0

بهلول فرمود: آيا سخن گفتن خود را مي‌داني؟

 
javadmirzaee
javadmirzaee
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 234
محل سکونت : تهران

بهلول فرمود: آيا سخن گفتن خود را مي‌داني؟

آورده‌اند كه شيخ جنيد بغداد به عزم سير از شهر بغداد بيرون رفت و مريدان از عقب او....

شيخ احوال بهلول را پرسيد.

گفتند او مردي ديوانه است.

گفت او را طلب كنيد كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرايي يافتند.

شيخ پيش او رفت و سلام كرد.

بهلول جواب سلام او را داده پرسيد چه كسي هستي؟ عرض كرد منم شيخ جنيد بغدادي.

فرمود تويي شيخ بغداد كه مردم را ارشاد مي‌كني؟ عرض كرد آري..

بهلول فرمود: آيا سخن گفتن خود را مي‌داني؟

شيخ بغدادي عرض كرد آري...

سخن به قدر مي‌گويم و بي‌حساب نمي‌گويم و به قدر فهم مستمعان مي‌گويم و خلق را به خدا و رسول دعوت مي‌كنم و چندان سخن نمي‌گويم كه مردم از من ملول شوند و دقايق علوم ظاهر و باطن را رعايت مي‌كنم. پس هر چه تعلق به آداب كلام داشت بيان كرد.

پس برخاست و برفت. مريدان گفتند يا شيخ ديدي اين مرد ديوانه است؟ تو از ديوانه چه توقع داري؟ جنيد گفت مرا با او كار است، شما نمي‌دانيد.

باز به دنبال او رفت تا به او رسيد.

خواست برخيزد جنيد دامنش را بگرفت و گفت اي بهلول من هيچ نمي‌دانم، تو قربه‌الي‌الله مرا بياموز.

بهلول گفت: چون به ناداني خود معترف شدي تو را بياموزم.

بهلول ادامه داد

در سخن گفتن بايد دل پاك باشد و نيت درست باشد و آن گفتن براي رضاي خداي باشد و اگر براي غرضي يا مطلب دنيا باشد يا بيهوده و هرزه بود.. هر عبارت كه بگويي آن وبال تو باشد. پس سكوت و خاموشي بهتر و نيكوتر باشد.


 

چهارشنبه 1 دی 1389  3:43 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها