همدلی که یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است، اولین جایی که باید تمرینشود، بین همسران است.
به گزارش گروه باشگاه شبانه، شهری بود که مردمش خیلی چیزها بلد بودند: چگونه به آسمان بروند، چگونه ظرف چند دقیقه با اشعه ماکروویو غذا بپزند و... اما در یک چیز هنوز نتوانسته بودند توانا شوند: آنها هنوز در تصاحب دل یکدیگر مشکل داشتند. باورتان میشود؟
افرادی که میتوانستند از یک طرف کره زمین بسادگی با مردمان آن طرف کره زمین همصحبت شوند، هنوز یاد نگرفته بودند با نزدیکترین افراد زندگیشان همدل شوند و این بزرگترین مشکل ارتباطی مردم آن شهر بود. خلاصه مردم آن شهر دچار مشکلات زیادی شدند، چه در خانههایشان چه در شهرشان و تصمیم گرفتند یاد بگیرند تا بایکدیگر همدل باشند و این شروع یک زندگی متفاوت شد.
این شهر برایتان آشنا نیست؟ فکر میکنم حال و هوای شهر ما و خانههای ما همین طور است. ما هم باید یاد بگیریم در زندگیمان همدل باشیم. کار چندان سختی نیست، کمی تغییر میخواهد که فصل بهار بهانه این تغییر در رفتار و نگرش را به ما خواهد داد.
مثل همیشه میگویم، برای هر تغییر اول باید از چاردیواری خانهمان شروع کنیم. اینجا نقطه فرماندهی جهان است. اگر باور کنیم که خانه ما میتواند از دنیا جای زیباتری برای زندگی بسازد، بیشتر دقت میکنیم. حرفهایمان، خواستههایمان وحتی نگاهمان را زیر ذرهبین میگذاریم تا خودمان و فرزندانمان برخی مهارتهای لازم و ضروری برای زندگی را بیاموزیم.
همدلی که یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است، اولین جایی که باید تمرینشود، بین همسران است. همسر، همراه، همسفر، همبستر و همراز وقتی معنا پیدا میکند که همدلی وجود داشته باشد، وگرنه اینها به تنهایی باعث ایجاد عشق بین زن و مرد نخواهد شد.
اول یک تعریف مختصر از همدلی را باهم مرور میکنیم و بعد به طور خاصتری به این مهارت مهم بین همسران میپردازیم: همدلی نوع خاصی از توجه داشتن به دیدگاه دیگری است. به این معنا که «فرد از طریق ادراک واکنشهای عاطفی دیگران، واکنشهایی عاطفی از خود نشان میدهد که به آن همدلی میگویند.»
دانشمندان معتقدند، همدلی دو جزء شناختی و یک جزء عاطفی دارد. اجزایشناختی همدلی عبارتند از توانایی در شناسایی و نامگذاری حالات دیگران و توانایی در حدس زدن دیدگاه شخص دیگر و جزء عاطفی آن توانایی نشان دادن پاسخ عاطفی مناسب است.
پس با توجه به تعریف بالا و به منظور برقراری روابط همدلانه، فرد باید بتواند خود را به جای دیگران بگذارد، امور را از دیدگاه آنان ببیند و از خود بپرسد که اگر من به جای او و در شرایط او بودم چه احساسی داشتم؟
وقتی این جملات را میخوانیم متوجه میشویم، اگر بین زن و شوهری این مهارت وجود داشته باشد، دیگر بسیاری از مشکلات و سوءتفاهمها خودبهخود حل خواهد شد؛ اما اگر بخواهید با همسرتان همدل باشید، باید خود را مجهز به چه رفتارهایی کنید؟ کار چندان سختی نیست.
اول از همه برای آنکه با کسی بتوانیم رفتار خاصی داشته باشیم، باید نگاهی به خودمان بیندازیم و به شناخت درستی از احساسات خودمان برسیم. تا خودآگاهی وجود نداشته باشد، نمیتوان از دیگران و احساساتشان آگاهی پیدا کرد. وقتی شما ویژگیها، موفقیتها و شکستهای خود را شناختید، آنها را پذیرفتید و به خود به عنوان یک «انسان ارزشمند» احترام گذاشتید، آنگاه میتوانید دیگران را با همان وضعی که هستند، با تمام ضعفها و توانمندیهایشان بپذیرید و به آنها احترام بگذارید. پس اگر میخواهید با همسرتان، همدل باشید اول خودتان را خوب بشناسید. با نیازها و خواستهها و رویاهایتان طرف شوید. اینجا دیگر باید رودربایستی را کنار بگذارید.
وقتی خودتان را شناختید، قبول کنید همسر شما قرار نیست یک کپی از شما باشد یا یک رونوشت از رویاهای شما. تفاوت در سر انگشتان انسانها را به یاد بیاورید و قبول کنید تفاوتهای فردی همان چیزی است که دنیا را زیبا کرده است، پس هر جا تفاوتی بین خودتان و همسرتان دیدید، آن را تحمل نکنید؛ بلکه بپذیرید.
فکر کنید چه احساس خوبی در خانهتان موج خواهد زد، اگر هر دوی شما بپذیرید که برای همراهی با هم نیازی نیست مانند هم باشید، اما میتوانید هر آنچه را هستید بیان کنید، طرف مقابل آن را قبول میکند و دوست دارد.
همسران همدل از این نمیترسند که از مشکلاتشان و آنچه در ذهنشان میگذرد، باهم حرف بزنند. آنها همیشه حرفهایی برای گفتن دارند. برای رسیدن به همدلی باید همصحبت بود. دلهای ما از پشت چشمانمان دیده نمیشوند، باید از ابزار کلمات کمک بگیریم تا طرف مقابل بداند درونمان چه میگذرد.
داشتن شریک همیشگی که میشود، با او همدل بود، نعمت بزرگی است و ارزش آن را دارد که سعی کنیم این مهارت را کاربردی کرده و به خانههایمان بیاوریم. اگر در خانههای ما همدلی باشد، شهرمان هم تغییر میکند. کوچهها و خیابانهایمان هم رنگ همدلی میگیرد. باز هم میگویم همه چیز از چاردیواری ما شروع میشود.
از همین امروز برای آنکه یک همسر همدل باشید، تلاش کنید. دل به دل همسرتان بدهید و خود را جای او بگذارید و از دریچه نگاه او به دنیا نگاه کنید. درک کنید چیزهایی را که برایش دغدغه است و بفهمید موضوعاتی را که در روز و شبهای او نقش دارند، حتی اگر آن چیزها به نظر شما چندان مهم نباشند. «با من صنما دل یک دله کن/ گر سر ننهم آنگه گله کن» شما همدل شوید، عشق همسرتان را چند برابر خواهید دید.