احسان و نیکی به والدین
تعریف واژه: مشارکت و مدد کاری و نیکو کاری به والدین با مال و آبرو و جان و فرمانبرداری محض از آنان مگر در معصیت خدا
نقطهی مقابل: احسان و نیکی نکردن به والدین (عاق والدین)
تعریف واژه: عدم مشارکت و مددکاری در رفع نیاز های والدین به جان و مال و آبرو عدم اطاعت و فرمانبرداری از آنان.
تعداد آیات قرآن: حدود 12 آیه قرآن در این باره بیان شده است.
تعداد روایات: در میزان الحکمه 64 روایت ذکر شده است؛ و در بحار الانوار، ج 74، 101 روایت ذکر شده است.
آیات قرآن
وَ وَصَّيْنَا الْانسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ كُرْهًا وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شهَْرًا حَتىَّ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَب أَوْزِعْنىِ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتىِ أَنْعَمْتَ عَلی وَ عَلىَ وَالِدَىَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَئهُ وَ أَصْلِحْ لىِ فىِ ذُرِّيَّتی إِنی تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنی مِنَ الْمُسْلِمِين (1)؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین میگذارد، و در دوران حمل و از شیر گرفتنش سی ماه است، تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی با بالغ گردد میگوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خشنود باشی، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوی تو باز میگردم و توبه میکنم و من مسلمانم!»
وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّل مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّب ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانىِ صَغِيرً (2)؛ و بر آنان بال فروتنی مهر آمیز بگستر و بگو پروردگارا بر آنان رحمت آور همچنانکه (بر من رحمت آوردند) مرا در کودکی پرورش دادند.
وَ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ لَا تُشرِْكُواْ بِهِ شَيًْا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَنًا ( 3)؛ و خداوند را بپرستید و چیزیز را برای او شریک نیاورید و به پدر و مادر خود نیکی کنید
وَ قَضىَ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَنًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبرََ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لهَُّمَا أُف وَ لَا تَنهَْرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا (4)؛ و پروردگارت امر کرده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی کنید، و اگر یکیک از آنها، یا هر دوی آنها در نزد تو به سن پیری برسند به آنان حتی اُف هم نگو و آنان را مران و با ایشان به نرمی (و احترام) سخن بگو.
وَ إِن جَاهَدَاكَ عَلىَ أَن تُشْرِكَ بىِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فىِ الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلی ثُمَّ إِلی مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم به ما كُنتُمْ تَعْمَلُون (5)؛ و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن آگاهی نداری (بلکه میدانی باطل است) و از ایشان اطاعت مکن ولی با آن دو، در دنیا به طرز شایسته ای رفتار کن؛ و از راه کسانی پیروی کن که توبه کنان به سوی من آمدهاند؛ سپس بازگشت همه شما به سوی من است و من شما را از آنچه عمل کردید آگاه میکنم.
قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُم أَلَّا تُشرِْكُواْ بِهِ شَيًْا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَنًا وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاق نحَّْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُم وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَن وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَق ذَالِكم وَصَّئكُم بِهِ لَعَلَّكم تَعْقِلُون (6)؛ بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خود قرار ندهید! و به پدر و مادر خود نیکی کنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آ «ها را روزی میدهیم؛ و نزدیک کارهای زشت مروید، چه آشکار باشد و چه پنهان! و انسانی را که خداوند محترم شمرده به قتل نرسانید! مگر حق (و از روی استحقاق) این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید!»
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيرًْا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوف حَقًّا عَلىَ الْمُتَّقِين (7)؛ بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما را مزگ فرا رسید، اگر چیز خوبی (= مالی) از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، به طور شایسته وصیت مکند! این حقی است بر پرهیزگاران!
آیات دیگری (8) نیز در مورد احترام و احسان به پدر و مادر بیان شده است که ما به همین چند مورد اکتفا کنیمو به تفسیر یکی از آیه های بیان شده میپردازیم و نکاتی را راجع به آن آیه به پدر و مادر بیان میکنیم: در تفسیر نور (9) و تفسیرسوره اسراء (10) نکاتی جال بیان شده بود که لازم دیدم آنها را برای خوانندگان عزیز بیان نمایم.
نکات مورد بیان
1. در احادیث، در مورد احسان به والدین بسیار سفارش شده و از آزردن آنان نکوهش به عمل آمده است: پاداش نگاه رحمت به والدین، حج مقبول است. رضایت آن دو رضای الهی و خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر را طولانی میکند و سبب میشود که فرزندان نیز به ما احسان کنند در احادیث آمده است: حتی اگر تو را زدند، تو «اُف» نگو خیره نگاه مکن دست بلند مکن، جلو تر از آنان راه مرو، آنان را به نام صدا نزن، کاری مکن که مردم بر آنان دشنام دهند، پیش آنان منشین و پیش از آنکه از تو چیزی بخواهند به آنان کمک کن. (11)
2. مردی مادرش را به دوش گرفته و طواف میداد، پیامبر را در همان حالت دید، پرسید: آیا حق مادرم را ادا کردم؟ فرمودند: حتی حق یکی از ناله های زمان زایمان را هم ادا نکردی (12)
3. از پیامبر (ص) سوال شد:آیا پس از مرگ هم احسانی برای والدین هست؟ فرمود: آری، از راه نماز خواندن برای انان و استغفار برایشان و وفا به تعهداتشان و پرداخت بدهیهایشان و احترام دوستانشان. ( 13)
4. مردی از پدرش نزد پیامبر شکایت کرد حضرت پدر راخواست و پرسش نمود، پدر پیر گفت: روزی من قوی و پولدار بودم و به فرزندم کمک کردم، اما امروز او پولدار شده و به من کمک نمیکند رسول خدا (ص) گریست و فرمود: هیچ سنگ و دشمنی نیست که این قصد را بشنود و گریه نکند! سپس به آن فرزند فرمود: انت و مالک لابیک تو و داراییات از آن پدرت هستید. ( 14 )
5. در حدیث آمده است: حتی اگر والدین فرزند خود را زدند، فرزند بگوید: «خدا شما را ببخشد» که این کلمه همان قول کریم (15) است. (16)
6. احسان به والدین از صفات انبیاست چنانکه در مورد حضرت عیسی (ع) توصیف «براً به والدتی» در مورد حضرت یحیی (ع) «براً بوالدیه» (17) آمده است.
7. والدین، تنها پدر و مادر نیستند. در برخی احادیث، پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) پدر امت به حساب آمدهاند. (18) همچنان که حضرت ابراهیم، پدر عرب به حساب آمده است. ( 19 ) «مله ابیکم ابراهیم» (20)
پیامهای آیه
1. خدمتگزاری و احسان به پدر و مادر، از اوصاف موحد واقعی است «الا تعبد و الا اباه و بالوالدین احسانا»
2. فرمان نیکی به پدر و مادر مانند فرمان توحید، قطعی و نسخ نشدنی است
3. احسان، به والدین در کنار توحید و اطاعت از خداوند آمده است تا نشان دهد این کار، هم واجب عقلی و وظیفهی انسانی است، هم واجب شرعی «قشی ربک الا تعبدوا الا ایه و بالوالدین احساناً»
4. در احسان به والدین، مسلمان بودن آنها شرط نیست «بالوالدین احساناً»
5. در احسان به پدر و مادر، فرقی میان آن دو نیست «بالوالدین احساناً»
6. نیکی به پدر و مادر را بی واسطه به دست خود انجام دهیم «بالوالدین احساناً»
7. احسان به پدر و مادرحد و مرز ندارد «بالوالدین احساناً» (نه مثل فقیر، که تا سیر شود، و جهاد که تا رفع فتنه باشد و روزه که تا افطار باشد)
8. سفارش قرآن به احسان، متوجه فرزندان است، نه والدین. «بالوالدین احساناً» زیرا والدین نیازی به سفارش ندارند و به طور طبیعی به فرزندان خود احسان میکنند.
9. هر چه نیاز جسمی و روحی والدین بیشتر باشد، احسان بر آنان ضروریتر است «یبلغن عندک اکبر»
10. پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم، بلکه نزد خود نگهداریم «عندک»
11. وقتی قرآن از رنجاندن مسائل بیگانه ای نهی میکند، «اما السائل فلا تنهر» تکلیف پدر و مادر روشن است. «فلا تنهر هما»
12. هم احسان لازم است هم سخن زیبا و خوب «احساناً... قل لهما قولاً کریماً» بعد از احسان، گفتار کریمانه.
13. در احسان به والدین و قول کریمانه، شرط مقابله نیامده است یعنی اگر آنان هم با تو کریمانه برخورد نکردند، تو کریمانه بگو «و قل لهما قولاً کریماً»
پس از بیان آیات قرآن کریم در مورد احترام به احسان به پدر و مادر برای اینکه ارزش بحث بیشتر و بهتر درک شود لازم دانستیم که سخنان ائمه اطهار و معصومین (ع) را در این مورد بیان کنیم پس با بیان روایات ائمه معصومین (ع) امیدواریم که این مطلی در قلب ما رسوخ کند و بر اعتقاد متا بیشتر بیفزاید که پدر و مادر آنقدر ارزش دارند که خداوند بعد از اطاعت از خود، اطاعت از پدر و مادر را برای بندگان واجب کرده است.
احادیث
رسول الله (ص) لَمّا سُئلَ عَن حقُ الوالِدَین علی وَلَدِهِما- : هُما جَنَّتُک و نازُکَ (21)؛ پیامبر خدا (ص) : در پاسخ به سوال از حق پدر و مادر بر فرزندانشان آن دو بهشت و دوزخ تو هستند.
الامام علی (ع) : بِرُّ الْوَالِدَيْنِ مِنْ أَكْرَمِ الطِّبَاع (22)؛ امام علی (ع) نیکی به پدر و مادر، از ارجمندترین خصلتهاست.
الامام الرضا (ع) : إنّ اللهُ عَزَّوجل... أمَرَ بِالشُکرِ لَهُ للِوالِدَین، فَمَن لَم یَشکُر والِدَیهِ یَشکُرِ اللهَ (23)؛ امام رضا (ع) خداوند عزوجل... به سپاسگزاری از خود و پدر و مادر فرمان داده است. پس هر که از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند، از خداوند سپاسگزاری نکرده است.
الامام زین العابدین (ع) - کانَ مِن دُعائهِ لأبَوَیهِ -اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَهَابُهُمَا هَيْبَةَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ، وَ أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّءُوفِ، وَ اجْعَلْ طَاعَتِي لِوَالِدَيَّ وَ بِرِّي بِهِمَا أَقَرَّ لِعَيْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنَانِ، وَ أَثْلَجَ لِصَدْرِي مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْآنِ حَتَّى أُوثِرَ عَلَى هَوَايَ هَوَاهُمَا (24)؛ امام سجاد (ع) - در دعا برای والدین خود- بار خدايا، چنان كن كه هيبت پدر و مادرم در دل من چنان باشد كه هيبت پادشاهى سخت مهيب، و به آن دو نيكى و مهربانى كنم آن سان كه مادرى مهربان به فرزند خود نيكى و مهربانى كند. خداوندا، فرمانبردارى از پدر و مادر و نيكى و مهربانى مرا در حق ايشان براى من شادى بخشتر گردان از به خواب رفتن بىخوابى كشيدگان و آب سرد نوشيدن جگر سوختگان، تا ميل و خواهش ايشان را بر ميل و خواهش خويش برترى نهم و خشنوديشان را بر خشنودى خود پيش دارم.
عنه صلی الله علیه واله فی وصیه لرجل:وَ وَالِدَيْكَ فَأَطِعْهُمَا وَ بَرَّهُمَا حَيَّيْنِ كَانَا أَوْ مَيِّتَيْنِ- وَ إِنْ أَمَرَاكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ أَهْلِكَ وَ مَالِكَ فَافْعَلْ- فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الْإِيمَان (25 )؛ مردى نزد پيغمبر (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا به من سفارشى فرما و آن حضرت فرمود: چيزى را شريك خدا مگير و گرچه به آتش سوخته شوى و شكنجه گردى جز كه دلت پاىبند ايمان باشد و پدر و مادرت را فرمانگزار باش و بآنها نيكى كن زنده باشند يا مرده و اگر بتو فرمايند از خاندان و دارائيت بیرون شود و آن را انجام بده که آن جزئی از ایمان است.
الامام باقر:إِنَ الْعَبْدَ لَيَكُونُ بَارّاً بِوَالِدَيْهِ فِي حَيَاتِهِمَا- ثُمَّ يَمُوتَانِ فَلَا يَقْضِي عَنْهُمَا دَيْنَهُمَا وَ لَا يَسْتَغْفِرُ لَهُمَا- فَيَكْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَاقّاً- وَ إِنَّهُ لَيَكُونُ عَاقّاً لَهُمَا فِي حَيَاتِهِمَا غَيْرَ بَارٍّ بِهِمَا- فَإِذَا مَاتَا قَضَى دَيْنَهُمَا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمَا- فَيَكْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارّا ً (26) امام باقر (ع) فرمود: راستى بنده خدا خوشرفتار است با والدينش در زندگى آنها سپس بميرند و وامشان را نپردازد و به راشان آمرزش نخواهد و خدا عز و جل او را عاق نويسد و بسا كه در زندگى آنان عاق باشد و نيكى كند با آنها، و چون مردند وامشان را بدهد و به راشان آمرزشخواهد و خدا عز و جل او را احسان کند و بار نویسد
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص- فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- مَا مِنْ عَمَلٍ قَبِيحٍ إِلَّا قَدْ عَمِلْتُهُ فَهَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ- فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَهَلْ مِنْ وَالِدَيْكَ أَحَدٌ حَيٌّ قَالَ أَبِي- قَالَ فَاذْهَبْ فَبَرَّهُ- قَالَ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ كَانَتْ أُمُّه(27 )؛ مردى نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت:يا رسول الله هيچ كار زشتى نبوده مگر كه كردهام آيا براى من توبه باشد؟ رسول خدا (ص) به او فرمود آيا پدر و مادرت زنده باشند؟ گفت: پدرم زنده است فرمود برو و با او نيكى كن گفت چون آن مرد رو برگرداند، رسول خدا (ص) فرمود كاش مادرش بود (كه خوشرفتارى او به توبه نزدیکتر بود) در دعوات رواندی آن حضرت مانندش آمده.
وَ قَالَ (ع) أَدْنَى الْعُقُوقِ أُفٍّ وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ شَيْئاً هُوَ أَهْوَنُ مِنْهُ لَنَهَى عَنْهُ ( 28)؛ و فرمود: كمترين عاقها گفتن كلمهى اف باشد و اگر از آن كلمه پستتر كلمهاى بود خدا از آن نهى مىكرد.
رسول الله (ص) : مِ الکَبائرِ شَتمُ الّرجُلِ والِدَته، بسبُّ اُمَّهُ فیسبُّ اُمَُهُ (29 )؛ پیامبر خدا (ص) از گناهان کبیره است که انسان پدر و مادر خود را دشنام دهد، (به این صورت که) انسان پدر کسی را دشنام دهد و او هم متقابلا پدر وی را دشنام دهد، یا مادر کسی را دشنام دهد و در نتیجه آن شخص مادر وی را دشنام گوید.
الامام ارضا (ع) : حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ لِمَا فِيهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِيقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَ التَّوْقِيرِ لِلْوَالِدَيْنِ وَ تَجَنُّبِ كُفْرِ النِّعْمَةِ وَ إِبْطَالِ الشُّكْرِ وَ مَا يَدْعُو مِنْ ذَلِكَ إِلَى قِلَّةِ النَّسْلِ وَ انْقِطَاعِهِ لِمَا فِي الْعُقُوقِ مِنْ قِلَّةِ تَوْقِيرِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْعِرْفَانِ بِحَقِّهِمَا وَ قَطْعِ الْأَرْحَامِ وَ الزُّهْدِ مِنَ الْوَالِدَيْنِ فِي الْوَلَدِ وَ تَرْكِ التَّرْبِيَةِ لِعِلَّةِ تَرْكِ الْوَلَدِ بِرَّهُمَا؛ (30 )؛ امام رضا (ع) خداوند نافرمانی پدر و مادر را از این جهت حرام فرموده است که موجب از دست دادن توفیق طعات خداوند عزوجل و بی احترامی به پدر و مادر و ناسپاسی نعمت و از بین رفتن شکر و سپاسگذاری و کم شدن نسل و قطع شدن آن میشود؛ زیرا نافرمانی والدین سبب میگردد که به پدر و مادر احترام گذاشته نشود، حق و حقوق آنها شناخته نشود، پیوندهای خویشاوندی قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بی رغبت شوند و به علت نیکی نکردن و فرمان نبردن از پدر و مادر، آنان نیز کار تربیت او را رها سازند.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ يُوسُفَ ع لَمَّا قَدِمَ عَلَيْهِ الشَّيْخُ يَعْقُوبُ ع دَخَلَهُ عِزُّ الْمُلْكِ فَلَمْ يَنْزِلْ إِلَيْهِ فَهَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا يُوسُفُ ابْسُطْ رَاحَتَكَ فَخَرَجَ مِنْهَا نُورٌ سَاطِعٌ فَصَارَ فِي جَوِّ السَّمَاءِ فَقَالَ يُوسُفُ ع مَا هَذَا النُّورُ الَّذِي خَرَجَ مِنْ رَاحَتِي فَقَالَ نُزِعَتِ النُّبُوَّةُ عَنْ عَقِبِكَ عُقُوبَةً لِمَا لَمْ تَنْزِلْ إِلَى الشَّيْخِ يَعْقُوبَ فَلَا يَكُونُ مِنْ عَقِبِكَ نَبِي(31)؛ امام صادق عليه السّلام فرمودند: هنگامى كه يعقوب عليه السّلام بر يوسف عليه السّلام وارد شد، عزت پادشاهى موجب شد تا از تخت پائين نيايد و از پدر احترام كند در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت: اى يوسف دستت را باز كن و او هنگامى كه دستش را باز كرد نورى از آن خارج گرديد و بطرف آسمانها رفت، يوسف گفت: اين نور چه بود كه از دستم بر آمد، جبرئيل گفت: آن نور نبوت بود چون برای یعقوب از تخت پایین نیامدی رفت و از فرزندان تو کسی به نبوت نمیرسد.
وَ قَالَ (ع) : الْعُقُوقُ يُعْقِبُ الْقِلَّةَ وَ يُؤَدِّي إِلَى الذِّلَّة ( 32 )؛ ترک احسان به پدر و مادر موجب تنهائی و منتهی به خواری میشود.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كُشِفَ غِطَاءٌ مِنْ أَغْطِيَةِ الْجَنَّةِ- فَوَجَدَ رِيحَهَا مَنْ كَانَتْ لَهُ رُوحٌ مِنْ مَسِيرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ- إِلَّا صِنْفاً وَاحِداً- قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ الْعَاقُّ لِوَالِدَيْه(33 )؛ روای میگوید: امام صادق (ع) فرمود: چو روز قيامت باشد يك پرده از پردههاى بهشت برداشته شود و بويش را دريابد هر که جان دارد از پانصد سال مسافت جز یک دسته که گفتم که باشند؟ فرمود عاق والدین.
عَن أبي جعفر عليه السّلام قال: إنّ أبي نظر إلى رجل و معه إبنه يمشي و الإبن متّكىء على ذراع الأب، قال: فما كلّمه أبي عليه السّلام مقتا له حتّى فارق الدّنيا. (34 )؛ حضرت باقر عليه السّلام روايت شده كه فرمود: پدرم (حضرت زين العابدين عليه السّلام) مردى را مشاهده فرمود كه با پسر خود راه میرفت در حالى كه آن پسر ببازوى پدر تكيه نموده بود، حضرت باقر عليه السّلام فرمود: پدرم (حضرت زين العابدين) عليه السّلام با آن پسر تكلم نفرمود تا آن پسر از دنيا رفت.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً- أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ- وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ- وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْن (35 )؛ امام باقر (ع) فرمود: سه تا باشند كه خدا عز و جل براى كسى در آنها رخصتى نداده: پرداخت امانت بخوشكار و بدكار، پائيدن به عهد براى خوب و بد و احسان به والدین خوب باشند يابد.
شیخ صدوق در من لا یحضره و علامه مجلسی در بحار از امام صادق (ع) نقل کردند: «اعتقل لسان رجل فی المدینه علی عهد الرسول (ع) فی مرضه الذی مات فیه» ( 36)
در زمان پیغمبر خدا (ص) مردی که دچار مریضی و در حال مردن بود، زبانش بند آد، رسول خدا (ص) وارد شدند به آن مرد، فرمودند: بگو: «لا اله الا الله» (37) نتوانست بگوید دو مرتبه فرمود، نتوانست بگویدو بالای سر آن مرد زنی نشسته بود پیغمبر (ص) فرمود: آیا این مرد مادر دارد؟ آن زن عرض کرد بلی یا رسول الله من مادر او هستم، فرمود: آیا از پسرت راضی هستی؟ عرض کرد نه، یا رسول الله، بلکه بر او غضبناک میباشم، به روایت بحار عرض کرد مدت شش سال است که با او تکلم نکرده ام فی الفقیه فقال رسول الله (ص) «انی احب ان ترضی عنه» پیغمبر به آن زن فرمود: من دوست دارم که از فرزند خود راضی شوی «قالت رضی الله عنی برضاک یا رسول الله» عرض کرد به جهت رضایت شما از او راضی شدم پس رسول خدا (ص) فرمود: بگو لا اله الا الله فی الفور زبانش باز شد و گفت: لا اله الا الله، فرمود: بگو: «یا من یقبل الیسیر و به عفو عن الکثیر اقبل منی الیسیر و اعف عنی الکثیر انک انت اعفو الغفور» (38) و در بحار «انک انت الغفور الرحیم» تمام کلمات را گفت حضرت پرسیدند چه میبینی؟ عرض کرد: دو صورت سیاه بر من وارد شدند فرمودند: دوباره بخوان، همین کلمات را خواند باز فرمودند: چه میبینی؟ عرض کرد آن دو صورت سیاه رفتند و دو صورت سفید بر من وارد شدند و میخواهند روح مرا قبض کنند، پس همان ساعت از دنیا رفت.
در کتاب زبده التصانیف (39) آمده است که : در حدیث وارد شده اگر کسی به قدر عمر دنیا روی یک پا و در خودمت مادر بایستد از عهدهی یک دفعه شیر دادن مادر بر نیامده است و در انوار لغمانیه نقل کرده که در زمان رسول خدا (ص) مردی از دنیا رفت و او را بردند دفن کنند زمین او را قبول نکرد، خبر به پیغمبر دادند فرمود: مادرش از او راضی نیست، فرستادند پیش مادرش از او راضی شد زمین او را قبول کرد. (40)
از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمودند: «رِضَی الرَّبِّ فِی رِضَی الوَالِدَینِ و سَخَطُ الرَّبِّ فِی سَخَطِ الوَالِدین» (41)؛ رضایت خدا در سایه رضایت والدین و خشم خدا در سایه خشم والدین است.
در این قسمت از بحث پس از بیان آیات و روایات مربوط بهتر است سیری داشته باشیم در رساله حقوق امام ساجدین امام عارفین شلاله پاک حسین بن علی (ع)، امام سجاد (ع) و گوش دل دهیم به فرمایشات این بزرگوار در مورد حقوقی که پدر و مادر بر گردن ما دارند:
حق مادر
«أَمَّا حَقُّ الرَّحِمِ- فَحَقُّ أُمِّكَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا حَمَلَتْكَ حَيْثُ لَا يَحْمِلُ أَحَدٌ أَحَداً- وَ أَطْعَمَتْكَ مِنْ ثَمَرَةِ قلبها مَا لَا يُطْعِمُ أَحَدٌ أَحَداً- وَ أَنَّهَا وَقَتْكَ بِسَمْعِهَا وَ بَصَرِهَا وَ يَدِهَا وَ رجلها- وَ شَعْرِهَا وَ بَشَرِهَا وَ جَمِيعِ جوارحها- مُسْتَبْشِرَةً بِذَلِكَ فَرِحَةً موبلة [مُؤَمِّلَةً] - مُحْتَمِلَةً لِمَا فِيهِ مکروهها وَ ألمه و ثقله و غمه [أَلَمُهَا وَ ثقلها وَ غمها] - حَتَّى دَفَعَتْهَا عَنْكَ يَدُ الْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْكَ إِلَى الْأَرْضِ- فَرَضِيَتْ أَنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِيَ وَ تَكْسُوَكَ وَ تَعْرَى- وَ تُرْوِيَكَ وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلَّكَ وَ تَضْحَى- وَ تُنَعِّمَكَ بِبُؤْسِهَا وَ تُلَذِّذَكَ بِالنَّوْمِ بِأَرَقِهَا- وَ كَانَ بطنها لَكَ وِعَاءً وَ حِجْرُهَا لَكَ حِوَاءً- وَ ثَدْيُهَا لَكَ سِقَاءً وَ نفسها لَكَ وِقَاءً- تُبَاشِرُ حَرَّ الدُّنْيَا وَ بَرْدَهَا لَكَ وَ دُونَكَ- فَتَشْكُرُهَا عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ- وَ لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ تَوْفِيقِه.»؛ حق مادرت این است که بدانی او تو را در جایی نگه داشته که کسی نگه نمیدارد و از میوه دلش به تو داده که کسی به کسی نمیدهد و از تو با همه وجودش از گوش و چشم و دست و پا و مو و پوست، با شادمانی و سرور نگهبانی و نگهداری کرده، ناملایمات غم و اندوه و نگرانیها را تحمل میکند و شادان و خرم است که تو را سیر نماید، و خود گرسنه بماند، تو را بپوشاند و خود برهنه باشد؛ تو را سیراب کند و خود تشنه بماند؛ خود در آفتاب باشد و بر تو سایه افکند، با تحمل و مشقت، آرامش و تنعم تو را فراهم آورد و با پذیرش رنج بی خوابی، تو را از لذت خواب بهره مند سازد. شکمش ظرف وجود تو و دامنش پناهگاه امن تو سینهاش چشمهی جوشانی برای رفع عطش تو و جانش فدای تو شده و سرد و گرم روزگار را به خاطر تو پذیرا گشته است؛ پس باید به پاس این همه محبت و زحمت، شکر گزار او باشی، و هرگز نمیتوانی مگر خدایت یاری کند.
اگر ما کمی فکر کنیم بار دیگر همه رنجهای مادران را مقابل چشم خود میبینیم و به صبر و بردباری او، در تحمل و رنجهای فراوان را تحسین میگوییم و در مقابل این موجود قابل تقدیس و کریم خاضع میشویم و بیشتر احساس وظیفه میکنیم ولی چه زمانی دیگر میخواهیم به این محبتهای او جواب بدهیم؟ درک این مطلب و کلام را کسی چون امام سجاد (ع) فقط میفهمد که با مادر خود بر سر یک سفره همنشین نمیشد و هنگامی که علت را سوال میکنند: «أَنْتَ أَبَرُّ النَّاسِ بِأُمِّكَ وَ لَا نَرَاكَ تَأْكُلُ مَعَهَا قَالَ أَخَافُ أَنْ تَسْبِقَ يَدِي إِلَى مَا سَبَقَتْ عینها إِلَيْهِ فَأَكُونَ قَدْ عَقَقْتُهَا» (42)؛ شما با اینکه از نیکو کارترین مردم هستید، چگونه است که هرگز ندیدهایم با مادرتان بر سر یک سفره بنشینید؟ فرمودند: میترسم بر سر یک سفره دستم را چیزی دراز کنم که قبلاً چشم مادرم بر آن افتاده باشد و با این عمل موجبات نافرمانی او را فراهم کنم.