0

"اللهم ارزقنا توفیق الطاعه" درسنامه منتظران امام عصر(عج)

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

"اللهم ارزقنا توفیق الطاعه" درسنامه منتظران امام عصر(عج)

 

خبرگزاری شبستان: دعای "اللهم ارزقنا توفیق الطاعه" درسنامه گرانبهايي است كه در پيكره نيايش انشاء شده است و آموزندة اوصافي است كه مطلوبِ آخرين ذخيره الهي است. آراستگي به فضائل بیان شده در این دعا، براي هر منتظر راستين بايسته است و شايد بتوان گفت كه اين دعا سرچشمه همة صفاتي است كه براي منتظران راستين آن حضرت شايسته مي‌باشد.[1]

اين دعا آرزوهاي امام زمان(ع) است كه انسان‌ها، توفيق بندگي و دوري از معصيت را پيدا كنند و در راه به دست آوردن يك جامعه ايده‌آل و زمينه‌ساز براي امر ظهور، تلاشي در خود تحسين داشته باشند. دقت در مضامين دعا و عمل به آن، بهترين راه‌ كار جلب رضايت آن عزيز است. رضايتي كه خشنودي خداي متعال را در برخواهد داشت و بهشت قرين پاداش اين رضايت خواهد بود.

براي شخص منتظر هيچ ارزشي بالاتر از لبخند رضايت امام منتظَر نيست كه با اين فرازها محقق مي‌گردد. اين دعا از مفاهيم عميق و عالي‌ برخوردار است كه گويي درس‌هاي فرهنگي و اخلاقي بسيار مفيدي را امام زمان(ع) در لباس دعا، به منتظرانش آموخته است. درس‌هايي سازنده در بيست و شش فراز كه لازمة يك جامعة زمينه‌ساز خواهد بود. به راستي اگر تك‌تك اصناف به صفت مخصوص خود متصف شوند راه براي برپايي گلستان وعده شده براي بشريت، هموار خواهد شد.

دعای "اللهم ارزقنا توفیق الطاعه" دعایی است كه منتصب به حضرت حجت(ع) است. اولین كسی كه آن را نقل می كند، مرحوم كفعمی در المصباح[2] و بلدالامین[3] است. ایشان این دعا را در زمره ادعیه مأثوری كه نام خاصی ندارد اما فضائل آن مشهور است، ذكر می كند و دعا را روایت شده از حضرت می داند.[4]

برای دسترسی به متن كامل این دعا علاوه بر مفاتیح الجنان[5] می­توانید به منتخب الاثر[6]ِ، آیت الله صافی و مفاتیح نوین[7]، آیت الله مكارم و صحیفة المهدی[8]، اثر الشیخ عیسی الاهری و نیز موسوعة كلمات الامام المهدی[9]، از موسسه الامام الهادی، مراجعه نمایید.

در میان شرح های فارسی بر این دعا، كلام آیت الله جوادی در كتاب امام مهدی موجود موعود، متمایز از دیگر شرح ها است. جناب آقای مهدی نیلی پور، شرح خود بر این دعا را «گلواژه های اخلاق در نیایش امام زمان» نام نهاده اند. نسخه ای خطی به زبان عربی از مرحوم عبدالله بن صالح السماهیجی متوفای 1135 ق است كه در خاتمه كتاب «منیة الممارسین فی اجوبة سوالات الشیخ یاسین» به شرح مختصر این دعا می پردازد.

 

اللّهُمَّ ارزُقنا تُوفيقَ الطاعَة

"خدایا توفیق اطاعت و بندگی را روزی ما كن"

آیت الله جوادی آملی در هفت فراز اول دعا به وظايف شخصي منتظران اشاره داشته و در شرح این فراز می فرمایند: «هر منتظري بايد اهل پيوند با خداوند بزرگ باشد و ضمن درخواست روزي در ابعاد ذيل، براي دروني كردن و استقرار اين صفات در خويش تلاش كند:

أ. توفيق طاعت:

منتظر راستين هم اهل اطاعت خدا، پيامبر(ص) و امام معصوم(ع) است و هم توفيق چنين فرمانبري را همواره از خداي سبحان مي خواهد: اللّهمّ ارزقنا توفيق الطاعة.»[10]

حيات انسان‌ها بدون رزق و روزي از طرف خداي متعال، به نيستي مبدّل مي‌گردد كه همه موجودات در حيات خويش محتاج عنايت رب العالمين هستند كه اين روزي نيز از طرف او كه مهربان است و رئوف، نازل شده است اما آنچه مهم است روزي معنوي است كه مورد غفلت قرار گرفته شده است كه اگر جسم ما خوراك مي‌خواهد و پوشاك و استراحت، روح ما هم نيازمند خوراك و پوشاك... است و بدون اين رزق، روح در افسردگي امراض مي‌افتد و در نهايت مرگ نصيبش مي‌شود. در حاليكه جسم زنده است و حركتش را دارد كه در روايات اهل‌بيت به اين شخص مردة متحرك اطلاق شده است. چگونه مي‌شود انساني كه بُعد ملكي و ملكوتي دارد بدون توجه به نيازهاي بُعد ملكوتي‌اش حركت را در مسير زندگي و بندگي ادامه دهد.

و اينكه در ادعيه، تعبير به رزق در مورد رزق‌هاي معنوي بيشتر به كار رفته است از اهميت رزق معنوي و رسيدگي به جنبة ملكوتي انسان حكايت دارد:

"خدايا! رابطه نيك با خويشاوندانم و حج قبول شده و عمل نيك موردپسند به من روزي گردان»[11] «خدايا! قلب خاشع و خاضع و هر انساني از خوف خودت و بدن صابر با زبان ذاكر، يقين راستين، روزي گسترده و علم مفيد به من روزي گردان»[12]  «خدايا!‌ دل پاك و پاكيزه به من روزي كن.»[13] «خدايا! شيريني تلاوت قرآن را روزي‌مان فرما.»[14] «خدايا! روزيمان كن حج خانة خودت، و زيارت قبر پيامبرت را.»[15]

روزي حارث به پيامبر اكرم(ص) عرض كرد: از خداي متعال بخواهيد مقام شهادت را نصيبم گرداند. حضرت فرمود: «خدايا مقام شهادت را به حادثه روزي گردان.»[16]طولي نكشيد كه حارث در جنگ احد به شهادت رسيد.

نتيجه اينكه روزق و روزي‌، معنايي وسيع دارد كه رزق مادي و معنوي را در بر‌مي‌گيرد و آن‌چه مهم است و مورد غفلت قرار گرفته اين است كه هنگام خواندن خداي رزق، اول امور معنوي را در نظر داشته باشيم كه ماديات نصيب كفار و حيوانات هم شده است.

امام علي(ع): در شگفتم از كساني كه در مورد غذاي جسم اهتمام دارند كه زيان‌بخش نباشد ولي در مورد غذاي روح كه زيانبخش نباشد بي‌توجه و غافل هستند.[17]

شرط بهره‌گيري از روزي‌هاي معنوي، توفيق است و منظور از آن اين است كه كارهاي انسان، موافق فرمان خدا و بر وفق مراد و هماهنگ با اهداف، آسان گردد و اسباب كار به راحتي فراهم شود. كه اين آسان‌سازي گاهي دروني است كه شرايط روحي را براي پيروزي فراهم مي‌سازد و گاهي بيروني است كه شرايط را در محيط خارج آماده كرده و زمينة موفقيت را مهيا مي‌كند. و اين هر دو عنايتي است از طرف پروردگار كه زمينه رشد و توسعه و شكوفايي شخصيت انسان را فراهم كرده باعث سرعت تعالي او مي‌شود.

در كلام اميرالمؤمنين(ع) توفيق و عنايت الهي نخستين نعمت است. سرلوحة سعادت و رستگاري و سرسلسله اصلاح و برترين عمل مي‌باشد و هيچ رهبر و راهنمايي برتر از توفيق نيست و هيچ نعمتي ارجمندتر از نعمت توفيق پيدا نمي‌شود.[18]

در معناي توفيق كلام ديگري از امام صادق(ع) مي‌تواند ره‌آورد روشني در فهم اين كلمة مهم باشد.

"هرگاه بنده‌اي فرمان خدا را به جاي آورد، كار او موافق و هماهنگ با فرمان خداست و چنين بنده‌اي، به عنوان بنده موفق ناميده مي‌شود. و هرگاه بنده‌اي اراده گناه كند، ولي ياري خداوند،‌ بين او و گناه جدايي بيندازد، توفيق الهي نصيب اين بنده شده است. اما اگر خداوند بين او و گناه،‌ مانع نشود، «نشانه آن است كه او را به خودش واگذار كرده و از توفيق محروم ساخته است.»[19] واضح است كه خداوند حكيم است و با حكمت و علمي كه به اعمال گذشته افراد دارد توفيق يا عدم توفيق را نصيب مي‌سازد.

 

عوامل كسب توفيق:

توفيق، باارزش‌ترين موهبت الهي، و براي مؤمن از نان شب واجب‌تر است. « مؤمن نيازمند سه خصلت است؛ اول توفيقي از جانب خدا.»[20] و كوشش انسان بدون توفيق به ثمردهي نمي‌رسد و موجب رشد و ترقي انسان نمي‌گردد. «هيچ كوششي بدون توفيق به ثمر نمي‌رسد»[21] از اين‌رو اشارهاي گذرابه بعضي از عوامل كسب توفيق مي‌نمائيم.

1- درخواست از خداي متعال

امام سجاد(ع) در دعا و نيايش به محضر پروردگار عالميان: «خدايا! مرا به آنچه پاك‌ترين است موفق كن» و در جاي ديگر: «خدايا! در ماه رمضان،‌ مرا براي درك شب قدر توفيق بده به گونه‌اي كه در صف محبوب‌ترين و پسنديده‌ترين بندگان درگاهت قرار گيرم»[22]

در قسمت آخر عهدنامه مالك اشتر، حضرت علي(ع) مي‌فرمايند: «و از خدا مي‌خواهم كه با رحمت گسترده و نيروي بي‌كران كه در برآوردن هر حاجتي دارد، مرا و تو را در هرچه رضاي او است توفيق دهد»[23]

2- سلامتي روح و جسم

3- محيط سالم

4- غذاي پاك

5-همنشين شايسته

6- توكل به خدا

7- صبر و حوصله

8- برقرار نمودن رابطه تنگاتنگ با خالق

9- مهرباني و رحم داشتن نسبت به همگان حتي حيوانات

10-درود فرستادن بر محمد آل او

11- ياد خدا و اهل‌بيت(ع)

12- حمد و شكر بر توفيق داده شده كه باعث دوام نعمت توفيق مي‌گردد.

امام علي(ع) در سرآغاز فرازي از خطبه‌شان فرمودند: «خدا را سپاس مي‌گوئيم كه به ما را توفيق اطاعتش و ترك معصيتش را بخشيده است»[24]

كمر همت بنديم براي آرزوي شيرينش، هوي و هوس را دربند كرده به طاعت خداي متعال روي آوريم كه توفيق طاعت، دنيا و آخرت را آباد كرده نشاط و خرسندي و رضايت از زندگي را نصيب انسان مي‌كند.

 

و بُعدَ المَعصِیَة                

"و دوری از گناه را به ما روزی كن"

آیت الله جوادی آملی دومین صفتی كه درونی كردن آن را برای منتظر لازم می­دانند، «دوري از معصيت» است. ایشان می فرمایند:

"گناهان، موانع مسير حركت به سوي خدا و مهمترين عامل سقوط انسان اند، از همين رو منتظر حقيقي امام عصر(عج) بايد ضمن درخواست توفيق الهي در ترك گناهان، سعي بليغ خويش را در تحقق چنين صفتي به كار گيرد. گفتني است گناهان، هر چند به كوچك و بزرگ (صغيره و كبيره) قسمت شده اند، هر نافرماني خداي متعالي گناهي بزرگ است: و بُعد المَعصية.»[25]

گناه، سنك راه است. راهي كه انسان و منتظر آغاز نموده است تا به رضايت امامش نائل شود و مسير را در زمينه‌سازي ظهور و ياري امام عصر(ع) طي كند. انتظار با انجام معصيت سازگار نيست كسي كه منتظر امام نور است از تاريكي و تيره‌گي گناه فاصله دارد. معمول نيست كه منتظر روشنايي باشيم اما چراغ‌هاي پيش رويمان را با معصيت از بين ببريم.

حال اين معصيت يا نسبت به خداست كه فرمود: «من اگر پروردگار را عصيان كنم از مجازات روز بزرگ مي‌ترسم»[26] كه در اين معصيت هرچند گناهان به كبيره و صغيره تقسيم شده‌اند اما هر نافرماني خداي متعال  نسبت به او، گناهي بزرگ است.

يا نسبت به رسول و ائمه اطهار است: «و براي انجام گناه و تعدي و نافرماني رسول نجوا مي‌كنند»[27]در دعاي ندبه نيز از خداوند براي پيروي از امام زمان (ع) و دوري از معصيت ايشان طلب كوشش مي‌كنيم.«خداوندا! ما را در اداي حقوق او و در تلاش براي فرمانپذيري از او و دوري از نافرماني‌اش ياري فرما»[28]

و يا نسبت به والدين است كه حق بزرگي و گردن انسان دارند و رضايتشان قدمي است در راستاي رضاي امام (ع) «يحيي (ع) نسبت به پدر و مادرش نيكوكار بود و در برابر آن‌ها متكبر و نافرمان نبود»[29]

دوري از معصيت همان تقوي است كه در آيات قرآن مامور شده‌ايم به درجة نهايي آن دست يابيم و حق آن را ادا نمائيم. «حق تقوي الهي را مراعات نمائيد»[30]و در مرحله پايين‌تر در حد توان بايد دنبال تقوا باشيم. «در حد توان تقواي الهي داشته باشيد»[31]و مهم‌تر از همه شرط همراهي امام زمان (ع) را در قرآن تقوا قرار گرفته است. «تقوا الهي داشته باشيد و با صادقين همراهي كنيد.»[32] در روايات اهل بيت عليهم السلام، صادقين چهارده معصوم و در زمان ما، امام عصر (ع) معرفي شده‌اند.

 

و صِدقَ النِّیَة  

"و صداقت در نیت را به ما روزی كن"

حضرت استاد تحت عنوان «نيت خالصانه» می­فرمایند: «اصلاح انگيزة اعمال (نيت) و خلوص هر چه بيشتر از هر شائبه شرك و ريا در جميع مراتبش، به گونه اي كه چيزي جز اطاعت امر الهي و انجام دادن آنچه موجب رضاي حق است در نيّت انسان سهم نداشته باشد، از وظايف اهل انتظار است: و صدْق النيّة.»[33]

اينكه مؤمنين دائماً در نماز هستند منظور جاري بودن انگيزه الهي آن‌ها در همة امور است كه نيت خدايي، خواب و خوراك را به عبادت تبديل مي‌كند. اي ابوذر بايد در هر چيزي نيت صالح داشته باشي، حتي در خواب و خوراك را نيت خالص، عمل را به خلوص مي‌كشاند و انسان خالص در محضر ربوبي، رو سفيد است.

آنچه ما را به مقام انتظار و رضايت حضرت بقية الله مي‌رساند عمل است و اساس عمل، نيت است. «نيت اساس و بنيان عمل است»[34] و قلب سليم است كه توفيق بندگي و دوري از معصيت نصيبش شده است كه اين قلب با نيت خالص به دست مي‌آيد. «صاحب نيت صادق، صاحب قلب سليم است».[35]

 

و عِرفانَ الحُرمَة  

"و شناختن آنچه حرمتش لازم  است روزیمان كن"

"شناخت محرّمات الهي" صفت دیگری است كه استاد جوادی آملی لازم می­دانند، درونی شود: « ترك معاصي، شدني نيست مگر با شناخت چيزهايي كه خداوند سبحان با حكمت بالغه اش بر بندگانش حرام كرده است. و چون حرام يعني آنچه دريدن پرده آن روا نيست خواه آن چيز، حق باشد يا دين و يا قانون و يا ... منتظري كه محرمات الهي را نشناسد و حريم آن را پاس ندارد. چه بسا به شكستن حريم آن ها گرفتار آيد، از اين رو شناختن محرمات الهي ضروري است: و عرفان الحرُمة»[36]

دوري از معصيت، محقق نمي‌شود مگر با شناخت حرام‌ها و حرمت يعني آنچه از حقوق خدا كه انجام دادن آن واجب باشد يا حقي كه نپذيرفتن و شكستن آن حرام باشد.

در فرهنگ ديني براي همه كس و همه چيز حريم و حرمتي قرار داده شده كه رعايت آن حرمت‌ها بر همگان واجب است. «و هر كس حرمات را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براي او بهتر است»[37] حرمت رسول خدا، حرمت آل رسول مخصوصا در زمان ما آخرين بازمانده از آل رسول، حضرت مهدي(ع) و حرمت قرآن، حرمت كعبه و حرمت مومن كه در روايات نيز مورد اشاره قرار گرفته‌اند، از بزرگترين حريم‌ها هستند.

با حفظ اين حدود حرمت‌هاست كه شخص منتظر صلاحيت پيش روي در جاده انتظار را پيدا مي‌كند و لحظه به لحظه به ولي خدا نزديك‌تر مي‌شود.

و به هوش باشيم كه دشمن مكار، گام‌هاي تزويرش را براي حرمت‌شكني‌ها برداشته است و به دنبال حتك حرمت نقشه‌اي بلند بالا را طراحي نموده است. از كاريكاتور‌هايي شخصيت‌هاي مذهبي گرفته تا سرودن ترانه هايي كه به نحوي اشاره به شكستن حرمت‌ها دارد.

 

و أكرِمنا بِالهُدی وَ إستِقامَة    

" وما را به راهنمايي و پايداري گرامي دار"

آیت الله جوادی در مورد وظایف شخصی منتظران می­فرمایند: «انساني كه در انتظار كريم ترين انسان هاي عصرش به سر مي برد، بايسته است كه از خداوند كريم اعطا و ازدياد و حفظ كرامت خود را در اسباب كرامت طلب كند و خويش هم در تحقق آن خواسته از پاي ننشيند.

أ. درخواست هدايت تكويني خاص: آنچه مايه كرامت جان آدمي است، هدايت يافتن به نور دين الهي و حفظ تقوا است. آنان كه به مسير اطاعت او هدايت نشوند، در سياهي جهالت ها و انحرافا ها سرگردان و از كرامت الهي انسان محروم خواهند شد. بر انسان متنظر است كه با تلاش علمي و جهد علمي، زمينة افاضه هدايت تكوين را در خويش هر لحظه پرورش دهد: و اكرمنا بالهُدي.

ب. درخواست استقامت در مسير هدايت: بسا كساني كه از هدايت الهي بهره مندند؛ امّا پس از اندك زماني با غفلت از حق و روي آوردن به اهوا و اميال خويش از جاده هدايت به بيراهه ضلالت افتادند و نور هدايتشان را در شب ديجور گمراهي خاموش كردند، پس بر منتظران راستين بايسته است كه در مسير هدايتي كه خداي سبحان آن ها را به آن رهنمون شده است استقامت ورزند و با تمسّك به علم و ايمان از هر اعوجاجي دوري جويند تا مشمول هدايت هاي برتر كه محصول استقامت در مسير هدايت است باشند: و الاستقامة»[38]

كرامت، صفتي برازنده براي انسان است كه در قران كريم به آن اشاره شده است. «لقد كرّمنا بني آدم»[39] ما بني آدم را گرامي داشتيم. اما راه رسيدن به كرامت، هدايت و استقامت است كه اين دو رهنمون انسان به سحت تقوا شده انسان را گرامي‌ترين افراد در نزد پروردگار معرفي مي‌نمايند. «همانا گرامي‌ترين شما نزد خدا، با تقوا‌ترين شماست»[40]

خدايي كه كريم است و رسولاني كريم فرستاده است و به همراه آخرين رسولان، كتابي كريم را نازل فرموده راه دست‌يابي به كرامت حقيقي را ارتباط بيشتر انسان با كريمان داشته است.

"هدايت" كليد اول كرامت: آن‌چه مايه كرامت جان آدمي است، هدايت يافتن به نور دين الهي و حفظ تقوا است. بر انسان منتظر است كه با تلاش علمي و جهد علمي، زمينه افاضه هدايت خاص را در خويش پرورش دهد و فضاي قلبش را بر تراوش نور هدايت آماده كند.

"استقامت در هدايت" كليد دوم كرامت: بسا افرادي كه از هدايت الهي بهره‌مندند؛ اما پس از اندك زماني با غفلت و روي آوردن به هوس‌هاي باطل به جاده ضلالت افتاده نور هدايت را از دست مي‌دهند. انسان منتظر براي تداوم هدايتش، نيازمند استقامت است تا مشمول هدايت‌هاي برتر از محصول استقامت است شود. «به يقين كساني كه گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت ورزيد، فرشتگان بر آنان نازل مي‌شوند كه نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد به شما به آن بهستي كه به شما وعده داده شده است»[41]

 

وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ

" و زبان ما را در درست‌گويي و گفتار حكيمانه استوار ساز "

در كتب لغت سد فقط به معنای بستن نیست بلكه به معنای بستنی است كه در آن اصلاح همراه با استحكامی كه در آن جای سوء استفاده نباشد[42] كه صواب و حكمت از جمله آثار قول سدید میباشد. در تاييد اين قول، توقيعي است كه از امام زمان (عج) در مورد شيخ مفيد كه با لفظ اخ السديد[43] آمده است.

مردى خدمت پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول اللَّه! مرا سفارشى كن، فرمود: زبانت را نگهدار. گفت: يا رسول اللَّه! مرا سفارشى كن فرمود: زبانت را نگهدار، گفت: يا رسول اللَّه! مرا سفارشى كن، فرمود: زبانت را نگهدار. واى بر تو! آيا مردم را جز درو شده‏هاى زبانشان به رو در آتش اندازد.

«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي فَقَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي قَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي قَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ وَيْحَكَ وَ هَلْ يَكُبُّ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِي النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ»[44]

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ لَمْ يَحْسُبْ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ كَثُرَتْ خَطَايَاهُ وَ حَضَرَ عَذَابُهُ»[45] رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: كسى كه سخنش را از عملش نشمارد، خطاهايش زياد شود و عذابش فرا رسد.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَى عَمَلُهُ»[46] كسی كه صدق در گفتار داشته باشد عملش پاكیزه میشود. مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّه  وَاليَومِ الاخِرِ فَليَقُل خَيرا أَو لِيَسكُت؛[47]هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مَا مِنْ يَوْمٍ إِلَّا وَ كُلُّ عُضْوٍ مِنْ أَعْضَاءِ الْجَسَدِ يُكَفِّرُ اللِّسَانَ يَقُولُ نَشَدْتُكَ اللَّهَ أَنْ نُعَذَّبَ فِيكَ» [48] امام صادق عليه السّلام فرمود: روزى نيست جز آنكه هر عضوى از اعضاء تن زبان را مورد خطاب قرار میدهند و میگویند: ترا بخدا مبادا بسبب تو عذاب بينيم.

عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: «إِنَّ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ يُشْرِفُ عَلَى جَمِيعِ جَوَارِحِهِ كُلَّ صَبَاحٍ فَيَقُولُ كَيْفَ أَصْبَحْتُمْ فَيَقُولُونَ بِخَيْرٍ إِنْ تَرَكْتَنَا وَ يَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِينَا وَ يُنَاشِدُونَهُ وَ يَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ وَ نُعَاقَبُ بِكَ»[49] امام سجاد (ع): زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او مشرف مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم و مى گويند: از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش: و او را سوگند مى دهند و مى گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو، مجازات مى شويم.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُعَذِّبُ اللَّهُ اللِّسَانَ بِعَذَابٍ لَا يُعَذِّبُ بِهِ شَيْئاً مِنَ الْجَوَارِحِ فَيَقُولُ أَيْ رَبِّ عَذَّبْتَنِي بِعَذَابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَيْئاً فَيُقَالُ لَهُ خَرَجَتْ مِنْكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَسُفِكَ بِهَا الدَّمُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِبَ بِهَا الْمَالُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِكَ بِهَا الْفَرْجُ الْحَرَامُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُعَذِّبَنَّكَ بِعَذَابٍ لَا أُعَذِّبُ بِهِ شَيْئاً مِنْ جَوَارِحِك‏[50] خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد: اى پروردگار! مرا عذابى دادى كه هيچ چيز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بيرون آمد و به شرق و غرب زمين رسيد و به واسطه آن خونى بناحقّ ريخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتك شد.

بیانات آیت الله جوادی در شرح این فراز دعا چنین است: « زبان، ترجمان عقل و انديشه انسان است، از اين‏رو توفيق نيك گفتاري زبان صيانت از آن براي اهل انتظار ضروري است. طبق آموزه‏هاي اين دعاي شريف، منتظران راستين مي‏بايد با توجّه به آنچه در پي مي‏آيد در صيانت زبان خويش كوشا باشند:

أ. سخن صائب گفتن: منتظر راستين آن حضرت مي‏بايد جز از سر راستي سخن نگويد و گفتار غير صائب را (به جدّ يا به هزل) وا نهد: وسدّد ألسنتنا بالصواب.

ب. حكيمانه سخن گفتن: گفتن سخنان بي‏محتوا و بي‏فايده كه نه در امر دين سودي مي‏بخشند و نه در كار دنيا، كاري حكيمانه نيست. آنچه حكيمانه نيست لغو است و اهل ايمان از لغو اعراض مي‏كنند[51]. بر همين اساس بر اهل انتظار شايسته است كه حكيمانه سخن بگويند و زبان را از سخنان لغو صيانت كنند: والحكمة.»[52]

زبان یكی از خروجی­هایی است كه ریشه آن قلب می­باشد. وقتی قلب سلیم باشد آنچه بر زبان تراوش می­كند می­تواند صواب و حكمت باشد لذا در ادامه­ی این دعا امام از خدا برای ما اینگونه طلب می­كند:

 

وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ

"و دل ما را از دانش و معرفت سرشار كن"

"مِل‏ء:  (بفتح ميم) پر كردن. خواه پر كردن با آب باشد يا غير آن. وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً (جنّ: 8.) ما آسمان را تفحص كرديم و يافتيم كه بانگهبانها و شهابها پر شده است.  (املاء): پر كردن. لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ (اعراف: 18) (امْتِلاء): پر شدن. يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ »[53]

در آیات از تعلیم و تعلم به یكی از اهداف انبیاء تعبیر شده:  هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة[54] اوست كه در ميان قوم بى‏كتاب [عرب‏] پيامبرى از ميان خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنان مى‏خواند و پاكيزه‏شان مى‏دارد، به آنان كتاب و حكمت مى‏آموزد و حقّا كه در گذشته در گمراهى آشكارى بودند.

در بعضی از كتب حدیثی به خاطر اهمیت تعلیم و تعلم باب مستقلی را به آن اختصاص داده كه از جمله آنها كتاب شریف كافی است كه باب دوم آن به كتاب فضل العلم اختصاص داده شده و احادیث زیادی در مورد علم بیان شده كه از باب تبرك چند نمونه از آنها را در ذیل می­آوریم:

سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ كَمَالَ الدِّينِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَيْنَكُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَيَفِي لَكُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ[55] امير المؤمنين (ع) ميفرمود: اى مردم بدانيد كمال دين طلب علم و عمل بدانست، بدانيد كه طلب علم بر شما از طلب مال لازم‏تر است زيرا مال براى شما قسمت و تضمين شده. عادلى (كه خداست) آن را بين شما قسمت كرده و تضمين نموده و بشما ميرساند ولى علم نزد أهلش نگهداشته شده و شما مأموريد كه آن را از اهلش طلب كنيد، پس آن را بخواهيد.

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ عَلَيْكُمْ بِالتَّفَقُّهِ فِي دِينِ اللَّهِ وَ لَا تَكُونُوا أَعْرَاباً فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِ اللَّهِ لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَمْ يُزَكِّ لَهُ عَمَلًا[56] مفضل گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم كه ميفرمود: بر شما باد كه در دين خدا دانشمند شويد و صحراگرد نباشيد زيرا آنكه در دين خدا دانشمند نشود خدا روز قيامت باو توجه نكند و كردارش را پاكيزه نشمارد.

حضرت استاد در توصیف قلب می فرمایند: « قلب انسان منتظر، ظرف مباركي است كه هر مظروفي شايسته آن نيست. در اين دعاي شريف هم مظروف شايسته قلب مؤمن معرفي و هم وظيفه منتظران راستين در اين موضوع بازگو شده است:

أ. كسب نور علم:

اكتساب علم و خروج از سياهي ناداني، وظيفه منتظران ظهور امام عصر(عج) است و چون علوم اكتسابي بي تعليم و تعلّم به دست نمي آيند، از اين رو تعليم و تعلم و تلاش در جهت كسب علم حصولي و نيز تهذيب دل براي ادراك حقايق با علم حضوري، وظيفه هر مسلمان منتظري شمرده شده است.

ب. كسب نور معرفت:

معرفت اخصّ از علم است و به علمي اطلاق مي شود كه با تمييز كامل معروف از غير خود و ادراك خصوصيات آن همراه است. بر منتظران راستين است كه به اكتساب علم بسنده نكنند و با عمق بخشيدن به گستره علوم به كسب معرفت نايل آيند، كه هر معرفتي علم هست؛ اما هر علمي معرفت نيست.»[57]

معرفت ابعاد مختلفی دارد؛ در بعد انسان شناسی، امام شناسی، پیغمبر شناسی، و خداشناسی و لكن تمام معارف وابسته به شناخت امام می باشد كه در دعای معروفی كه امام صادق (ع) به زراره فرمود این مورد به زیبایی دیده می شود:

ٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: «إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي يُشَكُّ فِي وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ يَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ أَعْمَلُ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَكْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏»[58]

اگر كسی امام خویش را شناخت فرقی برای او نمی­كند كه امام او حاضر باشد یا غایب قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ»[59] امام صادق(ع) فرمودند: امام خویش را بشناس كه اگر امام خویش را شناختی با جلو یا عقب افتادن ظهور ضرر و زیانی نخواهی دید.

همانطور كه گذشت آنچه بر زبان می­گذرد متاثر از چیزی است كه در قلب می­گذرد، و قلب نیز پاك بودن چیزهایی كه در آن وارد می­شود متاثر ازلقمه هایی است كه در شكم وارد میشود لذا امام معصوم بر آن اشاره میكند و می­فرماید:

 

طَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ

"و درون ما را از حرام و مال شبهه‌ناك پاكيزه گردان"

رسول خدا(ص) فرمودند: «مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَ كُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ»[60] نماز كسی كه لقمه‌اش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدن كه پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است.

در حدیثی قدسی آمده است كه خداوند متعال می فرماید: «فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَةً إِلَّا دَعْوَةَ آكِلِ الْحَرَامِ»[61]  بنده من! تو دعا كن؛ من اجابت می كنم. بدان كه تمام دعاها به پیشگاه اجابت من می رسد؛ مگر دعای كسی كه مال حرام می خورد.

شخصی به محضر رسول خدا(ص) شرفیاب شد. به آن حضرت عرض كرد كه دوست دارم دعایم مستجاب شود؛ چه كنم؟ پیامبر خدا(ص) به او فرمود: «طَهِّرْ مَأْكَلَكَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرَامَ»[62] لقمه‌ات را پاك كن [تا مبادا به حرامی آلوده باشد] و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نكنی.

 

آثار حرام خواری

سنگدلی و عدم حق پذیری:

حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند كه اگر كسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت و این همان سخنی است كه امام حسین(ع) در روز عاشورا به سپاه كوفه فرمود. آن حضرت وقتی دید كه كلام حقش در دل سخت تر از سنگ كوفیان اثر نمی كند علت را این سخت دلی و عدم كرنش در برابر حق را لقمه های حرامی برشمرد كه شكمهای كوفیان از آن پر شده بود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ؛ شكمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان مُهر خورده است.[63]

حداقل اش این است؛ غذای آن چند روزی را كه اینها در كربلا مستقر بودند عمر سعد به آنها می داد. او با كیسه های زر اموی یا تصرف حرام در بیت المال مسلمین غذا تهیه می كرد و در شكم اینها می ریخت لذا شكم همه از حرام پر بود و چون اینگونه بود هر وقت ولیّ خدا و امام عصرشان اراده می كرد كه با اینها سخن بگوید سر و صدا می كردند و هلهله سر می دانند و حاضر نمی شدند تا به كلام آن حضرت گوش فرا دهند تا جایی كه امام(ع) خطاب به آنها فرمود: وَیلَكُم مَا عَلَیكُم أن تَنصِتُوا إلَیَّ فَتَسمَعُوا قَولِی؛ چرا ساكت نمی شوید تا حرفم را بشنوید؟ اینجا بود كه خود حضرت علت را بیان كرد و فرمود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ.

 

لعنت فرشتگان

رسول خدا(ص) فرمودند: «إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ»[64] هرگاه لقمه ای حرام در شكم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت می كنند.

ساخت بنای عبادت روی ماسه های روان

رسول خدا(ص) فرمودند: «الْعِبَادَةُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ»[65] عبادت كسی كه حرام خواری می كند مانند ساختمانی است كه بر روی شنزاری روان بنا شده باشد. بی شك چنین ساختمانی آن چنان سست است و لرزان كه با اندك حركتی فرو ریخته و چیزی از آن باقی نمی ماند و اگر هم چیزی از آن بماند یقینا فایده ای برای صاحبش نخواهد داشت.

 

عبادت هایی كه برای آن عذاب می نویسند

رسول خدا(ص) فرمود: «مَنِ اكْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً؛ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَةً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً؛ وَ كَتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِكَ أَوْزَاراً؛ وَ مَا بَقِیَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ كَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ»[66] كسی كه كسبش حرام است خداوند هیچ كار خیرى را از او نمى‏پذیرد، چه آن كار صدقه باشد چه آزاد كردن بنده، حج باشد یا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش این كارها، گناه براى او ثبت مى‏كند و آنچه پس از مرگش باقى مى‏ماند توشه دوزخ او خواهد بود.

امام صادق(ع) فرمود: اگر كسی با مالی كه از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی كه لبیك می گوید جواب رد به او می دهند كه لَا لَبَّیْكَ وَ لَا سَعْدَیْكَ كه این نشان از مردودی عمل اوست اما اگر مال او از راه حلال كسب شده باشد پاسخ مثبت به او داده می شود كه  لَبَّیْكَ وَ سَعْدَیْكَ و این نشان از قبولی عمل او خواهد بود.[67]

قبولی و مردودی عمل مبحثی جدا از صحت و بطلان عمل است. صحت و بطلان بر اساس رساله عملیه است اما قبول و رد بر اساس صفاتی است كه نوعا به میزان تقوای عامل برمی گردد. گاهی این دو با هم جمع هم می شود یعنی هم باطل است و هم مردود گاهی صحیح است اما از مقبولیت چندانی برخوردار نیست مانند كسی كه روزه صحیحی می گیرد اما در طول روز مرتب دروغ می گوید و غیبت می كند.

 

حرام خور، دوست اهل بیت(ع) نیست

امیرالمومنین(ع) می فرمود: «لَیْسَ بِوَلِیٍّ لِی مَنْ أَكَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً»[68] كسی كه به حرام، مال مومنی را بخورد هرگز دوستدار من نیست.

وارد بهشت نمی شود

رسول خدا(ص) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ أَنْ یَدْخُلَهَا جَسَدٌ غُذِّیَ بِحَرَامٍ»[69] همانا خداوند ورود بدنی را كه از حرام تغذیه كرده به بهشت ممنوع كرده است.

محروم از دیدار و كوثر و شفاعت

امیرالمومنین(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) فرمود: «وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ»[70] به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند كسی كه ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا(ص) دور می افتد«وَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ»[71] و از حوض كوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد.

آیت الله جوادی این بخش دعا به بعد را جزء امور اجتماعی و سیاسی دانسته و این فراز را در حوزه امنیت اقتصادی می دانند و می فرمایند:

"داشتن فعاليت اقتصادي سالم و مشروعي كه زمينه درآمد و ارتزاق انسان باشد از وظايف اهل انتظار است. فعاليت‏هاي اقتصادي مشروع، افزون بر اينكه فرد و جامعه را از محصول آن بهره‏مند مي‏سازد، زمينه درآمدهاي نامشروع را نيز ضعيف مي‏كند و در نتيجه امنيت اقتصادي را به ارمغان مي‏آورد.

اين مهم جز با اهتمام به مفاد اين دعاي شريف به دست نخواهد آمد:

أ. دوري از اموال و درآمدهاي ناسالم و نامشروع كه عادتاً محصول گذشتن از خطوط احكام الهي و ظلم و اجحاف در حق ديگران است: وطهّر بطوننا من الحرام.

ب. پرهيز از درآمدهايي كه حلال يا حرام بودن آن‏ها مبهم و نامشخص است: والشبهة.

تصرف غیر مجاز در اموال دیگران كه از آن به خوردن مال حرام یا همان لقمه حرام یاد می شود؛ خواه ناخواه آثاری را در پی دارد كه می توان آنها را با وضوح و تاكید قابل توجه ای در منابع دینی و كلام بزرگان آیین مشاهده كرد.»[72]

آنچه بر زبان می آید ریشه آن  قلب است، و قلب  نورانی نیز ریشه اش لقمه های پاك است و لقمه های پاك دستان پاكی میطلبد كه با كار و تلاشی كه مطابق با قوانین شرع انجام میگیرد روزی حلال به دست می‌آورد لذا حضرت در این بند از دعا میفرمایند:

 

وَاكْفُفْ اَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ

" و دست ما را از ستم‌گري و دزدي بازدار"

امام باقر(ع)، فرمود: ستم بر سه گونه است: ستمى كه خدا بيامرزد، و ستمى كه خدا نيامرزد، و ستمى كه خدا از آن صرف نظر نكند. اما ستمى كه خدا نيامرزد: شرك است، و آنكه خدا بيامرزد: ظلم به نفس است، و آن ستمى كه از آن صرف نظر نكند: ديونى است كه بنده‏ها به يك ديگر دارند.

اَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «الظُّلْمُ‏ ثَلَاثَةٌ ظُلْمٌ يَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لَا يَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لَا يَدَعُهُ اللَّهُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يَغْفِرُهُ فَالشِّرْكُ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يَغْفِرُهُ فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يَدَعُهُ فَالْمُدَايَنَةُ بَيْنَ الْعِبَادِ»[73]

حضرت استاد (حفظه الله) در حوزه امنیت اجتماعی می­فرمایند: « رعايت حقوق ديگران با دو عنوان كلّي در اين دعاي شريف بيان گرديده است:

أ. ضايع كردن يا ادا نكردن حقوق صاحبان حق، معناي حقيقي ظلم است؛ خواه در حق خويش باشد يا ديگران؛ از حقوق الهي باشد يا حقوق مخلوقات؛ مادي باشد يا معنوي. دوري از ظلم در جميع مراتبش از وظايف مؤمنان منتظر است: واكفف أيدينا عن الظلم.

ب. اگر انسان با قصد و دانايي چيزي مادي يا غير مادي را كه ديگري نسبت به آن حقي دارد مخفيانه و بدون دليل موجّه شرعي از او بگيرد، چنين فردي را سارق مي‏نامند. اهل انتظار راستين نه تنها حقوق ديگران را محترم مي‏شمارند، هرگز هيچ حقي را از صاحب حقي به سرقت نمي‏برند: والسرقة.»[74]

 

وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ

" و چشم ما را از فجور و خيانت بپوشان"

آیت الله جوادی صیانت از چشم را وظیفه همگانی در جهت امنیت اجتماعی می­دانند و بیانشان این است: «چشم‏هاي پاك، لايق نظاره بر جلوه‏هاي گوناگون جمال حق‏اند و ديدگان ناپاك سبب آلوده شدن قلب و محروم ماندن از رؤيت جلوه‏هاي نوراني حق، از اين رو صيانت چشم با دو عامل اساسي سفارش شده است:

أ. وقتي به مقتضاي تقوا و اعتدال اخلاق انساني عمل نشود و فسق و گناه آشكار گردد، فجور رخ مي‏نمايد. فجور در خصوص هر شي‏ء به حسب همان چيز معنا مي‏شود و فجور چشم آن است كه بيننده مناظري باشد كه رؤيت آن‏ها خلاف اقتضاي تقواست. دوري از چنين عملي، اولين وظيفه كساني است كه دل به ديدار آخرين ذخيره الهي بسته‏اند : واغضض أبصارنا عن الفجور.

ب. خيانت آن است كه بر خلاف عهدي كه تكويناً يا تشريعاً از كسي توقع مي‏رود يا به آن موظف شده است، كاري كند يا نيّتي در دل بپرورد. اين وصف نيز چون فجور، مناسب حال هر شي‏ء معنا مي‏شود. بر اين اساس، خيانت چشم آن است كه انسان چشم را برخلاف اراده يا دستور آفريننده‏اش به كار گيرد. پرهيز از خيانت چشم نيز وظيفه‏اي ديگر از وظايف اهل انتظار است: والخيانة.»[75]

 

 

 

پی نوشت ها:

[1]. امام مهدي(ع) موجود موعود، ص200. با كمي تصرف.

[2] . المصباح للكفعمي  علیه السلامجنة الأمان الواقية)، ص: 280

[3]. البلد الأمين و الدرع الحصين، النص، ص: 349

[4]. الفصل التاسع و العشرون في أدعية مأثورة و فضائلها مشهورة و ليس لها أسماء تعرف بها مذكورة و هي في مظانها في كتب علمائنا مزبورة و في دفاترهم مسطورة فَمِنْ ذَلِكَ دُعَاءٌ مَرْوِيٌّ عَنِ الْمَهْدِيِّ ع‏ اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ

[5]. شیخ عباس قمی، ص196

[6]. آیت الله صافی ، منتخب الاثر، ج 3، ص 285

[7]. آیت الله  مكارم شیرازی، ص 200

[8] . الشیخ عیسی الاهری، ص 56

[9]. موسسه الامام الهادی ، ص 316

[10]. امام مهدي(ع) موجود موعود، ص201

[11].  بحارالانوار، ج98، ص247.

[12]. همان، ج95، ص258.

[13]. همان، ج97، ص89. اللهم ارزقني قلباً تقياً نقياً.

[14]. كافي، ج2، ص573. اللهم ارزقنا حلاوةً في تلاوته.

[15]. بحار، ج95، ص85. اللهم ارزقنا حج بيتك الحرام و زيارةَ قبرَ نبيك.

[16]. شرح نهج البلاغه ابن ابي‌الحديد، ج3، ص507. اللهم ارزق حادثه الشهادة.

[17]. بحارالانوار، ج78، ص41.

[18]. ميزان الحكمه، ج10، ص590.

[19]. توحيد صدوق، ص242.

[20]. قال الجواد(ع): المؤمن يحتاج الي ثلاث خصالٍ: توفيق من الله... .

[21]. غرر الحكم... . قال علي(ع): لا ينفع اجتهادٌ بغير توفيقٍ.

[22]. صحيفه سجاديه، دعاي 20.

[23]. نهج البلاغه، نامه52.

[24] . نهج البلاغه، خطبه185.

[25] . امام مهدي(ع) موجود موعود، ص201

[26] . قل اني اخاف ان عصيت ربي عذاب يوم عظيم.

[27] . و يتناجون بالاثم والعدوان و معصيت الرسول ... مجادله، 8.

[28] . و اعنا علي تادية حقوقه اليه و الاجتهاد في طاعته و اجتناب معصيته.

[29] . و بداً بوالديه و لم يكن جباراً عصياناً. مريم، 14.

[30] . اتقوا الله حق تقاته ...؟

[31] . اتقوا الله ما استطعتم. تغابن، 16.

[32] . اتقو الله و كونوا مع الصادقين. توبه، 119.

[33] . امام مهدي(ع) موجود موعود، ص201

[34] . قال علي(ع): النية اساس العمل، غرر الحكم، ص93.

[35] . قال الصادق(ع): صاحب النية الصادقه، صاحب القلب السليم، بحار، ج27، ص210.

[36]. امام مهدي(ع) موجود موعود، ص201

[37] . و من يعظم حرمات الله فهو خير له عند ربه. حج، 30

[38]. امام مهدي(ع) موجود موعود، ص202

[39] . اسراء، 70.

[40] . ان اكرمكم عند الله اتقاكم.

[41] . فصلت، 30.

[42]. سدد: السَّدُّ: إِغلاق الخَلَلِ و رَدْمُ الثَّلْمِ. سَدَّه يَسُدُّه سَدّاً فانسدّ و استدّ و سدّده: أَصلحه و أَوثقه‏  علیه السلاملسان العرب، ج‏3، ص: 207)

و التحقيق‏أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الحجز مع الاستحكام و هذا المعنى يختلف باختلاف الموضوعات، ففي كلّ سي‏ء بحسبه. فالسدّ في الماء، و السدّ في البرّ، و السدّ في القول،{...}: ففي كلّ منها لا بدّ من ملاحظة القيدين، بأن يكون متقنا و مستحكما في نفسه مع الحاجزيّة. فالسديد من القول: ما كان متقنا حقّا مانعا عن التسابه. و في العمل: أن يكون صحيحا و حقّا لا يطرؤه باطل. {...} فمفاهيم الاستقامة و القصد و الصواب و الردم و الملاءمة و نظائرها: إنما هي من آثار الأصل في المادّة. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً- 33/ 71. ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً- 4/ 10. أي ليقولوا في خطاباتهم قولا على مباني صحيحة و اصول معقولة ليّنا معتدلا محفوظا عن التسابه حاجزا عن سوء الاستفادة و الاستناد. علیه السلام التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏5، ص: 80)

[43]. الاحتجاج ج : 2 ص : 497

[44] . الكافي ج : 2 ص : 115

[45]. همان

[46]. الكافي  علیه السلامط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 104

[47]. نهج الفصاحه، ح 2915

[48]. الكافي ج : 2 ص : 115

[49] . همان

[50]. همان

[51]. وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون‏ علیه السلاممومنون، 3)

[52]. امام مهدی موجود موعود، ص

[53]. قاموس قرآن، ج‏6، ص: 271

[54].  علیه السلامجمعه، آیه 2)

[55]. الكافي، ج1، ص30

[56]. همان، ص31

[57]. امام مهدی موجود موعود، ص

[58]. الكافي  علیه السلامط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 337

[59]. الكافي ج : 1 ص : 371

[60]. بحارالأنوار، 63/314

[61]. عدة الداعی و نجاح الساعی، ص139

[62]. همان

[63]. بحارالأنوار، ج45، ص8

[64]. الدعوات، ص25

[65]. عدة الداعی و نجاح الساعی، ص153

[66]. ثواب‏الأعمال، ص282

[67] . الكافی، 5/124

[68]. مجموعة ورام علیه السلامتنبیه الخواطر)، 1/16

[69]. همان، ص61

[70] . دعائم‏الإسلام، 2/35

[71]. همان

[72] . امام مهدی موجود موعود، ص203

[73] . الكافي، ج2، ص331

[74]. امام مهدی موجود موعود، ص204

[75]. امام مهدی موجود موعود، ص205

منبع: گروه ادعیه و زیارات مهدوی مرکز تخصصی مهدویت

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

جمعه 28 فروردین 1394  10:26 PM
تشکرات از این پست
shirdel2
دسترسی سریع به انجمن ها