تیم ملی والیبال کشورمان در گروه دوم با تیمهای لهستان و آمریکا و روسیه رقابت خواهد کرد. اما همانطور که اخلاق یک آریایی واقعی ایجاب میکند، شما هم مثل ما بیشتر از خود مسابقات، حواشی آن را به یاد دارید. امسال هم احتمال میرود این مسابقات دارای حاشیههای متعددی باشد که ما تنها میتوانیم به برخی از آنها اشاره کنیم:
بلیت فروشی : نزدیک اولین بازی ایران در سالن ورزشگاه آزادی است. فدراسیون اعلام میکند که بلیتها بصورت اینترنتی فروخته میشود. مردم ما هم از آنجا که خیلی در همه چیز دقیق هستند، انقدر میگردند تا یک ایراد امنیتی در سایت پیدا کنند و از طریق آن بلیت اضافه بخرند. روز مسابقه جمعیتی عظیم به سمت استادیوم حرکت میکنند. مسئولان برگزاری که انتهای جمعیت را نمیتوانند ببینند با تعجب به همدیگر نگاه میکنند و سر تکان میدهند. ملت با شماره خریدشان جلوی در تجمع میکنند و انقدر فشار میآورند که مسئولان مجبور میشوند همه را راه بدهند. طبق شمارش، پنجاه و دو هزار نفر وارد سالن شدهاند.
ورود بانوان : مسئولین برگزاری مسابقات اعلام میکنند که ورود بانوان بلامانع است. بانوان هم به سمت استادیوم میآیند. اما یک مشکل کوچک وجود دارد. آن هم اینکه عدهای (که ما نمیدانیم کی! شما هم نپرسید!) جلوی در را مسدود کردهاند و مانع ورود این بانوان میشوند. هر کس که میخواهد وارد شود حتما باید از سد آنها بگذرد و فقط در صورتی که از این دیوار محکم عبور کند، لیاقت خود را برای تشویق تیم ملی در استادیوم ثابت کرده است! این کار باعث میشود اولا مردم قدر ورود به اماکن ورزشی را بدانند، و همچنین بخاطر هیجان آدرنالین خونشان تا حدی بالا برود که عین پنج سِت مسابقه را از کف دیافراگم فریاد بکشند و تشویق کنند. خلاصه که همه نیروهای مسئول، غیرمسئول و احساس مسئولیت کننده خیر و صلاح شما را میخواهند.
استقرار تماشاچیان : پنجاه و دو هزار هوادار پرشور والیبال گوش تا گوش روی سکوها، لب دیوار، روی اسکوربورد، رو درخت، رو پر پرنده و حتی روی زمین نشستهاند. تا خط عرضی و طولی زمین آدم نشسته و عدهای هم از پنجرهها و حتی میلههای سقف آویزان هستند و مثل دوربین عنکبوتی بازی را نگاه میکنند. تماشاچیان روی صندلیهای سالن در گروههای هشت نفره مشغول دعوا با هم هستند، زیرا با هر شماره صندلی تقریبا چهار بلیت فروخته شده و تازه صندلیهای سالن هم شماره تکراری دارند!
خود مسابقه : بازیکنان از بین جمعیت و یاا… یاا… گویان وارد زمین میشوند و خودشان را گرم میکنند. با سوت داور بازی شروع میشود. بازیکنی که باید سرویس بزند از جمعیت میخواهد یک مقدار وسط را خلوت کنند تا او بتواند کارش را بکند. وی داد میزند «نفتی نشی» و همه کنار میروند تا سرویسش را بزند. هنگام پریدن بازیکن، دو سه تا دست و پا له میشود و بیشتر از صدای تشویق، صدای ناله و داد و فریاد میآید. سرویس پس از دفاع تیم مقابل به سقف میخورد و دو نفر از آن بالا روی زمین میافتند. بین ستها یک هموطن با انگلیسی دست و پا شکسته از یکی از بازیکنان تیم حریف که بیشترین امتیاز تیمش را گرفته آدرس لینک فیسبوک و توئیترش را میگیرد و به او لبخندی میزند. پس از پایان مسابقه آن بازیکن صفحه شخصیاش را چک میکند و تنها کاری که از دستش برمیآید این است که یک موز بردارد و صفحه را دیاکتیو کند.
مسابقات برونمرزی : مردم با اشتیاق تا سه صبح خودشان را به ضرب و زور چای خوردن و دستشویی نرفتن بیدار نگه میدارند تا بازی را تماشا کنند. در زمان شروع مسابقه مجری با قیافه «الکی مثلا من خیلی شرمسارم» جلوی دوربین میآید و اعلام میکند که نقص فنی باعث شده که پخش دو ست اول مسابقه امکان نداشته باشد. بعد به هموطنان توصیه میکند که بروند بخوابند تا بعد سر فرصت بخشهایی از مسابقه را ببینند. ملت کمکم جلوی تلویزیون خوابشان میبرد. بعد که مسئولان تلویزیون مطمئن شدند همه خوابیدهاند، ادامه بازی را پخش میکنند. دو سه امتیاز بیشتر رد و بدل نشده که متوجه میشوند چند نفری هنوز بیدارند. بنابراین تصاویر آهستهای که از قبل تهیه شده را آماده میکنند و همین که امتیازی گرفته میشود، آن را نشان میدهند. این وضعیت حتی بازیکنان داخل زمین را هم شاکی میکند و میگویند: «بابا بذار توپمون بخوابه لااقل، بعد صحنه آهسته پخش کن!»
بعد از مسابقه، یکی از هواداران که تصویرش سه هزار بار پخش شده توسط هموطنان شناسایی میشود و صفحه فیسبوک و باقی ماجرا…
مهرشاد مرتضوی