0

راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

 
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868
دوشنبه 1 تیر 1394  1:58 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

چگونه امیر المؤمنین (ع) در یک شب، هزار رکعت نماز می گزاردند؟
پرسش
از یکی از روحانیون به نام شنیدم که حضرت علی (ع) در شب هزار رکعت نماز می گزاردند با توجه به این که هر رکعت نماز حداقل یک دقیقه وقت نیاز دارد و برای هزار رکعت هزار دقیقه وقت و حدود 17 ساعت وقت نیاز است. لطفا در این خصوص راهنمایی فرمایید.
پاسخ اجمالی

 

روایات فراوانی وجود دارد که بر اساس آن، امام علی (ع) و دیگر امامان طی یک شبانه روز (24 ساعت) هزار رکعت نماز می خواندند.

 

در این زمینه نکاتی قابل توجه است:

 

1. تقریبا تمام این روایات به شبانه روز یعنی 24 ساعت اشاره دارند، نه فقط شب؛ یعنی 12 ساعت و اگر در روایتی هم تنها شب ذکر شده باشد، بر اساس ادبیات عرب می توان آن را به شبانه روز تفسیر کرد.

 

2. در هیچ روایتی نیامده که ائمه در تمام عمرشان مقید به انجام چنین عبادتی بودند، بلکه در برخی از آنها تصریح شده که آن بزرگواران در پاره ای از زندگی خود هزار رکعت نماز در شبانه روز می خواندند.

 

3. می دانیم که در نمازهای مستحبی، خواندن حمد کفایت می کند و قرائت سوره لازم نیست. بر این اساس، یک نماز دو رکعتی را به خوبی می توان طی 70 ثانیه بجا آورد و در نتیجه در کمتر از ده ساعت می توان هزار رکعت را انجام داده و به همین دلیل، حتی انجام هزار رکعت در یک شب نیز محال نیست، گرچه همان گونه که اشاره شد، بیشتر روایات به انجام آن در یک شبانه روز دلالت دارند.

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  12:21 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

از کجا می‌دانید که بعد از امام عسکری(ع)، بنی عباس امام مهدی(عج) را در سرداب نکشتند
پاسخ اجمالی
همیشه کسی که مدّعی است، لازم است دلیل ارائه کند نه منکر؛ بر این اساس، اگر کسی ادعا کند که بنی عباس امام مهدی (عج) به شهادت رساندند، باید دلیل ارائه نماید. در عین حال ما ادله قطعی بر وجود آن حضرت(عج) داریم که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.
1. ظهور امام زمان وعده الهی است: در اخبار وارده از ائمه اطهار راجع به تشریح وعده الهى در آیه 54 سوره مائده به طور صریح و حتم آن‌را منطبق به ظهور امام قائم نموده است و در برابر انکار منکران و تردید مشککان تاکیدات مناسبى در آن اخبار ذکر شده است‏.
. نامه‌های امام(توقیعات): توقیعات حضرت صاحب الزمان(ع) به دست عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان براى شیعیان و دوستان خاص پدر آن‌حضرت(ع) صادر می‌شد.
آن توقیعات متضمن امر و نهى و جواب سؤالات شیعیان از حضرتش و به همان‏ خطى بود که در زمان امام حسن عسکرى(ع) نوشته می‌شد. شیعیان نیز به اتفاق آنها را عادل می‌دانستند، تا این‌که عثمان بن سعید رحلت نمود، و پسرش ابو‌جعفر محمد بن عثمان او را غسل داد و پس از وى به جاى او منصوب گشت، و همه امورى را که پدرش متکفل بود به وى تفویض شد، تمام شیعیان عدالت و وثاقت و امانت‌دارى او را ستودند.[. مجلسی، محمد.

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  12:24 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

 
پرسش
آیا چنین دستوری از طرف امام مهدی﴿عج﴾ آمده است که؛ «اگر شما منتظر من ھستید، باید بعد از ھر نماز و قبل از ھر دعا بخوانید: اللھم عجل لولیک الفرج»؟
پاسخ اجمالی
بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع روایی؛ چنین روایتی را نیافتیم، اما روایت مشابهی وجود دارد که ناظر به همین مضمون است؛ امام زمان(عج) می‌فرماید: «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ فَرَجَکُمْ»؛[1] براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همان فرج و گشایش شما در آن است‏.
 

[1]. شیخ صدوق، محمد بن على‏، کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏2، ص 485، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  12:25 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

 
پرسش
الف. قد و چهره امام علی(ع) چگونه بود؟ ب. در جایی خواندم که امام علی(ع) خیلی به مسائل اسلامی حساس بود و اخلاقی کاملاً سخت‌گیرانه داشت و دارای اخلاق خشنی بود. آیا این مطالب درست است؟
پاسخ اجمالی
الف. در هیچ کتاب معتبر از اهل سنت و شیعه مطلبی در مورد نامناسب‌بودن چهره و اندام امیرالمؤمنین(ع) وجود ندارد، بلکه نقل‌های بسیاری در مورد زیبایی حضرتشان در این منابع مشاهده می‌شود:
1. ابن عبد البر(م 463ق) در کتاب «الاستیعاب فی معرفة الاصحاب»: حضرت على(ع) قد متوسط و چشمانی سیاه داشت. خوش‌سیما بود و مانند ماه شب چهارده، از زیبایى می‌درخشید. شکمش، بزرگ و شانه‌هایش، پهن و درشت انگشت بود. اندامى لطیف داشت و گردنش از سپیدى، مانند تنگى از نقره بود. جلو سرش مو نداشت و محاسنش، انبوه بود. استخوان شانه استوارى، مانند استخوان شانه شیر درنده بود. بازو و بند دستش از پیچیدگى قابل تشخیص نبود. هنگام راه رفتن گام‌ها را کشیده برمی‌داشت. هرگاه بازوى کسى را می‌گرفت، چنان بود که جان او را گرفته تا آن‌جا که تاب نفس کشیدن را احساس نمی‌کرد. دست و بند دستش، فربه بود.[1]
2. ابن اثیر جزری (م 630ق) در کتاب «اسد الغابة فی معرفة الصحابة»: ابو هریره از عبد الله بن‏ داوود از ابو الحجاج مدرک چنین روایت کرده است: در یکى از روزها دیدم که حضرت على(ع) به ایراد خطبه پرداخته است، در آن هنگام چهره‌اش از همه مردم، زیباتر بود.[2]
3. یکى از افراد در ضمن ملاقاتى که با رسول خدا(ص) داشت، گفت: چگونه على(ع) می‌تواند «لواء الحمد» را به دوش بکشد؟ رسول خدا(ص) در پاسخ فرمود: «چگونه على(ع) تاب تحمل آن‌را نداشته باشد، حال آن‌که خصلت‌هاى چندى را در اختیار دارد: 1. شکیبائیش مانند شکیبائى من است. 2. چهره زیبایش مانند چهره زیباى یوسف(ع) است. 3. نیرویش مانند نیروى جبرئیل است».[3]

4. از «ابن عباس» روایت شده است که؛ رسول خدا(ص) فرمود: «کسى که می‌خواهد به حلم حضرت ابراهیم(ع) و به حکم نوح(ع) و به زیبایى چهره یوسف(ع) پى ببرد، به على بن ابی‌طالب(ع) نظر نماید [که همه این ویژگی‌ها در او جمع شده است]».[4]
ب. درباره بخش دوم پرسش نیز باید گفت که امام علی(ع)، مصداقی از آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»[5] بود، امّا خشونت بی‌جا نداشت، بلکه در جای خود خشن و در جای خود مهربان بود، و مهربانی آن‌حضرت بر خشونتش می‌چربید.
ابو سعید خدرى نقل می‌کند: در یکى از روزها، گروهى در پیشگاه رسول اکرم(ص) از حضرت على(ع) شکایت کردند. پیامبر(ص) به دنبال شکوه آنان از جاى برخاست و خطابه‌اى ایراد فرمود و شنیدم خطاب به مردم اظهار می‌داشت: «اى مردم! از على(ع) شکوه نکنید، به خدا سوگند! على شیفته ذات خدا است و در راه خدا از خشونت و سرسختى زیادى برخوردار است و در این راه کمال پایمردى را دارد».[6]
 

[1]. ابن عبد البر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، ج ‏3، ص 1123، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق؛ نیز ر.ک: قد امام علی(ع)، 12188.
[2]. ابن اثیر جزرى، على بن محمد، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج ‏3، ص 620، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[3]. محب الدین طبرى‏،  أحمد بن عبد الله،  الریاض النَضِرَة فى مناقب العَشرة، ج ‏3، ص 172، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم‏، 1424ق‏.
[4]. همان، ج ‏3، ص 196.
[5]. «در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند»؛ فتح، 29.
[6]. ابن هشام حمیرى معافرى، عبد الملک، السیرة النبویة، ج ‏2، ص 603، بیروت، دار المعرفة، 

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  12:27 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

پرسش
سلام؛ آیا درست است که مخالفان امام علی(ع) در گفتارهایشان بر شایسته نبودن ایشان به خلافت، بسیار شوخی کردن ایشان را نیز بیان داشته‌اند؟
پاسخ اجمالی
افرادی که بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) با امامت و خلافت امام علی(ع) مخالفت کردند بهانه‌های مختلفی آوردند که یکی از آنها این بود که ایشان زیاد شوخی می‌کند!
منظور آنان از این جمله، عیب‌گیری بر حضرتشان بوده و ظاهراً خواستند به غلط به مردم چنین بباورانند که ایشان همه چیز را به شوخی می‌گیرد و انسانی جدی نیست؛ و گرنه صرف شوخ­طبعی نقص به شمار نمی­آید.
در مورد این‌که چه کسانی این عیب را بر حضرت مطرح کردند، آنچه از سخنان امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه به دست می‌آید این است که عمرو عاص در زمان خلافت آن‌ حضرت، این مطلب را میان اهل شام پخش می‌کرد.[1]ولی ابن ابی الحدید چنین تبلیغاتی را به خلیفه دوم نیز نسبت می‌دهد.[2] که البته ممکن است چنین سخنانی از زمان رحلت رسول خدا(ص) مطرح شده و در ادامه، عمرو عاص در زمان معاویه مبادرت به پخش آن کرده باشد.
در هر صورت این که چنین نسبتی به آن حضرت داده شده است در تاریخ وجود دارد. اما پاسخی که امام علی(ع) به آنان می‌دادند، جالب است.
ایشان می‌فرماید: «مرا از پسر زانیه تعجب است، که به مردم شام وانمود مى‌‏کند که در من شوخ طبعى است، و انسانى بازیگرم، شوخى مى‏‌کنم و در بازى کردن کوشایم. او به باطل سخن گفته، و با این‌گونه سخن مرتکب گناه شده. بدانید که بدترین گفتار دروغ است. او در سخن راندن دروغ مى‌‏گوید، و وعده مى‌‏دهد و تخلف مى‌‏کند؛ چون درخواست مى‌‏کند اصرار مى‌‏ورزد، و چون از او درخواست شود بخل مى‏ورزد، به عهدش خیانت مى‌‏کند و قطع رحم مى‌‏نماید، و چون به میدان جنگ آید براى شعله‏‌ور ساختن جنگ چه امر و نهى‌‏ها مى‌‏کند، البته پیش از بیرون آمدن شمشیرها از غلاف!!، و چون جنگ آغاز شود بزرگ‌ترین حیله‌‏اش براى نجات خود، نشان دادن عورتش به مردم است! به خدا قسم، یاد مرگ مرا از بازى باز مى‌‏دارد، و نسیان آخرت او را از گفتن حق مانع مى‌‏شود. او با معاویه بیعت نکرد مگر به شرط بخشیده شدن مصر به او، و اخذ رشوه کمى براى دست برداشتن از دین‏.[3]
البته باید توجه داشت امیر المؤمنین(ع) به جهت جامعیت وجودی، واجد صفات متعدد - بلکه جامع اضداد - بودند؛ از یک سو آن حضرت انسانی شوخ­طبع و شاداب بوده و در جای مناسب به اقتضای حال مزاح نموده و دارای طبع نرم و لطیفی بودند؛ اما در عین حال در جایی که اقتضای جدیت و صلابت داشت به اندازه‌ای شدت عمل به خرج می‌دادند حتی دوستان از هیبت آن حضرت به هراس می‌افتادند.[4] برخی از گزارش کنندگان جنگ احد می‌گویند در هنگامی که جنگ شدید شده بود چشمان آن حضرت مانند دو کاسه‌ای از خون بود و از برق نگاه آن حضرت، دل‌ها از جا کنده می‌شد.[5]
 

[1]. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 115، خ 84، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[2]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة،ج 1، ص 186، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق.
[3]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ترجمه، انصاریان، ص 168، خ 83، پیام آزادى، تهران، چاپ دوم، 1386ش.
[4]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 41، ص 147، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 115، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  12:29 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

 
پرسش
به روایت ابن هشام: به هنگام مرگ حضرت محمد(ص)، عباس (عموی پیامبر) از حضرت علی(ع) خواست که نزد پیامبر(ص) برود و درباره جانشین آینده وی، نظر خواهی کند، اما حضرت علی از این‌کار پرهیز کرد و گفت: «مرا با این سؤال کاری نیست و اگر سید(حضرت محمد) ما را منع کند یقین می‌باید دانست که هیچ‌کس بعد از وی چیزی به ما ندهد». (سیرت رسول الله، ج 2، ص 1112). سؤال این است که؛ اگر حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع) را به جانشینی خود در غدیر خم انتخاب کرده بود، دلیل این سؤال چه بوده است؟ چرا حضرت علی در پاسخ اشاره‌ای به ماجرای غدیر خم نکرد؟
پاسخ اجمالی
اگرچه در برخی منابع اهل سنت - مانند متن موجود در پرسش - این موضوع این‌گونه مطرح شده است که گویا عباس از امام علی(ع) خواست تا نزد پیامبر اسلام(ص) برود و از آن‌حضرت بخواهد که آیا حقی در خلافت دارد یا خیر؟ امّا این حدیث با این بیان در هیچ‌یک از منابع معتبر شیعی نیامده است، بلکه در منابع شیعی حدیثی از عباس عموی پیامبر(ص) نقل شده است که درست عکس این‌را ثابت می‌کند و این گفت‌وگو بعد از قضیه قلم و دوات است که پرسش عباس نه از حق خلافت، بلکه از فراهم شدن شرایط برای احقاق این حق است. لذا موضوع کاملاً متفاوت بوده و جایی برای پرسش باقی نمی‌ماند، مانند آنچه از ارشاد مفید نقل شده است:
«هنگامى که رسول خدا(ص) سلامتی نسبی یافت، برخى گفتند: آیا اجازه می‌دهید تا دوات و کاغذ حاضر نماییم [تا وصیت‌تان را بفرمایید و ما بنویسیم] حضرت(ص) فرمود: پس از این همه سخنان نابجا نیاز به دوات و کاغذ ندارم، ولی در باره بازماندگان و اهل بیتم سفارش مى‌کنم، از آنها دست برندارید و از نیّت خیر در باره آنان خوددارى ننمایید. در این هنگام حضرت روى از مردم برگردانید مسلمانان خطاکار از جاى بلند شده و به خانه‌هاى خود رفتند و به جز از عباس و فضل و على بن ابى‌طالب (ع) و خاندان مخصوصش‏ کسی دیگر باقى نماند.
عباس عرض کرد: یا رسول اللَّه(ص) اگر می‌دانید پیروزی با ما است و پس از شما ما به مقام حق رسیده و مستقر مى‌‏شویم، بفرمایید. رسول خدا(ص) فرمود: پس از من شما درمانده و بیچاره خواهید شد و سخن دیگرى نفرمود. این عده هم با کمال ناامیدى از حضور رسول خدا(ص) مرخص شدند.[1]
بر اساس این روایت، موضوع از اساس با آنچه در پرسش مطرح شده، فرق می‌کند. در این حدیث، اساساً پرسش از جانشینی پیامبر(ص) نیست، بلکه این مسئله، مسلم فرض شده است، سخن از پذیرش ولایت علی(ع) از سوی آنانی است که مانع از آوردن قلم و دوات شدند و امت اسلام را از وصیت پیامبرشان بی‌بهره ساختند که آیا آنان خواهند گذاشت علی(ع) به مقام الهی خود برسد و یا این‌که مانع می‌شوند و در صورت ممانعت آیا پیروزی با اهل بیت رسول الله(ص) است و یا با دشمنان آنان؟!
 

[1]. مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج ‏1، ص 184، کنگره شیخ مفید، قم‏، چاپ اول، 1413 ق‏.

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  12:33 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

 
پرسش
لطفاً دیدگاه شیعه در مورد این حدیث چیست؟ «خلافت به مدت 30 سال جریان دارد (بعد از آن) حاکمان مسلمان سلطان‌اند و در مجموع خلفا و سلاطین مسلمان 12 نفر هستند»؛ (اشاره دارد به حدیث 12 خلیفه رسول خدا که در کتب معتبر اهل سنت آمده است).
پاسخ اجمالی
روایت اول که می‌گوید: در امتم سی سال خلافت جریان خواهد داشت و بعد از آن تبدیل به پادشاهی خواهد شد،[1] از دو منظر سند و متن قابل بررسی است.
الف. بررسی سندی: اولاً: این حدیث فقط از جانب «سفینه» که یکی از اصحاب به شمار می‌رود و نام اصلی‌اش مهران بن فروخ است و برخی نیز نامش را نجران یا رومان گفته‌اند،[2] از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است؛ لذا این حدیث خبر واحد به شمار می‌رود و این موجب عدم حصول اطمینان به صحت روایت می‌شود.
ثانیاً: در طبقه دوم سند این روایت شخصی به نام سعید بن جَمهان أسلمی قرار دارد، که هرچند برخی از علمای اهل سنت او را ثقه دانسته،[3] اما این شخص توسط برخی از علمای اهل سنت مورد اشکال و قدح قرار گرفته است، و درباره او گفته شده است که حدیثش نوشته می‌شود ولی به آن احتجاج نمی‌شود.[4] همچنین ابوعبید آجری از ابی داود نقل کرده است: برخی از علما او را ضعیف دانسته‌اند.[5] همچنین در این طبقه از حدیث، فقط سعید بن جمهان قرار دارد که موجب می‌شود سند این روایت در این طبقه نیز به عنوان خبر واحد محسوب شود.
ب. متن روایت: بر متن این روایت نیز اشکالات متعددی وارد است که پذیرش آن‌را دشوار می‌سازد:
1. در برخی کتاب‌های روایی اهل سنت، بخش پایانی این روایت چنین است: تعداد این خلفا و پادشاهان بعد از آنها دوازده نفر است،[6] در حالی‌که افرادی بیش از این عدد ذکر شده، به خلافت و پادشاهی رسیدند؛ یعنی این بخش روایت با واقعیت سازگاری ندارد و این احتمال جعلی بودن روایت را تقویت می‌کند.
2. در نقلی دیگر از این روایت که با همین سلسله سند نقل شده، اضافه‌ای در اول حدیث دارد. سفینه در بخش نخست روایت، می‌گوید: پیامبر بعد از نماز صبح از اصحاب پرسید: «کدام‌یک از شما دیشب خواب دیده است؟» مردی گفت: من خواب دیدم که ترازویی از آسمان پایین فرستاده شد. مرا در یک کفّه و ابوبکر را در کفّه دیگر قرار دادند. من بر ابوبکر ترجیح پیدا کردم.[7] این بخش از روایت نیز دلالت بر این می‌کند که بین اصحاب پیامبر اسلام(ص) کسی وجود دارد که از ابوبکر افضل است و این بر خلاف اعتقاد اهل سنت بوده؛ لذا باید گفت که از نظر آنها این روایت مشکل دارد.
3. متن این حدیث با روایتی که خود اهل سنت نیز آن‌را نقل کرده‌اند مبنی بر این‌که خلفا دوازده نفر هستند[8] تعارض دارد. از این‌رو، برخی از علمای اهل سنت تلاش کرده‌اند بین این دو روایت جمع کنند. و گفته‌اند لازم نیست که این دوازده خلیفه پشت سر هم باشند. سپس برخی از حاکمان و پادشاهان اموی و عباسی را جزو دوازده خلیفه مذکور حساب کرده‌اند.[9] این نوع توجیه باعث شده کسانی که صد سال بعد از پیامبر(ص) به حکومت رسیده‌اند خلیفه پیامبر محسوب شوند و این در حالی است که روایت اول می‌گوید: بعد از سی سال، خلافت تبدیل به پادشاهی می‌شود و بعد از آن خلیفه و خلافتی در کار نخواهد بود؛ لذا این توجیه با خود روایت اول تعارض دارد.
نتیجه این‌که: بین این دو روایت تعارض وجود دارد و روایت دوم بر روایت اول ترجیح داده می‌شود؛ زیرا بر خلاف روایت اول که در طبقه اول و دومش فقط یک راوی قرار دارد، در طبقه اولِ روایت دوم دو نفر وجود دارد؛ یعنی دو نفر این روایت را از پیامبر نقل کرده‌اند، هم عبدالملک بن عمیر[10] و هم جابر بن سمره.[11] و بر خلاف روایت اول که سندش ضعیف بود، این روایت، همه راویانش توثیق شده‌اند. و اعتراف شده که همه علما بر صحت این حدیث (دوازده خلیفه) اتفاق نظر دارند.[12]
 

[1]. «الْخِلَافَةُ فِی أُمَّتِی ثَلَاثُونَ سَنَةً، ثُمَّ مُلْکًا بَعْدَ ذَلِکَ»؛ نسایی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق: شلبی، حسن عبدالمنعم، ج 7، ص 313، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق.
[2]. مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، محقق: معروف، بشار عواد، ج 11، ص 205، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1400ق.
[3]. محمد بن حبان، الثقات، محقق: احمد، سید شرف الدین، ج 4، ص 278، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1395ق.
[4]. رازی، ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج 4، ص 10، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1271ق.
[5]. تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج 10، ص 377؛ ر.ک: ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، من تُکُلِّمَ فیه و هو موثق أو صالح الحدیث، ص 145، مکتبة المدینة، چاپ اول، 1426ق؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 14، ص 72، دائرة المعارف النظامیة، هند، چاپ اول، 1326ق.
[6]. محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، شیعب ارنؤوط، ج 15، ص 34، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ دوم، 1414ق.
[7]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، محقق: عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 3، ص 75، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411ق.
[8]. مسلم بن الحجاج، أبو الحسن القشیری النیسابوری، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله(صحیح مسلم)، محقق: عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 3، ص 1453، دار إحیاء التراث العربی، بیروت.
[9]. عینی، بدرالدین، عمدة القاری، ج 16، ص 74، دار إحیاء التراث العربی، بیروت.
.[10] بغوی شافعی، حسین بن مسعود، شرح السنة، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، الشاویش، محمد زهیر، ج 15، ص 31، ح 4237، المکتب الاسلامی، دمشق، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[11]. صحیح مسلم، ج 3، ص 1453.
[12]. شرح السنة، ج 15، ص 31.

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  12:37 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

کدام یک از ائمّه (ع) دعای فرج را شخصاً می خواندند؟
پرسش
کدام یک از ائمه دعای فرج را شخصاً می خواندند؟ لطفا منبع مشخص کنید.
پاسخ اجمالی

واژه «فَرَج» (به فتح ف، ر)، در لغت به معنای «رهایی از غم و اندوه و گشایش» است،[1] و در کتاب های حدیثی که دعاها و اعمالی برای حصول فَرَج و گشایش امور ذکر شده، با توجه به همین معنای لغتی آن است.

 

در این جا، به ذکر سه مورد از دعاهایی که به «دعای فَرَج» و نیز نمازی که به «نماز فَرَج» نام گذاری شده، اکتفا می شود:

 

یک. دعایی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که به آن «دعای فَرَج» نیز گفته می شود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا مَنْ عَلَا فَقَهَرَ...».[2]

 

دو. دعایی که به «دعای فرج امام زمان (ع)» شهرت یافته و در آن عبارت «فرجاً عاجلاً»[3] آمده است و با «أللٌهُمَ (إلهِی) عَظُمَ البَلاءُ وَبَرِحَ الخَفَاءُ...» آغاز می شود.[4]

 

سه. نمازی که از امام علی (ع) نقل شده که «نماز فرج» نام دارد.[5]

 

امّا دعای «أللٌهُمَ کُن لِوَلِیٌکَ...» با توجه به معنایی که گفته شد، دعای فَرَج نامیده نمی شود، بلکه از دعاهایی است که شیعیان در حق حضرت امام زمان (عج) می نمایند و از اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان محسوب می شود. البته، این دعا را در هر زمانى که یادی از آن حضرت شود، می توان خواند.[6]

 


[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 2، ص 343، واژه «الفَرَج»، نشر دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، محقق و مصحح: حسینی، سید احمد، ج 2، ص 322، نشر کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1416ق.

[2]. ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 90، دار الذخائر، قم، چاپ اول، 1411ق.

[3]. البته، در جای دیگری این دعا با اندک تفاوتی آمده است که پس از نماز امام زمان (عج) خوانده می شود؛ (ر.ک: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه،ج 8، ص 18، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.). 

[4]عاملى کفعمى، ابراهیم بن على، ‌المصباح - جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة، ‌ص 176، نشر دار الرضی، قم، چاپ دوم، 1405ق.

[5]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق ، ص329، شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412ق.

[6]. شیخ طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، محقق و مصحح: خرسان، حسن الموسوی، ج3، ص103، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ مفاتیح الجنان، اعمال ماه مبارک رمضان، دعای شب بیست و سوم.

 

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  12:59 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

چرا امام زمان (عج) کتابی تألیف نمی کند تا مردم و علما به آن رجوع کنند؟
پاسخ اجمالی

هم اکنون ما در دوره "غیبت کبری" بسر می بریم که دوران "نیابت عامه" است. به این معنا که در این دوره راهنمایی شیعیان به عهده فقیهان و علمای بزرگ شیعه است، که دارای شرایط تعیین شده برای راهنمایی هستند و وظیفه و تکلیف مردم نیز اطاعت و پیروی از راهنمایی های آنان است. اما این که در این زمان امام زمان (عج) کتابی تألیف نمی کند تا مردم و علما بر آن رجوع کنند می تواند علت های زیادی داشته باشد از جمله :

 

1- غیبت آن حضرت به فرمان الهی و بر اساس مصلحت هایی است که در این امر وجود دارد؛ از جمله فلسفه غیبت، عدم آمادگی بشر بوده است، اگر بشر آمادگی برای پذیرش خود امام را نداشته باشد آیا آمادگی برای پذیرش کتاب امام را خواهد داشت، مشکل بشر مشکل نبودن کتاب از ناحیه آن امام نیست، اگر بشریت آمادگی لازم را دارا بود همین مقدار از دستورات قرآن و اهل بیت، که فعلا در دست ماست، کافی بود.[1]

 

2- باتوجه به مصلحتی که برای غیبت امام زمان (عج) وجود دارد و ویژگی های زمان غیبت و عدم دسترسی همگان به امام زمان (عج) و ...، اگر بنا بود کتابی در چنین شرایطی از طرف حضرت در این زمان نوشته شود مدعیان داشتن چنین کتابی زیاد می شدند و مطالب خود را به آن حضرت نسبت می دادند و تشخیص حق از باطل بسیار مشکل می شد. همانگونه که امروزه مدعیان دروغین ارتباط و ملاقات با آن حضرت کم نیستند و باعث انحراف و سوء استفاده های بسیاری شده اند.

 

3- غیبت امام زمان (عج) فقط از نظر ظاهری است و از نظر معنوی رابطه آن حضرت با مردم قطع نشده است. در حدیثی از پیامبر (ص) درباره دوره غیبت امام زمان (عج) آمده است: "ایشان مانند خورشید پنهان شده در پس ابر است که دیده دیده نمی شود اما مردم از وجود او بهره مند می شوند[2]." بنا براین آن حضرت همیشه ناظر اوضاع بوده و هر جا نیازی باشد از را ه هایی که خود صلاح می دانند به هدایت امور می پردازند. چنان که از آغاز زمان غیبت کبری تا کنون جریان کارها به همین شکل بوده و هیچ گاه آن حضرت مردم را به حال خود رها نکرده اند. و بدیهی است که پرداختن به هدایت انسان ها، منحصر در نوشتن کتاب نیست.

 

 

[1] زیرا اسلام آخرین و کامل ترین دین و پیامبر اکرم(ص) خاتم پیامبران است آنچه که لازم بوده بیان شود تا زمان رحلت آن حضرت از طریق وحی در قرآن مجید جمع آوری شده است و نیز هر آنچه لازم بوده در تبیین و تفسیر آیات و روشن ساختن معانی بلند بیان شود تا زمان غیبت کبری امام زمان (عج) توسط پیامبر (ص) و ائمه (ع) از طریق روایات معصومین بیان شده است و در مسائل جدیدی که پیش می آید نیز حضرت مهدی (عج) تکلیف مردم را بیان کرده و فرموده اند:"در مورد رویدادهای زمان باید به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان می باشم؛ اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا ، فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم " وسائل‏الشیعة ج : 27 ص : 140: 33424. در این دوران به لحاظ اینکه همه موارد احکام فقهی را نمی شود مستقیماً از قرآن و سنت گرفت، اصول فقهی خاصی مقرر شده است، که فقیه جامع الشرایط با توجه به اصول القاء شده از طرف امامان شیعه (ع) با تحلیل و استدلال های عقلی در چارچوب قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) احکام شرعی را بدست می آورند. بنا براین تکلیف همگان روشن است.

[2] بحارالأنوار ج : 52 ص : 92 - 8 ک، [إکمال الدین‏] غَیْرُ وَاحِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْفَزَارِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَارِثِ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ ابْنِ ظَبْیَانَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِ‏عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِیِّ أَنَّهُ سَأَلَ النَّبِیَّ ص هَلْ یَنْتَفِعُ الشِّیعَةُ بِالْقَائِمِ ع فِی غَیْبَتِهِ فَقَالَ ص إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِ وَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ.

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  1:03 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:راه و بی راه (هر شب یک شبهه)ویژه ماه رمضان

پرسش
آیا صحیح است که حضرت علی(ع) سه روز بعد از تولد وقتی پیامبر خدا(ص) را دید، سوره مؤمنون را خوانده است؟ در این‌باره در کتاب‌های شیعه چیزی وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
برخی از منابع روایی، داستانی را نقل کرده‌اند که سه روز پس از تولد امام علی(ع)؛ پیامبر خدا(ص) برای دیدن نوزاد پیش فاطمه بنت اسد رفت:
پس رسول خدا(ص) داخل شد؛ هنگام داخل شدن پیامبر، علی(ع) در آغوش مادرش تکانی خورد و بر چهره پیامبر(ص) خندید و بر پیامبر سلام کرد: «سلام و رحمت و برکت خداوند بر شما». علی(ع) به اذن خداوند صدایش را در سینه فرو برد و سپس گفت: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»؛[1] تا آخر آیات؛ بعد از آن رسول خدا فرمود: «مؤمنون به واسطه تو رستگار می‌شوند»؛ و علی(ع) ادامه آیات را خواند تا «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیها خالِدُونَ».[2] پیامبر فرمود: «ای علی به خدا قسم تو امیر مؤمنان هستی. تو بر اساس علمت آنها را رهبری می‌کنی و آنها نیز امیری تو را می‌پذیرند، تو راهنمای ایشان هستی و به واسطه تو هدایت می‌شوند». بعد پیامبر(ص) به فاطمه بنت اسد فرمود: «پیش حمزه عمویم برو و او را نیز به این نوزاد بشارت ده». فاطمه گفت: اگر من بروم چه کسی او را شیر دهد [و سیراب کند]؟ پیامبر فرمود: «من او را شیر می‌دهم». فاطمه: شما؟! پیامبر زبانش را در دهان بچه قرار داد؛ پس دوازده چشمه از آن زبان جوشیدن گرفت. پس آن روز را به همین مناسبت روز ترویه نامیده‌اند. زمانی که فاطمه برگشت دید از علی(ع) نوری به سمت آسمان بلند شده است ... روز بعد، پیامبر خدا دوباره به پیش فاطمه بنت اسد رفت و چون چشم علی(ع) بر پیامبر(ص) افتاد؛ سلام کرد و در چهره‌اش خندید و اشاره نمود که مرا در آغوش خود بگیر و از آنچه دیروز به من نوشاندی، امروز هم بنوشان. رسول خدا او را در آغوش گرفت و فاطمه بنت اسد گفت: سوگند به خدای کعبه که او را شناخت! و بخاطر سخن فاطمه، آن روز را روز عرفه نامیدند!».
سند روایت
شیخ طوسی اولین فردی است که این روایت را نقل کرده است[3] و منابع دیگر نیز به ایشان استناد کرده‌اند.[4]
شیخ طوسی سه سلسله راوی برای روایت ذکر می‌کند که همه آنها مرسل و یا ضعیف هستند؛ بر این اساس، از جهت سند نمی‌‌توان آن‌را روایتی صحیح دانست.
محتوای روایت
اما این روایت از جهت محتوا دارای دو مشکل اساسی است که در ذیل به بررسی آن می‌پردازیم:
1. برخی موارد مذکور در این روایت را – اگرچه غیر منطبق با وضعیت طبیعی انسان‌های عادی است – می‌توان از باب اعجاز پذیرفت، اما این‌که مکیدن زبان پیامبر توسط امام علی(ع) سبب نام‌گذاری روز ترویه شده و یا این‌که نامیدن روز عرفه نیز به جهت شناختن پیامبر(ص) توسط حضرتشان در دومین روز دیدار و تنها چند روز بعد از تولدشان بوده است، پذیرفتنی نیست؛ زیرا اگر تولد امام علی(ع) را بنابر مشهور سیزده رجب بدانیم، روز ترویه و روز عرفه بیش از چهار ماه بعد از این ولادت است، با آن‌که در این روایت ادعا شده که این دیدار تنها چند روز پس از تولد امام علی(ع) انجام پذیرفته است.
2. اگرچه قرآن در برخی از آیات خود کلمات و عباراتی را از دیگران را نقل کرده است؛ مانند «[و] می‌گویند: «پروردگارا! بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشى گرفتند ببخشاى، و در دل‌هایمان نسبت به کسانى که ایمان آورده‌اند [هیچ‌گونه‏] کینه‌اى مگذار. پروردگارا! راستى که تو رؤوف و مهربانى».[5] و ...، اما تمام این نقل‌ها در قرآن، منسوب به افراد است؛ یعنی خود قرآن تصریح می‌کند که آنها را از دیگران نقل کرده است، اما این‌که متنی از قرآن کریم که در آن تصریح به نقل سخن از دیگران نشده را عبارتی بدانیم که سابقاً توسط افراد دیگر بر زبان آورده شده است، چندان با آموزه‌های اسلامی همخوانی نداشته و علاوه بر این؛ خود قرآن تصریح کرده که پیش از نزول وحی - حتی اگر خود پیامبر(ص) هم اطلاعی از آن داشته باشد - نباید آن‌را بر زبان آورد:
«وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضى‏ إِلَیْکَ وَحْیُه». [6]
«لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِه‏»[7]
لذا محتوای این روایت با توصیه موجود در این آیات همخوان نیست.
 

[1]. مؤمنون، 1- 2. «همانا اهل ایمان پیروز و رستگار شدند، مؤمنین همان‌هایند که در نماز خاضع و خاشعند».
[2]. مؤمنون، 10- 11. «نامبردگان، آرى تنها ایشان وارثانند، آنان که بهشت فردوس را ارث برده و هم ایشان در آن جاودانند».
[3]. شیخ طوسی، الامالی، ص 708، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 35، ص 36، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 13، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
[5]. حشر، 10.
[6]. طه، 114.
[7]. قیامة، 16.

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 7 تیر 1394  1:06 AM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
دسترسی سریع به انجمن ها