فرض کنید مقدار زیادی پول دارید حتی از خیلی هم بیشتر. انگار که توی خانهی شما یک چاه نفت پیدا شده است. بعد از کلی شکم سیری تصمیم میگیرید یک شبکه فارسی زبان برای ایرانیهایی که به نظر شما در جهل مرکب به سر میبرند، درست کنید تا از جهل درآمده عالم و دانشمند شوند. (بخوانید تکفیری و سلفی شوند!)
برای این کار به مقداری وسایل لازم نیاز دارید:
- چند تا کارشناس که خیلی چیزها بلد هستند.
– یک دونه مجری، ترجیحاً عینک داشته باشد و قرآن را بلد باشد.
– دو سه تا خط تلفن که همهاش قطع باشد و کسی نتواند به شما زنگ بزند.
شاید بپرسید از کجا باید شروع کنیم؟ من جواب شمارا بلدم. آن یک دونه مجری می آید در برنامه و بعد از سلام و علیک درباره دین و مذهب مردم ایران از کارشناس سؤال میکند. آن کارشناس هم از اول طوری حرف میزند که انگار نماینده تام الاختیار خداوند بر کره زمین است و از هیچ کس جز خدا هیچ کمکی نمیخواهد حتی نانش را هم از نانوایی نمیخرد و خلاصه با این عنوان که باید فقط از خدا حاجت خواست هرچه از دهانش در می آید به شیعیان میگوید.
برنامه نیاز به تنفس پیدا میکند. پس یک میانبرنامه نیاز است با هزار و پانصد تا زیرنویس که ثابت میکند در صدر اسلام همه با هم فامیل بودهاند و هر که با دیگری فامیل باشد در تمام مواقف آخرت پیش هم خواهند بود. مثلاً اگر پیغمبر به بهشت تشریف ببرند الزاماً تمام زنان ایشان می روند بهشت و خلاصه از این حرفها.
چندتا مطلب را از یاد نباید برد. اول این که مجری برنامه همش خندههای تلخ بزند. دوم این که کارشناس برنامه از نوع جیگر باشد. سوم این که از مفاهیم سیاسی هم استفاده کنيد و اشتباهات یک سیاستمدار را به پای دین و مذهب بگذارید. یعنی تا می توانید در پشت دیوارهای منازعات سیاسی پناه گرفته و بر روی امواج نارضایتی های اقتصادی و اجتماعی سواری بگیرید و بی درنگ همه را مستقیم به عقیده تشیع وصل نمایید! تازگیها خیلی جواب میدهد. چهارم اینکه یک عده بنشینند در یک اتاق دیگر و همش تماس تلفنی داشته باشند و از برنامه شما تعریف کنند .در این بین هم یک نفر زنگ بزند و در یک گفتگوی چالشی از پیش طراحی شده و کاملا سفارشی شرکت کند و ناگهان شکست بخورد و بعد فحش بدهد آن هم بدون بوووووق و شما بگوئید چقدر شیعیان بی منطق هستند. بعد از آن مجری هی نیشخند بزند تا کفر آنهایی که برنامه را می بینند در بیاورد. خیلی حال میدهد.