اگر بخواهیم حضرت علی علیه السلام را در یک جمله وصف نمائیم آن یک جمله، نفس پیغمبر(ص) می باشد.
آنچه ذکر شد از آیه مباهله، که در سوره آل عمران واقع شده است قابل استفاده است که می فرماید:
(فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ)[1]
این آیه به دنبال آیات قبل و استدلالی که در آنها بر نفی خدا بودن مسیح (ع) شده بود، به پیامبر( ص) دستور میدهد:" هر گاه بعد از علم و دانش که (در باره مسیح) برای تو آمده (باز) کسانی با تو در آن به محاجه و ستیز برخاستند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت مینماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود (کسانی که به منزله جان هستند) دعوت میکنیم، شما هم از نفوس خود دعوت کنید، سپس مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم".
ناگفته پیدا است منظور از "مباهله" این نیست که این افراد جمع شوند و نفرین کنند و سپس پراکنده شوند زیرا چنین عملی به تنهایی هیچ فایدهای ندارد، بلکه منظور این است که این نفرین مؤثر گردد، و با آشکار شدن اثر آن، دروغگویان به عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند.[2]
تا حال کسی ادّعا نکرده که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله هنگام مباهله با نصاری کسی را جز علیّ بن أبی طالب و فاطمه و حسن و حسین را به همراه خود و در زیر ردای خود قرار دادهاند، پس مراد از «أَبْناءَنا» در آیه؛ حسن و حسین، و مراد از «نِساءَنا» فاطمه، و «أَنْفُسَنا»
(کسی که بمنزله خودمان است) علیّ بن أبی طالب علیهم السّلام میباشد، افزون بر اینکه تمام علما بر این خبر اجماع کردهاند که جبریل در روز احد (که همه پراکنده شده و تنها علیّ در مقام دفاع آن حضرت ماند) گفت: ای محمّد این عمل علیّ نشانه فداکاری و جانفشانی حقیقی است، و رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: چون او از من است و من از او.[3] با ذکر مطالب فوق معلوم می شود که علی، جان پیامبر است یعنی همه صفات پیامبر، به غیر از صفاتی که مخصوص نبوت است در وجود ایشان می باشد. در وصف علی(ع) همین بس که شیخ بهائی رحمت الله علیه فرموده است: در وصف علی بس که بود دست خدا * در وصف خدا بس که علی بنده ی اوست.
[1] .سوره آل عمران آیه 61
[2] . تفسیر نمونه، ج2، ص: 580 > تفسیر: مباهله با مسیحیان نجران
[3] . احتجاج-ترجمه جعفری، ج2، ص: 355