0

اولین روز دبستان بازگرد

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

اولین روز دبستان بازگرد

اولین روز دبستان بازگرد

 

اولین روز دبستان بازگرد
 کودکی ها شاد و خندان باز گرد

باز گرد ای خاطرات کودکی
 بر سوار اسب های چوبکی

خاطرات کودکی زیباترند
 یادگاران کهن مانا ترند

درسهای سال اول ساده بود
 آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس
 روبه مکار و دزد و چاپلوس

روز مهمانی کوکب خانم است
 سفره پر از بوی نان گندم است 

کاکلی گنجشککی باهوش بود
 فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز و سرمای شدید
 ریز علی پیراهن از تن می درید 

تا درون نیمکت جا می شدیم
 ما پر ازتصمیم کبری می شدیم

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
 یک تراش سرخ لاکی داشتیم 

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود
 برگ دفتر ها به رنگ کاه بود 

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
 خش خش جاروی با پا روی برگ

همکلاسیهای من یادم کنید
 باز هم در کوچه فریادم کنید 

همکلاسیهای درد و رنج و کار
 بچه های جامه های وصله دار

بچه های دکه سیگار سرد
 کودکان کوچک اما مرد مرد 

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
 جمع بودن بود و تفریقی نبود

کاش می شد ميشديم باز کوچک
 لا اقل یک روز کودک می شدیم 

یاد آن آموزگار ساده پوش
 یاد آن گچها که بودش روی دوش

ای معلم نام و هم یادت به خیر
 یاد درس آب و بابایت به خیر

 ای دبستانی ترین احساس من
 بازگرد این مشقها را خط بزن

 "به یاد دوران شیرین دانش آموزی"

خدایا معلمان عزیز مرا هر جاکه هستند حفظ کن و سلامت و شاد بدار

یک شنبه 30 فروردین 1394  1:13 PM
تشکرات از این پست
borkhar
دسترسی سریع به انجمن ها