مقالات سلامت و بهداشت

زمينه و هدف: پسماندهاي بيمارستاني حاوي مقادير زيادي از عوامل بيماريزاي واگير مي باشند و تماس افراد مستعد با آنها مي تواند موجب ايجاد بيماري هاي عفوني گردد. هدف از اين مطالعه، تعيين وضعيت مديريت مواد زائد جامد در بيمارستانهاي شهر اردبيل و ارائه پيشنهاداتي جهت بهبود شرايط موجود و حل مشکلات تشخيص داده شده مي باشد.
روش کار: مطالعه بصورت توصيفي- مقطعي و در سه ماهه تابستان سال 87 انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه، چهار بيمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکي اردبيل بود. ابزار گردآوري داده ها، چک ليستي حاوي 64 سوال بود که با مراجعه حضوري به بيمارستانها و مشاهده موارد موجود، تکميل شد. داده هاي کيفي بصورت تمام شماري و آمار توصيفي، تجزيه و تحليل گرديد و داده هاي کمي پس از ورود به نرم افزار Excel، محاسبه ميانگين و انحراف معيار مقادير و رسم جداول مربوطه، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها: ميزان زباله هاي عفوني و غيرعفوني در بيمارستانهاي امام، علوي، بوعلي و فاطمي بترتيب 62 و 38 درصد، 64 و 36، 45 و 56 درصد و 32 و 68 درصد بود. مواد زائد نوک تيز در جعبه هاي ايمن جمع آوري مي گرديد. مدت نگهداري زباله در جايگاه ذخيره موقت، بطور متوسط 23 ساعت بود. گربه در تمامي جايگاه هاي موقت زباله مشاهده گرديد. بجز بيمارستان امام که در آن، زباله هاي عفوني در يک زباله سوز دوکوره، سوزانده شده و فقط زباله هاي غيرعفوني توسط شهرداري به محل دفن زباله هاي شهري اردبيل منتقل مي گرديد، در سه بيمارستان ديگر، با وجود تفکيک زباله هاي عفوني و غيرعفوني در مبداء توليد، همه مواد زائد توليدي بصورت مخلوط بارگيري و به محل دفن منتقل مي شد.
نتيجه گيري: زباله هاي عفوني، خطرات ناشي از آنها و نحوه برخورد و دفع آنها بايد بيش از پيش مورد توجه قرار گيرند. دو مشکل عمده در مديريت پسماندهاي بيمارستاني عبارت است از: (1) عدم آگاهي پرسنل و مديران بيمارستان درمورد معضلات پسماندهاي بيمارستاني، (2) عدم وجود سرمايه کافي جهت تهيه بي خطرسازها.

زمينه و هدف: در حاملگي هاي ناخواسته رفتارهاي بهداشتي متفاوتي مانند دريافت مراقبت هاي ناکافي و نامنظم دوران بارداري مشاهده مي شود که مي تواند سبب تاخير در شروع مصرف مکمل ها مانند آهن و اسيدفوليک گردد. مصرف قبل و حين بارداري اسيدفوليک سبب کاهش نقايص لوله عصبي در نوزاد مي شود. ملاقات هاي منظم با توزين به موقع مادر همراه است که در صورت عدم افزايش وزن لازم با تشخيص و اقدام به موقع سبب کاهش عوارض مادري و نوزادي مي گردد. اين پژوهش با هدف مقايسه مصرف مکمل ها و افزايش وزن مناسب در بارداري هاي خواسته و ناخواسته انجام شده است.
روش کار: اين مطالعه قسمتي از يک کار تحقيقي وسيع تر بوده، از نوع کارآزمايي مورد- شاهدي مي باشد. جامعه پژوهش کليه زنان مراجعه کننده جهت انجام زايمان به بيمارستان تامين اجتماعي همدان در سال 1388 بودند که با استفاده از روش نمونه گيري مستمر 270 نفر از آنها براي شرکت در پژوهش انتخاب شده و با توجه به خواسته بودن يا ناخواسته بودن حاملگي در دو گروه قرار گرفتند. رفتارهاي بهداشتي مادران شامل زمان شروع و مصرف منظم قرص آهن و اسيدفوليک و اضافه وزن مناسب بارداري با پرسش از آنها و يا در صورت دريافت مراقبت هاي بارداري، از طريق درمانگاه ها تکميل گرديد. جهت تجزيه و تحليل داده ها از آزمون تي مستقل، کاي دو و من- ويتني استفاده شد.
يافته ها: بر اساس يافته هاي پژوهش بين دو گروه از نظر زمان شروع مکمل آهن (PV=0.007) و مصرف منظم آن (PV<0.001) زمان شروع اسيدفوليک (PV<0.001) و مصرف منظم آن (PV<0.001) تفاوت معني دار آماري مشاهده شد. در خصوص افزايش وزن مناسب دوران بارداري نيز تفاوت بين دو گروه معني دار بود (PV=0.01).
نتيجه گيري: بر اساس يافته هاي پژوهش، تجربه بارداري با يک تولد ناخواسته با نتايج منفي مانند عدم مصرف کافي مکمل ها و کسب اضافه وزن مطلوب همراه است. لذا آموزش بهداشت باروري، بهبود مشاوره قبل از بارداري، ارتقاي کيفيت مراقبت ها و افزايش مراقبت هاي بهداشتي پيشگيرانه به منظور تنظيم زمان حاملگي با هدف پيشگيري از تولد ناخواسته و افزايش سطح سلامت جامعه پيشنهاد مي گردد.

زمينه و هدف: آموزش و پژوهش دو رکن اصلي دانشگاه و به مانند دو بال يک پرنده، لازم و ملزوم همديگر هستند. ارزشيابي برنامه هاي آموزشي از وظايف اصلي دانشگاه هاي علوم پزشکي کشور محسوب مي شود. ارزشيابي دروني يکي از ابزارهاي اعتبار سنجي است و نشان دهنده شرايط موجود از ديدگاه فراگيران و فرادهندگان مي باشد. اين مطالعه با هدف تعيين مشخصات و وضعيت آموزشي موجود رشته کارداني بهداشت محيط دانشکده بهداشت و ارائه فيدبک، انجام شده است.
روش کار: اين مطالعه يک مطالعه توصيفي و تحليلي مقطعي بود که در 7 حوزه از 9 حوزه بر اساس ده گام راهنماي ارزشيابي دروني اجرا شد. داده ها و اطلاعات مورد نياز با استفاده از ابزارهايي مانند تماس تلفني، نامه نگاري، چک ليست و پرسشنامه، از 45 نفر دانشجو جمع آوري گرديد. اطلاعات گرد آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزيه و تحليل شد. پس از پايان برنامه، براي اخذ پسخوراند لازم به مسئولان دانشکده و EDC دانشگاه ارسال شد.
يافته ها: در اين مطالعه، ميانگين سني دانشجويان مورد پژوهش 20.3 سال، 97.8% دانشجويان مجرد، 33% از دانشجويان مذکر و 67% مونث، 100% دانشجويان غير شاغل، 53% از دانشجويان بومي استان و بقيه غير بومي تعيين گرديد. 72 شاخص توسط اعضاي کميته ارزيابي دروني دانشکده تعيين شد و ارزيابي گرديد. نتايج نشان داد که وضعيت آموزشي رشته کارداني بهداشت محيط دانشکده بهداشت در سطح نيمه مطلوب قرار دارد. ميانگين امتياز، 48.33 امتياز از 72 امتياز بود که در سطح نيمه مطلوب قرار گرفت. بعبارتي، 28% شاخص ها مطلوب، 46% نيمه مطلوب و 26% شاخص ها نيز نامطلوب ارزيابي گرديد. در حوزه دانشجويان نيز 8 شاخص بررسي گرديد. 19 امتياز از 24 امتياز بدست آمد و وضعيت آموزشي دانشجويان در سطح مطلوب ارزيابي گرديد.
نتيجه گيري: اين ارزيابي حدود 30 پيشنهاد مهم را جهت توسعه کمي و کيفي دانشکده و گروه بهداشت محيط و رشته بهداشت محيط براي مسوولان ارائه نمود، طوري که کميته اي جهت پيگيري و به ثمر رساندن آن پيشنهادها تشکيل گرديد. مهمترين مزيت اين طرح، تدوين آئين نامه داخلي گروه بهداشت محيط بود.

زمينه و هدف: مولفه مرگ به لحاظ تاثير بسزايي که بعنوان يکي از وقايع مهم جمعيتي در پويايي جمعيت داشته و دارد، از دير باز مورد توجه انديشمندان بوده است. بالاخص مرگ و مير کودکان از شاخص هاي مهم توسعه کشورها محسوب شده و از عوامل تعيين کننده اميد زندگي است. اين بررسي، ارتباط مفهوم محروميت اجتماعي در ساختاري کلي تر با مرگ و مير کودکان و ديگر جنبه هاي علل مرگ، و نيز عوامل بهداشتي و درماني و پزشکي مرگ کودکان در مناطق روستايي شهرستان پارس آباد را مورد مطالعه قرار داده است.
روش کار: ميزان و عوامل موثر بر مرگ کليه کودکان زير 5 سال فوت شده در طول 6 سال (1386-1381) در مناطق روستايي شهرستان پارس آباد، به کمک پرونده بهداشتي خانوار و با مصاحبه با خانوار، بررسي و تکميل پرسشنامه؛ مورد مطالعه قرار گرفت. آمار حاصله به صورت توصيفي، مورد مطالعه قرار گرفت.
نتايج: نتايج پژوهش حاکي است که الگوي مرگ در مناطق روستايي استان، با الگوي مرگ در نقاط روستايي کشور يکسان نيست. ميزان مرگ و مير کودکان بالاتر از حد متوسط مرگ و مير کودکان در نقاط روستايي کشور بوده و ميزان مرگ دختران بيش از پسران بوده است. با افزايش سواد مادران، ميزان مرگ کودکان کاهش مي يابد. مرگ و مير کودکان در ميان زوج هاي خويشاوند، بيش از غير خويشاوند بوده و با اضافه شدن تعداد کودکان به دنيا آمده، هر چه رتبه کودک بالا رود، احتمال فوت زيادتر مي شود. 60% کودکان فوت شده در گروه سني نوزادان و 23% در گروه يک ماه تا يک سال (83% زير يک سال) و 17% يک تا 5 سال را شامل مي شود.
نتيجه گيري: اين مطالعه نشان مي دهد با توجه به شرايط خاص فرهنگي، نياز به کار فرهنگي عميق در ارتباط با از بين بردن ترجيح جنسي و مطالعه علل ناهنجاري در منطقه مي باشد.

زمينه و هدف: هدف ما در اين مقاله اين است که ارزيابي فناوري سلامت را به عنوان روشي علمي براي بهبود نتايج سلامت بيماران و افزايش کارايي نظام سلامت در کل، معرفي کنيم.
روش کار: اين مقاله يک مطالعه مروري است که به بررسي متون در حوزه ارزيابي فناوري سلامت مي پردازد. مکتوبات و مقالات مرتبط با موضوع از کتابخانه و اينترنت انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته است.
يافته ها: بسياري از کشورها از «ارزيابي فناوري سلامت» براي استفاده منطقي از فناوري ها، کنترل هزينه ها و جلوگيري از ورود فناوري هاي با ايمني و اثربخشي پايين استفاده مي کنند. در اين مقاله به اهداف و کاربردهاي HTA، نقش آن، عواملي که در HTA بايد مورد ارزيابي قرار گيرند، سوالات اساسي در HTA، اصول HTA، گام هاي اساسي در HTA، گروه هاي هدف HTA و پرداخته شده است.
نتيجه گيري: ارزيابي فناوري سلامت، پتانسيل بي نظيري براي کمک به سياست گذاري، برنامه ريزي استراتژيک، مديريت و اجراي فناوري ها در مراقبت سلامت دارد. HDA مي تواند به عنوان ابزاري استراتژيک براي برقراري ارتباط بين پژوهش و سياست مورد استفاده قرار بگيرد.

زمينه و هدف: سرمايه اجتماعي يکي از عوامل مهم در امر توسعه اجتماعي و رفاه اجتماعي مي باشد. اين تحقيق به بررسي عوامل موثر بر شکل گيري سرمايه اجتماعي در بين جوانان18 -29 ساله شهر ايلام مي پردازد.
روش کار: اين تحقيق، پيمايشي مي باشد که از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماري، جوانان 18-29 ساله شهر ايلام وجمعيت نمونه 400 نفر است. روش انتخاب نمونه، خوشه اي چند مرحله اي است.
يافته ها: يافته هاي به دستامده نشان داد که متغيرهاي مستقل بجز تحصيلات و اشتغال با سرمايه اجتماعي رابطه معني داري دارند و در مجموع هفت فرضيه مورد تاييد قرار گرفت و دو فرضيه رد شد، بدين صورت که رابطه معني داري بين ميزان تحصيلات و سرمايه اجتماعي و هم چنين اشتغال و سرمايه اجتماعي مشاهده نشد.
بحث: بر اساس تحقيقات انجام گرفته، بين سرمايه اجتماعي و متغيرهاي مستقل، روابط معني داري وجود دارد و از ديدگاه هاي اين تحقيقات، در اين پژوهش استفاده شده است.
نتيجه گيري: پيشنهاد مي گردد به منظور افزايش سرمايه اجتماعي، برنامه ريزي هاي جامعي در زمينه مشارکت رسمي و غير رسمي براي نسل جوان صورت گيرد و با توجه به تاثير مهاجرت بر سرمايه اجتماعي، برنامه ريزي دقيقي براي جلوگيري از مهاجرت به شهرها صورت گيرد.

زمينه و هدف: در ايران توليد بستني غيرپاستوريزه تحت عنوان سنتي بسيار رايج است. از آنجايي که در تهيه و توزيع اين فرآورده شرايط پاستوريزاسيون و بهداشت فردي بطور کامل رعايت نمي گردد، احتمال بروز مسموميت و عفونت هاي غذايي افزايش مي يابد. اين مطالعه به منظور ارزيابي آلودگي بستني هاي سنتي به اشريشاکلي و انتروباکترياسه به عنوان شاخص آلودگي انجام گرديد.
روش کار: در اين مطالعه که به صورت توصيفي- تحليلي انجام گرديد، تعداد 100 نمونه بستني سنتي بطور تصادفي از کليه مراکز توليد و فروش بستني شهر گرگان در شش ماهه اول 1388 برداشت و با رعايت استاندارد در شرايط استريل به آزمايشگاه مواد غذايي منتقل و آزمون هاي ميکروبي روي نمونه ها انجام و سپس نتايج حاصله با استاندارد ايران مقايسه شدند.
يافته ها: يافته هاي تحقيق نشان داد که ميزان آلودگي نمونه هاي بستني به اشريشاکلي و انتروباکترياسه به ترتيب حدود 36 و 11 درصد و در مجموع حدود 40 درصد از کل نمونه هاي اخذ شده قابليت مصرف نداشتند. ميزان آلودگي نمونه هاي بستني به اشريشياکلي بيش از 3 برابر انتروباکترياسه بود. رابطه بين ميزان آلودگي با سطح سواد، رعايت بهداشت فردي متصديان و همچنين وضعيت بهداشت محيط اماکن از نظر آماري معني دار بود.
نتيجه گيري: منبع اصلي آلودگي ميکروبي در مراکز تهيه و توزيع بستني سنتي، استفاده از شيرهاي غيرپاستوريزه، عدم رعايت مقررات بهداشتي شامل بهداشت فردي، عدم شستشو و گندزدايي صحيح ظروف مورد استفاده بود. جهت جلوگيري از وقوع مسموميت هاي ناشي از مصرف اين بستني ها، پاستوريزاسيون شير و رعايت بهداشت فردي و کنترل نظارت بهداشتي مراکز تهيه و توزيع الزامي مي باشد. با توجه به نتايج اين مطالعه لازم است مسئولين بهداشتي زمينه را براي تبديل وضعيت تهيه و توزيع بستني از سنتي به صنعتي فراهم آورند.

زمينه و هدف: يکي از فاکتورهاي مهم در بحث کنترل کيفيت آب پتانسيل خورندگي و رسوبگذاري آن مي باشد، چرا که ميزان اين فاکتورها نقش بسيار موثري در سيستم انتقال و توزيع آب آشاميدني، از نظر جنبه هاي اقتصادي و بهداشتي مي تواند ايفا نمايد. هدف از انجام اين تحقيق ارزيابي کيفيت شيميايي، ميزان خورندگي و رسوبگذاري آب شرب شبکه آبرساني شهر اردبيل و ارائه راهکارهاي لازم جهت حل مشکلات احتمالي بوده است.
روش کار: در اين مطالعه که به صورت توصيفي – مقطعي و در فصل پاييز 1388 انجام گرفت با تقسيم بندي شهر به 12 بلوک در دو مقطع زماني، نيمه اول مهرماه و نيمه دوم آذر ماه نمونه برداري صورت گرفت. پارامترهاي قليائيت، سختي کلسيم، هدايت الکتريکي، دما و pH مورد آناليز واقع شدند. مراحل نگهداري، انتقال و آزمايش نمونه ها مطابق روشهاي استاندارد انجام و با استفاده از دو شاخص لانژليه (LSI) و رايزنر (RSI) پتانسيل خوردگي و رسوب گذاري محاسبه و برآورد گرديد.
يافته ها: نتايج حاصل از آزمايشات و محاسبات نشان داد ميانگين انديس LSI در مراحل اول و دوم بترتيب -0.23 و -0.46 و ميانگين شاخص رايزنر در مرحله اول و دوم به ترتيب 7.98 و 8.37 بود. بر اساس انديس LSI آب مشروب موجود در شبکه آب شرب در مرحله اول در 9 مورد و در مرحله دوم همه ايستگاهها تمايل به خورندگي وجود داشته است؛ و بر اساس انديس RSI در مرحله اول 6 مورد تمايل به خورندگي و بقيه متعادل و در مرحله دوم 10 مورد از ايستگاهها تمايل به خورندگي داشته و بقيه وضعيت تعادلي نسبي داشته اند.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج و يافته هاي به دست آمده آب شرب موجود در شبکه آبرساني شهر اردبيل تا حدي تمايل به خورندگي داشته و بايستي کنترل کيفيت آب بر اساس پارامترهاي مورد استفاده از جمله تنظيم PH، قليائيت، سختي و... همراه با استفاده از مصالح و لوله هاي مقاوم در برابر خوردگي در شبکه آب مشروب مورد توجه ويژه قرار گيرد.

زمينه و هدف: مالاريا بيماري پروتوزوئري است که از گزش پشه آنوفل حادث مي شود و با درگير کردن بيش از يک ميليارد نفر در سال باعث مرگ و مير بيش از 3 ميليون نفر در سال مي شود. ابتلاي به اين بيماري ضربات اقتصادي زيادي را به دولت وارد مي سازد. ايران در سال هاي اخير پذيراي حدود 2 ميليون پناهنده افغاني بوده است و اين پناهندگان مشکلات فراواني از نظر کنترل مالاريا در کشور ما بوجود آورده اند. اين مطالعه به اپيدميولوژي مالاريا در شهرستان رفسنجان با توجه به متغيرهاي درگير در آن مي پردازد و پيشنهادهايي در اين زمينه تقديم مي کند.
روش کار: اين مطالعه توصيفي بوده به بررسي اپيدميولوژي مالاريا در طي سالهاي 1384 تا 1387 مي پردازد. افراد علامتدار به مراکز پزشکي خصوصي يا دولتي در نواحي مختلف شهرستان رفسنجان مراجعه مي کردند و سپس به مراکز بهداشت مبارزه با مالاريا ارجاع داده مي شدند، سپس پرسشنامه اي توسط پرسنل بهداشت با استفاده از فرم اطلاعات فرد مصدوم پر مي شده است. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است.
يافته ها: در طي سالهاي 1384ـ1378 بروز ابتلا مالاريا در رفسنجان پس از بازگشت افاغنه به کشورشان سير رو به کاهش داشته است. بيشترين آمار مربوط به سال 1379 با 62 نفر درصد هزار نفر و کمترين آمار مربوط به سال 1384 با 29 نفر درصد هزار نفر بوده است. بيشتر مبتلايان را مردان با %92.3 تشکيل داده اند. بيشتر مبتلايان را کارگران که جمعا بالغ بر %85.7 افراد بودند را تشکيل مي داده اند همچنين %98.9 مبتلايان افغاني بوده اند. بيشترين گروه سني 29ـ20 سال با %46.2 بوده است.
بحث: با توجه به کاهش بروز ابتلا به مالاريا در رفسنجان در طي سالهاي 1384ـ1379 در حالي که هنوز اکثريت مبتلايان را افاغنه تشکيل مي دهند پيشنهاد مي شود:
1ـ پرسشنامه هاي طرح شده جهت ثبت اطلاعات دقيق تر پر شوند و با نظم پيش تري نگهداري شوند.
2- کارگران فصلي با رعايت موازين بهداشتي از نظر بررسي بيماريهاي واگيردار و اپيدميک به کار گرفته شوند.
3- آموزش بهداشت و پيشگيري بيماريهاي اپيدميک در سطوح مختلف عامه، مردم پرسنل بهداشتي، پزشکان داده شود.
4- کنترل مرزها از نظر بهداشت مهاجران خصوصا در مرزهاي شرقي کشور عزيزمان صورت بگيرد.

زمينه و هدف: با توجه به اينکه آموزش باليني نيمي از زمان برنامه آموزشي دانشجويان پرستاري را شکل مي دهد، بخش بسيار مهم و تاثيرگذاري در آموزش پرستاري مي باشد. يکي از نکات بسيار مهم در آموزش باليني ارتقاء کيفيت آن است که مستلزم بررسي مستمر وضعيت موجود، شناخت نقاط قوت و اصلاح نقاط ضعف است. در اين راستا اين پژوهش با هدف تعيين وضعيت آموزش باليني از ديدگاه دانشجويان پرستاري دانشگاه علوم پزشکي شهراردبيل انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصيفي- مقطعي مي باشد که در آن پرسشنامه اي در 5 حيطه اهداف و برنامه آموزشي، عملکرد مربي، تعامل دانشجو با پرسنل و بيمار، امکانات و تجهيزات محيط باليني و سيستم ارزشيابي توسط 90 نفر از دانشجويان پرستاري مشغول به تحصيل در دوره روزانه و شبانه دانشگاه تکميل گرديد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري توصيفي و تحليلي تجزيه و تحليل گرديد.
يافته ها: از ديدگاه واحدهاي پژوهش، وضعيت آموزش باليني در حيطه هاي عملکرد مربيان، اهداف و برنامه هاي آموزشي در حد خوب و در حيطه هاي امکانات محيط باليني، تعامل دانشجو با پرسنل و سيستم ارزشيابي در حد متوسط بود. همچنين تجزيه تحليل داده ها نشان داد بين دوره تحصيلي، بومي يا غير بومي بودن، ترم تحصيلي ،اقامت داشتن يا نداشتن در خوابگاه با وضعيت آموزش باليني ارتباط معني داري وجود نداشت.
نتيجه گيري: نظربه اينکه کيفيت محيط آموزشي در فرايند ياددهي و يادگيري به شدت موثر مي باشد لازم است در خصوص ارتقاء امکانات و تجهيزات محيط باليني، آموزشي تر نمودن محيط هاي باليني، توجيه پرسنل بخشها و طراحي سيستم ارزشيابي مناسب تمهيدات لازم اتخاذ گردد.

زمينه و هدف: آهن يکي از عناصر مورد نياز در ترکيب غذايي شيرخواران و کودکان است و براي رشد سلول هاي بدن لازم است. اين مطالعه با هدف ارزشيابي نحوه مصرف قطره آهن درکودکان 24-8 ماهه و برخي عوامل مرتبط با آن در مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتي شهرستان گرگان انجام شد.
روش کار: اين مطالعه توصيفي تحليلي در سال 1388 بر روي 400 نفر انجام شد که به روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شدند. ابزار گردآوري اطلاعات پرسشنامه اي روا و پايا بود. داده هاي جمع آوري شده در نرم افزار آماري SPSS وارد و از طريق آمار توصيفي به صورت توزيع فراواني و درصد و ميانگين و انحراف معيار، و از طريق آزمونهاي آماري کاي اسکوئر و ANOVA مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. ضريب اطمينان 95 درصد در نظرگرفته شد.
يافته ها: 248 نفر (62%) از مادران قطره آهن را بطور مرتب به کودک خود مي دادند، 141 نفر (%35.2) گاه به گاه و 11 نفر (%2.8) اصلا نمي دادند. بيشترين دليل ندادن مرتب قطره آهن مربوط به فراموشي مادر (%33.9) بود. بين وضعيت مصرف قطره آهن با ميزان آگاهي و سطح تحصيلات مادران ارتباط معني دار آماري مشاهده شد (P<0.05).
نتيجه گيري: آگاهي و عملکرد مادران مورد بررسي نسبت به ديگر مطالعات انجام گرفته در سطح کشور بهتر است ولي بيش از يک سوم آنها در اين زمينه عملکرد مناسبي نداشتند. با توجه به اهميت مصرف مرتب قطره آهن در شيرخواران زير دو سال، مداخله و آموزش مناسب به اين گروه از مادران در جهت افزايش مصرف مرتب قطره آهن توصيه مي شود.

زمينه و هدف: اعتياد از جمله مواردي است که سلامت انسان ها را تهديد مي کند. با مطالعه روند اعتياد در کشور مشاهده مي شود که ميزان معتادان تقريبا هر 12 سال، دو برابر شده و سالانه 8 درصد بر جمعيت آنان افزوده مي شود. تحقيقات نشان داده يکي از عوامل خطر در گرايش به اعتياد، بيکاري است. پژوهش حاضر با هدف مقايسه وضعيت اقتصادي- اجتماعي، رفتارهاي مذهبي، هدفمندي و اميد به آينده در بيکاران مصرف کننده مواد مخدر و بيکاراني که مواد مخدر مصرف نکرده اند و شناخت برخي از عوامل پيشگويي کننده مصرف مواد مخدر در بيکاران انجام شده است.
روش کار: اين پژوهش يک مطالعه مورد- شاهدي بود در سال 86 انجام شد. 200 نفر از بيکاران مرد 20 تا 30 ساله مراجعه کننده به مراکز کاريابي شهر اصفهان با نمونه گيري خوشه اي از چهار مرکز کاريابي در نواحي چهارگانه شهر اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه ها به دو گروه تقسيم شدند: گروه اول کساني بودند که براي اولين بار در مدت بيکاري مواد مصرف کردند (65 نفر) و گروه دوم کساني بودند که با وجود بيکاري هرگز مواد مصرف نکردند (135 نفر). دو گروه از نظر وضعيت اقتصادي- اجتماعي، رفتارهاي مذهبي و اميد به آينده با يکديگر مقايسه گرديدند.
يافته ها: نتايج آزمون رگرسيون لجستيک نشان داد اميد به داشتن يک زندگي نسبتا مطلوب در 10 سال بعد (OR=0.985, CI=0.973-0.998, P=0.024)، روزه گرفتن (OR=0.985, CI=0.976-0.995, P=0.004) و پرهيز از گناهان جنسي (OR=0.988, CI=0.977-0.998, P=0.025) مي توانند پيش بيني کننده مصرف مواد در بيکاران باشند.
نتيجه گيري: اميد به آينده و انجام رفتارهاي مذهبي به عنوان پيش بيني کننده هاي مصرف مواد در بيکاران شناخته شد. پيشنهاد مي شود سياستگذاران در برنامه هاي کلان پيشگيري از اعتياد اين موارد را مد نظر قرار دهند.

زمينه و هدف: سل از مهمترين علل مرگ و مير در کشورهاي جهان سوم است که باعث مرگ و مير ساليانه بيش از 8 ميليون انسان در سراسر جهان شده است. اين تحقيق به بررسي پارامترهاى اپيدميولوژيک سل در پنج سال (1380 تا 1384) در رفسنجان پرداخته و نقاط قوت و ضعف سيستم بهداشتي را دراين رابطه بررسي کرده است.
روش کار: در اين مطالعه توصيفي کليه مسلولين مراجعه کننده به مراکز بهداشت رفسنجان بررسي شدند. متغيرها شامل سن، جنس، سال ثبت مورد سل، مليت، محل سکونت، نوع بيماري، موفقيت در درمان، نتيجه اسمير قبل و بعد از درمان هستند. داده ها بر اساس پرسشنامه جمع آوري و سپس در نرم افزار SPSS تجزيه و تحليل شدند.
يافته ها: 239 بيمار شناسايي شدند. اکثرا يعني 148 نفر افغاني بودند. بيشترين تعداد را مسلولين ريوي (199 نفر) تشکيل ميدادند. روند مبتلايان تقريبا سير نزولي داشته است. با توجه به اينکه در اين سالها افاغنه به کشورشان بازگشته اند. نسبت ابتلاي زنان به مردان و ساکنين شهر نسبت به روستا بيشتر بوده. اکثريت بين 21 تا 30 سال داشته اند و اکثرا تحت درمان چهار دارويي قرار گرفتند و اسمير خلطشان بعد از درمان منفي شد. از موارد سل ريوي، قبل از شروع درمان، در %16.5 موارد و بعد از درمان هم در %22.5 موارد اسمير گرفته نشده است.
نتيجه گيري: بيماريابي و پيشگيري در افاغنه با توجه به اکثريت آماري آنان بايد بيشتر انجام شود. بعلت ارتباط زنان مسلول با کودکان و آمار بالاترشان، شناسايي آنها مهمتر است. گرچه اکثر بيماران با موفقيت درمان شده اند ولي در مسلولين ريوي ميزان اسمير خلط انجام شده قبل و بعد از شروع درمان ناکافي بوده است که بايد توجه بيشتري شود. سن ابتلا در رفسنجان نسبت به مناطق ديگر پايين است، که مي تواند به علت مهاجرت افغان هاي جوان براي کار باشد.

زمينه و هدف: اضطراب حالت ناخوشايند مواجهه با شرايط نامطلوب و غير قابل کنترل در انسانهاست. ورود به دانشگاه و رويارويي با محيط تازه در بسياري موارد زمينه ساز اضطراب در دانشجويان مي گردد که به طور خاص در مورد دانشجويان پزشکي و پيراپزشکي با توجه به محيط کاري پراسترس اين مساله جدي تر مطرح مي گردد. اين نشانه ها به ويژه در دختران دانشجو شايع تر است. با توجه به اينکه اضطراب رابطه مهمي با يادگيري داشته و مي تواند عملکرد دانشجويان را متاثر سازد، در اين مقاله به ارزيابي وضع اضطراب در دانشجويان دختر رشته هاي پزشکي و پيراپزشکي دانشگاه علوم پزشکي مشهد پرداخته شده است.
روش کار: اين بررسي يک مطالعه از نوع توصيفي مقطعي بود، جامعه پژوهشي را دانشجويان رشته هاي پزشکي و پيراپزشکي تشکيل مي دادند. تعداد 150 نفر از دانشجويان دختر رشته هاي پزشکي و پيراپزشکي به روش تصادفي ساده انتخاب و با پرسشنامه اضطراب اشپيل برگر، مورد ارزيابي قرار گرفتند. دانشجوياني که سابقه استرس هاي بارز مثل فوت نزديکان يا بيماريهاي طبي جدي يا طلاق يا حوادث ناگوار داشتند، از مطالعه کنار گذاشته شدند، لذا تعداد نمونه ها به 136 مورد محدود شد. نتايج با استفاده. از نرم افزار SPSS و با آزمون (Chi-Square)، آزمون exact test و کروسکال واليس مورد بررسي قرار گرفتند.
يافته ها: دانشجويان مورد مطالعه شامل 46 نفر اينترن، 46 نفر استاجر و 44 نفر دانشجوي پيراپزشکي بودند، %67.6 مجرد و %32.4 متاهل بودند. اضطراب آشکار با شدت متوسط تا شديد در %45.6 اينترنها، %36.9 اکسترنها و |%20.5 دانشجويان پيراپزشکي وجود داشت و اضطراب پنهان با شدت متوسط تا شديد در %43.5 اينترنها، %32.6 اکسترنها و %20.5 از دانشجويان پيراپزشکي ديده شد و شدت اضطراب در گروه پيراپزشکي به طور معني داري کمتر بود. با حذف عامل مداخله گر وضعيت تاهل، تفاوت شدت اضطراب آشکار بين مقاطع تحصيلي مختلف از بين رفت، در حالي که تفاوت در شدت اضطراب پنهان همچنان باقي بود.
نتيجه گيري: دانشجويان دختر رشته پزشکي بيش از دانشجويان پيراپزشکي تحت فشارهاي استرس بوده و داراي نشانه هاي اضطراب مي باشند، لذا توجه ويژه به سلامت روان و کاهش منبع استرس اين افراد ضروري است.