0

روزه های انتظار

 
yoonos88213
yoonos88213
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 57
محل سکونت : قم

روزه های انتظار

 

ماه رمضان است و روزه هایش.

آدم را خیلی تشنه و گرسنه می کند.

نزدیک ظهر که می شود گرمای هوا کلافه ام می کند.

در همین حال برادر کوچکم را میبینم که روزه اش را باز می کند.

کله گنجشکی است.

بچه گانه است.

مردانه که نیست.

اما برای مرد ها باید تا مغرب باشد.

هر چه می گذرد و به اذان مغرب نزدیک می شویم بر تشنگی ام افزوده می شود.

10 دقیقه تا اذان است که من از بیحالی گوشه خانه افتاده ام.

تا اذان می شود انگار دوباره جان گرفته ام.

به سوی یخچال می روم که کمی آب بخورم... اما...

 

این ها را نگفتم که خاطره ای گفتم باشم. همه ی این ها را خودتان بهتر از من می دانید.

می خواهم چیز تازه ای برایتان بگویم.

می خواهم خاطره یک روزه را برایتان تعریف کنم.

روزه ای از جنس غیبت.

روزه مردانه نه کله گنجشکی.

در ابتدا مردم زیاد احساس تشنگی به امامشان را نداشتند. اما هر چه می گذشت..

در اواسط آن دیگر مردم کلافه بودند از شدت مشکلات و ظلم ها.

هر چه به ظهور نزدیک میشویم مردم تشنه ترند.

تا آنجا که از پا بیفتند.

هرگاه که به این جا رسیدیم منتظر اذان ظهور باید شد.

نه زودتر.

 

wait.rasekhoonblog.com

 

یا علی مدد

جمعه 29 خرداد 1394  6:20 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها