0

∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

 
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

 
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ
 
به یقین، پرهیزگاران در باغهای بهشت و در میان چشمه‌ها قرار دارند  . 
 
                                       
سوره الذاریات آیه ۱۵
تقدیم به اول مظلوم جهان مولا و اربابم علی ابن ابی طالب
به نیت شفای همه مریض ها  
  
 
 
جمعه 29 خرداد 1394  12:05 AM
تشکرات از این پست
shirdel2 shayesteh2000 omiddeymi1368 salma57 ravabet_rasekhoon namebaran nargesza hossein201273 mohammad_jafari farshon
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

بنام خدا

 
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ
 
به یقین، پرهیزگاران در باغهای بهشت و در میان چشمه‌ها قرار دارند  . 
 
                                     سوره الذاریات آیه ۱۵
 
پاداش سحر خيزان نيكو كار! در تعقيب آيات گذشته كه سخن از دروغگويان جاهل و منكران قيامت و رستاخيز و عذاب آنها در ميان بود، در اينجا از مؤمنان پرهيزكار و اوصاف و پاداش آنها سخن مى‏گويد، تا در مقايسه با يكديگر- آن چنان كه روش قرآن است- حقائق روشنتر شود.
مى‏فرمايد: «به يقين پرهيز كاران در باغهاى بهشت و در ميان چشمه‏ ها قرار دارند» (إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ).
درست است كه باغ طبيعتا داراى نهرهاى آب است، اما لطفش در اين است كه چشمه‏ ها از درون خود باغ بجوشد، و درختان را دائما مشروب كند، اين امتيازى است كه باغهاى بهشت دارد، نه يك نوع چشمه كه انواع مختلفى از چشمه‏ ها در آن موجود است.
(تفسیر نمونه)
آنچه مسلم هست برای پرهیزکاران و آنهائی که در دنیا جزء گروه متقین بودند،خداوند عادل  پاداش هائی در نظر گرفته است همانگونه که برای گناهکاران عذاب در نظر گرفته است ،لذا یک قسمت از این پاداش داخل بهشت بودن است و شرایط بهشت بگونه ای نیست که اشخاص بتوانند با زبان آن را توصیف کنند و اینکه بیان شده در میان چشمه ها قرار دارند طبق نظر علمه طباطبائی اين تعبير از باب توسعه و مجاز است، و معناى تحت اللفظى منظور نيست.

                  

جمعه 29 خرداد 1394  12:44 AM
تشکرات از این پست
tahmores omiddeymi1368 shayesteh2000 salma57 ravabet_rasekhoon nargesza mohammad_jafari kuoroshss
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

پرهیزکار

 
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (بقره/ 3)
 
(متّقین) كسانى هستند كه به غیب ایمان دارند و نماز را به پاى مى‏دارند و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم، انفاق مى‏كنند.  
 
 
 
جمعه 29 خرداد 1394  12:51 AM
تشکرات از این پست
ma23hasan omiddeymi1368 shayesteh2000 salma57 ravabet_rasekhoon shirdel2 nargesza mohammad_jafari kuoroshss
kuoroshss
kuoroshss
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3221
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

 
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ
 
آیه 15، سوره ی مبارکه ی ذاریات
 
مُسلماً پرهيزگاران در باغ ها و کنار چشمه ساران باشند
 
 
براى تقوى پيشگان، نه يك باغ و چشمه، كه باغ ‏ها و چشمه‏ هاى با عظمتى است.
«جنّاتٍ و عيونٍ» (تنوين نشانه عظمت است)
 
به دنبال این آیه و در ادامه می افزاید این پاداش های عظیم بی جهت نیست
((آنها پيش از آن در سراى دنيا از نيكوكاران بودند)) (انهم كانوا قبل ذلك محسنين ).
 
احسان و نيكوكارى كه در اينجا آمده معنى وسيعترى دارد كه هم اطاعت خدا را شامل مى شود و هم انواع نيكي ها به خلق خدا.
 
آيات بعد به توضيح چگونگى نيكوكار بودن آنها پرداخته ، سه وصف را از ميان اوصاف آنها بيان مى كند.
 
نخست اينكه : ((آنها كمى از شبها را مى خوابيدند)) (كانوا قليلا من الليل ما يهجعون ).
 
دومين وصف آنها را چنين بيان مى كند:
((آنها پيوسته در سحرگاهان استغفار مى كردند)) (و بالاسحار هم يستغفرون ).
 
سپس به سومين وصف پرهيزگاران بهشتى اشاره كرده ، مى افزايد:
((در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود)) (و فى اموالهم حق للسائل و المحروم ).
جمعه 29 خرداد 1394  3:15 AM
تشکرات از این پست
tahmores ravabet_rasekhoon shirdel2 salma57 nargesza mohammad_jafari
ravabet_rasekhoon
ravabet_rasekhoon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 8838
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

 

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ
 
مممنون از خواهر طهمورث
 

وقتی دلت میگره برا رفتن به طبیعت اولین جا سراغ یک طبیعت بکر می گردیم طبیعتی با درختان و چشمه و آب جاری

همه ی ما آبشار و چشمه و باغ میوه و جنگل و آب جاری را دیده ایم ولذت بردهایم

راستی اگر تو اون دنیا اینجا نباشیم کجا هستیم.

اگه دوست داشتید سوال منو جواب بدهید؟

 

چه وجه مشابهی بین باغ و چشمه با نگاه به سبزه و آب می بینید که نگاه به آب و سبزه باعث جلای چشم و دربعضی نقل ها اشاره شده که ثواب هم دارد؟

 

 
       
جمعه 29 خرداد 1394  3:43 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 salma57 nargesza tahmores mohammad_jafari kuoroshss
namebaran
namebaran
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1392 
تعداد پست ها : 4155
محل سکونت : تهران

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

درست است که باغ طبيعتا داراي نهرهاي آب است، اما لطفش در اين است که چشمه‏ها از درون خود باغ بجوشد، و درختان را دائما مشروب کند، اين امتيازي است که باغهاي بهشت دارد، نه يک نوع چشمه که انواع مختلفي از چشمه‏ ها در آن موجود است.

چشم برندار ازم می پاشه زندگیم

جمعه 29 خرداد 1394  6:39 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 nargesza salma57 mohammad_jafari kuoroshss
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

به نام خدا


متن آیه:
 

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ


ترجمه آیه:
 

به يقين، پرهيزگاران در باغهاي بهشت و در ميان چشمه‏ها قرار دارند،

تفسیر آیه:
 

15- پرهيزکاران در باغهاي بهشت و در ميان چشمه‏ها قرار دارند.
تفسير:
پاداش سحرخيزان نيکوکار
در تعقيب آيات گذشته که سخن از دروغگويان جاهل و منکران قيامت و رستاخيز و عذاب آنها در ميان بود، در آيات مورد بحث از مؤمنان پرهيزکار
و اوصاف و پاداش آنها سخن مي‏گويد، تا در مقايسه با يکديگر- آنچنان که روش قرآن است- حقائق روشنتر شود.
مي‏فرمايد: «پرهيزکاران در باغهاي بهشت و در ميان چشمه‏ها قرار دارند» (ان المتقين في جنات و عيون).
درست است که باغ طبيعتا داراي نهرهاي آب است، اما لطفش در اين است که چشمه‏ها از درون خود باغ بجوشد، و درختان را دائما مشروب کند، اين امتيازي است که باغهاي بهشت دارد، نه يک نوع چشمه که انواع مختلفي از چشمه‏ها در آن موجود است.


بحث و گفتگو پیرامون آیه:


وقتی به فرامین خداوند عمل کنیم و از آنچه امر فرموده دوری کنیم، دوری کنیم، از جمله پرهیزکاران می شویم و خدا هم در قبال آن به ما پاداش می دهد و ما را در بهشت خود جا می دهد.
 

تطبیق مفاهیم آیه با روحیات و منش و رفتار خودمان:
 

باید همیشه سعی کنیم خدا را اطاعت کنیم. هرچه گفته عمل کنیم و هرچه گفته عمل نکنیم انجام ندیم تا از بندگان شایسته و پرهیزکار او باشیم. اینطوری خودمون هم احساس شادی و خرسندی می کنیم چون می فهمیم که خدا رو هم خوشحال کردیم و او هم از دستمون راضیه انشاالله.

به کار بستن آیه در زندگی شخصیمان:
 

البته که نباید به امید بهشت کار خوب کرد و کار بد نکرد. باید به امید بدست آوردن رضایت خداوند کارخوب بکنیم و کار بد نکنیم. وقتی نیتمون خوب باشه و همینطور عملمون خدا هم بهمون پاداش میده همونطور که خودش وعده داده. و خدا بهتر از هر کسی به وعده هاش عمل می کنه.

جمعه 29 خرداد 1394  6:46 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 salma57 tahmores mohammad_jafari kuoroshss
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

متقین چه کسانی هستند؟

از واژگان كليدي قرآن تقواست. به گونه اي كه برخي ايمان را جز به تقوا معنا نمي كنند و براين باورند كه انساني كه اهل تقوا نباشد اصولاً نمي تواند مدعي آن باشد كه مؤمن است و به خدا و رسالت و قيامت ايمان دارد. از اين رو عنوان تقوا در شبكه محوري و اساسي اصطلاحات و واژگان كليدي قرآن و اسلام جامي گيرد.

بر اين اساس در آموزه هاي قرآني ارتباط تنگاتنگي ميان ايمان و تقوا وجود دارد و هركجا از ايمان واقعي سخن گفته شده از تقوا نيز سخن به ميان آمده است. آن چه مهم است اين است كه در آموزه هاي قرآني متقي كيست و چه صفاتي را دارا مي باشد؟ 

معنا و مفهوم تقوا و درجات آن

تقوا از نظر مفهومي بسيار ساده و قابل فهم است. هركسي با واژه وقايه آشنا باشد مي فهمد كه وقايه به معناي خود نگهداري است و واژه تقوا از مشتقات آن مي باشد. ابزاري كه انساني در پناه آن خود را از شر چيزي محافظت مي كند وقايه ناميده مي شود. اگر د رتندبادها و توفان شن، پارچه اي در جلوي صورت گرفته شود اين وقايه از توفان است و اگر سپر جنگي و يا زره برتن شود آن نيز وقايه است. انسان براي رهايي از هر شري حتي گرما و سرما به وقايه پناه مي برد و خود را در پناه آن از گزند اموري كه شري را متوجه او مي سازد حفظ مي كند. اين گونه است كه وقايه به معناي خود نگهداشتن از هر شر و بدي است كه متوجه شخص مي شود. انسان گاه گام از اين فراتر مي نهد و پيش از آن كه مورد تهديد قرار گيرد و يا شري وي را در برگيرد از آن پرهيز مي كند چنين شخصي را متقي مي گويند. بنابراين مفهوم ديگري كه به ذهن خطور مي كند تقواي به معناي پرهيزگاري است. اين معناي احتياطي تقواست. به سخني ديگر دوگونه تقوا در اين جا مطرح است. تقوايي كه انسان هنگام حضور جدي شري در پناه آن قرار مي گيرد و خود را از شر آن محفوظ نگه مي دارد كه در اين صورت تقواي در هنگام حضور بلا و شر است و تقوايي كه پيش از حضور شر به عنوان پيشگيري انجام مي شود. از اين روتقوا گاه به معناي خود نگهداشتن از شر مي آيد و گاه ديگر به معناي پيشگيري از شر معنا مي شود. در اين معناي اخير، واژه فارسي «پرهيزگار» معادل تام و تمام آن است ولي در معناي ديگر آن چنين نيست. پرهيزگار انساني محتاط است و مي كوشد تا از موضع شر و جايي كه احتمال حضور بلا و شرور داده مي شود پرهيز كند و بدان نزديك نشود.

متقيان اهل نيكوكاري اند

اگر به ويژگي ها و صفاتي كه درباره اهل تقوا گفته شد دقت شود دانسته مي شود كه اهل تقوا در اصل كساني اند كه اهل عقل وخرد هستند و در رفتارهاي اجتماعي خويش مردماني صالح و نيكوكارند. از اين رو قرآن به حوزه رفتاري متقين اشاره مي كند و مي گويد: متقين كساني هستند كه اهل نيكوكاري هستند و از روي محبت و عشق به خويشان و يتيمان و بي كسان و ناتوانان از حركت و در راه ماندگان و بندگان كمك و ياري مي كنند. (بقره آيه 177)
احسان و نيكوكاري و انفاق (بقره آيه 189 آل عمران آيه 133 و 134 و 198 و يوسف آيه 90 و ذاريات آيه 15 و 16) از مهم ترين ويژگي هاي رفتاري و هنجاري متقين است. بنابراين تقوا در اين جا ارتباطي به ايمان پيدا نمي كند و متقي كسي نيست كه به خدا ايمان داشته باشد؛ بلكه كسي است كه رفتاري هنجاري دارد و نيكي و احسان در وي نمودار است.
البته قرآن گزارش مي كند كه در جاهليت، مفهوم احسان و نيكي مفهومي دگرگونه يافته بود و رفتار و كرداري را معيار احسان فرض مي كردند كه در حقيقت خلاف حق و واقع است. قرآن اين گونه تفسير و تحليل از احسان را نقد مي كند و مي فرمايد: كساني كه گمان مي كنند بر و نيكي و احسان آن است كه در هنگام ورود به خانه ها در هنگام حج مي بايست از پشت خانه وارد شوند اين بر و احسان نيست؛ بلكه احسان و بر آن است كه تقوا پيشه كنند و از درهاي خانه هايشان وارد خانه شوند.
در اين جا بر و احسان واقعي رفتار هنجاري معنا شده است؛ زيرا ورود به خانه از پشت آن و از راه هاي غيرعادي رفتار نابهنجار حتي در عصر جاهليت بوده است. بنابراين قرآن تقوا را به معناي رفتار و كرداري هنجاري مي شمارد و رفتارهاي نابهنجار را رفتاري غيرتقوايي معرفي مي كند (بقره آيه 189)

ويژگي متقيان در قرآن

اهل تقوا كساني هستند كه در اموال خويش حقي را براي سائل و نيازمند و نيز براي كساني كه از امكانات و اموال محروم هستند قايل مي باشند. در حقيقت بر اين باورند كه اگر اموالي در نزد ايشان است امكاناتي است كه مي بايست بخشي از آن ها در اختيار اين دو قشر از جامعه قرار گيرد. (ذاريات آيه 15 و 19)
ويژگي ديگر متقين كه در آيات قرآن بدان پرداخته است، مسأله شايسته گرايي و ناشايست گريزي است. همين مسأله است كه تقواي هنجاري آنان را معنا و مفهوم واقعي مي بخشد. در جامعه جاهلي، توده مردمي زندگي مي كردند كه از نابهنجاري ها پرهيز و به هنجارها و اعمال صالح و نيك گرايش داشتند. توده مردم همواره در مسير تقواي هنجاري زندگي مي كنند مگر آن كه از طرف گروه هاي ديگر به بيراهه كشيده شوند. آنان در زندگي روزمره خويش به عرف و سنت هاي اجتماعي پاي بند هستند و همين پاي بندي آنان است كه جامعه را استوار و باثبات مي سازد. آنان مردمان هنجارگرا و نابهنجار گريز هستند. معروف و منكر در نزد آنان يكسان نيست. هرچيزي كه از نظر قانوني و عقلي و عقلايي ناپسند است از آن پرهيز مي كنند و به هر چيزي كه معروف و پسنديده است روي مي آورند.
همين توده پاي بند به هنجارها و پرهيزكننده از ناشايسته هاست كه امر به معروف مي كنند و از منكر پرهيز مي دهند. از اين رو قرآن متقين را كساني برمي شمارد كه امر به معروف مي كنند و از منكر نهي كرده و باز مي دارند. (آل عمران آيه 114 و 115)
متقين كساني هستند كه به سوي كارهاي خير مي شتابند و نيكوكاري را دوست مي دارند. (همان) راستگويي و صداقت در گفتار از چيزهايي است كه قرآن درباره متقين بيان مي كند. (بقره آيه 177 و نيز آل عمران آيه 15 و 17) همين مسأله صداقت و رستگاري به عنوان هنجاري ارزشمند موجب مي شود كه قابليت پذيرش ايمان در ايشان افزايش يابد و احتمال پذيرش حق و حقانيت و رستگاري به هدايت كتاب الهي در آنان تشديد شود.
آنان انسان هاي از خود گذشته اي هستند و در برابر لغزش ها و اشتباهات و خطاهاي ديگران عفو و گذشت را در پيش مي گيرند و اهل كينه و عداوت نيستند. (آل عمران آيه 133 و 134) همين از خودگذشتن نشان گر آن است كه تا چه اندازه به اصول اخلاقي انساني پاي بند هستند و تا چه اندازه بر فطرت پاك و سلامت شخصيت خود باقي و برقرار مانده اند.
آنان مردماني هستند كه در برابر اشتباهات و خطاهاي ديگران با حلم و عقل رفتار مي كنند و با فروبردن خشم و غضب خود را مهار و كنترل مي كنند. (آل عمران آيه 133 و 134)
آنان اهل عهد و پيمان هستند و به هر چيزي كه عهد و پيمان بسته اند وفادارند. (بقره آيه 177 و آل عمران آيه 76 و توبه آيه 4)

برگرفته از مقاله مراتب تقوا و صفات متقین نوشته علی حسینی

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

جمعه 29 خرداد 1394  7:29 PM
تشکرات از این پست
tahmores mohammad_jafari kuoroshss
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

بسم الله الرحمن الرحيم

متن اصلي و ترجمة خطبه متقين

(معروف به خطبه همام)

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السّلامُ 
از خطبه هاى آن حضرت است

رُوِىَ اَنَّ صاحِباً لاَِميرِالْمُوْمِنينَ عَلَيْهِ السَّلامُ يُقالُ لَهُ هَمّامٌ، كانَ رَجُلاً عابِداً، 
روايت شده: يكى از ياران اميرالمؤمنين عليه السّلام كه او را همّام مى گفتند و مردى عابد بود

 

فَقالَ لَهُ: يا اَميرَ الْمُوْمِنينَ صِفْ لِىَ الْمُتَّقينَ حَتّى كَاَنّى اَنْظُرُ اِلَيْهِمْفَتَثاقَلَ عَلَيْهِ السَّلامُ 
به حضرت عرضه داشت: اهل تقوا را چنانكه گويى آنان را مى بينم براى من وصف كن. امام در پاسخ

 

عَنْ جَوابِهِ ثُمَّ قالَ: يا هَمّامُ: اِتَّقِ اللّهَ وَ اَحْسِنْ فـَ «اِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا 
او درنگ كرد، سپس فرمود: اى همّام، تقواى الهى پيشه كن و كار نيك انجام ده، زيرا خداوند با اهل تقوا

 

وَالَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْ يَقْنَعْ هَمّامٌ بِهذَا الْقَوْلِ حَتّى عَزَمَ عَلَيْهِفَحَمِدَ اللّهَ 
و اهل كار نيك است. همّام به اين مقدار سخن قناعت نكرد و حضرت را قسم داد. حضرت خدا را سپاس

 

وَ اَثْنى عَلَيْهِ وَ صَلّى عَلَى النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ثُمَّ قالَ:[ 
و ثنا گفت و بر پيامبر ـ كه درود خدا بر او و آلش باد ـ درود فرستاد و سپس فرمود:

 

اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً 
اما بعد، خداوند پاك و برتر مخلوقات را آفريد در حالى كه از اطاعتشان


عَنْ طاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ، لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصاهُ، 
بى نياز، و از گناهشان ايمن بود، زيرا عصيان عاصيان به او زيان نمى رساند،


وَ لاتَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ. فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعايِشَهُمْ، وَ وَضَعَهُمْ مِنَ 
و طاعت مطيعان او را سود نمى دهد. پس روزى آنان را در ميانشان تقسيم كرد، و هر كس را در دنيا


الدُّنْيا مَواضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فيها هُمْ اَهْلُ الْفَضائِلِ، مَنْطِقُهُمُ 
در جايى كه سزاوار بود قرار داد. پرهيزكاران در اين دنيا اهل فضائلند، گفتارشان


الصَّوابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِْقْتِصادُ، وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُعُغَضُّوا 
صواب، پوشاكشان اقتصادى، و رفتارشان افتادگى است. از آنچه


اَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ، وَ وَقَفُوا اَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النّافِعِ 
خدا بر آنان حرام كرده چشم پوشيده، و گوشهاى خود را وقف دانش بامنفعت


لَهُمْ. نُزِّلَتْ اَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلاءِ كَالَّتى نُزِّلَتْ فِى الرَّخاءِ، وَ لَوْلاَ 
نموده اند. آنان را در بلا و سختى و آسايش و راحت حالتى يكسان است، و اگر


الاَْجَلُ الَّذى كَتَبَ اللّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ فى اَجْسادِهِمْ 
خداوند براى اقامتشان در دنيا زمان معينى را مقرر نكرده بود از شوق به ثواب و بيم از عذاب

 

طَرْفَةَ عَيْن، شَوْقاً اِلَى الثَّوابِ، وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ
به انـدازه چشـم به هم زدنى روحشـان در بدنشان قـرار نمى گرفت.


عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْيُنِهِمْ. فَهُمْ 
خداوند در باطنشان بزرگ، و غير او در ديدگانشان كوچك استآنان


وَالْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَالنّارُ كَمَنْ قَدْ رَآها 
با بهشت چنانند كه گويى آن را ديده و در فضايش غرق نعمتند، و با عذاب جهنم چنانند كه گويى


فَهُمْ فيها مُعَذَّبُونَ. قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ، وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ، 
آن را مشاهده نموده و در آن معذبند. دلهايشان محزون، همگان از آزارشان در امان،


وَاَجْسادُهُمْ نَحيفَةٌ، وَ حاجاتُهُمْ خَفيفَةٌ، وَ اَنْفُسُهُمْ عَفيفَةٌ. صَبَرُوا 
بدنهايشان لاغر، نيازهايشان سبك، و نفوسشان با عفّت است. روزى چند را در راه حق صبر كردند


اَيّاماً قَصيرَةً اَعْقَبَتْهُمْ راحَةً طَويلَةً، تِجارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَها لَهُمْ رَبُّهُمْ
كه براى آنان راحتى جاويد به دنبال آورد، اين است تجارتى سودآور كه خداوند براى آنان مهيّا نمود.


اَرادَتْهُمُ الدُّنْيا فَلَمْ يُريدُوها، وَ اَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا اَنْفُسَهُمْ مِنْها
دنيا آنان را خواست و آنان آن را نخواستند، به اسارتشان كشيد و آنان با پرداخت جانشان خود را آزاد كردند.


اَمَّا اللَّيْلُ فَصافُّونَ اَقْدامَهُمْ تالينَ لاَِجْزاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهُ تَرْتيلاً، 
به هنگام شب براى عبادت برپايند، در حالى كه اجزاى قرآن را شمرده و سنجيده تلاوت كنند، 


يُحَزِّنُونَ بِهِ اَنْفُسَهُمْ، وَ يَسْتَثيرُونَ بِهِ دَواءَ دائِهِمْ. فَاِذا مَرُّوا بِآيَة فيها 
خود را به آيات قرآن اندوهگين ساخته، و داروى دردشان را از آن برگيرند. و چون به آيه اى 


تَشْويقٌ رَكَنُوا اِلَيْها طَمَعاً، وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ اِلَيْها شَوْقاً، وَ ظَنُّوا 
بشارت دهنده بگذرند به مورد بشارت طمع كنند، و روحشان از روى شوق به آن خيره گردد، و گمان


اَنَّها نُصْبَ اَعْيُنِهِمْ. وَ اِذا مَرُّوا بِآيَة فيها تَخْويفٌ اَصْغَوْا اِلَيْها 
برند كه مورد بشارت در برابر آنهاست. و چون به آيه اى بگذرند كه در آن بيم داده شده

 

مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا اَنَّ زَفيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهيقَها فى اُصُولِ آذانِهِمْ
گوش دل به آن دهند، و گمان برند شيون و فرياد عذاب بيخ گوش آنان است.


فَهُمْ حانُونَ عَلى اَوْساطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِمْ وَ اَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ 
قامت به ركوع خم كرده اند، به وقت سجده پيشانى و دست و زانو و انگشتان پا


وَ اَطْرافِ اَقْدامِهِمْ، يَطْلُبُونَ اِلَى اللّهِ تَعالى فى فِكاكِ رِقابِهِمْ. وَ اَمَّا 
بر زمين مى گذارند، و از خداوند آزادى خود را از عذاب مى طلبند، اما به هنگام


النَّهارُ فَحُلَماءُ عُلَماءُ، اَبْرارٌ اَتْقِياءُ. قَدْ بَراهُمُ الْخَوْفُ بَرْىَ الْقِداح  ِ، 
روز، بردباران و دانشمندان و نيكوكاران و پرهيزكارانند. بيم از حق جسمشان را چون تيرِ تراشيده لاغر كرده،


يَنْظُرُ اِلَيْهِمُ النّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضى، وَ ما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَض، 
مردم آنان را مى بينند به تصور اينكه بيمارند، ولى بيمار نيستند،


وَ يَقُولُ: لَقَدْ خُولِطوا، وَ لَقَدْ خالَطَهُمْ اَمْرٌ عَظيمٌ
و مى گويند ديوانه اند، در حالى كه امرى عظيم آنان را بدين حـال درآورده .


لايَرْضَوْنَ مِنْ اَعْمالِهِمُ الْقَليلَ، وَلايَسْتَكْثِرُونَ الْكَثيرَ. فَهُمْ 
به طاعت اندك خشنود نمى شوند، و طاعت زياد را زياد ندانند. بنابراين


لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ. وَ مِنْ اَعْمالِهِمْ مُشْفِقُونَ. اِذا زُكِّىَ اَحَدٌ مِنْهُمْ خافَ 
خود را به كوتاهى در بندگى متّهم كنند، و از عبادت خود در وحشتند. هرگاه يكى از آنان را تمجيد كنند


مِمّا يُقالُ لَهُ فَيَقُولُ: اَنَا اَعْلَمُ بِنَفْسى مِنْ غَيْرى، وَ رَبّى اَعْلَمُ بى مِنّى 
از آن تمجيد بيم نموده و گويد: من از ديگران به خود آگاه ترم، و پروردگارم از خودم به من


بِنَفْسى; اللّهُمَّ لاتُؤاخِذْنى بِما يَقُولُونَ، وَاجْعَلْنى اَفْضَلَ مِمّا 
داناتر است; خداوندا، مرا به آنچه درباره ام گويند مگير، و از آنچه مى پندارند


يَظُنُّـونَ، وَ  اغْفِرْ لى ما لايَعْلَمُـونَ
بهتر گردان، و زشتى هايى را كه از من خبر ندارند بر من ببخش.

 

فَمِنْ عَلامَةِ اَحَدِهِمْ اَنَّكَ تَرى لَهُ قُوَّةً فى دين، وَ حَزْماً فى لين، 
از نشانه هاى ديگرشان آن است كه هر كدام را داراى نيرومندى در دين، دورانديشى با نرمى،


وَ ايماناً فى يَقين، وَ حِرْصاً فى عِلْم، وَ عِلْماً فى حِلْم، وَ قَصْداً فى 
ايمان همراه با يقين، حرص در دانش ، علم با بردبارى ، ميانه روى در


غِنًى، وَ خُشُوعاً فى عِبادَة، وَ تَجَمُّلاً فى فاقَة، وَ صَبْراً فى شِدَّة، 
توانگرى، فروتنى در عبادت، آراستگى در تهيدستى، بردبارى در سختى،


وَ طَلَباً فى حَلال، وَ نَشاطاً فى هُدًى، وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَع  . يَعْمَلُ 
جويايى حلال، نشاط در هدايت، و دورى از طمع بينى. در عين به جا آوردن


الاَْعْمالَ الصّالِحَةَ وَ هُوَ عَلى وَجَل. يُمْسى وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ، وَ يُصْبِحُ 
اعمال شايسته ترسان استشب مى كند در انديشه شكر، و روز مى كند


وَ هَمُّهُ الذِّكْرُ. يَبيتُ حَذِراً، وَ يُصْبِحُ فَرِحاًحَذِراً لِما حُذِّرَ مِنَ 
در انديشه ذكر. شب را به سر مى برد با خوف، و ر وز مى نمايد دلشاد: خوف از غفلتى كه او را از آن


الْغَفْلَةِ، وَ فَرِحاً بِما اَصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَالرَّحْمَةِ. اِنِ اسْتَصْعَبَتْ 
برحذر داشته اند، و دلشاد از فضل و رحمت حق كه به دست آورده. اگر نفس او را در آنچه


عَلَيْهِ نَفْسُهُ فيما تَكْرَهُ لَمْ يُعْطِها سُؤْلَها فيما تُحِبُّ
بر او سنگين است از او پيروى نكند او نيز آنچه را كه نفس به آن رغبت دارد به او نمى دهد.


قُرَّةُ عَيْنِهِ فيما لايَزُولُ، وَ زَهادَتُهُ فيما لايَبْقى
روشنى چشمش در آن چيزى است كه جاويد است، و بى رغبتى اش در آن است كه فانى شدنى است.


يَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ، وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ. تَراهُ قَريباً اَمَلُهُ، قَليلاً زَلَلُهُ، 
بردبارى را با دانش، و گفتار را با عمل آميخته مى كند. آرزويش كم و كوتاه، لغزشش اندك،


خاشِعاً قَلْبُهُ، قانِعَةً نَفْسُهُ، مَنْزُوراً اَكْلُهُ، سَهْلاً اَمْرُهُ، حَريزاً دينُهُ، 
دلش فروتن، نفسش قانع، خوراكش اندك، زندگيش آسان، دينش محفوظ،

 

مَيِّتَةً شَهْوَتُهُ، مَكْظُوماً غَيْظُهُ. اَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ، وَالشَّرُّ مِنْهُ مَاْمُونٌ
شهوتش مرده، و خشمش فروخورده است. خيرش را متوقّع، و از شرّش در امانند.


اِنْ كانَ فِى الْغافِلينَ كُتِبَ فِى الذّاكِرينَ، وَ اِنْ كانَ فِى الذّاكِرينَ 
اگر در ميان غافلان باشد از ذاكرانش به حساب آرند، و اگر در ميان ذاكران باشد


لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغافِلينَ. يَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ يُعْطى مَنْ حَرَمَهُ، 
در شمار غافلانش نيارند. از آن كه بر او ستم كرده بگذرد، به آن كه او را محروم نموده عطا كند،


وَ يَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ. بَعيداً فُحْشُهُ، لَيِّناً قَوْلُهُ، غائِباً مُنْكَرُهُ، 
و با كسى كه با او قطع رحم نموده صله رحم نمايد. زبان دشنام ندارد، گفتارش نرم است، زشتيش پنهان،


حاضِراً مَعْرُوفُهُ، مُقْبِلاً خَيْرُهُ، مُدْبِراً شَرُّهُ، فِى الزَّلازِلِ وَقُورٌ، 
و خوبيش آشكار است، نيكى اش روى آورده، و شرّش روى گردانده، در حوادث آرام،


وَ فِى الْمَكارِهِ صَبُورٌ، وَ فِى الرَّخاءِ شَكُورٌ. لايَحيفُ عَلى مَنْ يُبْغِضُ، 
در ناخوشيها شكيبا، و در خوشيها شاكر است. بر دشمن ستم نمى كند،


وَ لايَأْثَمُ فيمَنْ يُحِبُّيَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ اَنْ يُشْهَدَ عَلَيْهِ. لايُضيعُ 
و به خاطرمحبوبش مرتكب گناه نمى شود. پيش ازحاضر كردن شاهد، خود اقرار به حق مى نمايدامانت


مَا اسْتُحْفِظَ، وَ لايَنْسى ما ذُكِّرَ، وَ لايُنابِزُ بِالاَْلْقابِ، 
را تباه نمى كند، و آنچه را به يادش آرند به فراموشى نمى سپارد، احدى را با لقب زشت صدا نمى كند،


وَ لايُضارُّ بِالْجارِ، وَ لايَشْمَتُ بِالْمَصائِبِ، وَ لايَدْخُلُ فِى الْباطِلِ، 
به همسايه زيان نمى زند، به بلاهايى كه به سر مردم مى آيد شادى نمى نمايد، در باطل وارد نمى شود،


وَ لايَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ. اِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ، وَ اِنْ ضَحِكَ 
و از حق خارج نمى گردد. اگر سكوت كند سكوتش غمگينش نكند، و اگر بخندد


لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ، وَ اِنْ بُغِىَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتّى يَكُونَ اللّهُ هُوَ الَّذى يَنْتَقِمُ 
قهقهه نزند، چون به او ستم روا دارند صبر پيشه سازد تا خدا انتقامش را

 

لَهُ. نَفْسُهُ مِنْهُ فى عَناء، وَالنّاسُ مِنْهُ فى راحَة. اَتْعَبَ نَفْسَهُ لاِخِرَتِهِ، 
بگيرداز خود در رنج است، و مردم از او در راحتند. در امر آخرت خود را به زحمت اندازد،


وَ اَراحَ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ. بُعْدُهُ عَمَّنْ تَباعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزاهَةٌ، 
و مردم را از جانب خود قرين آسايش كند. دوريش از آن كه دورى مى كند محض زهد و پاك ماندن،


وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنا مِنْهُ لينٌ وَ رَحْمَةٌ، لَيْسَ تَباعُدُهُ بِكِبْر وَ عَظَمَة، 
و نزديكى اش به آن كه نزديك مى شود به خاطر نرمىو رحمت است، دوريش از راه تكبّر و خودخواهى،


وَ لا دُنُوُّهُ بِمَكْر وَ خَديعَة
و نزديكى اش از باب مكر و فريب نيست.


قالَ: فَصَعِقَ هَمّامٌ صَعْقَةً كانَتْ نَفْسُهُ فيها. فَقالَ اَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِ السَّلامُ:[ 
راوى گفت: چون سخن به اينجا رسيد همّام فريادى بركشيد و جان داد. حضرت فرمود:


اَما وَاللّهِ لَقَدْ كُنْتُ اَخافُها عَلَيْهِ. ] ثُمَّ قالَ:[ هكَذا تَصْنَعُ الْمَواعِظُ 
به خدا قسم از چنين پيشامدى بر او مى ترسيدم. سپس ادامه داد: اندرزهاى رسا


الْبالِغَةُ بِاَهْلِها! ] فَقالَ لَهُ قائِلٌ: فَما بالُكَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ عَلَيْهِ السّلامُ:[ 
با اهلش اين گونه معامله مى كند! يكى از حاضران فضول به حضرت گفت: خودت چه حالى دارى؟ فرمود:


وَيْحَكَ، اِنَّ لِكُلِّ اَجَل وَقْتاً لايَعْدُوهُ، وَ سَبَباً لايَتَجاوَزُهُ
واى بر تو، هر اجلى را وقت معيّنى است كه از آن نمى گذرد، و علّتى است كه از آن تجاوز نمى كند.


فَمَهْلاً، لاتَعُدْ لِمِثْلِها، فَاِنَّما نَفَثَ الشَّيْطانُ عَلى لِسانِكَ
بازايست و ديگر اينچنين مگوى كه اين سخنى بود كه شيطان بر زبانت جارى ساخت.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

جمعه 29 خرداد 1394  7:36 PM
تشکرات از این پست
tahmores mohammad_jafari kuoroshss
saeedakh
saeedakh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 2084
محل سکونت : فارس

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

حضرت علی(ع) تقوا را منتهای خشنودی خداوند دانستهاست. پس بیمورد نیست اگر خداوند توجهی خاص نسبت به متقین داشته باشد؛ زیرا آنها آنچه مورد رضای او میباشد، رعایت کرده، در نتیجه خداوند هدایت و موعظه; خود را به آنها اختصاص دادهاست: )هذا بیان للنّاس و هدی و موعظةٌ للمتّقین)(سوره; آل عمران،آیه;138) لازم به ذکر است که قرآن برای همه; انسانهاست و لیکن متقین از آیات آن بهرهمند و منتفع میگردند. قرآن پیامبر(ص) را «انذاردهنده» معرفی کرده و فرموده تو کسی را انذار میدهی که از خداوند خشیت داشتهباشد: (سوره; نازعات،آیه; 45) یعنی انذار تو در کسی مؤثر است که خشیت داشته باشد: کسانی که از قرآن و کلام معصومان بهره میگیرند، در مقایسه با دیگران، شبیه زمین حاصلخیزی هستند که از آب باران بهره میگیرد؛ همانگونه که وقتی باران در سرزمینی وسیع میبارد، قطعه زمینی از آن بهرهمند خواهد شد که حاصلخیز باشد، ولی شوره زار هیچ بهرهای از باران نخواهدبود پس عامل اصلی بهرهگیری و عدم بهرهگیری، ظرفیت وجودی دریافت کننده است و هر کس باید این ظرفیت را در خود بوجود بیاورد.طبرسی مفسر بزرگ شیعه مینویسد: شاید علت اختصاص موعظه و هدایت به متقین، این باشد که تنها آنها از پند و نصیحت بهره میبرند و با آن چراغ زندگی خود را میافروزند

جمعه 29 خرداد 1394  9:38 PM
تشکرات از این پست
kuoroshss
saeedakh
saeedakh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 2084
محل سکونت : فارس

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: از آنرو «متقین» چنین نامیده شدهاند که از انجام کاری که اگرچه گناه نیست، اما باعث گناه میشود، دوری میجویند. علامه مغنیه اختصاص موعظه و هدایت به متقین را به معلم و دانشآموز تشبیه کردهاند که معلم درس را برای همه; دانش آموزان ایراد میکند، ولی کسانی که باهوشتر و کوشاتر باشند، از آن درس بهره میبرند و قبول خواهند شد، نه تمامی دانشآموزان.(مغنیه،ج1:ص128) علامه محمدحسین فضلالله نیز علت سود نبردن غیرمتقین را از هدایت کوری آنها نسبت نور هدایت، کربودن گوشهایشان برای شنیدن از سخن حق و همچنین ناتوانی عقل و فکرشان از رفتن به سوی چراغ هدایت دانسته که در نتیجه آن از دریافت هدایت دورند و اصلاً آن را درک نمیکنند.(فضلالله، ج627:6) علامه طباطبایی دو نوع هدایت برای متقین در نظر گرفته است، هدایتی که به سبب آن متقی شدهاند و دیگری هدایتی که بپاس تقوایشان دریافت کردهاند.(طباطبایی،ج70:1) پس هر لحظه مورد توجهاند، چه در حال موعظه و پند گرفتن از قرآن و کلام خدا چه پس از بهرهمند شدن از آن که زمخشری آنرا مانند )اهدنا صراط المستقیم)دانسته است.(زمخشری،ج1:76). آنچه بیشتر علمای اسلامی در تفاسیر خود به آن گواهی دادهاند، تأثیرپذیری و دریافت و درک بهتر متقین از کلام الهی است؛ یعنی تنها متقین هستند که فرامین الهی را کاملاً پذیرا هستند. هرچند مخاطبان کلام پرودگار عموم مردم میباشند. اما همه; آنها در آیات و حقایق قرآن تدبر نمیکنند تا جایی که بسیار مورد توبیخ قرار گرفتهاند و به بدترین جنبندگان تشبیه شدهاند و این، تنها متقین هستند که به آثار وجودی حق واقفند و آن را پذیرا هستند. البته علاوه بر ویژگی فوق(ظرفیت وجودی متقین)، باید به نکته مهم دیگری، یعنی علم حضوری این گروه اشاره کرد که باعث میشود آنها به طور حضوری به خداوند و کلام او آگاه شوند چنان که حضرت علی(ع) میفرمایند: من خدایی که نمیبینم، عبادت نمیکنم. البته این باچشم ظاهر نیست، بلکه دیدن از راه قلب ویقین پیدا کردن است.(کلینی،ج1: 98؛ سبزواری،ج1: 189)

جمعه 29 خرداد 1394  9:39 PM
تشکرات از این پست
tahmores kuoroshss
morteza237
morteza237
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1391 
تعداد پست ها : 1979
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

پيام ها  
 
 1- براى هدایت و ارشاد مردم، باید عنصر تشویق و تهدید بهم پیوسته باشد. «ذوقوا فتنتكم... انّ المتقین فى جنّات...»
 2- براى تقوا پیشگان، نه یك باغ و چشمه، كه باغ‏ها و چشمه‏هاى با عظمتى است. «جناتٍ و عیونٍ» (تنوین نشانه عظمت است)
 3- چشم پوشى از لذّت‏هاى فانى و زودگذر، كامیابى دائمى را به همراه دارد. «انّ المتقین فى جنّات... آخذین...»

 

خدایا چنان کن سرانجام کار                              تو خوشنود باشی و ما رستگار

جمعه 29 خرداد 1394  10:12 PM
تشکرات از این پست
tahmores mohammad_jafari kuoroshss
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞

تقوا ملکه اي است که باعث مي شود مومن به راحتي به وظايف خود در راستاي بندگي خداوند عمل نمايد. اين ملکه در اثر انجام واجبات و ترک محرمات بدست مي آيد. در مورد اهميت تقوا خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «فاتقو الله ما استطعتم؛ پس تقواي الهي داشته باشيد تا آن حدي‏ که قدرت داريد» (تغابن/ 16). تقواي واقعي همان است که انسان را نجات مي‏دهد، انسان را آزاد و رها مي‏کند. انسان در زير امتحانها (چه امتحان به نعمتها و چه امتحان به‏ نقمتها) بايد تقوا داشته باشد که اين تقواست که او را نجات مي‏دهد و آزاد و رها مي‏کند و انسان بايد با همه اينها درگيري پيدا کند منتها بايد خود را آزاد کند. به همين جهت بعد مي‏فرمايد: «فاتقوا الله». حال که ثروتها و فرزندان، نعمتها و فتنه‏ها و امتحانهايي است که بايد شما با آنها درگيري پيدا کنيد پس تقوا پيشه کنيد. «ما استطعتم» يعني به هر اندازه که قدرت داريد تقوا پيشه کنيد.

جمعه 29 خرداد 1394  11:34 PM
تشکرات از این پست
hossein201273 mohammad_jafari kuoroshss
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

پاسخ به:∞ آیه شب دوم ماه مبارک رمضان ∞


نقل قول ravabet_rasekhoon
 

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ
 
مممنون از خواهر طهمورث
 

وقتی دلت میگره برا رفتن به طبیعت اولین جا سراغ یک طبیعت بکر می گردیم طبیعتی با درختان و چشمه و آب جاری

همه ی ما آبشار و چشمه و باغ میوه و جنگل و آب جاری را دیده ایم ولذت بردهایم

راستی اگر تو اون دنیا اینجا نباشیم کجا هستیم.

اگه دوست داشتید سوال منو جواب بدهید؟

 

چه وجه مشابهی بین باغ و چشمه با نگاه به سبزه و آب می بینید که نگاه به آب و سبزه باعث جلای چشم و دربعضی نقل ها اشاره شده که ثواب هم دارد؟

سلام  و‌تشکر   

 

با دید  عارفانه  میشه گفت  چشمه پ باغ یکی از بهترین  نعمت ها و‌مظهر زیبایی  هستند   هر آنچه که در این دنیا زیباست نشانی از خدا بر روی زمین است  پس نگاه به نشانی خدا  یقینن سبب جلای چشم میگردد  .


جمعه 29 خرداد 1394  11:40 PM
تشکرات از این پست
mohammad_jafari kuoroshss
دسترسی سریع به انجمن ها