پاسخ به:حرف های خواهرانه
سلام جدی میگی
وای خدا برعکس من هستیدها
ما محوطه ادارمون بزرگه
به همکارام میگفتم چی میشد هرروز اینجا چای هیزمی درست میکردیم
اونها هم با کمال تعجب من و نگاه میکردن
بعللللله موافقم... اما خب خانومیم و حساس رو سنمون دیگه....
راستش خواهر
من فکر کنم اولین خانمی باشم که گفتن سن برام مهم نیست
جدی میگم نمیدونم چرا خانمها انقدر حساسن رو این مساله
اگه راس میگین چند سالتونه؟؟؟منم زیاد واسم مهم نیس سنمو گفتم دیگه ،البته در سال های آتی شاید یهو واسم مهم شد.
هر صبح پلک هایت فصل جدیدی را از زندگی ورق میزند
سطر اول همیشه این است:خدا همیشه با ماست
پس بخوانش با لبخند
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش
چایی رو صفحه پیش براشون اوردم اینم شیرینی که یادم رفته بود بزارم
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
من متولد 60 هستم خواهر
سن دیگه بالا میره
فقط کاش هرسالش برای ادم خاطره بشه
یه روزی نرسه که پشیمون شیم که چرا تو سالهای قبل اینکار رو نکردیم
خوبه خواهر
ان شاالله 120 سالگی
با این تفاسیر منم شدم فکر کنم سومی
اجی خداروشکر کنین که از اسمشو نبر حرف نزدیم و الا اگه خونه نداشتین باید میرفتین مغازه ها رو میگشتین تا بخرین وبخورین باز چایی دم دسته :-)
منم اخری :-)