0

وصیت نامه های شهدا

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید رحیم عزیزی

وصیت نامه شهید رحیم عزیزی
... اگر خوب شدم حتما به جبهه می روم، اگر شهید شدم خیالم راحت می شود... 
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون . کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده مپندارید بلکه آنان زنده اند و نزد خدای خودشان روزی می گیرند .

انماالحیاه عقیده و الجهاد : همانا زندگی عقیده و جهاد است .

آری اینک وقت جهاد است ، در بحران حوادث قد علم کردن و از عشق سوختن ، سوی حق پرکشیدن و اسلام را زنده کردن و اوج گرفتن روز شرافت است ، روز شهامت است روز تابع بودن از ولی امر یعنی خمینی بت شکن پرچم دار اسلام که زنده کننده راه پیروزمند حسین (ع) است . من هم راهم را انتخاب کردم . راه عدالت و انسانیت راه خدا و اسلام . امام حسین ۱۳ قرن پیش فریاد می زد "هل من ناصر ینصرنی" و اکنون با صدای بلند فریاد می زنم لبیک لبیک ای ملت ای برادر و خواهر و هم سنگر به هوش باش به هوش . زیرکانه و عاقلانه بیاندیش . به سوی حق و به راه امام به پیش رو که راه عدالت است . دور از منافقین و چپ و راست و آمریکا و شوروی . ای آنکه هر دم می گویی "اهدنا الصراط المستقیم" یعنی خدایا مرا به راه راست هدایت فرما پس به راه راست که راه خمینی است پیش رو . و تنها وصیتم این است که امام را تنها نگذارید و مانند کوفیان نباشید که امام را تنها گذاشتند .

پدرم و ای برادرها و خواهرهایم!
برای من گریه نکنید و هرگز ناراحت نشوید، خطاب به خانواده ام می گویم: اگر من رفتم امام را که دارید به او افتخار کنید که چنین رهبری داریم ، پدر عزیزم من رفتم برای من گریه مکن برای اینکه من در راه اسلام جانم را از دست دادم و این از افتخارات بزرگ شماست .

پدرم نباید گریه بکنی ، و نباید ناراحت شوی باید خودت را قانع کنی از اینکه، من از علی اکبر که بالاتر نیستم . پدرم باید خوشحال شوی از اینکه من در راه اسلام جانم را از دست دادم یعنی در راه حق و حقیقت و یکتاپرستی . هیچوقت به شما تسلیت نگویند ، به شما تبریک بگویند از اینکه چنین فرزندی بزرگ کردی که او در راه اسلام جان خود را از دست داد .

برادرهایم باید دلیرانه در جلوی جنازه ام قدم بزنید و با مشتهای گره کرده خودتان بر دهان یاوه گویان بزنید و نه اینکه گریه کنید برای اینکه دشمن از گریه کردن شما سوء استفاده می کند .

بگفته امام خمینی ، ملتی که شهادت را سعادت می داند آن ملت پیروز است چه بکشند و چه کشته شوند . و خواهرانم زینب گونه در جلوی جنازه ام قدم بزنید و با مشت های گره کرده بر دهان یاوه گویان بزنید ، نه اینکه گریه کنید . دشمن از گریه کردن شما سوء استفاده می کند . وقتی که من شهید شدم مرا با لباسهای بسیج که بر تنم است دفن کنید . مرا در پائین محله دفن کنید و هر غروب به سر قبر من بیائید و یک فاتحه هم بخوانید تا مرا فراموش نکنید . ....

والسلام – سید رحیم عزیزی

وصیت نامه شهید رحیم عزیزی در بیمارستان امیرالمومنین ( ع ) تهران

سلام مرا به پدر و مادر و تمام برادران برسانید و بگوئید برای من غصه نخورند و راه انقلاب را پیش بگیرند و امام خمینی را تنها نگذارند ، که امام، امید امت است . به پدرم بگوئید که برایم گریه نکند من دیگر می روم خیالم راحت می شود .

پدر زیاد خسته شده خداوند انشاء الله او را اجر دهد . هیچوقت برایم گریه نکنید این همه شهید شده اند ، فقط همیشه مرا دعا کنید .

اگر خوب شدم حتما به جبهه می روم، اگر شهید شدم خیالم راحت می شود . بعد از شهادتم سر قبرم عکس امام را نصب کنید به همه بگوئید مرا ببخشند . به انجمن اسلامی محل بگوئید از من راضی باشند . شهید علی آرائی خوب جائی است ، دارد کیف می کند . من دیگر دارم می روم برایم اذان بگوئید . به خواهر و دامادم بگوئید سر نماز مرا دعا کنند . در نزدیکی شهرداری آمل در حالیکه داشتم سنگر درست می کردم از دست کفار تیر خوردم . چرا مردم را کشتید ای از خدا بی خبر ها ، ای بی همه چیزها . خدایا مرا ببخش .

والسلام 

 

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/16 10:56:32
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید عنایت الله بازگیر

وصیت نامه شهید عنایت الله بازگیر
هيچ هدف و مقصودي از رفتن به جبهه جز انجام وظيفه شرعي و كسب رضايت الهي نتوانسته محرك من باشد و بايد عرض كنم كه سعي كرده ام كه فقط وفقط براي رضاي خدا  خشنودي او و اطاعت امر او به جبهه بروم و هيچ نيرو و عامل ديگري را در اين رابطه حتي براي يك مرتبه هم كه شده در آن راه ندهم. 
اولین وصیت نامه سردار دلاور فاتح فاو شهید عنایت الله بازگیر

ان الذين آمنوا و هاجروا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئك هم الفائزون. بدرستيكه آنان كه ايمان آوردند و هجرت گزيدند و در راه خدا جهاد كردند والاترين مقام در نزد خدا دارند آنها هستند رستگار.
وصيت نامه ام را با نام خدا و با درود بر آقا مهدي (معشوق) جهان اسلام و فرمانده اصلي كل قوه (جهان) آغاز مي كنم
 خدا اي آفريدگار جهان آنچه دارم، آنچه در توان دارم بسيار ناچيز است كه بتوانم شكر نعمت تو را بكنم
. خدايا تو شاهد باش كه جز براي رضاي تو قدم نگذاردم.. خدایا هيچ چيز در اين دنيا ندارم مگر جانم كه در مقابل نعمتهاي بيكران تو بسيار ناقابل است. خدایا به سوي تو مي آيم مرا بپذير خدا

اما بعد فرمانده من مهدي جان من:
مهدي جان  : من آمده ام در دانشگاهي كه پدربزرگ تو حسين معلم آن دانشگاه است. مهدي به اميد ديدار تو مي آيم. تو در پيشگاه خدا عزيزی براي من طلب آمرزش كن    به اميد رضايت تو فرمانده و آقاي من
 وصيتم به پدر و مادر مهربانم،
 شما سالها زحمت كشيديد تا مرا به اينجا رسانديد شما حق بسيار بزرگي كه جبران ناپذير است به گردن من داريد همانطور كه امام صادق مي فرمايد: تا كسي حق پدر و مادر را ادا نكند نمي تواند حق خدا را ادا كند پس شمائيد كه مي توانيد مرا حلال كنيد وگرنه حق شما برگردن من بسيار بزرگ است
 چه كنم؟ كه امتحان خدا پيش آمده و نمي توانم حق شما را ادا كنم
 پدر و مادرعزیزم :
 همان طور كه شما هر روز شاهد یدكه دشمن خدا در مناطق و در جهان چگونه بر عليه اسلام و جمهوري اسلامي توطئه مي كنند پس اگر من و امثال من خون خود را فداي اسلام نكنند پس چه كسي و چه چيزي اسلام را نگهداري مي كند؟
براي شما بگويم به خدا قسم اگر خون اين شهدا نبودند الان مسئله اي به نام جمهوري اسلامي در جهان وجود نداشت و شايد اسلام هم وجود نداشت پس شما بايد خدا را شكر كنيد كه آنچه خدا به شمادادپس از زحمات بسيار باز پس گرفت. شما بايد فرزندان ديگرخود را هم بسازيد و آماده كنيدوبراي رضاي خدا و اسلام فدا كنيد
. همانطوري كه در قرآن آمده است.
ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون = خدا جان و مال و ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده آنها در راه خدا جهاد مي كنند كه دشمنان دين را بقتل برسانند و يا خود كشته شوند كه در هر حال خود پيروزهستند.
پدر و مادرم نكند خداي ناكرده اگر من شهيد شدم گريه كنيد چرا که شهید گریه ندارد و اگر زياد ناراحت شدید براي رضاي خدا در نيمه شب بيدار شويد و گريه كنيد البته براي رضاي خدا و دورماندن از آتش دوزخ.
 پدر و مادر مهربانم و تمام اقوامان را وصيت ميكنم كه اگرخدا مرا صاحب سعادت قرار داد از پوشيدن لباس سياه خودداري
امام را دعا كنيد – امام را از ياد نبريد
وصيتم به خواهرانم- شما موظفيد كه حافظ خون شهيدان باشيد و در تربيت فرزندان خود مانند حضرت  زهرا  (س) بكوشيد و از فرمايشات امام امت اطاعت به تمام معنا نماييد.
وصيتم به برادران عزيزم:
 چه كنم كه شما میبایست از دست من بهره اي مي برديد ولي مجالی نیست.
مردم شریف كهگيلويه و بويراحمد:
 ضمن عرض سلام خدمت شماها برادران و خواهران عزیز
 بهوش باشيد. بيدار باشيد كه منافقين این دشمنان اسلام و كساني كه از اسلام ضربه خوردند در كمين هستند تا شما كوچكترين سستي از خود نشان بدهيد و آن وقت است كه آنها با اسلام كار دارند و جمهوري اسلامي. پس زنده بودن مسلمان در صورت نبودن اسلام چه ارزشي دارد؟
 در موقعيتي قرار داريم كه تمام جهان با هم متحد شده و براي سرنگوني نظام اسلامی پافشاري مي كنند. موقعيت بسيار حساس است. يك لحظه غفلت يك عمر پشيماني
 در جايي قرار داريد كه هر روز يكي از بهترين فرزندان شما به شهادت مي رسد كم جايي نيست كه شما بر آن قرار داريد
 پا گذاشتن روي زمين ايران عبادت است  چرا که در هر كجاي ايران برويد مكان شهيد است و مقام شهيد    و مقام شهيد بسيار بزرگ است و مسئوليت خون شهدا را برعهده گرفته ايد مسئوليت خون شهدا را حفظ كنيد مسئوليت گرفتن خون شهدا كار آساني نيست
 اگر در قبال خون شهدا عمل نكنيد در آخرت جلوي شما را شهدا خواهند گرفت و شهدا در دنيا ناظر بر اعمال شما هستند
.به اميد بيداري از خواب غفلت
از شما التماس دعا براي رسيدن به آرزو دارم.  والسلام

وصیت دوم شهید
بسم الله الرحمن الرحيم 
 
پس از حمد و سپاس خدا و درود بي پايان به پيشگاه حضرت اشرف الانبياء محمد مصطفي(ص) و پس از گواهي به وحدانيت خدا و رسالت و امامت انبياء و ائمه عليهم السلام وگواهی به وجود مقدس يگانه منجي انسانها و اميد منتظران حضرت صاحب الامر مهدي صاحب الزمان (عج ، اكنون كه مجدداً عازم جبهه هستم و مي روم تا به حسين زمان خود لبيك بگويم، ميروم در دانشگاه حسين دانشگاه انسان ساز لازم است تذكراتي چند را به عنوان وصيت نامه بعرض برسانم.
 
هيچ هدف و مقصودي از رفتن به جبهه جز انجام وظيفه شرعي و كسب رضايت الهي نتوانسته محرك من باشد و بايد عرض كنم كه سعي كرده ام كه فقط وفقط براي رضاي خدا  خشنودي او و اطاعت امر او به جبهه بروم و هيچ نيرو و عامل ديگري را در اين رابطه حتي براي يك مرتبه هم كه شده در آن راه ندهم.
 من كوشيده ام كه حتي شهادت را كه خود كمال بزرگي است و آرزوي متقيان در طول تاريخ بوده هدف من قرار نگيرد و به نظر من در اين برهه از زمان ومكان كه اسلام شديداً به ياري و حمايت احتياج دارد و نداي هل من ناصر ينصرني حسيني هرچه رساتر بلند است در چنين موقعيتي نه تنها شهادت بلكه حتي فكر به شهادت نيز فرصت طلبي است. پس من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اينكه از زير بار مسئوليت شانه خالي كنم و نه به اين منظور كه به جبهه بروم و شهيد بشوم و از اين دنيا خلاص شوم و خود را از گرفتاري ها و بدبختيهاي آن آزاد كنم بلکه خدا خودش مي داند كه هميشه از او مي خواستم به من توفيق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا بفرمايد و هرچه رنج و گرفتاري اين دنيا هست در صورتيكه انسان ساز و در جهت قرب به او و مايه تكامل و مسير الهي الله است و خلاصه هر رنج و زحمتي رضاي خداست از من دريغ نفرمايد كه بودن در اين دنيا و عبادت او و كشيدن رنج و درد در راه خدا بالاترين لذت را دارد البته از خدا مي خواهم كه مرگ شهادت در راه خودش قرار دهد، مرگم در بستر نباشند
آري همواره از خداي بزرگ مي خواستم كه در بستر نميرم بلكه كشته شوم و بخون خود بغلطم و حتي بسوزم و خاكستر شوم و از بين بروم تا بدنم حتي گوشه اي از اين دير فاني را اشغال نكند و با تمام وجود و با همه هستي و نيستي ام بسوي او پرگشايم. در هر صورت اگر از من جنازه اي باقي ماند مرا در كنار دوستان حسين و لبيك گويان او در قبرستان دهدشت بگذاريد.

 لازم است چند جمله اي را در اين اواخر به عرضتان برسانم:
 
 اينكه من براي هوي و هوس به جبهه نرفتم زيرا هوي و هوس جايش در دنياست و چيزي نيست كه با آمدن مسأله جان و زندگي همچنان بتوانند محركي باشد و لااقل براي من اينطور بود كه من جانم را بيشتر از اين دوست داشتم كه بخواهم در راه اميال و خواهشهاي نفساني از دست بدهم زيرا تا جاني نباشد ديگر هوي و هوسی در كار نيست.
 پدر و مادر عزيزم! مستحضر هستيد كه تنها راه تقاص خون من از طريق ادامه راهم كه همان حمايت از اسلام و جمهوري اسلامي و امام امت است مي باشد و لذا بدانيد كه هر در راه تقويت جمهوري اسلامي و پشتيباني رهبر انقلاب بيشتر كوشش كند پاسداري از خون مرا كه اطاعت از خداي باريتعالي است را بهتر انجام داده است. پس لحظه اي دست از حمايت اين نظام برنداريد و مردم را نيز به اين امر تشويق كنيد (كه البته خود آنها نيز به وظيفه خود آشنا هستند) و لحظه اي دست از مبارزه و كوشش و مجاهده در راه خدا كه همان منتظر واقعي امام زمان بودن است برنداريد به آن اميد كه روزي پرده ظلم زدوده شود و ديده جمالش منور شوند.
البته در كنار اين مبارزه و مجاهده در راه خدا و در جهت حمايت نظام جمهوري اسلامي موضوع مبارزه و مجاهده با نفس است فراموش نكنيد (كه نمي كنيد) انشاءالله
خواهران و برادرانم ! با بهره گيري از محيط سالم و پاك جمهوري اسلامي و استفاده از محضر امام امت و كتابها و نوشتجات ايشان و همچنين ساير معلمين اخلاق و با بندگي و اطاعت خدا و افزودن بر عبادات خود هرچه بيشتر در راه تهذيب و تزكيه كوشا باشيد. انشاء الله
مادر عزيز و بردبارم انشاءالله با تمسك بر تعاليم اسلام و عمل به آنهاو با بهره گيري از تقواي پروردگار كه در نتيجه رنجها و زحماتي كه در اين دنيا متحمل شده اید بدان دست يافته و مرا در اين دنيا در مقابل شهدا و صديقين سرافراز نمائید و با صبر و شكيبايي در مقابل مصائب، و با گذشت از خطاهاي من روح مرا شاد نمائيد(انشاءالله)
مادر عزيز رنج كشيده ام!
: تقاضايم از تو اين است كه در نظر داشته باشي كه اين دنيا گذرگاهي بيش نيست و هيچكس در اين دنيا جاويد نمانده بلكه اينجا كشتزاري است كه انسانها بذر جاودانگي در آن دنيا را مي پاشند. تو نيز بايد با دل كندن از دنيا و مظاهر آن خود را به خدا نزديكتر كني و فكر كن اين مادران قهرمان شهدا چقدر صبور هستند مثال بارز آن مادر شهيد دمساز همسايه ات و خود را تطبيق كن  
مي دانم كه چنين هستي و در قبال مرگ من كوچكترين عكس العملی از خود نشان نمي دهي چرا كه از پيروان مكتب زهرا(س) و زينب (س) جز اين انتظاري نيست، غمگين مباش و خوشحال باش كه بالاخره از دامن تو نيز بنده كوچكي در راه خدا قرباني شد و كمي از شرمندگي خانواده ما در مقابل خانواده هاي كه 4 الي 5 نفر از جگرگوشه هايشان شهيد شده کاسته خواهد شد.
انشاء الله
سلام مرا به مؤمنين و صالحان و تابعان ولايت فقيه برسانيد.
ربنا اغفر لنا ذنوبنا في امرنا و ثبت اقدامنا و نصرنا علي القوم الكافرين.
 
عنايت الله بازگير
20/6/62

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/16 11:17:52
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیتنامه شهید حسن اشرف زاده

وصیتنامه شهید حسن اشرف زاده
بنده قبل ازهرچيزخداراشكرمي كنم كه مرابه راه راست هدايت كردوبازهم خداراشكرمي كنم كه منافق نشدم وبازشكرخداي بزرگ راكه مرابه جمع رزمندگان اسلام، اين زمينه سازان ظهورحضرت مهدي(عج) هدايت كرد. 

بسم الله الرحمن الرحيم
ياايهاالذين امنوااصبروا وصابروا ورابطوا واتقواالله لعلكم تفلحون
اي اهل ايمان دركاردين صبورباشيدويكديگررابه صبر ومقاومت سفارش كنيدومهيا ومراقب كاردشمن بوده وخداترس باشيدتا پيروز ورستگارگرديد.(سوره آل عمران آيه ۲۰۰)
باسلام به حضرت مهدي (عج)وباسلام به نائب برحقش امام خميني اميد مستضعفان جهان وباسلام به امت شريف وشهيدپرور ايران وصيتنامه خودراآغاز مي كنم. بنده قبل ازهرچيزخداراشكرمي كنم كه مرابه راه راست هدايت كردوبازهم خداراشكرمي كنم كه منافق نشدم وبازشكرخداي بزرگ راكه مرابه جمع رزمندگان اسلام، اين زمينه سازان ظهورحضرت مهدي(عج) هدايت كرد. پدرومادرعزيزم بنده هميشه آرزويم پيش خدااين بودكه مراتوفيق دهددرجبهه ها شركت كنم والان خوشحالم كه به خواست خداوندمتعال توانستم باسپاه محمد(ص) عازم جبهه شوم وديگرازپدرومادرعزيزم مي خواهم اگرشهيد شدم برايم گريه نكنيدواگرهم گريه كرديدبراي آقايم (امامم)حسين(ع)باشدوحرف آخرم به خانواده عزيزم وامت شريف وشهيدپرور ايران اين است كه قدرامام عزيز رابدانيدكه وجوداين رهبرعزيزبرايتان ازطرف خدايك نعمت است پس هميشه طول عمروسلامتيش راازخداوندبزرگ بخواهيد.         
                       
والسلام 
 
يزد-بلوار۲۲بهمن – خيابان كمربندي – هتل بهاره- كوچه مرتضي علي –پلاك۲۱۴

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/16 9:56:23
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید فخرالدین مهدی برزی

وصیت نامه شهید فخرالدین مهدی برزی
چه خوبست که زندگیمان را با قرآن تطبیق دهیم، قرآنی که از جانب پروردگار و خالق رئوف است، هر طور که او خواست، همانطور شویم و هر چه رضای او بود همان را انجام دهیم. 

«چه خوبست که زندگیمان را با قرآن تطبیق دهیم،قرآنی که از جانب پروردگار و خالق رئوف است،هر طور که او خواست، همانطور شویم و هر چه رضای او بود همان را انجام دهیم.»

وصیت نامه فخرالدین مهدی برزی

فرزند حسین، ش ش: ۸۱، متولد ۱۳۴۹

دین: اسلام، عضو بسیج

بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب الشهداء و الصدیقین

«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ* الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ*أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ*»*

«و البته شما را به سختیهایی چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم و بشارت ده صابران را* کسانی که وقتی به حادثه ناگواری دچار شوند صبوری پیشه کرده و گویند ما از خداییم و به سوی او بازگشت میکنیم* ایشانند که بر آنها درود از خدایشان است و ایشانند هدایت یافتگان»*

چه خوبست که زندگیمان را با قرآن تطبیق دهیم، قرآنی که از جانب پروردگار و خالق رئوف است، هر طور که او خواست، همانطور شویم و هر چه رضای او بود همان را انجام دهیم. اگر گفت بجنگید با کافران، ما هم بجنگیم، اگر گفت برای پایداری دین اسلام بمیرید و با خون خود آنرا استحکام بخشید، ما هم بمیریم البته نه در بستر بلکه در میدان جنگ با کفر، و اگر گفت بر این کشته شدنها صبر کنید که عروج در همین است، ما هم صبر کنیم و … خدایا به ما راضی بودن به رضای خودت را عطا بفرما و امید ما را تنها به رحمت خودت معطوف بدار و قرب خودت را شامل حال ما بگردان که جز این هدف هر هدفی فانی است.

میدانیم اما باید قبول کنیم که عاقبت  این تن و بدن و جسم دنیایی ما همهاش میرود زیر خاک و همه ما را تنها میگذارند و ما میمانیم و اعمالمان و خدایمان  و آنجاست که به این آیه میرسیم که کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ «هر نفسی در گرو اعمال خویش است» و ما باید اینجا فکر کنیم که بقول یکی از شهدا: اگر قافله مرگ ما را همراه خود ببرد، ما چه توشهای در دست داریم. آیا میتوانیم در آن تاریکیها دست آقایی را ببینیم و بگیریم و به سوی نور رهنمایی شویم، من خودم الان اینها را مینویسم، میبینم که دستم جداً تهی است و واقعاً میخواهم الان بنشینم و از ته قلب ضجه بزنم و به حال زار خودم ساعتها اشک بریزم.

و نیز وقتی نگاه میکنم به کسانی که در راه خدا از همه چیزشان برای جهاد در راه خدا، این نعمت عظیم که نصیب هر قومی نمیشود گذشتهاند و برادران و دوستان و لذتهای دنیایی و … را در راه خدا داده و به جبهه میآیند و مخلصانه و غریبانه کار میکنند و در این راه خونین میروند، در مقابل اینان میبینم هیچ هستم و هیچ، ولی اینها را برای کسانی که در تهران ماندهاند هم بخوانید و بگویید که امام عزیزمان غریب است و دلش خون است. بگویید که این نعمت جنگ و جهاد هم روزی از دست میرود. بگویید که کاری نکنید که مانند قومهای پیشین عذاب خدا بر شمال هم نازل بشود و آن موقع حسرت بخورید که حسرت آنوقت دیگر سودی ندارد. از حالا به فکر باشید و جبهههای اسلام را خالی نگذارید.

بدانید که الان وامروز، روز عاشوراست و اگر آنروز امام حسین با ۷۲ تن تنها بود، الان امام ما با این عده بسیجیها تنهاست. اگر آنروز بک به یک یاران حسین شهید میشدند و از تعدادشان کاسته میشد، الان هم هر روز تعداد بسیجیها کم میشود و خون برخی بر زمین میریزد و این شما هستید که باید جایشان را پر کنید و مسئول این خونها شما هستید، خلاصه اگر عزاداری برای امام حسین میکنید و در سوگش بر سینه میزنید و گریه میکنید، سعی کنید راهش را هم ادامه بدهید و اشکتان تنها آبی نباشد که از چشمتان پایین میآید بلکه با تفکر و تعقل و تأمل در رفتار امام حسین همراه باشد و همیشه در مورد عزاداریها همین در نظر بوده و همین اجر دارد. اگر عزادارید و میخواهید خدا از شما راضی باشد، چنین کنید و الاّ خودتان میدانید و در انتخاب راه سعادت و شقاوت آزادید.

(از برادر عزیزم کاظم میخواهم که در مراسمم که اگر گرفتید صحبت و سخنرانی کند و در این موارد هم بگوید. «اجرک عندالله»)

در آخر چند جمله میگویم و وصیت خود را به اتمام میرسانم:

۱. در درجه اول سعی کنید هر کاری میکنید در راه رضای خدا باشد و کلاً تمام حرکات و سکنات خود را طوری انجام دهید که در آن رضای خدا را جلب کنید و خدا را همواره ناظر اعمالتان بدانید و بدانید این کار بسیار مشکل است و باید با حوصله و صبر فراوان با آن برخورد کنید و به سادگی دلزده نشوید.

۲. سعی کنید نمازتان را با حال فراوان بخوانید زیرا اگر نماز قبول شود تمام اعمالتان قبول خواهد شد و اگر هم قبول نشود اعمالتان امکان کم دارد که قبول شود زیرا من این را تجربه کردهام.

۳. قرآن زیاد بخوانید که مایه قرب خداست و باعث رقت قلب میشود و نوری میشود که مایه هدایت شما در این دنیا و راهنمای شما در آخرت و همراه شما در قبر است.

۴.سعی کنید هر نوع کاری که میکنید بعد از رضای خدا سبب تحکیم و نقویت انقلاب و دولت شود نه سبب تضعیف آن.

۵. به سخنان معصومین «ع» عمل کنید و از چشمه سرشار علم متصل به علم الهی آنها بهرهمند شوید.

۶. به سخنان امام و مسئولین عمل کنید و از این دولت که انشاءالله زمینهساز انقلاب مهدی «عج» هست تا پای جان حمایت کنید که چنین هم میکنید.

۷. در مورد لوازم و چیزهایی که برای آیندهام نگه داشته و در نظر گرفته بودید اگر خواستید آنها را در راههای خیر از قبیل صدقات و خیرات و خانوادههای بیسرپرست یا دخترانی که برای ازدواج از نظر خانوادگی فقیر هستند و احتیاج به کمک دارند و یا جنگ و جبهه مصرف کنید.

۸.مراسم ختم و دفن و قبر مرا ساده برگزار کنید و مرا بیشتر از آنکه بودهام جلوه ندهید، البته هدفم خیلی بزرگ بوده و در مورد آن میتوانید زیاد بگویید اما بدانید من در راه رسیدن به هدف خیلی سستی کردهام و طوری نشان ندهید که برخی خیال کنند که اعمالی که من انجام دادهام همهاش همجهت با رضای خدا بوده و خدای ناکرده اشتباه بروند.

۹. در خوردن و نوشیدن و خوابیدن و تفریح و غیره حد اعتدلال را رعایت کنید.

۱۰. ۲۰.۰۰۰ ریال از پولم را برای حق الناس (حق مظالم) بدهید و دو سال روزه و یکسال و نیم هم نماز قضا برایم به جا آورید. در آخر سخنان خود را با حدیثی از ائمه تمام میکنم.

امام جواد «ع»:

کسیکه بخواهد ایمان مستقر داشته باشد محتاج سه چیز است:

۱) توفیق از ناحیه خدا

(۲ واعظ از جانب خود

۳) پذیرش موعظه دیگران

والسلام علی عباد الله الصالحین

۱۳۶۶/۵/۲۰

خدایا ما را در دنیا از زیارت ائمه و در قیامت از شفاعتشان محروم مفرما

آمین

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی «عج» حتی کنار مهدی «عج» خمینی را نگهدار

آمین

امام و رزمندگان را دعا کنید

گاهی برایم قرآن خصوصاً با معنی بخوانید

میخواهم که برادر محمد مهدی صاحبقرانی (اگر زنده بود) در مراسم ختم (اگر گرفتید) اذان بگوید و برادر محمود برنا (اگر زنده بود) قرآن بخواند و برادرم کاظم هم طبق وصیت نامه صحبت کند.

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/13 9:51:14
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصيت نامه شهيد محمد كاظم خان بيوكي

وصيت نامه شهيد محمد كاظم خان بيوكي
الان که وصيت نامه خودرامی نويسم بادلی سرشاراز محبت اسلام وجمهوری اسلامی ورهبرکبير انقلاب ودرحاليکه گروه بندی شده ايم، آماده انجام ماموريت که خدمت به اسلام است می باشم.                                 
بسم رب الشهداء
ان الله اشتري من المومنين انفسهم واموالهم بان لهم الجنه بدرستي كه خداوند مي خرد ازبندگانش جانها ومالهايشان راوهمانا ***بهشت است.بادرودفراوان به رهبركبير انقلاب وبنيانگذار جمهوري اسلامي امام خميني، بادرود به همه رزمندگان جبهه هاي حق عليه باطل وباسلام به همه شهداي اسلام ازهابيل تاحسين وازحسين تاشهيد ديارمان آيت الله صدوقي وازصدوقي تاشهداي جبهه هاي غرب وجنوب ايران كه براي فتح كربلا نبرد مي نمايند وخون گرم وجوشان آنها درسنگرها براي آبياري درخت اسلام ريخته مي شود.
الان که وصيت نامه خودرامی نويسم بادلی سرشاراز محبت اسلام وجمهوری اسلامی ورهبرکبير انقلاب ودرحاليکه گروه بندی شده ايم، آماده انجام ماموريت که خدمت به اسلام است می باشيم.ودرحالی که دعای توسل ودعای کميل ودعای ندبه که همانا دعااسلحه انبياء است مشغوليم.   
پدرومادر عزيزم نمی خواهم هرگزبرای من گريه کنيد چون افتخار کنيد که پسرشما درنبرد باکفار بعثی به درجه شهادت نائل گرديد.برادران وخواهران ،شماباصبرانقلابي همچون حسين وزينب، همچون كوه دربرابرمنافقين بايستيد. ديگروصيت نامه راتمام مي كنم بادرود فراوان به رهبركبيرانقلاب امام خميني ودرودبرتمام شهداي اسلام.
 پدرومادر8 روزه را من نشدم برايم بگيريد براي شما پدرومادرصبر انقلابي ازخداوند متعال خواهان وخواستارم .
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
شهيدمحمدكاظم خان بيوكي        


 

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/16 10:2:59
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید صادق مهدی برزی

وصیت نامه شهید صادق مهدی برزی
قبل از نوشتن این نوشتار به یاد وصیت نامه یکی از شهدا افتادم که گفته بود برای اینکه بعد از مرگم از من آنچنان که نیستم تعریف نکنند وصیتی نمی‌نویسم. ولی تو گویی قلب پرآشوب من جز با نوشتن و گفتن ساکت نمی‌شود. 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

فَمَن کَانَ یَرجُوا لِقاءَ رَبَّه فَلیَعمَل عَمَل صالِحاً وَ لا یُشرِک بِعِبادَه رَبِّه اَحَداَ                      «قرآن کریم»

پس کسی که امید لقاء پروردگارش را دارد، پس عمل شایسته انجام دهد و در عبادت پروردگارش هیچکس را شریک قرار ندهد.

شهادت فخر ما و فخر اولیاء ماست.      «امام خمینی»

مرگ ارمغان مؤمن است.     «رسول اکرم (ص)»

با سلام بر او که جز او حجتی بر خلق دیگر نمانده همان حجت خدا، همان امید اولیاء و همان عصاره پیام انبیاء و اوصیاء مهدی موعود (عج) و با سلام بر پیر جماران، آن عارف دل شکسته و آن سالک طریق حق، آن یگانه رهبر اسلام خمینی بت شکن و با سلام و عرض ادب حضور خیل شهدای عاشق و پاکباز انقلاب و جنگ، آن عاشقان سوخته در عشق معشوق و با آرزوی سلامتی برای معلولین و مجروحین، آن ایثارگران جبهه‌های حق علیه باطل و آرزوی آزادی کربلا و قدس و قبر شش گوشه حسین مظلوم (ع) آن پرچمدار آزدادی و استقامت و شرف. انشاءالله.

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم     انا الله وانا الیه راجعون

قبل از نوشتن این نوشتار به یاد وصیت نامه یکی از شهدا افتادم که گفته بود برای اینکه بعد از مرگم از من آنچنان که نیستم تعریف نکنند وصیتی نمی‌نویسم. ولی تو گویی قلب پرآشوب من جز با نوشتن و گفتن ساکت نمی‌شود. اگر چه عمل نمی‌کنم ولی دوست دارم گفته باشم که مسئولیت قلم از همه بالاتر است و نوشتن وصیت یک دستور الهی:

کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیر الوصیه للوالدین والاقربین حقا علی المتقین

ترجمه: نوشته شد بر شما اگر یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر دارای متاع دنیا باشد وصیت کند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی شایسته عدل، این کار سزاوار مقام پرهیزگاران است.

ولی قبل از هر چیز پدر و مادر مهربانم سلام علیکم. قبل از هر چیز از رفتن من غصه نخورید و خدای نکرده به فکر این نباشید که اگر به جبهه نمی‌آمدم کشته نمی‌شدم و از دنیا نمی‌رفتم زیرا قرآن کریم در سوره آل عمران آیه ۱۵۶ می‌فرماید:

یا ایها الذین آمنوا لاتکونوا کالذین کفروا …

ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردید، مباشید مانند کافران که به برادرانشان گفتند چون سفر می‌کردند در زمین یا در جنگ بودند، اگر بودند نزد ما نمی‌مردند و کشته نمی‌شدند…

قبل از نوشتن وصیت نامه باز هم من وصیت‌نامه نوشته‌ام ولی این بار باز هم می‌نویسم ولی این را که در جبهه من این را فهمیدم که زندگی کردن جز در راه خدا یک خسران و یک زیان بزرگ است. اینجا انسان حس می‌کند که گناه زیاد کرده پس همین حالا به شما بگویم قبل از اینکه به جبهه بیایید، حسابتان را بررسی کنید و بقول علی (ع)

«حاسبوا قبل ان تحاسبوا و موتوا قبل ان تموتوا»

زیرا فقط با همین روش است که انسان می‌تواند در خودسازی موفق شود.

برادران عزیزم، مادر و پدرم، همیشه مرگ را به یاد بیاورید و خصوصا در خوشیها زیرا در ناخوشیها انسان بیشتر به یاد مرگ می‌افتد.

مادر عزیز و مهربانم! اگرچه اکنون که این نامه را می‌خوانی شاید دیگر من را نبینی ولی فراموش نکنی که تو مادری و وظیفه‌ات را هم من به تو بگویم که خیلی خوب انجام دادی و در امتحانات خصوصا خانوادگی صبر زیبایی پیش گرفتی و در تربیت فرزندانت حقا که مادر بودی ولی این را فراموش نکن که من امانت بودم و حال هم که می‌روم خدا را شکر کن که این امانت را با سلامت و خصوصا رضایت به پیشگاه خدا تقدیم کردی و من کاملا از تو راضی هستم و امیدوارم که خدا هم از تو راضی باشد که انشاءالله هست.

پدر و مادر عزیزم! شما پیش خدا اجر دارید و مواظب باشید که کارهایتان این اجر را پایمال نکند.

 

 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:20 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید محمد علمدار

وصیت نامه شهید محمد علمدار
فقط چيزي كه دراين دنيا به آن عشق مي ورزم شهادت هست. من به جبهه خونين كربلا ي ايران مي روم. براي چه به جبهه مي روم،براي مقام،نه اينطورنيست.حتما ضدانقلاب به مامردم مسلمان ايران مي گويدكه جوانانتان رااحساساتي كرده اند ،نه اينطور نيست من وامثال من كه به جبهه مي رويم براي پاسداري ازدينمان وآئينمان وحفاظت ازجمهوري اسلامي ايران مي رويم و نه شرقي هستيم ونه غربي،

بسمه تعالي

به نام خداوند بخشنده مهربان كه هرچيز كه دراين جهان است ازآن اوست، كه جزخداي يكتا ديگر خدايي وجود ندارد.

من سربازوظيفه محمد علمدار سن 18 سال ، تولد1341 متولد كوچه بيوك يزد.الان كه دارم اين وصيت نامه رامي نويسم روز جمعه به تاريخ12/04/1360 مي باشدوهيچ كس دركنارمن نيست وچون ديدم مادرم داغديده است وصيت نامه رابه اونمي دهم وصيت نامه رادرجاي امني درخانه پنهان كرده بعدا جايش رابه شمامي گويم .
وصيت من به شمااي پدرومادراين است كه وقتي من درراه خداوراه امام امت خميني بت شكن كه من سرباز كوچك ،كه خاك پاي امامم نمي شوم به افتخارشهادت نائل گردم (گشتم) بهانه به دست دشمن ندهيد و يك دانه اشك غم براي من نريزيد ودشمن خودرا خار وذليل كنيد. وشما بعداز شهيد شدن من افتخاربكنيد كه چنين پسري داشتيد ورفت ودرراه خدابه شهادت رسيد. مگر من عزيزتر از طفل شيرخوار امام حسين"علي اصغر"هستم كه با لب تشنه به شهادتش رساندند كمي به خود آي وفكركن .

وصيت دومم به شمااين است كه حتما به حضورامام مشرف شويدوچون من مي دانم كه شما يعني مادرم داغديده هستيد،كلمات شيرين امام به شمادرس صبرمي دهد وشمامي توانيد داغ من راتحمل كنيد. 
و وصيت سومم به شما اين است كه چندهزار توماني كه به شمادادم واحتياج داشتيد، مراسم دفن جسدم بعداز شهادتم انجام دهيدواگرخرجش تمامي پولم شدكه هيچ واگرباقي ازآن ماند، بقيه رابراي خودتان برداريدوپولهايي كه درسربازي بودم وبرايم فرستاديدحساب كنيد وگمان نكنم كه طلب كاري داشته باشم .واگرداشته باشم طلب كاران جزئي هست . واگركسي آمدوگفت كه ازمن طلب كارهست حتما به اوبدهيد. اگردرخانه بدي به حق شمااي پدرومادر وتواي خواهروتواي برادر كرده ام ازشما مي خواهم كه مراموردعفو قراربدهيد.

فقط چيزي كه دراين دنيا به آن عشق مي ورزم شهادت هست. من به جبهه خونين كربلا ي ايران مي روم. براي چه به جبهه مي روم،براي مقام،نه اينطورنيست.حتما ضدانقلاب به مامردم مسلمان ايران مي گويدكه جوانانتان رااحساساتي كرده اند ،نه اينطور نيست من وامثال من كه به جبهه مي رويم براي پاسداري ازدينمان وآئينمان وحفاظت ازجمهوري اسلامي ايران مي رويم و نه شرقي هستيم ونه غربي،فقط عشقمان جمهوري اسلاميمان است وهيچ حرفي قبول ندارم جزحرفهاي امامم .

اماما سرباز كوچكت محمد را بپذيرودرراه خدا شهادتش را قبول كن. اماما به خدا اگر هفتاد باركشته شوم وخاكستر بدنم را به باد بدهند، باز مي گويم خاك پايت حساب نمي شوم .

وپدرومادرم ،حسين برادرم هم مثل من تربيت كنيد ودرراه خدا جان فدايش كنيد.درآخرخدايا ازتو مي خواهم كه شهادتم رابپذيري ومرا دركنار شهيدان كربلا قرار بدهي .

سرباز وظيفه محمد علمدار تاريخ 12/04/1360

روزجمعه روزي كه به مرخصي يزد رفته بودم اين وصيت نامه رانوشتم ،تاريخ 12/04/1360

الله اكبرخميني رهبر
 
اسلام پيروزاست              چپ وراست نابوداست

ماهمه سربازتوئيم خميني     گوش به فرمان توئيم خميني

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/12 9:54:57
 
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:36 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصيت نامه شهيد محمدرضا كاظمي

وصيت نامه شهيد محمدرضا كاظمي
الهی مرا از بندگان خاص خود قرار بده تا توفیق شرکت در جهاد فی سبیل ا... را پیدا کنم. الهی اگر چه گنهکارم وسرتاسر وجودم نافرمانی توست اما رحم کن وشهادت رانصیبم گردان 


بسم الله الرحمن الرحیم 

ولا تحسبن الذين قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون                 

وکسانی که درراه خدا کشته می شوند مرده نیستند بلکه زنده اند ودر نزد خدایشان روزی می خورند

بادرود به مرجع مجاهد،زعیم اکبر،قائد اعظم،موسی زمان،درهم کوبنده ستمگران ، بت شکن عصر،منجی نسل، حضرت آیت ا... العظمی الامام روح ا... موسوی خمینی وباسلام ودرود به شهیدانی که با خون رنگین خود نهال این انقلاب را آبیاری کردندوبه نام خدایی که خون را درشریان انسان به جریان انداخت ونوری از انوار خود رادر دل بنده خالص خودش قرارداد ،وصیت نامه خود را آغاز می کنم.

    اسلام چیزی است که همه باید فدای او بشویم تااینکه تحقق پیدا کند   

                                                                                           امام خمینی

آری این انقلاب که سر منشا آن اسلام است احتیاج به خون دارد تاتحقق پیدا کند وچه بسافرزندان این امت این کار راکردند وبرای یاری دین اسلام شتافتند وبالاخره جان خود رافدای این دین الهی کردند. دینی که درخت آن را پیامبر اکرم (ص) بامشقت فراوان ،علی(ع)باجنگ،حسن (ع) باخون دل،وحسین (ع) باسرجدا ازبدن ،کاشتند وحال بدست فرزند ایشان امام خمینی افتاده است وبر ماست که مردانه بایستیم تااین درخت ،زنده وپایدار بماند.مادر عزیز ،حال که زندگیم برای اسلام سودی نداشت شاید مرگم کمک کوچکی به اسلام باشد. مردن باعزت راماازسرور شهیدان حسین (ع) آموخته ایم. وصال عشق نزدیک است باز همدیگر راخواهیم بدید بفاصله یک چشم به هم زدن، پس عبرت بگیرید وهمیشه قیامت را درنظر داشته باشید.انسان یک بار بیشتر نمی میرد چه بهتر است که این مردن در راه خدا باشد،چنین انسانی هرگز خود را تنها،بی پناه ،سرگردان وبی ارزش نمی یابد ،بلکه خودرا ذره ای وابسته به ابدیت بی پایان وکمال بی غایت می یابد.

پیامی با برادران وخواهران دارم وآن این است که ای برادران وخواهران همانگونه که می دانید این انقلاب اسلامی به سادگی محقق نشده، شما هم نباید بسادگی ازآن بگذرید، با زبانتان با قلمتان بارفتار وعملتان وباشرکت درجبهه ها وپشت جبهه ها ،درنماز جمعه وغیره درحد امکان، انقلاب را یاری کنید واز دوستان، این تقاضا را دارم که اگر بدی از من دیده اند ویا ازمن خطایی صورت گرفته است آن را سرنگویند بلکه از خدای برای بنده گناهکارش طلب عفو وبخشش کنند.

الهی مرا از بندگان خاص خود قرار بده تا توفیق شرکت در جهاد فی سبیل ا... را پیدا کنم. الهی اگر چه گنهکارم وسرتاسر وجودم نافرمانی توست اما رحم کن وشهادت رانصیبم گردان،شهادتی خالصانه ،بدون ریا ومقبول درگاهت ،بدانگونه که تکه تکه بدنم ورگهای بریده ام درآخرت باعث شوند که امام علی (ع) بفریادم رسد وامام حسین (ع) شفاعتم کندوامام زمان(عج) مرا جزو غلامان وسربازان خویش حساب نماید. آنقدر سخن زیاد است که نمی دانم از کجا بگویم از آهن ربای جهاد فی سبیل ا... بگویم که این براده ناچیز را بسوی خود می کشد یا ازدنیای دنی بگویم که می خواهد نیروی این آهن ربا راخنثی کند.خداوند به من سعادتی عطا فرمود که درمیان مردان مومن جبهه حق باشم،پروردگارا اگر می دانی که عاشقت شده ام مرا بسوی خود فراخوان وگرنه آنقدر مرا درصافی آزمایشات خود نگه دار تامگر روزی آید که شایسته شهادت گردم ،خدایا دراین دنیا سعی نمودم که درمسیر توباشم هرچندکه خطا وگناهم بسیار است واز عدل تو هراسناکم اما به لطف تو دل بسته ام وامیدوارم.

وتو ای پدر ومادر عزیزم که سالهای متمادی زحمت مرا کشیده اید ومرابزرگ کرده اید مرا ببخشید که در طول عمرم فرزندخوبی برای شما نبودم واز اوامر شما اطاعت نکردم، وای مادرم بعداز مرگ من چون کوه استقامت کن، لحظه ای از یاد خدا غافل مشو.پدرجان اگر چه ازکنار شما می روم ولی ناراحت نباشید چونکه این درسی است که حسین (ع)به ما آموخته است وشما راسفارش می کنم که در راه خودتان ثابت قدم باشید وبرای امام دعا کنید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی رانگهدار

                                                                                         والسلام

 

محمد رضا کاظمی – تیپ الغدیر –گردان علی بن ابی طالب –تاریخ 07/01/1363 –یزد- خیابان شهید مطهری – کوچه بیوک – دربند موسوی – مدرسه موسوی – منزل حسینعلی کاظمی –پلاک 23

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/12 9:38:18
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:36 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید علی اصغر زارع بیدکی

وصیت نامه شهید علی اصغر زارع بیدکی
وبايد بگويم كه آگاه بوده ام كه در اين راه شهادت وكشته شدن وجود داردوانتهاي اين راه به جز شهادت ارمغاني ديگر به همراه ندارد وشهادت در راه خدا را انتخاب كرده ام وتنها ميراثي كه از اوليا وانبياء به ما رسيده است همين مرگ سرخ وشهادت است.  

« يا ايها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي وادخلي جنتي»

باز گرد به سوي پروردگارت اي نفس مطمئنه در حالي كه تو هم از پروردگارت راضي هستي وهم پروردگارت از تو راضي هست پس داخل شو در بندگانم وداخل شودر بهشتم .صدق الله العلي العظيم.

به نام الله پاسدار خون شهيدان ودرهم كوبنده مستكبران وياري گر مستضعفان آن خدايي كه اراده كرده است تا مستضعفان صاحب زمين شوند ووارثيان زمين گردند وسلام به تمامي اولياء وانبياء خداوند از آدم تا خاتم واز خاتم تا مهدي ونايب بر حقش امام خميني ودرودي بيكران بر تربت تمامي شهداء از هابيل تا حسين واز حسين تا شهداي كربلاي ايران وجنگ تحميلي وسلام گرم به شما امت ايثارگروشجاع كه هر قطره خون شهيد ، خون در رگهاي شما را به جوش مي آورد وبه خون خواهي اصحاب حسين منسجم تر مي كند وقتي ما اوراق تاريخ را ورق زنيم ، دو چهرة مشخص است يك چهره حق وديگري چهره باطل يك عده كه با نفس مطمئنه خود همراه وهمگامند وعده اي در مقابل آنها كساني كه هواي نفس اماره را مبدأ عمل خود مي دانند وتنها شهوات وحيات مادري را مد نظر دارند آن پليداني كه به نزديك ديني مبتلايند وآينده را فراموش كرده اند وخلقت انسان را در حصار اين جهان فاني مي دانندمن از اين مفتخرم كه توانسته ام در اين دوراهي راه اول يعني راه انبياء يعني راه مخلصان خدا را انتخاب كرده ام ونتوانسته ام حق وحقيقت را مدافع باشم وبه راهي بروم كه نايب امام فرمان مي دهد ونايب امامم از مولايم امام زمان فرمان مي گيرد

وبايد بگويم كه آگاه بوده ام كه در اين راه شهادت وكشته شدن وجود داردوانتهاي اين راه به جز شهادت ارمغاني ديگر به همراه ندارد وشهادت در راه خدا را انتخاب كرده ام وتنها ميراثي كه از اوليا وانبياء به ما رسيده است همين مرگ سرخ وشهادت است.

علت انتخاب اين راه اين است كه مولايم علي (ع) درآخرين لحظات زندگيشان آن موقع كه در محراب ضربت خوردند به جاي شيون وكمك خواستن تنها اين ندا را سر دادند كه ( فزت ورب الكعبه) يعني به خداي كعبه رستگار شدم .پس شهادت  در نظرو ديدمولا علي (ع) بزرگترين افتخار وسعادت است پس ما كه پيرو چنين مكتبي هستيم بايد در شهادت ومرگ سرخ از هم پيشي بگيريم ونمونة ديگر در تاريخ اسلام موقعي است كه فرزند جوان امام حسين (ع) بعد از ضربت خوردن زياد پيش پدر باز مي گردد وتقاضاي شربتي آب مي كند ، امام قبل از اين كه به علي اكبر جوابي بدهد مي گويد پسرم برگرد به ميدان كه اين بار به دست جدت دربهشت سير آب مي شوي وامام حسين كسي كه قلبها به نامش مي تپد شهادت را براي پسرش مژده مي داند آيا جاي شكي براي ما باقي مي ماند كه تنها مرگ سرخ وشهادت است كه سعادت اخروي هر انسان را تضمين مي كند ووقتي پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند : (ما من قطره احب الي الله عزوجل من قطره دم في سبيل الله)يعني هيچ قطره اي پيش خداوند محبوب تر نيست از قطره خوني كه در راه خدا ريخته شود .

آيا هدف زندگي براي مسلمين به جز رضايت خداوند است ؟ آيا تنها آرزوي ما جلب رضايت خدا نيست ؟ پس چرا غفلت كنيم ؟ آيا وقتي پيامبر براي معرفي شهادت چنين جمله زيبايي مي فرمايد بر ما ننگ نيست كه در بستر بميريم در صورتي كه مرگ حق است هر جا كه باشي مي آيد سراغت وانسان از تنها چيزي كه نمي تواند فرار كند همين مرگ است پس براي چه ما نشسته ايم كه مي دانيم كشور ما ، ناموس ما ، دين اسلام ما در خطر است .پس برادرم يك كمي فكر كن وتو اي خواهرم چه نشسته اي نگو من زن هستم ونمي توانم كاري بكنم ، دعا بكن نماز جمعه را فراموش مكن كمك پشت جبهه را فراموش مكن ، برو در بسيج خواهران آموزش نظامي ببين كه اگر موقعي تمام مردها ي ما رفتند جبهه اقلاً تو بتوان از خودت واز محل دفاع كني وتقاضاي ديگر من به شما امت ايثارگر اين است كه مبادا امام را تنها بگذاريد ونام خود را در ريف كوفيان ثبت كنيد كه در اين صورت ننگي بر خود در نزد آيندگان به جا گذاشته ايد .

يك نكته ديگر كه هر لحظه در ذهنم تداعي مي كرد ،مي خواستم در لابه لاي اين چند سفارش از مادرم كه سالها رنج وزحمت برايم كشيده است وشبهاي زيادي خوابش را وقف آرامش من كرده است تشكر كنم هر چند زبانم نمي تواند از اين زحمات قدر داني كند .ازخدا مي خواهم كه اجري عظيم در قبال اين زحمات به او عنايت كند ومادر عزيزم هر چه بگويي حق داري چون داغ فرزند براي مادر سخت است ولي خداوند اين قدر به شما اجر مي دهد كه تشكر از آن از داغ من سخت تر است پس از شما مي خواهم در تشييع جنازه ام گريه نكنيد .به همسرم واخويهايم وهمشيره هايم دلداري بدهيد ومادرم اگر يك موقع بلند با شما حرف زدم وبي احترامي نزد شما كردم من را مي بخشيد .از من راضي باشيد.حلال بودي مي طلبم ومادر جان هر چه شما كرديد همسرم ، چون او مادر ندارد شما براي او نقش يك مادر را داشته باش .

وشما اي همسرم: اين فرزندي كه در شكم داري اگر دختر بود اسمش را معصومه بگذاريد واگر پسر بود ابوالفضل وموقعي كه توانست به ملاء برود حتماً بفرستيد قرآن خواندن را ياد بگيرد .وبرود به مدرسه تا چند سالي كه خودتان صلاح مي دانيد بخواند .

وهمسرم هرچند كه من همسر خوبي براي شما نبودم از من راضي باشيد وهمسرم يك موقع خيال نكني بعد از من ديگر كسي را نداري خدا بالاي سر شما هست ومن شما را به اميد خدا گذاشتم ورفتم .مبادا خداي نكرده ناشكري كني كه خدا از تو قهرش بگيرد ، آن موقع بايد تنها باشي پس به جاي ناشكري كردن دعا بكن . نماز جمعه را ترك مكن ، دعاي كميل را حتماً برو اگر يك موقع حرف بلند به شما زده ام من را ببخشيد واز من راضي باشيد شما را به خداي بزرگ مي سپارم .والسلام.

وشما اي اخويها اگر يك موقع بدي ، خوبي از من ديده ايد من را ببخشيد وراضي ندارم يك موقع در تشييع جنازه من گريه كنيد به جاي گريه كردن تبليغات كنيد ومادر و همسرم وهمشيره هايم را دلداري دهيد وامام را تنها نگذاريد .والسلام .بدي خوبي من را حلال كنيد .وشما اي همشيره هايم هر چند كه من برادر خوبي براي شما نبودم از من راضي بلشيد واگر مي خواهيد من از شما راضي باشم هر چه شما كرديد همسرم ، همسرم را تنها نگذاريد به او سر بزنيد خداوند به شما اجري عظيم عطا فرمايد.اگر يك موقع بدي ، خوبي از من ديده ايد من را ببخشيد .والسلام.

وشما اي پدر زن عزيزم از من راضي باشيد وهر چه شما كريد درخشنده ، او را دلداري بدهيدكه خداي نكرده نا شكري نكند وخودتان هم مقاوم ومستحكم باشيد .خداوند به شما اجري عظيم عطا كند .

وشما اي مادر زن عزيزم كه راستي از مادر زن واقعي براي من وهمسرم برتري داشتيد ، از من راضي باشيد . از خداوند مي خواهم به جاي خوبي هاي شما اجري عظيم عطا كند .وبي بي صغري لازم به گفتن نيست كه من بگويم هر چه شما كرديد درخشنده چون موقعي كه من بالاي سر او بودم اين جنين بوديد حالا كه ديگر معلوم است ولي هرچه شما كرديد در خشنده او رادلداري بدهيد ، دعاي امام را فراموش نكنيد ، رزمندگان را دعا كنيد . والسلام.

ديگر عرضي ندارم از دائي ها وعمو ها وخاله حاجي وعمه معصومه وتمام فاميل وهمسايه ها حلال بودي مي طلبم . از من راضي باشيد خداوند شما را حفظ كند . واز دامادهايمان حلال بودي مي طلبم ومادر عزيزم ، دو دانگ خانه درخشنده دارد يك دانگ ديگر هم به اوبدهيد يادتان نرود.ومن 1000تومان نذر مسجد ابوالفضل دارم بپردازيد.

  علي اصغر زارع    مورخ :3/10/1365

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/12 9:6:1
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:36 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:وصیت نامه های شهدا

وصیت نامه شهید اکبر قدیانی
ما زخم خوردگان تیره ترین، سرد ترین، بلند ترین شب های جور بودیم...



بسم الله الرحمن الرحیم
 

ما زخم خوردگان تیره ترین، سرد ترین، بلند ترین شب های جور بودیم. ما شلاق خوردگان یلدای ستم بودیم. اولین شعاع فجر را که دیدیم خیز گرفتیم. عاشقانه به سوی شفق دویدیم تا در چشمه خونین خورشید، زخم های استخوان گداز خویش را بشوییم؛ که ثابت کنیم: سرخی بالاترین رنگ است، نه سیاهی. که سیاهی می پوشد. سرخی می شوید و جلادان تاریخ را رسوا می کند. «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست». سپیده دم خونین عشق، فرارسید دوستان. ای برادر! ای خواهر! تو را فقط یک وصیت، تو را فقط آخرین حرف که؛ خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار. 
التماس دعا!
اکبر قدیانی/ 9 اردیبهشت 61








درباره شهید

شهید قدیانی نهم اردیبشهت 61 قبل از شروع عملیات، با بلندگوی گردان مقداد روضه آخرش را خواند و ساعاتی بعد از ناحیه گلو تیر خورد و با حنجره خونین به شهادت رسید.
شهید اکبر قدیانی از شهدای مسجد جواد الائمه (ع) است. وی مداح و موذن مسجد معروف جوادالائمه (ع) بود که سالها با رژیم پهلوی مبارزه کرد و چند بار تهدید به ترور شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی همراه با اعضای مسجد جواد الائمه (ع) از جمله بهزاد بهزاد پور، امیر حسین فردی، مصطفی خرامان و فرج الله سلحشور فعالیت های زیادی انجام داد.

با آغاز جنگ به جبهه رفت و در عملیات آزاد سازی خرمشهر شرکت کرد. شهید قدیانی نهم اردیبشهت 61 قبل از شروع عملیات، با بلندگوی گردان مقداد روضه آخرش را خواند و ساعاتی بعد از ناحیه گلو تیر خورد و با حنجره خونین به فیض شهادت نائل آمد.


تصویر زیر نیز شهادت نامه شهید اکبر قدیانی به قلم استاد نصرالله افجه ای است.


نگارنده : fatehan1 در 1393/7/28 11:12:41
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:36 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید سیدعلی اکبر سامع

وصیت نامه شهید سیدعلی اکبر سامع
خدا را شکر میکنم که با حالتی به دیدارش می رسم که با ذلت و زبونی جان من گرفته نشده است بلکه آگاهانه و با شور و عشق جانم را و همه سرمایه ام را به خاطر اسلام و انقلاب وعزت امام عزیز در راه خدا داده ام.   
بسم الله الرحمن الرحیم

الف : خطاب به پدر :
پدر جان خدا را شاهد می گیرم که قصدم از نوشتن این جملات فقط کسب رضایت شما و اطمینان قلبی شماست و در ضمن بدانید فرزندی که ۲۰ سال برایش زحمت کشیدید و از فراهم کردن هر گونه امکانات و شرایط برای راحتی زندگی و تحصیل و درس خواندن مضایقه نکردید و جوانی خود را بر سر این‌کار گذاشتید ، چه حرفی برای گفتن دارد.

همین جا فرصت را مغتنم می شمارم وخدا را گواه می گیرم و با صدای بلند می گویم”الحق شما وظیفه پدری خود را به نحو احسن بجا آوردید و از تحمل هیچ رنج و مشقتی برای آرامش خاطر وآسودگی من دریغ ننموده اید” و من خدا را شکر می کنم که چنین پدری داشتم و به وجود شما افتخار می کنم. یادم نمی رود درروزهای بچگی و نوجوانی مان که دستمان را می گرفتید و به جلسه قرآن مجید و نماز جماعت می بردید و از همان اول ما را قرآن خوان و نمازخوان و عاشق خدا و پیامبر و اهل بیت تربیت نمودید و من به صراحت می گویم که هر چه دارم مایه اش از تربیت صحیح و اسلامی شماست.

خدا را به حق امام حسین(ع) قسم می دهم که به شما صبر و اجر عنایت کند و در دنیا به شما آبرومندی و صحت و سلامتی و در آخرت رو سفیدی نزد پیامبر و حضرت علی (ع) عنایت فرماید . بابا ما که از سادات هستیم و خود را منسوب به پیامبر می دانیم باید بیش از دیگران خود را مقید به دستورات آنها بدانیم و بیش از دیگران زندگی و اعمال و حرکات آنها را سرمشق قرار دهیم. امام حسین (ع) هم روز عاشورا علی اکبر خود را از دست داد، علی اکبری که به پیامبر بیش از دیگران شبیه بود و یادگار او بود. بابا امام حسین (ع) هم علی اکبر خود را دوست می داشت و من هم یقین دارم و مطمئنم که محبت شما به من بود که گاهی باعث عصبانیت و ناراحتی شما می شدم. ولی امام حسین(ع) گفت راضیم به رضای خدا و شاهد شهادت جوان خود در صحنه کربلا بود. چون اسلام در خطر بود و امام حسین(ع) اسلام را عزیزتر از فرزند خود می دانست،

انشاالله شما هم چنین هستید. درست است که زحمت کشیدید و با هر بدبختی و رنجی که بوده است مرا به اینجا رساندید، درست است که غم نبودن وشهادت من برای شما خیلی سنگین و گران است،ولی بدانید شما مورد نظر و عنایت خدا بوده اید که خدا چنین فیض عظیمی را به من عطاکرده است. من هم به اذن الهی در روز قیامت جواب این خدمت بزرگ شما به اسلام عزیز و انقلاب و ابراز وفاداری به امام عزیز را خواهم داد و شما را به صف انبیا و اولیای الهی خواهم برد، ما که در دنیا نتوانستیم حق فرزندی را بجا آوریم. انشاالله در قیامت و در روزی که پای همه به غیر از مومنان و بندگان خالص خدا بر صراط خواهد لرزید جبران خواهم کرد.

نیکی و ایثار آن است که انسان از عزیزترین چیز در راه خدا بگذرد و این آیه به خوبی در مورد شما صدق میکند که : “لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون”زیرا که شما از بهترین چیزتان یعنی جوانتان و حاصل عمر و ثمره جوانیتان در راه خدا و به خاطر انقلاب و وفاداری به امام عزیز دارید و من هم از بهترین چیزم یعنی جانم و موقعیت زندگی و شرایط تحصیل و درسم فقط و فقط به خاطر خدا و ادای وظیفه گذشتم

می دانم که شما آنقدر روشن هستید که بدانید حق کدام است وکدام باطل، ولی چند جمله ایست که می خواهم از ته دل بیان کنم و یقین دارم که شما هم آنرا به گوش جان خواهید شنید.

گریه کردن حق مسلم شماست و شما در این مصیبت هر چه بکنید حق دارید چون داغ فرزند خیلی گران است ، ولی بدانید که با راحت طلبی و خوش گذرانی و در خانه ماندن و فقط شعار دادن انسان عزیزخدا نمی شود و خدا تا انسان را در بوته آزمایش قرار ندهد و او را به رنج و سختی و دوری از خانه و خانواده امتحان نکند و صدق و اخلاص او را ظاهر نکند تا هم خود او و هم دیگران نفهمند و عزت و شرف برای جامعه و امت هم از همین راه بدست می آید.

پس بابا جون صبور باشید و از خدا بخواهید که شما را از صابران قرار دهد همانطوری که امام حسین (ع) در غم شهادت علی اکبر خود صبرکرد و گفت :”خدایا این قربانی را از من قبول کن ” و بدانید که خدا به شما نظر دارد پس کاری نکنید که موجبات ضرر و خسران و غضب الهی را فراهم آورید ،محکم و استوار در مقابل طعن منافقان و ریشخند رفاه طلبان بایستید و فقط خدا را در نظر داشته باشید که شما چیزی را از دست نداده اید ، سعادت و رستگاری جاودانی نصیب شما شده است و نکند خدای نکرده با بیتابی و گریه زیاد موجبات تمسخر و دلخوشی دشمنان اسلام و انقلاب و امام را بوجود آورید و دل آنها را خوش کرده و دل دیگر خانواده شهدا را ناراحت و شکسته کنید .

بدانیدکه من این راه را مشتاقانه و با چشمی باز طی نمودم و نگاه به سالار شهیدان نمودم و این راه را از او یاد گرفتم و خدا را شکر میکنم که با حالتی به دیدارش می رسم که با ذلت و زبونی جان من گرفته نشده است بلکه آگاهانه و با شور و عشق جانم را و همه سرمایه ام را به خاطر اسلام و انقلاب وعزت امام عزیز در راه خدا داده ام. از اینکه نتوانستم به دانشگاه بروم و تحصیل کنم ناراحت نباشید زیرا قصد و آرزوی قلبی من از تحصیل این بودکه به اسلام خدمتی بکنم . حالاکه خدا صلاح و مصلحت دانسته است من هم راضی هستم به رضای الهی .

نیکی و ایثار آن است که انسان از عزیزترین چیز در راه خدا بگذرد و این آیه به خوبی در مورد شما صدق میکند که : “لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون”زیرا که شما از بهترین چیزتان یعنی جوانتان و حاصل عمر و ثمره جوانیتان در راه خدا و به خاطر انقلاب و وفاداری به امام عزیز دارید و من هم از بهترین چیزم یعنی جانم و موقعیت زندگی و شرایط تحصیل و درسم فقط و فقط به خاطر خدا و ادای وظیفه گذشتم.

شما هم راضی به رضای خدا باشید،شاید خود همین حکمتی دارد که به همه بفهماند اینها که شهید می شوند فقط برای مردن وکشته شدن ساخته نشده اند وعده دیگری برای درس خواندن.من وظیفه خود را انجام دادم و اگر وظیفه ام درس خواندن بود به حول و قوه الهی به هدف خدمت به اسلام و مسلمین و اعتلای کلمه حق،با جدیت و تلاش مشغول درس خواندن می شدم ولی چه کنم که دشمن اجازه نداد و تقدیر الهی این بودکه مرگ ما مایه نصرت و پیروزی باشد نه حیاتمان.
 
ب:خطاب به مادر:
مادرم،پس از شهادت من هیچ سستی و تزلزلی به خود راه مده و محکم و استوار با توکل به خدا مشغول زندگی باش و همینطور که ما را عاشق اسلام و اهل بیت تربیت کردی،دیگر برادران و خواهرانم را با قوت قلب و دل مطمئن تربیت کن.

هرگاه ناراحتی ها و مصیبت ها بر تو سنگینی کرد، قرآن بخوان تا روحت تازه شود.هرگاه دلت برایم تنگ شد به تکیه شهدا برو و عقده دلت را خالی کن ولی جلوی منافقان راحت طلب و آنهاکه زخم زبان می زنند،محکم و استوار باش و بگو این قربانی را به خاطر خدا و دین خدا و پایداری انقلاب و سلامتی امام دادم و به این قربانی افتخار میکنم.مادرم، خدا را شاهد می گیرم که به وجود شما افتخار میکنم وخدا را شکر میکنم که چنین مادری داشتم.

مادرم بدانیدکه حج شما از همین الان مقبول درگاه الهی است زیرا شما قربانیتان را زودتر فرستادید و خدا آنقدر مرا لایق دانسته است که این فیض عظیم شهادت را نصیبم فرموده است ،نعمتی که نصیب همه کس نمی شود.

من به قرآن خواندن خیلی علاقه داشتم و صوت قرآن را که می شنیدم روحم تازه می شد پس شما هر وقت ناراحت شدید و خواستید گریه کنید، قرآن بخوانید تا ثواب و رحمت و برکت آن به روح من نایل شود.

ج – خطاب به برادران و خواهران خود:

در آخر چندکلمه ای با برادران وخواهرانم دارم که شما الان مورد عنایت خدا هستید و بدانیدکه خدا به شما نظر دارد پس کاری نکنید که موجب سرشکستگی اسلام و انقلاب را فراهم آورید خدا خواسته است من با خونم به خدا خدمت کنم شما انشاءالله محکم درس بخوانید تا عزت برای اسلام و مسلمین فراهم آورید. خدا را در نظر داشته باشید و ذره ای از خط اسلام و انقلاب و امام عزیز منحرف نشوید و نسبت به مسائل انقلاب حساس و هوشیار باشید که وارث انقلاب شمایید.

مادرم بدانیدکه حج شما از همین الان مقبول درگاه الهی است زیرا شما قربانیتان را زودتر فرستادید و خدا آنقدر مرا لایق دانسته است که این فیض عظیم شهادت را نصیبم فرموده است ،نعمتی که نصیب همه کس نمی شود

د – در پایان نامه:

“والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا”

شهادت می دهم بر وحدانیت خدای یکتا و شهادت می دهم بر رسالت انبیا و ختمیت آخرین آنها حضرت محمد ابن عبدالله(ص) و امامت امامان برحق که اول آنها علی ابن ابیطالب امام بلافصل شیعیان و آخر آنها حضرت حجت(عج) قائم بالقسط و عدل و شهادت می دهم که قیامت حق است و روز جزا حق است ،حساب وکتاب و میزان حق است.

همه را به خدای بزرگ می سپارم و پیروزی و نصرت اسلام و انقلاب و امام عزیز را از خدا می خواهم.

“والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته”

درباره شهید

شهید سید علی اکبر سامع در روز نوزدهم اسفند ۱۳۴۵ در اصفهان بدنیا آمد . پدر و مادرش او را نیکو پرورش دادند و از کودکی با قرآن آشنا کردند به طوریکه یکی از معلمین او می گوید : از بهترین و درس خوان ترین دانش آموزان کلاس مدرسه بود و صدای قرآنش هر روز در فضای صبحگاه مدرسه هراتی شور و نشاط خاصی ایجاد می کرد. در سال ۶۴ مدرک دیپلم را دریافت کرد و پس از آن دو وظیفه مهم برایش مطرح شد: جبهه و دانشگاه.

فرمان امام مبنی بر اینکه جبهه ها را پر کنید، او را به نبرد حق علیه باطن دعوت می کرد و تشویق امام بر خودکفایی او را به دانشگاه می کشاند.

سید اکبر سرانجام سال ۶۴ و ۶۵ را بطور متوالی در جبهه حضور داشت و در این بین خود را برای شرکت در کنکور آمده می کرد. محل خدمت شهید اکبر سامع ابتدا گردان یا زهرای لشکر امام حسین (ع) و سپس در جبهه های غرب و در جنوب در خط پدافندی کارخانه نمک بود.
 
آخرین لحظات شهید از قلم دوستش

شهید سید اکبر در شب دوم عملیات کربلای ۵ در تاریخ ۲۰/۱۰/۶۵ در منطقه شلمچه در حالیکه قصد کمک و یاری مجروحی را داشت، هدف گلوله قرار گرفت و در حالیکه زمزمه یا زهرا بر زبانش جاری بود آخرین لحظات عمر را به آماده ساختن خود جهت دیدار با خدای خود می گذراند تا اینکه شهد شهادت را سر کشید.

او در حالی به شهادت رسید که در رشته مهندسی مخابرات دانشگاه شریف پذیرفته شده بود و قرار بود از مهر ماه ۶۵ در کلاسها شرکت کند.

در تاریخ ۲۰/۱۰/۶۵ در منطقه شلمچه در حالیکه قصد کمک و یاری مجروحی را داشت، هدف گلوله قرار گرفت و در حالیکه زمزمه یا زهرا بر زبانش جاری بود آخرین لحظات عمر را به آماده ساختن خود جهت دیدار با خدای خود می گذراند تا اینکه شهد شهادت را سر کشید

پدر سیداکبر پس از شهادت فرزندش در حالی که از شهادت او خبری نداشت خوابی می بیند.

من خواب دیدم که یک نفر به تهران آمد چند سکه به من داد و گفت که اینها در جیب اکبر بوده بگیرید. پرسیدم خود اکبر کجاست؟ گفت اکبر شهید شده. من فریادی زدم و از خواب پریدم.

شناسنامه شهید
نام:سیدعلی اکبر سامع 
نام پدر : ابوالفضل
استان محل تولد : اصفهان
تاریخ تولد : ۱۹/۱۲/۱۳۴۵
دانشگاه : صنعتی شریف
رشته تحصیلی : مهندسی برق
مدرک تحصیلی : کارشناسی
شهادت در عملیات : کربلای ۵
محل شهادت : شلمچه
تاریخ شهادت : ۲۰/۱۰/۱۳۶۵

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/10 10:39:20
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:36 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید نادر هدایتی شهیدانی

وصیت نامه شهید نادر هدایتی شهیدانی
برخیزید و نگذارید امپریالیسم آمریکا، این جهان خوار خون آشام و شوروی سوسیالیست سرنوشت تاریخ را به دست بگیرند. 

بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله.
سپاس پس از حمد و ستایش خداوند سبحان،خدایی که دانه را شکافت و گیاه را از میان آن بیرون آورد. خدایی که کوه ها را را استوار نمود و اسمان ها را برافراشت .با درود بر مهدی (عج) منجی عالم بشریت و نائب بر حقش خمینی کبیرکه ناخدای پیر کشتی است و با درود بر رزمندگان و شهیدان، وصیت خویش را آغاز می نمایم.

ای خدا سپاس ترا که ما را خلق کردی و از تمام نعمت ها برخوردارمان نمودی تا ما را مورد امتحان قرار دهی و ببینی آیا نعمت های تو را سپاسگزاریم یا ناسپاس. خدایا، پروردگارا، ما عمری را در گناه و معصیت به سر بردیم و اینک به خود آمده ایم. خدایا با عفوت با من رفتار کن و با عدلت با من رفتار مکنع زیرا اگر با عدلت با من رفتار کنی بجز آتش چیز دیگری نصیبم نمی شود. خدایا ، بار پروردگارا مرا ببخش که به بخشش تو نیازمندم. خدایا اینک که به مرحله ی جهاد در راه تو گام نهاد هام ، می خواهم تا با نثار خون خود و جان ناقابل خویش خدمتی بس ناچیز به اسلام و جمهوری اسلامی کرده باشم.

من می دانم در این سفر ،نیستی و مرگ هست، میدانم که سر بریدن، پوست کندن و قطعه قطعه کردن هست، اما این خطرات را به خاطر خدا تحمل می نمایم. از مال و منال دنیا چشم می پوشم و شهادت در راه حق را با آغوش باز می پذیرم.

ما پاسداران اسلام با خون سرخ خویش سطور اوراق تاریخ را می نویسیم و بر این گفتار، شهادتمان را گواه می گیریم. ما نمی گذاریم که احزاب و گروهک های خونخوار سرنوشت تاریخ و جامعه را عوض کنند.

شما ای ملت قهرمان ایران، شما ای مسلمانان جهان، بپا خیزید، قیام کنید، وسرنوشت خویش را به دست بگیرید.بپا خیزید و کاخ های ظلم و دیکتاتوری را فروریزید. برخیزید و نگذارید امپریالیسم آمریکا، این جهان خوار خون آشام و شوروی سوسیالیست سرنوشت تاریخ را به دست بگیرند.

برخیزید از سخنان پیامبر گونه ی امام حداکثر بهره را ببریدوبه فرمان امام باشید و از دستورات او سر پیچی نکنیدع این نعمتی است که خدا به ما عطا نمده است. دعایش کنید و قدرش را بدانید. ای ملت قهرمان ایران ، قدردان خون شهداء باشید و جبهه ها را خالی نکنید.از دنیا چشم بپوشید که دنیا ارزش ندارد.
به هوش باشید که اعمالتان همراهتان است.این را بدانید((کل نفس ذائقه الموت)) هر نفسی مزه ی مرگ را می چشد.پس ما که باید بمیریم چه بهتر،مرگمان چراغ راه جامعه باشد و شهادت در راه خدا.
 
و اما شما ای پدر و مادر عزیز، مادری که شب ها نخوابیدی تا فرزند خویش را بخوابانی. نخوردی تا به من بخورانی. سختی ها کسیدی تا بر من سخت نگذرد.

مادرم در مرگ من عزادار مباش،بر سر و صورت مزن و دشمنان را با این کار خوشحال نکن.مادرم، زینب وار در برابر مشکلات صبر کن و خوشحال که هدیه خدا را به پاکی دادید.

واما شما پدر مهربانم، ای پدر که در سال های سیاه خفقان در زیر تازیانه های خان و نوکرانش کار می کردی و تحمل می نمودی تا تکه نانی برای فرزندان خویش در بیاوری تا گرسنه نمانند.پدری که به خاطر من، شکنجه ها و سختی ها را تحمل کردی. اینک که فرزند خویش را از دست داده ای گریان مباش و خویش را محزون نشان مده. فرزندت در راه خدا شهید گردیده است. خوشحال باش و در مرگ من اندوهناک مباش.

و شما ای برادران عزیز، دنباله رو خون من باشید ، از اسلام و امام حمایت کنید،با ظالم بجنگید و از مظلوم دفاع نمایید که این وظیفه ی دینی شماست. اگردیدید که ستمگری می خواهد در حق مظلومی اجحاف روا دراد جلویش بایستید و از حق دفاع نمایید.

وتو ای خواهرم هرگاه بزرگ شدی پیام رسان خون برادر خویش باش و از حجاب به عنوان سنگری نفوذ ناپذیر و اسلحه ای کاری علیه دشمنان استفاده کن.

واما شما ای دوستان عزیز، اگر مرا دوست دارید، راهم را ادامه دهید، از اسلام و امام و جمهوری اسلامی حمایت کنید. در سوگ من ننشینید، این راهی است که همه باید برویم.

و درخاتمه از تمام دوستان و‌آشنایان و سایر کسانی که برایشان ایجاد دردسر کردم طلب بخشش می کنم.دعایم کنید که به دعا نیازمندم.
خدا حافظ شما.خداوند تمام مسلمانان را موفق و پیروز گردان.
 
۶/۱۰/۱۳۶۲ سنندج تیپ ویژه ی قدس
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/5 10:29:0
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:37 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید علی خلیلی مقدم

وصیت نامه شهید علی خلیلی مقدم
هدف من از نوشتن این وصیت نامه  این نیست  که چون  دارم به جبهه میروم باید وصیت نامه بنویسم بلکه از آن جهت که بنا به  سفارشات پیغمبر اکرم (ص)  هر فرد مسلمان  وظیفه دارد که وصیت نامه بنویسد ، من هم چند جمله به یاری  الله  برایتان  ای زندگانی  خاکی  می نویسم . 

اعوذ با لله  من الشیطان الرجیم ، بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد الله رب العالمین

با سلام و درود به  پیشگاه معظم  تمامی شهدای فی سبیل الله ، مخصوصاً شهدای جنگ تحمیلی و با سلام ودرود  بر تمامی  خانواده های مقاوم و صبور  وایثار گر  شهدای عزیز انقلاب که به حق ، وارثان خون شهدا هستند ، و با سلام ودرود بر شما معلمین که به حق راهتان راه پیامبران است .و سلام درود بر  شما تمامی مردم مسلمان و مخلص وقهرمان  پرور ایران  اسلامی.

هدف من از نوشتن این وصیت نامه  این نیست  که چون  دارم به جبهه میروم باید وصیت نامه بنویسم بلکه از آن جهت که بنا به  سفارشات پیغمبر اکرم (ص)  هر فرد مسلمان  وظیفه دارد که وصیت نامه بنویسد ، من هم چند جمله به یاری  الله  برایتان  ای زندگانی  خاکی  می نویسم .

هدف من از رفتم به جبهه احساس مسئولیت است  و چون در این برهه از زمان  که اسلام در محاصره مشرکین است  و هدف  سران مشرک  از جمله ابو سفیان (ریگان) ، و ابو لهب ها ( صدام و دیگران)  نابود ی اسلام  و ریشه کن کردن آن از کل جهان است ،  هر فردی که  دم از مسلمانی میزند  و ظیفه شر عی دارد  که علیه مشرکین زمانه  قیام کند

برادران و خواهران ، پدران  ومادران عزیز ، دنیا بازیچه ای بیش نیست ، مبادا سر گرم آن شوید  و از خداوند  و قیامت غافل بمانید . بروید به دنبال تو شه و زاد آخرت ،  اعمال  نیک انجام دهید و بر دیگران  منت مگذارید .

علی خلیلی مقدم

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/5 10:54:22
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:37 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیتنامه شهید مجید دایی دایی

وصیتنامه شهید مجید دایی دایی
با سختی ها مبارزه کنید... 
بسمه تعالی

«ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم». (بقره / ۲۱۸).
 با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (س) و با سلام بر کلیه نیروهای وفادار به خط امام. 
اینجانب «مجید دایی دایی»، فرزند «علی اکبر» شهادت می‌دهم به وحدانیت خدا و رسالت محمد (ص)، آخرین پیغمبر او و ولایت علی (ع)، خلیفه اول و جانشین نبی اکرم (ص) و شهادت به این که امام خمینی (س)، فرزند علی در خط نبی اکرم قرار دارد و این انقلاب، زمینه ساز انقلاب و حکومت عدل جهانی مهدی (عج) می‌باشد.
 باری، خانواده عزیزم! اکنون که دست به قلم برده‌ام، نه برای این که وصیت‌نامه‌ای بنویسم، چون می‌دانید نوشتن وصیت در شرع، به کسانی تعلق می‌گیرد که مال التجاره‌ای داشته باشند و لیکن، بنده با توجه به موقعیت کنونی کشور عزیزمان، تصمیم گرفتم «پیام نامه»ای برای خانواده‌ام بنویسم، که سندی بر حقانیت خط و سیر شهدا باشد.
خانواده عزیزم! همان طوری که می‌دانید هدف من و دیگر رزمندگان - فقط و فقط- رضای خدا و اطاعت از فرمان او بوده است و در اجرای همین فرامین بوده، که به شهادت رسیده‌ام؛ پس کاری را انجام داده‌ام که دقیقاً خواست الله و امت حزب الله بوده است، که شما عزیزان باید از صمیم قلب خوشحال باشید، که فرزند شما در خطی قدم برداشت و شهید شد، که ادامه‌ی همان خط ائمه‌ی اطهار (ع)، به خصوص سرور شهیدان تاریخ، حسین ابن علی (ع) است. حال با این تفاسیر، «آیا امام حسین (ع) از بین رفت؟!» خیر؛ چون، «شهید» شد. یعنی، «شاهد» است و قرآن دقیقاً ذکر کرده است که: «... شهیدان زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند.» پس، شهدای ما زندگان تاریخند و یاد آنان همیشه به یادگار و سرمشق و الگوی نسل‌ها می‌ماند و این را بدانید شهادت، آرزوی کلیه‌ی مسلمین است؛ چون انسان در هر موردی، خوب آن را انتخاب می‌کند. حال که مرگ هست، پس بهترین نوع مردن را من انتخاب کردم، که بهتر از آن مرگی نیست و من زندگی جاویدانی را بدست آورده‌ام. در اینجا صحبتی با خانواده عزیزم دارم، تا فقط به عنوان پیامی و نصیحتی بوده باشد، که ان شاء الله این را دقیقاً قبول کنید. در وهله‌ی اول به پدر و مادرم؛ ای عزیزان! بدانید من همیشه دعا گوی شما بودم؛ لیکن خود می‌دانید زندگی، صحنه‌ی مبارزه است، که از اول خلقت بشر، بوده و هست. همیشه یکسری در خط شیطان قرار می‌گیرند و یکسری در خط الله و این بس افتخار بزرگی است، که ما در خط الله قرار گرفتیم و او را تکیه‌گاه‌مان قرار دادیم و از هیچ ابرجنایتکاری کمک نگرفتیم و می‌دانیم و یقین داریم که دست خدا، بالاترین قدرتهاست و حال اگر انسان‌هایی در این راه فدا شوند، خوش به سعادتشان، که امامان و معصومین (ع) ما هم در این راه فدا شدند. ضمناً بدانید خداوند امانتی به شما داده بود و اکنون آن را باز پس گرفته و از شما می‌خواهم دقیقاً کاری را انجام دهید که زینب (س) در سوگ شهیدانش انجام داد و مجالس ترحیم را ساده برگزار کنید و به همه تبریک بگویید. وصیت شهید به شما، دعا برای طول عمر امام عزیزمان است. پیامی برای برادرم دارم. محسن جان! من هیچ وقت نتوانستم حق برادری را بجا آورم، از شما تقاضای بخشش دارم. هیچ‌گاه از یاد خدا غافل نباشید و همیشه در خط امام و انقلاب حرکت کنید و با سختی‌ها مبارزه کنید، که انسان در کوره‌ی راه سختی‌ها و آزمایشات الهی است که ساخته و به درجه‌ی عالی متقی و ایمانی می‌رسد. پیامی برای خواهران عزیزم: خواهران عزیز! در درجه اول از شما تقاضا دارم پاسدار خون شهید و ادامه دهنده‌ی راه او و مبلغ دین او و الگو بودن، به عنوان خواهر شهید باشید. در زندگی هیچ گاه خدا را فراموش نکنید و فقط هر چه خواستید، از او بخواهید، که اگر خود را کوچک می‌کنید، برای خدا می‌کنید. در کلیه‌ی مسایل انقلاب، و در نماز جماعات و جمعه شرکت کنید. در خدمت به انقلاب و اسلام، کوشا باشید؛ حال از هر طریقی که شده باشد، حتی دفاع لفظی از خط امام. خواهش و پیام دیگرم، حفظ حجاب شما است. حتماً حجاب خود را رعایت کنید، که نجابت یک زن در حفظ حجاب است. این را بدان که حفظ حجاب تو، در مقابل عمل من، کوبنده‌تر از خون من است. برایم گریه و زاری نکنید و اگر هم گریه‌ای و سوگواره‌ای هست، فقط به خاطر حسین ابن علی (ع) و یاران مظلوم او باشد. ضمناً پیامی هم برای اقوام و فامیل‌ها دارم، که به عنوان تذکری است و بارها شنیده‌اید و این بار از یک شهید بشنوید. راهی که ما رفتیم، در ارتباط با اطاعت خدا بوده، که به دستور امام عزیزمان صورت گرفته است. یعنی، دستور امام برای‌مان حجت است. حرف او، حرف خداست. هیچ شکی هم نداریم و می‌دانیم که وجود پر برکت ایشان بوده، که خداوند به ما این همه پیروزی عطا کرده است و اگر می‌بینیم اشخاص یا گروه‌هایی در مقابل امام قرار گرفته و یا نابود می‌شوند، این نشانگر حقانیت او و پشتیبانی خدا از اوست و حال از شما می‌خواهم این نعمتی را که نصیب ما شده، قدرش را بدانید و از یکسری هم تقاضای تجدید نظر در عقایدشان دارم، که هنوز فکرشان و قدمشان را با این انقلاب وفق نداده‌اند. بدانید، هر کس بخواهد در مقابل این سیل خروشان بایستد، فنا خواهد شد؛ چون سرچشمه‌ی این سیل، به خدا وصل است و هیچ گاه از خروش نمی‌افتد و درضمن، خود را بی‌طرف نشان ندهید. بیایید در خط انقلاب و اگر دنیا و آخرت را می‌خواهید، همیشه مدافع خط اصیل اسلام باشید و در عمل، پیاده کنید. مدافع امام، روحانیت اصیل در صحنه، دولت و حکومت باشید، که دفاع از اینان دفاع از دین خداست. در آخر، این را از صمیم قلب می‌گویم. اگر اشخاصی بخواهند باز از در خصومت با این حکومت درآیند، هیچ‌گاه راضی نیستم قطره اشکی برایم بریزند و حتی در مجالس ترحیمی که به اسم من است شرکت کنند، که روحم را سخت می‌آزارند. امیدوارم که همه به خود آیند و دست از لجبازی بردارند و بدانند که این انقلاب، «جند الله» ، «حزب الله» و «روح الله» دارد و هیچ‌گاه شکست نمی‌خورد. به امید فرج امام زمان (عج) و حکومت عدل مهدی(عج). 
«آن کس که تو را شناخت، جان را چه کند/ فرزند و عیال و خانمان را چه کند/ دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی/ دیوانه تو هر دو جهان را چه کند». 
اگـر بـاشد قـرار، آخـر بـمیرم / نـمی‌خواهم که در بـستر بـمیرم.
۱۷/۱۱/۱۳۶۱
 مجید دایی دایی

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/9 8:48:50
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:37 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه پاسدار شهید ابراهیم (احمد) فرقان بین

وصیت نامه پاسدار شهید ابراهیم (احمد) فرقان بین
ای برادر و ای تو خواهر من به مقدسات قسم می خورم که با اراده خود به اینجا (سپاه پاسداران) آمده ام. این راه را انتخاب کرده ام چون قرآن را خوب فهمیده  بودم که می فرماید:«آنانکه در راه خداکشته می شوند مرده مپندارید،بلکه آنان زندگانی هستند که در پیش خدای خود روزی می خورند. 
بسمه تعالی

...چون می شنیدیم که می گویند اینها به خاطر مادیات به سپاه می روند ،ولی ای برادر و ای تو خواهر من به مقدسات قسم می خورم که با اراده خود به اینجا (سپاه پاسداران) آمده ام. این راه را انتخاب کرده ام چون قرآن را خوب فهمیده  بودم که می فرماید:«آنانکه در راه خداکشته می شوند مرده مپندارید،بلکه آنان زندگانی هستند که در پیش خدای خود روزی می خورند.
و خود را برای مرگ نیز آماده ساخته ام اگر در راه هدفم کشته شدم روی سنگ قبر من کلمه شهید را ذکر نکنید زیرا من که لیاقت آن را ندارم کلمه شهید روی من گذاشته شود. شهیدان آن کسانی هستند که همیشه یار ویاور امام بودند ، مثل رجائیها ،باهنر ها ،دکتر بهشتی ها و سید مصطفی ها و غیره ...
به خواست خدا اگر در راه هدفم که همان پیروزی انقلاب است کشته شدم اگر جنازه ام تشییع شد در تشییع من برای آمریکا و ابر قدرتهای دیگر مرگ را آرزو کنید که بفرموده : رهبر کبیرمان امام خمینی عامل همه بدبختی ها آمریکا و ابر قدرتهاست،چند کلمه درد و دل با برادران پاسدار من و برادران مسئول سپاه ،موقعیت حساس خود را درک کنید دشمنان انقلاب می کوشند تا برای شما خطهایی را ایجاد کنند و شما را در میان خودتان درگیر و سرگرم کنند از این حالت به شدت دوری کنید هوشیار باشید همیشه هدف خود را که پاسداری از انقلاب اسلامی و جلو گیری از انقلاب اسلامی و حمایت از مستضعفان جهان می باشد بخاطر داشته باشید تنها در خط امام باشید و خط امام تنها خواندن شعار نیست بلکه باید روشهای امام را شناخت .امام همیشه به مستکبران نه گفته است و آنها را از خود رانده است وهمیشه دست مستضعفان را بوسیده است . باید سعی کنیم ما هم مصطفی باشیم برای امام.
با تشکر از کلیه برادران سپاه که زحمات زیادی برای ما کشیده اند در آخر وصیت نامه از پدر و مادر عزیزم می خواهم که برای گناهان من دعا کنند و مرا ببخشند.
خداوند دست همه مستکبران را از انقلاب اسلامی جهان کوتاه فرما.
خدانگهدارتان باشد
والسلام


درباره شهید

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/23 10:42:15
 
 
چهارشنبه 21 مرداد 1394  10:38 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها