بنیانگذار اندیشه وهابیت
مقدمه
علمای وهابی معتقدند که نشر اعتقادات ابن تیمیه در قرن هفتم هجری و جهت گیری جدیدی که وی در کلام اسلامی ارائه نمود ،اسلام را در مسیر توحید ناب قرار داد،چرا که معتقدند مسلمانان بعد از دوره صحابه و تابعین به مرور مشرک شده و برخی از افراد، علی الخصوص ابن تیمیه راه درست توحید و مبارزه با شرک و بدعتها را پیش پای تمدن اسلامی گذارد! لذا پیروان او در صدد برآمدند تا موقعیت او را در نفوس و اذهان بزرگ جلوه دهند و او را در اختلاف مذاهب و کلام و فقه و تفسیر و حدیث متخصص معرفی کنند،لذا به وی لقب شیخ الاسلام داده اند تا وانمود کنند که مانند آن در تاریخ اسلام دیده نشده !
این در حالیست که گذری اجمالی بر اوضاع واحوال جامعه اسلامی از قرن پنجم تا هفتم هجری گویای شرایطی است که ظهور تفکرات ابن تیمیه نه تنها به بهبود شرایط به نفع مسلمین نیانجامید ،بلکه طرح افکار وی صفحه ای جدید از خیانت را رقم زد که خسارت های آن به امت اسلامی جبران ناپذیر است.اینک با مروری کوتاه در شرایط و اوضاع تاریخی آن روز خدمت یا خیانت ابن تیمیه به جامعه اسلامی را بررسی می کنیم.
در طول سلطه مغولان،فرستادگان سلاطین دیگر همواره می کوشیدند با جلب نظر مغولان و همدستی با آنان،امت اسلامی را از هر سو تارو مار کنند ،افزون بر اینکه مادر هلاکو و سردار بزرگش در شامات مسیحی بوده و کینه زیادی را از مسلمانان به دل داشتند
ابن تیمیه ،و فراموشی سنتها درگرداب بدعت ها :
پیشرفت اسلام در اروپا و شکست اندلس برای غرب صلیبی بسیار سخت و ناگوار بود،و آنان را به فکر اندیشه و انتقام واداشت. در سالهای پایانی قرن پنجم،پاپ رم با فرمان حمله به فلسطین صد هزار تن از نیروهای صلیبی را از اروپا گسیل داشت تا قدس را قتلگاه مسلمانان سازند و به دنبال آن جنگهای معروف صلیبی که حدود 200 سال (489-690 ق) به طول انجامید ملیونها کشته و زخمی بر جای گذاشت. در همان زمانی که مصر و شام درگیر جنگهای معروف صلیبی بودند،امت اسلامی با طوفانی مهیب تر و مخرب تر ،یعنی حمله مغولان مواجه گردید که آثار ارزشمند اسلامی را نابود یا غارت نمودند. پنجاه سال پس از آن (656ق) هلاکو نواده چنگیز، پایتخت امت اسلامی (بغداد) را به خاک و خون کشید و طومار خلافت عباسی را در هم پیچید و سپس بر سر حلب و موصل همان بلایی را آورد که بر سر بغداد آورده بود.ابن اثیر مورخ مشهور اهل سنت می نویسد:«مصائب وارد شده بر مسلمین از سوی مغول آنچنان سهمگین است که مرا یارای نوشتن آنها نیست،و ای کاش مادر من را نمی زائید»1
در طول سلطه مغولان،فرستادگان سلاطین دیگر همواره می کوشیدند با جلب نظر مغولان و همدستی با آنان،امت اسلامی را از هر سو تارو مار کنند ،افزون بر اینکه مادر هلاکو و سردار بزرگش در شامات مسیحی بوده و کینه زیادی را از مسلمانان به دل داشتند.
همچنین اباقاخان(663-680 ق) فرزند هلاکو با دختر امپراطور روم شرقی ازدواج کرد و با پاپ و سلاطین فرانسه و انگلیس بر علیه مسلمین همدست شده و به مصر و شام لشکر کشیدند. از همه بدتر (ارغون) ، نوادة هلاكوخان مغول، سلطنت میكرد. ادوارد دوم، پادشاه انگلیس، در نامهای به الجاتیو از او خواست كه تمام سعی و كوشش خود را برای ریشهكنكردن پیروان منفور پیغمبر اسلام به كار برد! و او نیز یهودیان و مسیحیان را برای پستهای اجرایی بر مسلمانان ترجیح می داد و به عنوان مثال سعد الدوله را که یک یهودی بود به منصب وزارت خود برگزید. این انتصاب به هیچ وجه مورد پسند علما مسلمان قرار نگرفت وی به وسوسه وزیر یهودیش سعد الدوله ابهری در اندیشه تسخیر مکه و تبدیل آن به بت خانه افتاد و مقدمات این دسیسه را نیز فراهم ساخت که خوشبختانه با مرگ ارغون و قتل سعد الدوله آن فتنه بزرگ عملی نشد2
در چنین زمان حساسی که کشورهای اسلامی در تب و تاب این درگیریها و ویرانگری ها می سوخت و مسلمانان از هر سو مورد حمله ناجوانمردانه قرار گرفته بودند،ابن تیمیه موسس اندیشه های وهابیت دست به نشر افکار خود زد و شکافی تازه در امت اسلامی به وجود آورد.
وی در شهر حرّان که در گذشته شهری باشکوه بود و امروزه از شهرهای ویران ترکیه است به دنیا آمد، که ابن تیمیه خود بارها در تصانیفش این شهر را مرکز صابئه و بت پرستان و فلاسفه خوانده است .
او در خانه ای پرورش یافت که اعضای آن بیش از یک قرن پرچمدار مذهب حنبلی بودند3
ابن کثیر گوید: در این سال در حالیکه ابن تیمیه بیش از شش سال نداشت، مردم حران از جمله پدر او ، که از علمای بزرگ شهر(شیخ البلد) بود از ترس حمله مغول شهر را ترک کردند و شهاب الدین عبدالحلیم پدر ابن تیمیه به همراه خانواده روانه دمشق شد .شهاب الدین (پدر ابن تیمیه) در شهر دمشق رئیس دارالحدیث السکریه و در جامع این شهر صاحب کرسی شد و روزهای جمعه در آنجا سخنرانی میکرد. 4
در سال 682هـ ق بامرگ پدر ، تقی الدین ابن تیمیه در دارالحدیث السکریه به تدریس پرداخت (683 هـ ق ) 5در این سال در جمعه 10 صفر در جامع اموی دمشق پس از نماز به منبر رفت.
از چهارشنبه 17 شعبان این سال بعد از وفات زین الدین ابن المنجّا به جای او که شیخ الحنابله بود، متصدی تدریس مدرسه «الحنبلیه » دمشق شد) تا سال 698 هجرى در شام بسان یك روحانى حنبلى میزیست، و تا آن سال از او لغزشى مشاهده نشد 6
698 هـ.ق در بین نماز ظهر و عصر در پاسخ سؤالات کلامی که از او کرده بودند کتاب : العقیدة الحمویه الکبری را نوشت ، با حملهای که در این کتاب به عقاید اشعری کرد جنجال بزرگی برانگیخت، ابنتیمیه را به محضر قاضی احضار کردند و او در مجلس قاضی حاضر نشد. از جمله عقاید او جهت دار بودن خداوند بود و اینكه خداوند قابل اشاره حسی و در آسمان استوی و از آن به بعد، یعنى وقتى رسالهاى به نام«الرسالة الحمویة»نوشت، آثار انحراف در او ظاهر گردید، وى این رساله را در پاسخ پرسش مردم«حماة» 7 كه یكى از شهرهاى سوریه است، نوشت و آشكارا براى خدا«جهت»و«سمت»قائل شد و تلویحا او را جسم دانست.
شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی قرن هفتم سبب شد ابن تیمیه عقائد و جهت گیریهای کلامی خویش را به جامعه القا کند و به عنوان موسس و پایه گذار تفکر وهابیت معرفی شود
تندخو بود و در بحث گاه بسیار تند می شد و به مخاطب اهانت می کرد 8 البته این تند خویی در آثار او و پیروانش بسیار مشهود است.
وی به گفته بسیاری از محققان از جمله«عمر عبد السلام» از پژوهشگران معاصر،مردی جسور،گستاخ و لجوج بود و می کوشید که پندارها و ادعاهای خود رابا صراحت و سماجت هر چه تمام تر به پیروان خود القاء کند9
وی در سال 704 هـ.ق به مسجد نارنج ( یا مسجد تاریخ) در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که میگفتند : اثر پای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بر آن هست و مردم به آن تبرک میجستند شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جایز نیست ،10.
در اینجا هم با مظاهر اسلامی به مبارزه برخاسته و با آثار نبوی مخالفت می كند كاری بی سابقه در جهان اسلام ، بعدها وهابیان راهش را ادامه دادند و هر تذلل و فرو تنی را عبادت پنداشتند و چون عبادت تنها مخصوص خداست (توحید عبادی) دست به تكفیر و مشرك خواندن مسلمانان زدند كه این خود نشانه ای از جمود و سطحی نگری آنهاست و عبادت در اصل خضوعی با اعتقاد به الوهیت شخص مقابل است و اگر هر خضوعی عبادت به حساب آید و با توحید در عبادت منافات داشته باشد چرا خدا در قرآن امر به خضوع در برابر پدر و مادر و یا خضوع ملائكه در مقابل آدم(علیه السلام) می كند .
چکیده:
شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی قرن هفتم سبب شد ابن تیمیه عقائد و جهت گیریهای کلامی خویش را به جامعه القا کند و به عنوان موسس و پایه گذار تفکر وهابیت معرفی شود.
پی نوشتها
1- الکامل فی التاریخ ج 12 ص358
2- برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب (وهابیت،مبانی فکری و کارنامه عملی)
3- تذکرة الحفاظ ج 4 ص 1496 ، الوافی بالوفیات ج 7 ص 15 ، شذرات الذهب ج 6 ص 80 ،
4- البدایه و النهایه ج13-ص255
5- البدایه و النهایه ج13-303
6- البدایه و النهایه ج13- ص344
7- شهر حماة در 150 کیلومتری سوریه واقع است
8- ( ابن حجر ج1 ص 163
9- مخالفه الوهابیه القرآن و السنه-تالیف عمد عبدالسلام –ص722
10- دائرةالمعارف ج3/ص 173