در گرماگرم عملیات والفجر 8 در «فاو» از ناحیه کمر بر اثر اصابت ترکش توپ دشمن قطع نخاع شد و مجبور به استفاده از صندلی چرخدار شد.حسن با وجود این مجروحیت به واسطه عشق به حضور در جبهههای نبرد با همان صندلی چرخدار به مناطق عملیاتی رفت و تا پایان جنگ در کنار همرزمانش ماند.
جملات بالا بخشی از زندگینامه سردار شهید حسن شوکتپور است.فرمانده و رزمنده نامآشنای دوران دفاع مقدس استان سمنان.
15آذر ماه 1331 در شهر سمنان و در شب شهادت امام حسن مجتبی (ع) متولد شد.تحصیلات ابتدایی را در سمنان گذراند و پس از آن به همراه خانواده به شهر امروزی درجزین که آن سالها روستایی در هفت کیلومتری سمنان بود، مهاجرت کرد.در همان سالها بود که با ورود به محافل و مجالس مذهبی با شخصیت ملکوتی امام خمینی (ره) آشنا شد. این آشنایی روح تشنه او را در مسیر مبارزه علیه حکومت ستمشاهی قرار داد و از همین رو بود که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1353 در یکی از دبستانهای تهران به فعالیتهای فرهنگی پرداخت.
مدتی بعد در یک کارخانه خودروسازی استخدام شد.در این کارخانه به علت اعلام انزجار و مخالفت با حضور ناسالم عوامل بیگانه مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. او با تلاش شبانهروزی تا پیروزی کامل انقلاب و محو حکومت ستمشاهی پهلوی از ایران عزیز به مبارزات خود ادامه داد.
پس از پیروزی انقلاب در دستگاههای مختلف و از جمله استانداری مشغول به کار شد. سپس از سوی دفتر عمران حضرت امام خمینی به کردستان رفت و در آنجا به فعالیتهای عمرانی و سازندگی مشغول شد.مدتی بعد با واحد فرهنگی حزب جمهوری اسلامی همکاری کرد و به افشای جنایات گروهک منافقین در کردستان پرداخت.
با شروع جنگ به عضویت رسمی سپاه درآمد و در بیشتر عملیاتها شرکت کرد. وی مسئولیت لجستیک «قرارگاه حمزه» و «لشکر 14 امام حسین(ع)» را تا عملیات پیروزمند والفجر8 در مناطق محتلف جنگی بر عهده داشت و به دلیل تواناییهای بسیار،به عنوان مسئول تدارکات قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) منصوب شد.این مسئولیت را عهدهدار بود تا اینکه سرانجام در گرماگرم عملیات والفجر8 در فاو از ناحیه کمر بر اثر اصابت ترکش توپ قطع نخاع شد و مجبور به استفاده از صندلی چرخدار شد. با وجود این مجروحیت به واسطه عشق به حضور در جبهههای نبرد با همان صندلی چرخدار به مناطق عملیاتی رفت و تا پایان جنگ در کنار همرزمانش ماند.
با پایان جنگ به سمت فرماندهی لجستیک نیروی مقاومت و جانشین فرماندهی آماد نیروی زمینی سپاه منصوب شد.
به گفته بسیاری از دوستانش با درگذشت امام راحل، بسیار اندوهگین شد بطوری که بارها گفته بود:" با رحلت امام دیگر ادامه زندگی برایم قابل تحمل نیست".
در حالی که بیش از دو ماه از رحلت امام شهدا نگذشته بود بر اثر عفونت شدید کلیه، از صف اهل دنیا جدا و به خیل شهیدان انقلاب پیوست.او در سحرگاه 29 مرداد ماه 1368 در بیمارستان بقیةالله به خلعت “شهادت” مزین شد.
رسول ملاقلیپور فیلمساز شاخص کشورمان با نقل خاطرهای از این شهید گفته است:در عملیات طریقالقدس حسن آقا 72ساعت نخوابیده بود. یا پشت بیسیم بود یا پشت فرمان بود. هر کجا کار بود حسن شوکتپور نیز بود تا اینکه در عملیات والفجر 8 قطع نخاع شد.حسن آقا شوکتپور با آن حال و روزش صبحها میآمد لجستیک سپاه کار میکرد و شبها هم به آسایشگاه برمیگشت.یک روز به او گفتم حسن آقا، این همه سال جنگیدهای، بیابانها و کوهها رفتهای و آمدهای حالا کمی استراحت کن.
جواب داد"رسول خیلی دلم میخواهد استراحت کنم ولی نمیشود بدون اینکه بخواهم در زندگی برای عدهای تکیه گاه شدهام. میترسم من بیفتم، آنها هم بیفتند بعد هم رسول جان خدا یک برگ ماموریت به ما داده است که تا نفس داریم باید به دنبال ماموریتمان باشیم. وقتی هم برگ مرخصی را داد خب میرویم.
ملاقلیپور گفته است: وقتی فیلمی میسازم دلم میخواهد حداقل بتوانم روح حسنآقا را یک جور از خودم راضی کنم.
ایسنا