0

مقالات توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مقالات توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 1 تا صفحه 9 .
 
عنوان مقاله:  اثرات تغيير اولترافيلتراسيون و غلظت سديم محلول دياليز در پيشگيري از افت فشارخون و کرامپ عضلاني در طي فرآيند همودياليز
 
 
نویسندگان:  ملايي عين اله*, قاري سعيد, موجرلو محمد, بهنام پور ناصر, شريعتي عليرضا, آقاخاني محمدجعفر, جعفري سيديعقوب, خاري مريم, صالحي ربابه
 
* گرگان، ابتداي جاده شصتکلا، دانشگاه علوم پزشکي گلستان، دانشکده پرستاري و مامايي بويه
 
چکیده: 

زمينه و هدف: افت فشارخون و کرامپ عضلاني در همودياليز شايع است. براي پيشگيري از اين عوارض، روش هاي جديدي مانند تغيير در غلظت سديم محلول دياليز و اولترافيلتراسيون مطرح شده است. هدف اين مطالعه، تعيين تاثير اين تغييرات در پيشگيري از افت فشارخون و کرامپ عضلاني بود.
روش بررسي: در اين کارآزمايي باليني، 44 بيمار تحت همودياليز با تخصيص تصادفي به 4 گروه تقسيم شدند. براي همه بيماران 4 پروتکل همودياليز مختلف به اجرا درآمد. پروتکل يک: سديم محلول دياليزخطي و اولترافيلتراسيون ثابت. پروتکل دو: اولترافيلتراسيون خطي و سديم ثابت. پروتکل سه: سديم خطي و اولترافيلتراسيون خطي و پروتکل چهار (روش روتين): سديم ثابت و اولترافيلتراسيون ثابت. به ازاي هر پروتکل، 6 جلسه همودياليز انجام شد. داده ها با آزمون مربع کاي و محاسبه خطر نسبي تحليل شدند. سطح معني داري براي تمامي آزمون ها 0.05 در نظر گرفته شد.
يافته ها: ميزان بروز افت فشارخون در پايان ساعت چهارم دياليز در پروتکل 3 نسبت به روش روتين به طور معني داري کاهش يافته بود (p<0.05در حالي که در پايان ساعات 1، 2 و 3 اين تفاوت معني دار نبود. عارضه کرامپ عضلاني در روش روتين نسبت به ساير پروتکل ها بيشتر بود (p=0.034). خطر نسبي ايجاد کرامپ عضلاني در روش روتين 2.08 برابر پروتکل يک، 1.09 برابر پروتکل دو و 2.08 برابر پروتکل سه بوده است.
نتيجه‌گيري: از آنجا که استفاده از مدلينگ سديم و اولترافيلتراسيون روشي ساده و بدون هزينه است و ميزان بروز عوارض افت فشارخون و کرامپ عضلاني را کاهش مي دهد، بنابراين به منظور کاهش بروز اين عوارض، استفاده همزمان از تغيير در غلظت سديم محلول و تغيير در اولترافيلتراسيون را نسبت به روش روتين توصيه مي کنيم.

بارگیری متن کامل:

 
 
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:26 AM
تشکرات از این پست
soltanman
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تاثير تمرين پيلاتس و ورزش در آب، بر سرعت راه رفتن زنان مبتلا به مولتيپل اسکلروزيس

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 10 تا صفحه 17 .
 
عنوان مقاله:  تاثير تمرين پيلاتس و ورزش در آب، بر سرعت راه رفتن زنان مبتلا به مولتيپل اسکلروزيس
 
 
نویسندگان:  شانظري زهره*, مرندي سيدمحمد, شايگان نژاد وحيد
 
* اصفهان، دانشگاه اصفهان، کوي اساتيد، مجموعه فجر، فجر 7، پلاك 377
 
چکیده: 

زمينه و هدف: مولتيپل اسکلروزيس (MS)، بيماري خود ايمني، التهابي و مزمن است که تحت تاثير ضايعات تخريب ميلين در جسم سفيد مغز، طناب نخاعي و اعصاب بينايي بروز مي کند. عمده ترين عوارض اين بيماري خستگي، گرفتگي عضلات، لرزش، عدم تعادل و اختلال در راه رفتن مي باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسي تاثير تمرينات پيلاتس و ورزش در آب بر سرعت راه رفتن زنان مبتلا به ام. اس مي باشد.
روش بررسي: نوع تحقيق کارآزمايي باليني است. از ميان بيماران زن مراجعه کننده به کلينيک MS بيمارستان کاشاني اصفهان، 45 نفر در سال 1391 به عنوان نمونه با ناتواني جسماني کمتر از 4.5 و ميانگين و انحراف معيار مدت بيماري 8±2 سال و دامنه سني 20 تا 40 سال انتخاب و به صورت تصادفي به سه گروه تمرينات پيلاتس و گروه تمرينات ورزش در آب و گروه کنترل تقسيم شدند. برنامه تمرينات براي گروه هاي آزمايش، 12 هفته، هفته اي سه جلسه و جلسه اي يک ساعت بود. سرعت راه رفتن بيماران قبل از تمرينات و پس از تمرينات با استفاده از آزمون قدم زدن 25 فوت اندازه گيري شد. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از آمار توصيفي و تحليل کوواريانس و مقايسه زوجي ميانگين هاي تعديل شده در سطح معني داري 0.05 انجام شد.
يافته ها: نتايج نشان داد که تفاوت ميانگين هاي تعديل شده نمرات سرعت راه رفتن آزمودني هاي گروه هاي مداخله معني دار مي باشد (p<0.05). البته مقايسه زوجي ميانگين ها بيانگر آن بود که تفاوت معني داري بين دو گروه آزمايش وجود ندارد.
نتيجه گيري: اجراي تمرينات پيلاتس و ورزش در آب باعث افزايش سرعت راه رفتن در بيماران ام. اس مي شود. با توجه به اين نتايج، متخصصان مربوطه مي توانند از اين تمرينات به عنوان يک درمان مکمل در کنار درمان هاي دارويي براي بيماران ام. اس استفاده کنند.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

عوامل خطرساز اختلالات عروق کرونري در سالمندان

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 18 تا صفحه 25 .
 
عنوان مقاله:  عوامل خطرساز اختلالات عروق کرونري در سالمندان
 
 
نویسندگان:  عبدالهي علي اكبر*, حسيني سيدعابدين, صالحي عارف, وقاري غلامرضا, بهنام پور ناصر
 
* گرگان، ابتداي جاده شصتکلا، دانشگاه علوم پزشکي گلستان، دانشکده پرستاري و مامايي بويه
 
چکیده: 

زمينه و هدف: بيماري هاي قلبي - عروقي، مهمترين بيماري دوران سالمندي و عارضه پيشرونده اي است که از دوران کودکي آغاز و تظاهر باليني خود را به طور عمده از ميانسالي به بعد آشکار مي کند. پژوهش حاضر به منظور تعيين ارتباط عوامل خطرساز اختلالات عروق کرونر با سالمندي انجام گرفته است
روش بررسي: اين مطالعه توصيفي - تحليلي بر روي 722 سالمند بالاي 65 سال مراجعه کننده به مرکز آنژيوگرافي کوثر استان گلستان در طول سال 1388 به صورت سرشماري انجام شد. بيماران بر اساس درگيري عروق کرونر و عدم درگيري عروق کرونر به دو گروه تقسيم شدند. عوامل خطر شامل سن، جنس، نمايه توده بدني
(BMI)، فشارخون، ديابت، سيگار و اعتياد به مواد مخدر در نمونه ها مورد بررسي قرار گرفت و با استفاده از روش آماري آزمون تي و من ويتني در محيط نرم افزاري SPSS-16 تجزيه و تحليل شد.
يافته ها: بيشترين سن نمونه ها بين 65 تا 75 سال بود و بيشترين درگيري عروق در بين سه رگ اصلي، شاخه چرخشي با 31.5 درصد بود. از بين عوامل خطر مورد بررسي جنس و فشارخون سيستوليک، در بيماراني که درگيري عروق کرونر داشتند، در مقايسه با کساني که عروق کرونر نرمال داشتند تفاوت آماري معني داري نشان داد. نسبت خطر در بيماران با فشارخون سيستوليک و دياستوليک به ترتيب 1.13 و 1.11 برابر بيشتر از کساني بود که درگيري عروق نداشتند.
نتيجه گيري: ريسک فاکتور جنس مرد و فشارخون سيستوليک در سالمنداني که درگيري عروق کرونر دارند، از عوامل مهم و مساعد کننده قوي در درگيري عروق کرونر مي باشد؛ لذا کنترل فشارخون شايد بتواند از پيشرفت بيماري عروق کرونر پيشگيري نمايد.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

چالش در پذيرش همودياليز: بخشي از يک مطالعه نظريه زمينه اي

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 26 تا صفحه 34 .
 
عنوان مقاله:  چالش در پذيرش همودياليز: بخشي از يک مطالعه نظريه زمينه اي
 
 
نویسندگان:  حسني‌ پرخيده‌, اطاقي معصومه*, زاغري تفرشي منصوره, نيك بخت نصرآبادي عليرضا
 
* تهران، دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي
 
چکیده: 

زمينه و هدف: ميزان رشد بيماري کليوي مرحله انتهايي در ايران از رشد جهاني بيشتر و حدود 12 درصد در سال است. افراد تحت همودياليز هم بواسطه بيماري کليوي و هم بواسطه درمان همودياليز متحمل فشارهاي جسمي، رواني و اجتماعي زيادي مي شوند که پذيرش همودياليز را براي آنان مشکل مي سازد. با اين حال پذيرش همودياليز نقطه شروع سازگاري است. هدف مطالعه حاضر، تبيين چالش در پذيرش همودياليز مي باشد.
روش بررسي: مطالعه حاضر بخشي از يک مطالعه کيفي (نظريه زمينه اي) در رساله دکترا مي باشد. اولين نمونه ها با روش نمونه گيري هدفمند انتخاب و نمونه هاي بعدي بر اساس يافته هاي پژوهش با نمونه گيري نظري انتخاب و تا اشباع داده ها (24 نفر) ادامه يافت. جمع آوري داده ها با مصاحبه هاي نيمه ساختار يافته، ثبت هاي يادآور و يادداشت هاي عرصه انجام شد. مکان مطالعه بخش همودياليز، بيمارستان هاي وابسته به دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي شهر تهران بود. تحليل داده ها به روش اشتراس و کوربين صورت گرفت. دقت مطالعه با روش لينکلن و گوبا تاييد و ملاحظات اخلاقي رعايت شد.
يافته ها: چالش در پذيرش همودياليز با طبقات پذيرش ضرورت همودياليز (با اجبار، بنابر تجربه و استدلال و بنابر هنجارهاي اجتماعي) و عدم پذيرش ضرورت همودياليز (به صورت ذهني و عملي) با کدهاي مربوطه پديدار شد.
نتيجه گيري: افراد در گذار به همودياليز در مورد پذيرش همودياليز با چالش مواجه اند. آموزش، حمايت هاي فردي، خانوادگي و اجتماعي مي توانند اين چالش را با تغيير از عدم پذيرش (به صورت ذهني يا عملي) يا پذيرش اجباري به پذيرش (بنابر تجربه يا استدلال و هنجارهاي اجتماعي) حل نمايند.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

رابطه شدت و مدت ديسمنوره با نوع IUD مورد استفاده زنان در تنظيم خانواده

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 35 تا صفحه 43 .
 
عنوان مقاله:  رابطه شدت و مدت ديسمنوره با نوع IUD مورد استفاده زنان در تنظيم خانواده
 
 
نویسندگان:  شهنازي مهناز, سياح ملي منيژه, اصغري جعفرآبادي محمد, هاموني فريبا, صرافي خيرآباد سميه*
 
* تبريز، خيابان شريعتي جنوبي، کميته تحقيقات دانشجويي، دانشگاه علوم پزشکي تبريز، دانشکده پرستاري مامايي تبريز
 
چکیده: 

زمينه و هدف: يکي از شايع ترين عوارض IUD که اکثر استفاده کنندگان از اين وسيله گريبانگير آن هستند، ديسمنوره مي باشد. اين عارضه در IUD هاي مختلف متفاوت است. هدف از اين مطالعه، مقايسه ديسمنوره درIUD  هاي مولتي لود 375 و کاپرتي380 A  مي باشد.
روش بررسي: اين مطالعه از نوع کارآزمايي باليني کنترل شده تصادفي دوسوکور مي باشد که بر روي 48 زن در يک مرکز بهداشتي - درماني در شهر تبريز از تاريخ بهمن ماه 1390 تا مهرماه 1391 انجام شد. شرکت کنندگان توسط بلوک بندي تصادفي با بلوک هاي 4 تايي و 6 تايي به دو گروه مساوي دريافت کننده IUD مولتي لود 375 يا گروه دريافت کننده IUD کاپرتي 380 A تقسيم شدند. ميزان ديسمنوره مراجعين با استفاده از مقياس آنالوگ بينايي قبل و چهار ماه بعد از IUD گذاري اندازه گيري شد. در مقايسه ديسمنوره در دو نوع IUD، از آزمون هاي من ويتني و تحليل رگرسيوني رتبه اي و آزمون فريدمن با نرم افزار SPSS-13 انجام شد.
يافته ها: نتايج پژوهش نشان داد که شدت و مدت ديسمنوره در دو گروه با کنترل اثر متغير ديسمنوره قبل از IUD گذاري و داروي مصرفي و فاصله بين آخرين زايمان و IUD گذاري تفاوت معني دار آماري داشت، طوري که شدت و مدت ديسمنوره در گروه IUD مولتي لود به طور معني داري کاهش و در گروه کاپرتي افزايش يافته بود.
نتيجه گيري: نتايج پژوهش حاضر نشان داد استفاده از IUD مولتي لود باعث کاهش قابل ملاحظه در شدت و مدت ديسمنوره در نمونه هاي مورد پژوهش گرديد. بنابراين در مراکز ارائه دهنده خدمات تنظيم خانواده، مشاوره در مورد هر دو نوع IUD مولتي لود و کاپرتي ضروري به نظر مي رسد.

 

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تاثير توانمندسازي خانواده محور بر خودکارآمدي و عزت نفس بيماران تحت جراحي باي پس عروق کرونر

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 44 تا صفحه 53 .
 
عنوان مقاله:  تاثير توانمندسازي خانواده محور بر خودکارآمدي و عزت نفس بيماران تحت جراحي باي پس عروق کرونر
 
 
نویسندگان:  ثنايي ندا*, نجاتي ثريا, ذوالفقاري ميترا, الحاني فاطمه, کاظم نژاد انوشيروان
 
* زنجان، بلوار پروين اعتصامي، جنب کارخانه شير، دانشکده پرستاري و مامايي
 
چکیده: 

زمينه و هدف: جراحي باي پس عروق کرونر به دنبال بيماري هاي عروق کرونر، يکي از روش هاي درماني در بيماران قلبي به شمار مي رود که تاثيرات مهمي در عملکرد بيمار ايجاد مي کند؛ لذا بهبود و ارتقاء دو شاخص خودکارآمدي و عزت نفس بسيار اهميت دارد. اين مطالعه با هدف تعيين ميزان تاثير برنامه توانمندسازي خانواده محور در خودکارآمدي و عزت نفس بيماران تحت جراحي عروق کرونر انجام شده است.
روش بررسي: اين پژوهش يک مطالعه کارآزمايي باليني شاهددار بود که بر روي 102 بيمار و 102 عضو فعال خانواده بستري در بخش جراحي قلب بيمارستان امام خميني (ره) در سال 1390 انجام گرفت. بيماران واجد شرايط به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه کنترل و آزمون قرار گرفتند. در ابتدا خودکارآمدي و عزت نفس دو گروه اندازه گيري شد، سپس براي گروه آزمون برنامه توانمندسازي خانواده محور از طريق آموزش انفرادي، بحث گروهي، نمايش و مشارکت عملي اجرا شد و گروه آزمون تنها مراقبت هاي رايج بخش را دريافت کردند و بعد از مداخله دوباره خودکارآمدي و عزت نفس اندازه گيري شد. داده ها با استفاده از نرم افزار  PASW statistics -18مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها: دو گروه از نظر متغيرهاي جمعيت شناختي و ميانگين نمرات خودکارآمدي و عزت نفس همسان بودند و بعد از مداخله بر اساس نتايج يافته ها با آزمون تي مستقل از نظر ميانگين نمرات، ميزان خودکارآمدي و عزت نفس بيمار تفاوت معني داري مشاهده گرديد (p=0.000). همچنين با انجام آزمون تي زوجي قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون از نظر ميانگين نمرات فوق تفاوت معني داري مشاهده شد (p=0.0000).
نتيجه گيري: با توجه به يافته هاي اين پژوهش به نظر مي رسد، توانمندسازي خانواده محور براي بيماران تحت باي پس کرونر عملي و امکان پذير بوده و با بهبود و افزايش خودکارآمدي و عزت نفس بيمار همراه است.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اثر آموزش تدابير مراقبتي مشکلات شايع سالمندي، بر سطح استرس شغلي مراقبين آسايشگاه هاي سالمندان

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 54 تا صفحه 62 .
 
عنوان مقاله:  اثر آموزش تدابير مراقبتي مشکلات شايع سالمندي، بر سطح استرس شغلي مراقبين آسايشگاه هاي سالمندان
 
 
نویسندگان:  امانيان دانيال, فروغان مهشيد*, حسيني محمدعلي
 
* تهران، اوين، بلوار دانشجو، بن بست کودکيار، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، گروه آموزشي مديريت توانبخشي
 
چکیده: 

زمينه و هدف: با افزايش رو به رشد جمعيت سالمندان، نياز به ارائه خدمات مراقبتي در آسايشگاه هاي سالمندي بيشتر مي شود. پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير ارائه بسته آموزشي مديريت مشکلات شايع سالمندي بر سطح استرس شغلي مراقبين شاغل در آسايشگاه ها انجام شد.
روش بررسي: در اين پژوهش مداخله اي نيمه تجربي، 24 مراقب (11 مرد و 13 زن) شاغل در آسايشگاه هاي سالمندي استان گلستان، به روش سرشماري انتخاب و در مطالعه مشارکت نمودند. ابزارهاي جمع آوري داده ها، پرسشنامه محقق ساخته ميزان آگاهي مراقبين و پرسشنامه استرس شغلي Osipow بود. روايي و پايايي ابزارها قبل از کاربرد به تاييد رسيد. مداخله، ارائه بسته اي آموزشي به مراقبين بود که به منظور افزايش دانش و مهارت مراقبين در زمينه مديريت مشکلات شايع سالمندي تدوين شده بود. پرسشنامه ها قبل از آموزش، بلافاصله، يک ماه و سه ماه پس از آموزش تکميل گرديد و داده ها با آزمون هاي همبستگي پيرسون، تي مستقل، تي زوجي و آناليز واريانس مورد تحليل قرار گرفت و سطح معني داري 0.05 در نظر گرفته شد.
يافته ها: با افزايش ميزان آگاهي مراقبين آسايشگاه هاي سالمندي استان گلستان، کاهش معني داري در نمره استرس شغلي مراقبين پس از گذشت سه ماه از ارائه آموزش مشاهده شد (p<0.001). دو مولفه بارکاري (p<0.001) و بي کفايتي (p=0.002از مولفه هاي استرس شغلي در پيگيري سه ماه پس از آموزش، کاهش معني داري را نسبت به قبل از آموزش نشان دادند.
نتيجه گيري: آموزش مديريت مشکلات شايع سالمندي به مراقبين، منجر به افزايش ميزان آگاهي و کاهش سطح استرس شغلي آنان شد. تدوين برنامه مدون آموزشي در زمينه نحوه مديريت مشکلات شايع سالمندي و ترغيب مراقبين به شرکت در آن ها مي تواند به ارائه خدمات با کيفيت به سالمندان و ارتقاي سلامت و بهزيستي مراقبين و سالمندان مقيم آسايشگاه ها منجر شود.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 63 تا صفحه 68 .
 
عنوان مقاله:  مقايسه ميزان قندخون اندازه گيري شده به وسيله پنج دستگاه گلوکومتر با روش استاندارد آزمايشگاهي در بيماران مبتلا به ديابت قندي
 
 
نویسندگان:  ابراهيم زاده منصور*
 
* رشت، بلوار شهيد دکتر چمران، کوچه شهيد عبادي، ساختمان مطهر، پلاک 17، واحد 2
 
چکیده: 

زمينه و هدف: بيماري ديابت قندي به دليل به خطر انداختن روزافزون سلامت افراد جامعه، از مشکلات اساسي کشورهاي جهان و ايران مي باشد. هدف اصلي از درمان ديابت، طبيعي سازي سطح گلوکز خون جهت کاهش پيشرفت عوارض عروقي و عصبي مي باشد . لذا در اين پژوهش، عملکرد پنج دستگاه گلوکومتر با استاندارد آزمايشگاهي در بيماران مبتلا به ديابت قندي بستري شده در بخش غدد بيمارستان رازي رشت مورد مقايسه قرار گرفته است
روش بررسي: در اين مطالعه تحليلي - مقايسه اي، قسمتي از نمونه خون وريدي 250 نفر بيماران مورد مطالعه با پنج دستگاه گلوکومتر (گلوکو پلاس، اکوچک، ايزي گلوکو، بيونم و وانکاليز) آزمايش شد و بقيه نمونه خون دريافتي، جهت آزمايش به روش استاندارد به آزمايشگاه بيمارستان فرستاده شد. داده هاي حاصله از نتايج قندخون وريدي توسط پنج دستگاه گلوکومتر و استاندارد آزمايشگاهي وارد رايانه گرديد، سپس به کمک نرم افزار
SPSS و با استفاده از روش Paired-Sample t-test مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
يافته ها: نتايج بدست آمده نشان داد گلوکوپلاس، کمترين مقدار ميانگين
237.52 و دستگاه وانکاليز، بيشترين آن را 297.82 داشته است . در مقايسه مقادير قندخون وريدي با دستگاه هاي گلوکومتر، بر اساس آزمون Paired-Sample t-test، در مقايسه اختلاف ميانگين قندخون وريدي دستگاه هاي گلوکومتر با روش استاندارد آزمايشگاهي، کمترين اختلاف 2.40 mg/dl در دستگاه بيونم بود و پس از آن ايزي گلوکو -3.62 mg/dl و گلوکومتر آکوچک در رتبه سوم از نظر اختلاف ميانگين بوده است (-4.34) و نيز دستگاه هاي گلوکوپلاس و وانکاليز با روش استاندارد آزمايشگاهي اختلاف معني دار داشتند (P<0.0001).
نتيجه گيري: گلوکومترهاي وانکاليز وگلوکوپلاس به ترتيب با داشتن اختلاف ميانگين بيشتر با روش استاندارد در مقايسه با دستگاه هاي بيونم، ايزي گلوکو و اکوچک که به ترتيب داراي کمترين ميزان اختلاف ميانگين با روش استاندارد آزمايشگاهي اند، براي اندازه گيري قندخون وريدي از درصد اطمينان پايين تري برخوردارند.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 69 تا صفحه 76 .
 
عنوان مقاله:  شيوع کمردرد و ارتباط آن با برخي عوامل شغلي و مشخصات دموگرافيک در پرستاران شاغل در بيمارستان هاي تامين اجتماعي شهر اصفهان در سال 1390
 
 
نویسندگان:  قاسمي كهريزسنگي غلامعلي, رحيمي ناصر*, اسحاقيان محسن, آقاياري آذر
 
* اصفهان، ابتداي بزرگراه خليج فارس، مجتمع دانشگاهي اميرالمومنين (ع)، گروه تربيت بدني و علوم ورزشي
 
چکیده: 

زمينه و هدف: کمردرد يکي از شايع ترين و پرهزينه ترين صدمات شغلي محسوب مي شود و پرستاري از جمله مشاغلي است که به علت ماهيت کاري با شيوع بالاي کمردرد همراه است. لذا هدف پژوهش حاضر، مطالعه ميزان شيوع کمر درد و ارتباط آن با مشخصات دموگرافيک و عوامل شغلي در پرستاران شاغل در بيمارستان هاي شهر اصفهان بود.
روش بررسي: در اين پژوهش توصيفي - همبستگي از بين کليه پرستاران بيمارستان هاي شهر اصفهان، 260 نفر به صورت تصادفي - طبقه اي انتخاب شدند که 244 نفر آنان در انجام پژوهش همکاري نمودند. متغيرهاي درد و ناتواني عملکردي به ترتيب توسط مقياس اندازه گيري بصري درد (VAS) و پرسشنامه ناتواني عملکردي اسوستري(ODQ)  اندازه گيري شد. به منظور تجزيه و تحليل اطلاعات از آمار توصيفي و آمار استنباطي (تي مستقل و ضريب همبستگي) استفاده گرديد. سطح معني داري براي همه آزمون ها در نظر گرفته شد (p<0.05).
يافته ها: اين مطالعه نشان داد که 55 درصد پرستاران دچار کمردرد با شدت متفاوت بودند. همبستگي مثبت و معني داري بين کمردرد و ساعات کار ماهيانه (r=0.55کمردرد و ناتواني عملکردي (r=0.53کمردرد و سن پرستاران (r=0.30) کمردرد و سابقه کار (0.29) مشاهده شد (p=0.05). همچنين تفاوت معني داري بين ميانگين شدت کمردرد پرستاران مرد و زن نشان داده نشد.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج بدست آمده، 55.3 درصد از پرستاران شاغل در بيمارستان ها مبتلا به علائم و نشانه هاي مربوط به کمردرد مي باشند. لزوم بررسي همه جانبه و تدارک زمينه تعديل و اصلاح الگوي فعاليت هاي بدني اين قشر بيش از پيش احساس مي گردد.

 

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

نگرش پرستاران نسبت به تاثير گزارشات الکترونيکي پرستاري بر مراقبت از بيمار

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 77 تا صفحه 86 .
 
عنوان مقاله:  نگرش پرستاران نسبت به تاثير گزارشات الکترونيکي پرستاري بر مراقبت از بيمار
 
 
نویسندگان:  كاهويي مهدي, بابامحمدي حسن*, بيات سهيلا, فولاديان صديقه, شاهسون طغان مريم
 
* سمنان، کيلومتر 5 جاده دامغان، مجتمع آموزشي، دانشکده پرستاري و پيراپزشکي، دانشگاه علوم پزشکي سمنان
 
چکیده: 

زمينه و هدف: اين مطالعه با هدف بررسي نگرش پرستاران نسبت به تاثير گزارشات الکترونيکي بر مراقبت از بيمار صورت گرفته است.
روش بررسي: اين مطالعه توصيفي - تحليلي روي 316 نفر از پرستاران بيمارستان هاي تابعه دانشگاه علوم پزشکي و سازمان تامين اجتماعي سمنان در سال 1391 انجام شده است. ابزار جمع آوري داده ها، يک پرسشنامه پژوهشگرساخته روا و پايا بود. داده ها به وسيله آمارهاي توصيفي و آزمون هاي مجذور خي، فيشر و في تحليل شدند.
يافته ها: 47.5 درصد پرستاران با تاثير گزارشات الکترونيکي در ارزيابي وضعيت بيمار کاملا مخالف بودند (1.06±1.854.4 درصد با تاثير اين نوع گزارشات بر روي تصميم درباره انتخاب نوع اقدام براي بيمار کاملا مخالف بودند (1.06±1.8از سوي ديگر 50 درصد پرستاران با تاثير آن ها بر مراقبت از بيمار (2.2±0.9942.4 درصد با تاثير آن بر برنامه ريزي در رژيم غذايي بيمار (2.1±1.5) و 40.7 درصد با تاثير اين نوع گزارشات در رسيدن به تشخيص پرستاري نظر موافق داشتند (2.01±1.09). همچنين بين برخي از مشخصات دموگرافيک جامعه آماري و نگرش آنان نسبت به مزاياي اين نوع گزارشات پرستاري، رابطه معني داري وجود داشت (P<0.05).
نتيجه گيري: بر اساس نتايج، برخي از اين نگرش ها را مي توان به نواقص برنامه کامپيوتري در بخش هاي باليني و برخي ديگر را به پذيرش فناوري اطلاعات توسط پرستاران نسبت داد. براي بهبود تاثير گزارشات الکترونيک، ابتدا بايد کيفيت برنامه هاي کامپيوتري ارتقا يابند، بعد تغييراتي در سياست هاي سازماني و رويه ها در اجراي مستندسازي الکترونيکي انجام پذيرد. همچنين از تاثير تئوري تغيير لوين که نشان دهنده مقاومت کارکنان نسبت به پذيرش فناوري در محيط کاري است نبايد غافل باشيم.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 87 تا صفحه 93 .
 
عنوان مقاله:  بررسي مشارکت پرستاران و پزشکان در تصميم گيري هاي باليني از ديدگاه پرستاران در بيمارستان هاي شهر تهران در سال 1390
 
 
نویسندگان:  دبيريان اعظم, واعظي عاطفه*, عامري مليحه, كاوسي امير
 
* زنجان، دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشکي زنجان
 
چکیده: 

زمينه و هدف: صاحبنظران همکاري را عنصر مهم روابط بين حرفه اي پزشکان و پرستاران مي دانند. تعامل پرستار و پزشک، مستلزم ايجاد رابطه مشارکتي و تبادل اطلاعات براي دستيابي به يک هدف مشترک درماني است. مشارکت پزشکان با پرستاران در تصميم گيري هاي باليني، شاخص مهمي در افزايش کيفيت مراقبت ايمن در بيمارستان ها مي باشد. بنابراين اين پژوهش با هدف بررسي ديدگاه پرستاران درباره ميزان مشارکتشان با پزشکان در تصميم گيري هاي باليني انجام شد.
روش بررسي: در اين پژوهش توصيفي، در 6 ماهه دوم سال 1390، 400 نفر از پرستاران داراي معيار ورود به پژوهش به شيوه در دسترس از بيمارستان هاي دولتي، خصوصي و تامين اجتماعي شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه همکاري پزشک و پرستار بود که قسمت اول، شامل پرسشنامه عوامل دموگرافيک و قسمت دوم پرسشنامه مشارکت پرستاران و پزشکان در تصميم گيري باليني با 15 سوال بود. اعتبار و پايايي ابزار به شيوه اعتبار محتوا و آزمون مجدد سنجيده شد و از روش هاي آماري توصيفي مانند فراواني، ميانگين و انحراف معيار در تحليل نتايج استفاده شد.
يافته ها: به طور کلي اکثر نمونه ها (76.5 درصد) مونث و 58.3 درصد بين 30-39.5 سال، 93.5 درصد داراي مدرک کارشناسي و 53.8 درصد به صورت قراردادي استخدام بوده و 50 درصد بين 9-5 سال سابقه کاري داشتند. 78.5 درصد نمونه ها ميزان مشارکتشان با پزشکان در تصميم گيري هاي باليني را در حد متوسط، 7.5 درصد در حد خوب و 14 درصد در حد ضعيف ارزيابي کردند.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج اين پژوهش، درصد بسيار کمي از پرستاران ميزان مشارکتشان با پزشکان در تصميم گيري هاي باليني را در حد خوب گزارش کردند و همکاري پرستاران با پزشکان در پروسيجرهاي خاص درماني بيشترين امتياز و عدم فرصت جهت ابراز نظر براي پرستاران کمترين امتياز را کسب نمود.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

رابطه بين تاب آوري و فرسودگي شغلي پرستاران

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   پاييز و زمستان 1392 , دوره  11 , شماره  2 ; از صفحه 94 تا صفحه 102 .
 
عنوان مقاله:  رابطه بين تاب آوري و فرسودگي شغلي پرستاران
 
 
نویسندگان:  اميني فهيمه*
 
* محلات، خيابان شهيد محلاتي، کوچه شهيد اميري 12، ساختمان صفري، طبقه دوم جنوبي
 
چکیده: 

زمينه و هدف: فرسودگي شغلي يکي از عوامل اساسي در کاهش کارآيي و از دست رفتن نيروي انساني و ايجاد عوارض جسمي و رواني است. ويژگي هاي شخصيتي همچون تاب آوري به عنوان حائلي در برابر وقايع استرس زا و مشکلات رواني ناشي از کار از جمله فرسودگي شغلي است. با توجه به اهميت نقش پرستاران در سيستم خدمات بهداشتي - درماني، اين تحقيق به بررسي رابطه بين تاب آوري و فرسودگي شغلي پرستاران مي پردازد.
روش بررسي: اين مطالعه توصيفي - همبستگي بر روي 304 نفر از پرستاران شاغل در بيمارستان هاي شهر تهران انجام شد که در سال 1389 مشغول به کار بوده اند و به طريق نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب و به پرسشنامه فرسودگي شغلي مسلش (MBI)، پرسشنامه تاب آوري کانر و ديويدسون(CD-RISC)  و پرسشنامه مشخصات دموگرافيک پاسخ دادند. براي تجزيه و تحليل آماري از نرم افزار آماري SPSS- 18 استفاده شد. به منظور تبيين رابطه تاب آوري و فرسودگي شغلي از روش همبستگي استفاده شد.
يافته ها: بر اساس يافته هاي پژوهش، 32.6 درصد از پرستاران، فراواني و 9.9 درصد شدت خستگي عاطفي را در حد بالا، در مولفه فراواني و شدت مسخ شخصيت، به ترتيب 25.7 درصد و 18.1 درصد پرستاران در حد بال، 42.1 درصد، مولفه فراواني و 60.9 درصد شدت عدم موفقيت فردي را در حد بالا تجربه کرده بودند. همچنين اين فرضيه که بين فرسودگي شغلي و تاب آوري پرستاران رابطه معني دار وجود دارد، در سطح 0.01 تاييد شد.
نتيجه گيري: با توجه به اينکه تاب آوري يکي از عوامل پيش بيني کننده فرسودگي شغلي است، پيشنهاد مي شود مهارت هاي افزاينده تاب آوري از طريق تشکيل کارگاه هاي شناخت و ارتقاي تاب آوري به پرستاران آموزش داده شود.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تاثير تحريک شنوايي سازمان يافته با صداي پرستار بر طول مدت کما در بيماران ضربه مغزي

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   بهار و تابستان 1392 , دوره  10 , شماره  1 ; از صفحه 1 تا صفحه 9 .
 
عنوان مقاله:  تاثير تحريک شنوايي سازمان يافته با صداي پرستار بر طول مدت کما در بيماران ضربه مغزي
 
 
نویسندگان:  حسين زاده اسماعيل, محمودي شن غلامرضا*, وكيلي محمدعلي, كاظم نژاد كاظم, محمدي محمدرضا, تازيكي محمدحسين, كهنسال رحيم, هژبري زهرا
 
* گرگان، ابتداي جاده شصتکلا، دانشگاه علوم پزشکي گلستان، دانشکده پرستاري و مامايي بويه
 
چکیده: 

زمينه و هدف: کما، يکي از عوارض مهمي است که در نتيجه ضربه هاي مغزي ايجاد مي ‌شود. کما، مکانيسم هوشياري را به هم زده و توانايي افراد را براي پاسخ دهي به محيط اطراف کاهش مي دهد. مطالعه حاضر با هدف تعيين تاثير تحريکات شنوايي سازمان يافته توسط پرستار بر طول مدت کما در بيماران مبتلا به ضربه مغزي صورت گرفت.
روش بررسي: اين مطالعه کارآزمايي باليني بر روي 40 بيمار ضربه مغزي بستري در بخش مراقبت ويژه مرکز آموزشي - درماني پنج آذر گرگان انجام شد. بيماران با تخصيص تصادفي وارد گروه کنترل و مداخله شدند. در گروه مداخله به مدت 10 روز، هر روز دو بار در شيفت هاي صبح و شب به مدت 15 دقيقه با صداي پرستار مرد تحريک شنوايي شدند. سطح هوشياري بيماران با ابزار GCS اندازه گيري شد و از نرم افزار SPSS و آزمون تي و آناليز واريانس براي تجزيه و تحليل استفاده شد.
يافته ها: ميانگين سن در گروه مداخله 28.20±11.49 سال و در گروه کنترل 27.80±13.22 بود. ميانگين سطح هوشياري در صبح روز اول قبل از شروع مداخله، در گروه مداخله 5.95±0.68 و در گروه کنترل 5.95±0.68 بود و اختلاف معني داري وجود نداشت. نتايج آزمون آماري نشان داد، در گروه تحريک شنوايي، بيماران از روز پنجم مطالعه از کما خارج شدند (8.25±1.19)، در حالي که در گروه کنترل در روز دهم مطالعه ميانگين 7.80±1.96 GCS بود.
نتيجه گيري: نتايج پژوهش مبين اين است که برگشت به هوشياري بيماران گروه مداخله در مقايسه با گروه کنترل زودتر بود. بنابراين به نظر مي ‌رسد تحريکات شنوايي سازمان يافته به بازگشت سطح هوشياري بيماران کمايي کمک کرده است.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:36 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تاثير طول مدت تزريق زيرجلدي انوکساپارين سديم بر شدت درد و اندازه کبودي محل تزريق

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   بهار و تابستان 1392 , دوره  10 , شماره  1 ; از صفحه 10 تا صفحه 16 .
 
عنوان مقاله:  تاثير طول مدت تزريق زيرجلدي انوکساپارين سديم بر شدت درد و اندازه کبودي محل تزريق
 
 
نویسندگان:  رحماني اناركي حسين*, فرهنگ رنجبر مهري, عبدالهي علي اكبر, بهنام پور ناصر
 
* گرگان، ابتداي جاده شصتکلا، دانشگاه علوم پزشکي گلستان، دانشکده پرستاري و مامايي بويه
 
چکیده: 

زمينه و هدف: در تزريق زيرجلدي هپارين با وزن ملکولي پايين، واکنش هاي موضعي از قبيل درد، هماتوم و کبودي ديده مي شود که ارتباط مستقيم با شيوه نامناسب تزريق دارد. اين مطالعه با هدف تعيين تاثير طول مدت تزريق زيرجلدي انوکساپارين سديم بر شدت درد و اندازه کبودي محل تزريق در بيماران انجام شده است.
روش بررسي: اين مطالعه تجربي بر روي 36 بيمار تحت درمان با آناکسوپرين 60 ميلي گرم زيرجلدي انجام شد. بيماران به طور تصادفي به دو گروه درماني تقسيم شدند؛ در گروه اول، تزريق زيرجلدي با طول مدت 10 ثانيه و گروه دوم تزريق زيرجلدي با طول مدت 10 ثانيه و 10 ثانيه صبر قبل از خروج سوزن انجام شد. جمع آوري اطلاعات با چک ليست پژوهشگر ساخته، مشتمل بر دو بخش ويژگي هاي فردي و ثبت شدت درد و اندازه کبودي بود. اندازه کبودي 24، 48 و 72 ساعت بعد از تزريق با استفاده از خط کش شفاف ميلي متريک اندازه گيري شد و شدت درد با مقياس ديداري درد و بلافاصله پس از تزريق اندازه گيري شد. داده ها با آزمون هاي آماري تي تست مستقل و کاي اسکوئر مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها: نتايج نشان داد که ميانگين شدت درد در گروه کنترل 2.75±3.86 و در گروه مداخله 1.71±3.05 بود، ولي تفاوت معني دار آماري بين دو گروه وجود نداشت (P=0.148) و از نظر وسعت کبودي 24، 48 و 72 ساعت بعد از تزريق نيز تفاوت معني دار آماري ديده نشد.
نتيجه گيري: تحقيق حاضر نشان داد که بين دو گروه کنترل و مداخله در شدت درد ادراک شده توسط بيمار و ميزان کبودي و وسعت آن در ساعات آتي از نظر آماري تفاوت معني داري وجود ندارد

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:36 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اثربخشي هيپنوتراپي شناختي رفتاري گروهي بر افزايش عزت نفس دانش آموزان نوجوان

عنوان نشریه:   توسعه پژوهش در پرستاري و مامايي :   بهار و تابستان 1392 , دوره  10 , شماره  1 ; از صفحه 17 تا صفحه 24 .
 
عنوان مقاله:  اثربخشي هيپنوتراپي شناختي رفتاري گروهي بر افزايش عزت نفس دانش آموزان نوجوان
 
 
نویسندگان:  بادله مرتضي*, فتحي مهدي, آقامحمديان حميدرضا, بادله شموشكي محمدتقي
 
* خراسان رضوي، تربت جام، دانشگاه آزاد اسلامي، گروه روانشناسي
 
چکیده: 

زمينه و هدف: دوره نوجواني، مرحله مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعي و رواني فرد به شمار مي رود. اين دوره به علت بحران هاي خاص سبب بروز مشکلاتي مي شود. يکي از مهمترين مسائل در اين دوره، کاهش عزت نفس در نوجوانان است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي هيپنوتراپي شناختي - رفتاري - گروهي بر افزايش عزت نفس نوجوانان انجام پذيرفت.
روش بررسي: جامعه آماري شامل کليه نوجوانان ساکن در مدارس شبانه روزي شهرستان تايباد در سال تحصيلي 91-90 بود که با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. از 250 نفر از نوجوانان ساکن در يک مرکز شبانه روزي، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسميت به عمل آمد و با توجه به نمره عزت نفس پايين (کمتر از نقطه برش 23) 20 نفر انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و کنترل جايگزين شدند. سپس گروه آزمايش به مدت 2 ماه در 8 جلسه 2 ساعتي تحت مداخله هيپنوتراپي شناختي - رفتاري قرار گرفتند و گروه کنترل هيچ آموزشي دريافت نکردند. بعد از اتمام دوره به منظور بررسي ميزان تغيير متغير وابسته (ميزان عزت نفس)، دوباره آزمون مذکور به عنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا گرديد. داده هاي حاصل با استفاده از آزمون آماري کواريانس و با نرم افزار آماريSpss-19  تحليل گرديد.
يافته ها: تحليل آزمون کواريانس نشان داد که نمرات عزت نفس در گروه هيپنوتراپي شناختي - رفتاري در مقايسه با گروه کنترل به طور معني داري افزايش يافته است (p<0.01).
نتيجه گيري: هيپنوتراپي شناختي - رفتاري - گروهي مي تواند منجر به افزايش عزت نفس نوجوانان شود. تحقيقات بعدي با دوره هاي پيگيري به منظور حصول اطمينان از تداوم اثربخشي پيشنهاد مي گردد.

بارگیری متن کامل:

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  1:37 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها