با تشکر و تصدیق سخنان جناب شیردل
ترک عادت زیاد هم سخت نیست!
اولش باید با تمام وجود قبول کنیم که این عادت من اشتباه است!! شاید سخت ترین قسمت و 90 درصد کار همین باشد!!
مرحله‌ی بعدی اینه که قبول کنیم باید یه عادت درست رو جایگزین اون کنیم و لذا اون عادت درست رو باید پیدا کنیم! البته توجه کنید که ایده آل گرا نباشیم!
مثلاً دانش آموزی رو در نظر بگیرید که فقط روزی یه ساعت درس میخونده و کارنامه میان ترمش رو که میگیره، میفهمه که کارش و عادتش اشتباه بوده! و تصمیم میگیره که عادت درس خوندنش رو عوض کنه!
اما نباید از خودش توقع داشته باشه، که یهویی بتونه روزی 7 یا 8 ساعت پشت سر هم دیگه درس بخونه!! این یه امر محاله! بلکه باید کم کم ساعت درس خوندنش رو زیاد کنه تا به اون هشت ساعت ایده آل برسه!
البته باید تمام تلاشش رو بکنه که هر چه زودتر به مقصد برسه اما استرسی هم نداشته باشه که دیر نشه و من نمیتونم و این حرفا!
چون خود این تفکرات، قسمتی از انرژی اون رو تلف میکنن!
از ی طرف دیگه، باید ببینه که اون ساعاتی که صرف درس خوندن نمیشده، صرف چه کارهای دیگه ای میشده! تا جای ممکن، اون غیر ضروریها و کمتر ضروریها رو حذف کنه و با درس خوندن جای اونها رو پر کنه!
ی کار دیگه هم که میتونه بکنه، مدام به خودش محاسن درس خوندن رو یادآوری کنه که ملکه ذهنش بشه و به ضمیر ناخودآگاهش منتقل بشه!
ی چیز دیگه، اینه که از محلهایی که حواس اونو از درس خوندن منحرف میکنن، دوری کنه و جایی بره که اونجا تمرکز داشته باشه روی درس خوندن!
نور و تغذیه مناسب هم بسیار در این راه به اون کمک میکنن!
علی الخصوص، خوراکیها و دم نوشهایی هستند که بر استفاده اونها تاکید شده که روی ذهن فرد برای درس خواندن مفید هستند! از اونها استفاده کنه!
از ورزش و فعالیت بدنی نباید غافل بود!
من با همین روش، خیلی از عادتهام رو ترک کردم! اوایلش شاید، یه خورده آدم اذیت بشه، تا به نظم جدید عادت کنه، اما بعدش سرعت آدم زیاد میشه و کار براش ساده تر میشه!
فقط باید باور کنیم: "ما میتوانیم"
فقط باید تصمیم بگیریم، و توکل بر خدا کنیم و همت کنیم.
ماشاالله این همتی که من از بچه های راسخون سراغ دارم، رو دست ما بلند میشن 
