به مولا جلوه مولا مبارک / جمال ربیالاعلی مبارک
امام چهارم آوردی بـه دنیا / عروس حضرت زهرا مبارک
عبادتهای حیدر یـاد آمد / که عید حضرت سجاد آمـد
ای لیل قدر تشنۀ راز و نیاز تو
قبله سزاست غبطه خورد بر نماز تو
چون بر قنوت دست دعا باز می کنی
صدها فرشته پر کشد از دست باز تو
ولادت امام سجاد (ع) بر شما مبارک
به چشمم نور مطلق آفریدند / بـه نامم ذکر یـاحق آفریدند
یقین بـاشد مرا امشب دوباره / بـه سر شور فرزدق آفریـدند
سرشک شوق ریزد از دو عینم / که مداح عـلی ابـن الحسینم
خدا امشب ولیّش را ولی داد
جمالی منجلی نوری جلی داد
حسین بن علی چشم تو روشن
که امشب بر تو ذات حق علی داد
شب وجد امـام عالـمین است
که میلاد علی ابن الحسین است
سلام اى چهارمین نور الهى / کلیم وادى طور الهى
تو آن شاهى که در بزم مناجات / خدا مىکرد با نامت مباهات
تو را سجاده داران مىشناسند / تو را سجده گزاران مىشناسند
ولادت امام سجاد (ع) مبارک
از مهین بانوى ایران سر زد از خاک عرب
آفتابى کز جمالش شد عیان آیات ربّ
حجّت حقّ، رحمت مطلق، علىّ بن الحسین
درّه التّاج شرف، ماه عجم، شاه عرب
رها کنید مرا در هوای این آقا / گدا کنید مرا هم، گدای این آقا
دوباره اذن دخولم دهید تا اینکه / بدون پر بپرم در سرای این آقا
ولادت با سعادت امام سجاد (ع) مبارک
یک فلک مجد و کرامت یک جهان اجلال و فر
در رخ انسان به چهرى دلنشین آمد پدید
یک جهان تسلیم یک عالم رضا یک دهر فضل
آسمانى آفتابى بر زمین آمد پدید
جمالِ بی مثالِ داور است ایـن
به خَلق و خُلق و خو پیغمبر است این
حسن زادی، حسین آوردهای، یا
امیرالمؤمنین دیگر است ایـن
بـه چشم نـور از او نـور بارد
جمـال چـارده معصـوم دارد
به صورت حُسنِ صورت آفرینش / ز صورت آفریـنش، آفریـنش
فلک خواند به لب عین الحیاتش / ملک گوید به رخ حقّ الیقینش
کلام وحی ریـزد از دهـانش / دعا گل بوسه گیرد از لبانش
خدا مشتاق یارب یارب اوست
سحر دلـداده ذکر شب اوست
کلـیم الله مـدهوش تکـلّم
مسیحا زنده لعل لب اوست
عبادت بوسه گیرد از جبینش
خدا فرموده زینالعابـدینش
ولایت تشنه جـام ولایـش / همه دلهاست، دشت کربلایش
چهل پرواز از گودال تا شام / چهل معراج تا طشتِ طلایش
سفر از کبریـا تـا کبریا داشت / عروجی همچو ختمالانبیا داشت
بـه خلقت در اسارت مقتدایی
کند در بنـدگی کار خدائـی
کند روز اسارت دست بسته
ز کار عالمی مشکل گشائی
فراز نـاقـه اوج اقتـدارش
زبان هنگام خطبه ذوالفقارش
کلامش همچو آیات شریفه / حماسه، روشنی، حکمت، لطیفه
بـه دریـای دلِ اهلِ تـولّا / گهر جاری است از متن صحیفه
دعای اوست وحی آسمانـی / معانی در معانی در معانـی
الا سیر عروجت تا سحرگاه
من الله و الی الله و مـع الله
نهان از چشمها اسرار خود را
علی با چاه میگفت و تو با ماه
تـو قرآنی تـو ایمانی تـو دینی
تـو سر تـا پـا امیرالمؤمنینی
مزارت بیت قرب داور ماست / بقیعت کربـلای دیـگر ماست
به معراج عروج از خویش تا دوست / تـولای شما بـال و پـر ماست
به “میثم” از ازل شد این عنایت / که بـا مهر شما گردد هـدایت
میلاد گل رسول و زهرا و علی است
زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا باکی نیست
چون بر دل ما عشق حسین بن علی است
صفا گرفته دلم از صفای ثاراله
نو ای مرغ دلم در نوای ثاراله
زصبح روز ولادت نه صبح روز ازل
پر یده مرغ دلم در هوای ثاراله
ز گلزار نبی (ص) و بوستان حیدر و زهرا (ع)
گلی بشگفت با بوی خوش و با چهره ی زیبا
شنیدستی که با یک گل نمی گردد بهار؟ اما
گلستان گشته از این گل، همه دنیا و ما فیها
جشن میلاد امام چارمین آمد پدید
روز وجد مؤمنات و مؤمنین آمد پدید
یک فلک مجد و کرامت یک جهان اجلال و فر
در رخ انسان به چهرى دلنشین آمد پدید
ماه میلاد سه پرچم دار عشق است
مه دلبر و دلداده و دلدار عشق است
ماه میلاد سه ماه عالمین
سید سجاد و عباس و حسین (ع) است
بر شیر خدا و نسل شیرش صلوات
بر فاطمه و پور دلیرش صلوات
میلاد حسین است و ابافضل و علی
بر شاه و ولیعهد و وزیرش صلوات
آسمان امشب ز دامن جای گل ریزد ستاره
مـاه، سرگرم تماشـا مهـر مبهوت نظاره
مرحبا! ای ماه شعبان، ماه آوردی دوباره
مـاه آوردی دوبـاره ماه، نه! یک ماهپاره