48 سوره فرقان : وَ هُوَالَّذى اَرْسلَ الرِّیاحَ بُشْرابَیْنَ یَدَىْرَحْمَتِه وَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا
واوكسى است كه بادهارا بشارت گرانى پیش از رحمتش فرستاد و ازآسمان آبى پاك كننده نازل كردیم.
نقش بادها به عنوان پیش قراولان نزول رحمت الهى بر كسى پوشیده نیست چرا كه اگر آنها نبودند هرگز قطره بارانى بر سرزمین خشكى نمى بارید ، درست است كه تابش آفتاب ، آب دریاها را تبخیر كرده به بالا مى فرستد و تراكم این بخارها درقشر سرد بالاى هوا تشكیل ابرهاى باران زا مىدهد ، ولى اگر بادها این ابرهاى پربار را ازبالاى اقیانوسها به سوى زمینهاى خشك نرانند، باردیگر ابرها تبدیل به باران مى گردد و در همان دریا فرومى ریزد.
خــلاصه وجــود ایـن مبشــران رحمـت كــه به طور دایم در سرتاسر زمین در حركتند سبب آبیارى خشكى هاى روى زمین و نــزول بــاران حیـاتبخش و تشكیل رودها و چشمــه هـا و چــاههــاى پـرآب و پـرورش انـــواع گیــاهــان مـىگــــردد .
همیشه قسمتى از این بادها كه در پیشاپیش تودههاى ابر در حركتند و آمیخته با رطوبت ملایمى هستند ، نسیم دل انگیزى ایجاد مى كنند كه از درون آن بوى باران به مشام مىرسد ، اینان همچون بشارت دهندهاى هستند كه از قدوم مسافر عزیزى خبر مى دهند .
تعبیر به « رِیاح » ( بادها ) به صورت جمع شاید اشاره به انواع مختلف آنها باشد كه بعضى شمالى ، بعضى جنوبى ، بعضى از شرق به غرب و بعضى از غرب به شرق مى وزد و طبعــا سبــب گستــرش ابــرهــا در كــلّ منـاطق روى زمیـــن مـىشـــود .
49 :
لِنُحِیْـىَ بِـه بَلْدَةً مَیْتا وَ نُسْقِیَهُ مِمّا خَلَقْنا اَنْعاما وَاَناسِىَ كَثیرا
تا به وسیله آن سرزمین مرده را زنده كنیم و آن را براىنوشیدن در اختیار مخلوقاتى كه آفریدهایم ـ چهارپایان و انسانهاى بسیار ـ بگذاریم .
« بَلْــدَةً » در ایـنجـا بـه معنــى بیابان و صحــرا است .
جمله « نُسْقِیَهُ » از ماده « اِسْقاء » است و تفاوت آن با « سَقْى » ، چنانكه راغب در مفردات و بعضى دیگر از مفسران گفتهاند ، این است كه اِسْقاء به معنى آماده ساختن آب و دراختیار گذاردن است كه هر مــوقـع انســان اراده كند از آن بنوشد ، درحالى كه مادّه « سَقْى » به معنى آن است كه ظرف آب را به دست كســى بـدهنـد ، تـا بنـوشـد و بـه تعبیـر دیگـر اِسْقاء معنــى وسیـعتر و گستردهترى دارد .
در این آیه سخن از چهارپایان و انسانهاى بسیار به میان آمده ، هرچند تمام حیوانات و انسانها از آب باران استفاده مىكنند .این به خاطر آن است كه اشاره به بیابانگردان و چادرنشینانى كند كه مطلقا آبى در اختیار ندارند و به طور مستقیم از آب باران استفاده مىكنند ، این نعمت بزرگ براى آنها محسوستر است ، هنگامى كه قطعه ابرى در آسمان ظاهر مىشود ، رگبارى مىزند و گودالها پر از آب زلال باران مىشود حیواناتشان سیراب و خودشان نیز از آن مىنوشند ، جنبش حیــات و زنــدگى را در وجــود خــود و چهـارپایانشان به خوبى احساس مىكنند .
50: وَ لَقَــدْ صَــرَّفْنــاهُ بَیْنَهُــمْ لِیَــذَّكَّــرُوا فَــاَبى اَكْثَــرُ النّاسِ اِلاّ كُفــُورا
ما این آیات را به صورتهاى گوناگون در میان آنها قراردادیم تا متذكّر شوند ولى بیشتر مردم جز انكار و كفركارى نكردند.
ضمیــر در جملــه « صَــرَّفْنــاهُ » بــه قــرآن و آیــات آن بــاز مىگــردد چرا كه این تعبیــر ( به صــورت فعــل مــاضـى و مضــارع ) در ده مــورد از قرآن مجید آمده كه در 9 مورد صریحا به آیات قرآن و بیانات آن بازمى گردد و درمــوارد متعددى جمله « لِیَذَكَّرُوا » یا مانند آن ، پشت سر آن قــرار گرفته است .
اصولاً ماده « تصریف » كه به معنى تغییر دادن و دگرگون ساختن است با آیات قرآن كه در لباسهاى مختلف ، گاه به صورت وعد و گاهى به صورت وعید ، گاه به صورت امر و گــاهــى بـه صــورت نهـى و گــاه بـه صـورت سـرگـذشت پیشینیـان مى آید تناسب دارد .
54 وَ هُـوَ الَّـذى خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَرا فَجَعَلَهُ نَسَبا وَ صِهْرا وَ كانَ رَبُّكَ قَـدیـرا
اوكسى است كه از آب انسانى را آفرید او را نسب و نسبت قرار داد ( و نسل اورا از این دو طـریـق گستـرش داد ) و پـروردگـار تـو همـواره قادر است .
منظور از « ماء » آب نطفه است كه همه انسانها به قدرت پروردگار توسط آن به وجود مى آیند و با آمیزش نطفه مرد « اسپرم » كه در آب شناور است با « اوول » نطفه زن ، نخستین جوانه حیاتانسان یعنى اولین سلول زنده آدمى به وجودمىآید .
اگر انسان مـراحـل انعقــاد نطفــه را از آغــاز تــا پــایــان دوران جنینــى تحت بررسى و مطالعه دقیق قرار دهد آنقدر آیات عظمت حق و قدرت آفریدگار را در آن مشاهده مىكنــد كــه بــه تنهـایـى بــراى شنــاخت ذات پاك او كافى است .
از ایــن گــذشته بــدون شك بیشتــرین قسمت وجــود انسان را آب تشكیل مىدهد به طورى كه مى تــوان گفــت مــاده اصلــى وجــود هر انســانى آب است و به همین دلیل مقــاومت انســان در بــرابــر كمبــود آب بسیــار كم است ، در حالى كه انسان در برابر كمبــود مــواد غــذایى مى تــوانـد روزهـا و هفتــه ها مقـاومت كند .به دنبال آفرینش انسان ، سخن از گسترش نسلها به میان آورده ، مى گوید : « خداوند این انسان را از دو شاخه گسترش داد : شاخه نَسَب و صِهْر : فَجَعَلَهُ نَسَبا وَ صِهْرا » .
منظور از « نَسَب » پیوندى است كه در میان انسانها از طریق زاد و ولد به وجود مىآید ، مانند ارتباط پدر و فرزند یا برادران به یكدیگر ، اما منظور از « صِهْر » كه در اصل به معنى « داماد » است ، پیوندهایى است كه از این طریق میان دو طایفه برقرار مىشود مانند پیوند انسان با نزدیكان همسرش و این دو همان چیزى است كه فقهاء در مباحث نكـاح از آن تعبیر به « نَسَب » و « سَبَب » مىكنند .
در قرآن مجید در سوره نساء به هفت مورد از محارم كه از طریق نسب به وجود مىآیند اشاره شده ( مادر ، دختر ، خواهر ، عمه ، خاله ، دختر برادر و دختر خواهر ) و به چهارمورد از مــوارد سبــب و صهــر ( دختـر همسر ، مـادر همسر ، همسـر فـرزند و همسـر پـدر ) .
این اشتباه بزرگ است كه از سنتهاى دوران قبل از اسلام سرچشمه گرفته است كه نسب را تنها از طریق پدر مى دانستند و مــادر هیچ نقشــى نــداشت ، درحـالـى كــه در فقه اســلامى و درمیــان همــه دانشمنــدان اســلام مسلــم است كــه احكام محرم بودن نسبى هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر است