عبادت و نیایش هر فرد در حدود معرفت و شناسائی پروردگار عالم، اندازه گیری میگردد. محال است فردی بدون معرفت کافی و لازم نسبت به پروردگار خود، عبادت و ستایش شایسته ای انجام دهد از اینرو آنانکه شناسائی کامل از مبداء غیبی دارند و مراحل ایمان و عقیده را طی کرده اند، عبادت و ستایش یکی از لذت بخش ترین مراحل زندگی آنان را تشکیل میدهد و لذتی را بالاتر از آن حالت نمیدانند و نمیتوانند احساس کنند.
امام هفتم در دودمان مقدس و تقوی و در بیت رفیع زهد و عبادت پرورش یافته بود که ایمان به خدا و عشق و علاقه به فضائل معنوی و خصائص انسانی از تمام در و دیوار و جوانب زندگی آن می بارید و همگی شیفته و دلباخته عبادت و ستایش پروردگار خود بودند.
زیباترین ساعات زندگی امام موسی کاظم علیه السلام به هنگام خلوت کردن با آفریدگارش سپری می شد و لذت بخش ترین اوقات عمر او را نماز و انجام فرائض الهی تشکیل می داد. او به هنگام عبادت با تمام وجود و با تمام احساسات و عواطف خود، متوجه کمال مطلق و معبود بی همتا می گشت و قطره ی وجود خود را به اقیانوس بیکران هستی بخش جهان می پیوست، قطرات اشک شوق بی اختیار از چشمان نازنین او بر صورتش می نشست و آرام آرام بر زمین می غلتید و می افتاد و اضطراب و لرزه اندام او را فرا می گرفت و ناله های جان سوز سر می داد و گریه های طولانی.
امام علیه السلام پس از انجام فرائض و واجبات به نوافل و مستحبات می پرداخت، نافله شب را تا وقت فریضه صبح ادامه می داد، سپس تا طلوع آفتاب به تعقیبات و دعاها می پرداخت، تا هنگام زوال و وقت ظهر در این حالت روحانی باقی می ماند.
امام هفتم در دودمان مقدس و تقوی و در بیت رفیع زهد و عبادت پرورش یافته بود که ایمان به خدا و عشق و علاقه به فضائل معنوی و خصائص انسانی از تمام در و دیوار و جوانب زندگی آن می بارید و همگی شیفته و دلباخته عبادت و ستایش پروردگار خود بودند
محدثین نقل نموده اند که بارها شب ها در مدینه داخل مسجد نبوی صلی الله علیه و آله می شد و پس از انجام فرائض سر بر سجده می گذاشت و با صدای حزین و اندوه فراوان توام با اشگ چشم، اخلاص و شوق این کلمات از او شنیده می شد:
«عظم الذنب من عندی، فلیحسن العفو من عندک یا اهل التقوی و یا اهل المغفره»
او این کلمات را با خضوع و خشوع کامل توام با ناله و سوزش مخصوص تا پاسی از شب بر زبان جاری می ساخت و در وادی شوق وصال محبوب خود گام میزد. (1)
تواضع و فروتنی
امام موسی بن جعفر علیهما السلام بر مرد سپاه چهره و بد منظری گذر کرد و بر وی سلام نمود و کنارش نشست مدتی با او سخن گفت سپس آمادگی خود را در قضاء حوائج او اعلام فرمود. بعضی که ناظر جریان بودند عرض کردند یابن رسول الله! آیا با چنین شخصی می نشینی و از حوائج او سئوال می کنی؟
حضرت در جواب فرمود: این مرد سیاه چهره بنده ای است از بندگان خدا و برادری است که به حکم کتاب خدا، همسایه ماست در بلاد خدا، حضرت آدم بهترین پدران و آئین اسلام والاترین ادیان، بین ما و او را به هم ربط داده است. (2)
شب ها در مدینه داخل مسجد نبوی صلی الله علیه و آله می شد و پس از انجام فرائض سر بر سجده می گذاشت و با صدای حزین و اندوه فراوان توام با اشگ چشم، اخلاص و شوق این کلمات از او شنیده می شد: «عظم الذنب من عندی، فلیحسن العفو من عندک یا اهل التقوی و یا اهل المغفره»
میراث دار پیامبر
پیشوایان معصوم دین، میراث دار پیامبرند که نسبت به امت خود مهربان ترین بود. روزی ابو حنیفه برای پرسشی به خدمت امام صادق علیه السلام رسید. گفتند: امام خوابیده است. او نیز منتظر نشست تا امام بیدار شود. همان جا نشسته بود که پسرکی پنج یا شش ساله را دید. پرسید: این پسر بچه کیست؟ گفتند: او موسی بن جعفر علیه السلام فرزند امام صادق علیه السلام است. پیش خود گفت: بد نیست پرسشم را با او مطرح کنم تا ببینم پاسخ او چیست. پرسید: ای فرزند رسول خدا! نظر شما درباره گناهان بندگان خدا چیست؟ بنده آن را انجام می دهد یا خدا به انجام آن رضایت می دهد؟ امام کاظم علیه السلام با متانت، چهار زانو روبه روی او نشست و فرمود:
از سه حال خارج نیست: یا خدا آن را انجام می دهد، یا بنده و یا هر دو. اگر خدا انجام می دهد پس چرا بنده را کیفر می کند که گناهی مرتکب نشده و این از خدای عادل و حکیم پذیرفته نیست. اگر خدا و بنده هر دو انجام بدهند، چرا شریک قوی، شریک ضعیف خود (بنده) را مجازات می کند، در حالی که خودش به او کمک کرده است. ابو حنیفه صحبت امام علیه السلام را قطع کرد و گفت: این دو صورت محال است. امام فرمود: بلی، پس فقط یک صورت باقی می ماند که بنده خود به تنهایی گناه را انجام دهد و خود نیز مسئولیت آن را بر عهده دارد.
پی نوشت:
1) المجالس اسنیة، سید محسن جبل عاملی، ج 2، ص 523 و منابع متعدد دیگر.
2) تحت العقول، ص 413.
منابع:
زندگانی امام موسی بن جعفر علیهماالسلام، عقیقی بخشایشی.
سایت حوزه
مجله شمیم یاس، بهمن 1386، شماره 59 (مطلبی از نجمه کرمانی).