الأخبار ترجمهفارسى ، ص489 ، دفتر مطاالعات تاریخ و معارف اسلامىقم، چاپ: اول 1419 ق.
3.سیره معصومان ج5، ص17، سید محسن امین عاملى / مترجم على حجتى كرمانى،ناشر: سروش تهران،چاپ: دوم1376 ش
4.همان.
5.ترجمه إثبات الوصیة ،ص : 285 و،286 ناشر: اسلامیة تهران چاپ: دوم 1362 ش.
6.إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 212.
7. زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ص 304،ناشر: اسلامیة تهران، چاپ: اوّل 1390 ق.
8.إعلام الورى، ص211.
9.زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام ، ص304.
10.إعلام الورى، ص211 .
11.زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام ، ص 304 .
12. دروازه آمُرزش؛ باب حطّه یا دروازه آمرزش ، اشاره به آیه 58 سوره بقره دارد كه حطّه بنى اسرائیل را گزارش مى دهد. باب حطّه ، یكى از درهاى بیت المقدس و یا دروازه شهر اَریحا و یا دروازه اوّلین شهر است. تشبیه على علیه السلام به باب حطّه ، بیان كننده آن است كه تمسّك به آن حضرت ، موجب آمرزش گناهان مى گردد؛ دانش نامه امیرالمۆمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ ، محمد محمدی ری شهری. 13.ترجمه إثبات الوصیة، ص 294 و 295.
14. بحارالانوار: 43/ 323، حدیث 1، جلوه هاى اعجاز معصومین علیهم السلام ،ص : 416 ناشر: جامعه مدرسین قم، چاپ: دوم1378 ش.