به نام خداوند بخشنده مهربان
متن آیه:
وَ کَيْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْکُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فِيکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
ترجمه آیه:
و چگونه ممکن است شما کافر شويد، با اينکه (در دامان وحي قرار گرفتهايد، و) آيات خدا بر شما خوانده ميشود، و پيامبر او در ميان شماست؟! (بنابراين، به خدا تمسک جوييد.) و هر کس به خدا تمسک جويد، به راهي راست، هدايت شده است.
تفسیر آیه:
101- و چگونه ممکن است شما کافر شويد با اينکه (در دامان وحي قرار گرفتهايد)و آيات خدا بر شما خوانده ميشود و پيامبر او در ميان شماست، (بنابراين به خدا تمسک جوئيد) و هرکس به خدا تمسک جويد به راه مستقيم هدايت شده است.
شان نزول:
از مجموع آنچه در کتب شيعه و اهل تسنن درباره شان نزول اين آيات نقل شده چنين استفاده ميشود که يکي از يهوديان به نام «شاس بن قيس» که پيرمردي تاريکدل و در کفر و عناد کمنظير بود روزي از کنار مجمع مسلمانان ميگذشت،
ديد جمعي از طايفه «اوس» و «خزرج» که سالها با هم جنگهاي خونيني داشتند، در نهايت صفا و صميميت گرد هم نشسته، مجلس انسي بوجود آوردهاند، و آتش اختلافات شديدي که در جاهليت در ميان آنها شعلهور بود به کلي خاموش شده است.
او از ديدن اين صحنه بسيار ناراحت شد و با خود گفت اگر اينها تحت رهبري محمد صلي الله عليه و آله و سلم از همين راه پيش روند موجوديت يهود به کلي در خطر است، در اين حال نقشهاي بنظر او رسيد، و يکي از جوانان يهودي را دستور داد که به جمع آنها بپيوندد، و حوادث خونين «بغاث» (محلي که جنگ شديد اوس و خزرج در آن نقطه واقع شد) به ياد آنها بياورد، و آن حوادث را پيش چشم آنها مجسم سازد. اتفاقا اين نقشه که با مهارت به وسيله آن جوان يهودي پياده شد، مؤثر واقع گرديد و جمعي از مسلمانان از شنيدن اين جريان به گفتگو پرداختند، و حتي بعضي از افراد طايفه «اوس» و «خزرج» يکديگر را به تجديد آن صحنهها تهديد کردند، چيزي نمانده بود که آتش خاموش شده ديرين بار ديگر شعلهور گردد.
خبر به پيامبر صلي الله عليه و آلهرسيد، فورا با جمعي از مهاجرين به سراغ آنها آمد، و با اندرزهاي مؤثر و سخنان تکان دهنده خود آنها را بيدار ساخت. جمعيت چون سخنان آرامبخش پيامبر را شنيدند از تصميم خود برگشتند، و سلاحها را بر زمين گذاشته، دست در گردن هم افکنده، بشدت گريه کردند، و دانستند اين از نقشههاي دشمنان اسلام بوده است، و صلح و صفا و آشتي بار ديگر کينههائي را که ميخواست زنده شود شستشو داد.
در اين هنگام چهار آيه فوق نازل شد که در دو آيه نخست، يهوديان اغوا کننده را نکوهش ميکند، و در دو آيه بعد به مسلمانان هشدار ميدهد.
و کيف تکفرون و انتم تتلي عليکم آيات الله و فيکم رسوله:
بعد به صورت تعجب از مؤمنان سؤال ميکند: چگونه ممکن است شما راه کفر پيش گيريد، در حاليکه هم پيامبر در ميان شما است، و هم آيات الهي، مرتبا
بر شما خوانده ميشود، و دانههاي باران احيا کننده وحي بر قلب شما فروميريزد. اين جمله در حقيقت اشاره به اين است، که اگر ديگران گمراه شوند، زياد جاي تعجب نيست، تعجب در اين است که افرادي که پيامبر را در ميان خود ميبينند، و دائما با عالم وحي در تماس هستند چگونه ممکن است گمراه گردند، و مسلما اگر چنين اشخاصي گمراه شوند، مقصر اصلي خود آنها هستند و مجازاتشان بسيار دردناک خواهد بود.
و من يعتصم بالله فقد هدي الي صراط مستقيم:
در پايان اين آيات به مسلمانان توصيه ميکند، که براي نجات خود از وسوسههاي دشمنان، و براي هدايت يافتن به صراط مستقيم، دست به دامن لطف پروردگار بزنند، و به ذات پاک او و آيات قرآن مجيد متمسک شوند، و به آنها صريحا ميگويد: که «هرکس به خدا تمسک جويد به راه راست هدايت خواهد شد».
از نکتههائي که در اين آيات جلب توجه ميکند اين است که در دو آيه اول که روي سخن در آن به يهود است به صورت خطاب بالواسطه است، زيرا به پيامبر دستور ميدهد که اين مطالب را به آنها بگويد، لذا با کلمه «قل» (بگو) شروع شده است، اما در دو آيه اخير که روي سخن به مؤمنان است، خطاب بدون واسطه صورت گرفته، و بدون کلمه «قل» شروع شده است، و اين نشانه نهايت لطف و توجه خاص خداوند به بندگان باايمان است.
بحث و گفتگو پیرامون آیه؟
زمان های قدیم اگه کسی کافر بود تعجبی نداشت که البته در اون زمان ها هم پیامبر (ص) فرستادگانی برای همه مکان ها می فرستادن تا همه از دین اسلام آگاه شوند. خداوند انقدر نشانه برای بندگان قرار داده و انقدر فرستاده فرستاده تا نشانه ها را توضیح بدن و درواقع حجت را بر بندگانش تمام کرده. تا دیگر هیچ عذر و بهانه ای باقی نماند. پس چرا با وجود این همه نشانه بازهم به خدا کافر می شویم و آیات و نشانه های خدا را نادیده می گیریم. باید به خدا توکل کنیم تا راه راست و درست را پیدا کنیم.
تطبیق مفاهیم آیه با روحیات و منش و رفتار خودمان
وقتی به کسی نشانه هایی می دهیم توقع داریم اون فرد طبق نشانه ها به موضوع مورد نظر دست پیدا کنه و هر سوالی هم که داشته باشه بپرسه تا پاسخ بدیم. توقع نداریم با وجود نشانه ها از ناآگاهی حرفی بزنه. مثل کسی که آدرس محلی را دقیق دراختیار داره ولی به محل مورد نظر نمی ره و بهانه های بیخودی میاره.
به کار بستن آیه در زندگی شخصیمان
باید تمام تلاشمونو بکنیم که ایمان و تقوامونو تقویت کنیم. از تمام نشانه ها و آیاتی که خداوند برای آگاهی بیشتر ما قرار داده استفاده بهینه کنیم و هیچ عذر و بهانه ای نیاریم. باید به جای کفر ورزیدن به خدا از روی نشانه ها و آیاتش ایمانمونو به او بیشتر و قوی تر کنیم. و به خود خدا توکل کنیم و از خودش کمک بخوایم تا او هم راه راست و درست و مستقیم رو نشونمون بده.