چندي پيش خبر مرگ دستهجمعي دلفينها در آبهاي گرم جنوب حيرت و تاثر بسياري را برانگيخت. بسياري از متخصصان علت چنين رخدادي را تغيير اكوسيستم طبيعي دريايي بر اثر نشت تركيبات نفتي يا گرمايش زمين دانستند. برخي هم آن را ناشي از فعاليت زيردرياييها و تاثيرش بر سيستم جهتيابي طبيعي دلفينها قلمداد كردند و عدهاي اين فاجعه را ناشي از نوعي آلودگي ويروسي دانستند. وليكن قدر مسلم اين است كه كارشناسان محيط زيست به طور قطعي نتوانستند دليلي براي خودكشي اين پستانداران زيباي دريايي پيدا كنند.
حال جالب است بدانيد كه نتايج آخرين تحقيقات دانشمندان آمريكايي نشان ميدهد كه سرعت انقراض بسياري از گونههاي جانوري 100 برابر سريعتر از پيشبينيهايي است كه مدلهاي علمي رايج نشان ميدهند. به بيان ديگر مدلهاي علمياي كه تاكنون براي پيشبيني انقراض گونههاي در معرض خطر مورد استفاده قرار گرفته است در ارزيابي خطر واقعي انقراض همچنان ناكارآمد هستند، به طوري كه اين حيوانات ميتوانند 100 برابر سريعتر از انتظار نابود شوند... .
انقراض گونهها، محصول دست انسان
گذشته از فاجعههاي طبيعي و برخي عوامل محيطي كه باعث انقراض ناگهاني ميشوند، نقش ما انسانها در اين قضيه بسيار موثر است. بهرهبرداري و شكار، حذف و برهم زدن زيستگاه، وارد كردن گونههاي جديد و غريبه به يك اكوسيستم و آلوده كردن محيط زيست، همگي عواملي هستند كه توسط انسان به طبيعت تحميل ميشوند و با حذف سريع گونهها روند طبيعي انقراض را كه به طور طبيعي حدود 10 ميليون سال به طول ميانجامد با اشكال مواجه ميكند.
دانشمندان با انجام تحقيقات و بررسيهاي خود روي مناطق مختلف آب و هوايي موفق شدند نظريه وجود 5 تا 100 ميليون نوع گونه جانوري و گياهي در كره زمين را اصلاح كنند. در گذشته تصور ميشد حدود 5 تا 100 ميليون گونه جانوري و گياهي در زمين زندگي ميكنند، اما با تحقيقات به دست آمده مشخص شد كه اين ميزان كمتر از 2 ميليون گونه است.
جالب آن كه دانشمندان از حدود 200 سال قبل شمارش انواع گونههاي جانوري و گياهي را آغاز كردهاند و بر اين اساس يك ميليون و 700 هزار گونه را نام بردهاند كه نيمي از آنها را حشرات و 250 هزار گونه را گياهان و فقط 4 هزار نوع را پستانداران تشكيل ميدهند. اين در حالي است كه در حال حاضر 1200 گونه گياهي و جانوري جهان در آستانه نابودي و انقراض قرار دارند.
به طور كلي، درباره انقراض گونهها ميتوان 5 دليل ذكر كرد. مخاطرههاي جمعيتي گونهها يا تغييرات در تعداد جفتگيريها و زاد و ولدها يكي از اين دلايل است. مخاطرههاي طبيعي (مانند خشكسالي)، فاجعههاي طبيعي (مانند آتشفشان، زلزله و...)، مخاطرههاي ژنتيكي (مانند كاهش تنوع ژنتيكي يك گونه) و اقدامات انساني نيز از ديگر دلايل انقراض گونههاست. يكي از اقدامات انساني نيز كه در انقراض گونهها موثر است، شكار، بهرهبرداري تجاري و مهار آفتهاست. بعلاوه به اين اقدامات، حذف و برهم زدن زيستگاهها، وارد كردن گونههاي مهاجم و همچنين آلوده كردن محيط زيست گونهها را نيز بايد افزود.
نابودي حيات وحش در ايران
شايد باورتان نشود وليكن اولين ضربه به حيات وحش ايران توسط شكار گروهي ايجاد شد. شكار گروهي كه از دوران باستان در ايران رواج داشته در زمان شاهان ساساني وسعت بسيار پيدا كرده و يكي از بدترين نوع كشتار جمعي جانوران بود كه با ساخت سلاح آتشين و استفاده از آن ابعاد مرگآورتري يافته است. دومين ضربه به جمعيت حيات وحش ايران توسط اسلحه آتشين از نوع مدرن آن زده شد. در واقع ورود انگليسيها به ايران، كشف منابع نفت و مسلح شدن عشاير عامل اصلي از بين رفتن شير ايران و كشتارهاي جمعي آهو، قوچ و ميش بوده است. بزرگترين حمله به حيات وحش ايران بعد از جنگ جهاني دوم و پس از فروش جيپهاي مستعمل به ايرانيها و بويژه خوانين، افراد متنفذ محلي و شكارچيان بود. شكارچيان با استفاده از جيپ به تعقيب آهو و جبير پرداختند و جمعيت بزرگي از آنها را نابود كردند.
سومين حمله به حيات وحش با اشاعه فرهنگ موتورسيكلتسواري در اين اواخر انجام شد. در اين حملات نهتنها جمعيتهاي آهو و جبير بلكه يوزپلنگ و گورخر ايراني هم نابود شدند. دامگذاري و كشتار حيوانات با طعمههاي سمي نيز موجب افزايش انقراض بسياري از گونهها بويژه ببر در ايران شد. بعلاوه كاربرد ديناميت و مواد شيميايي، موجب كم شدن شديد جمعيت ماهيها در رودخانههاي ايران شده است. مقوله دست به دست شدن اسلحههاي مجاز و غيرمجاز در دست شكارچيان هم محيط زيست ايران را به صحنه جنگي نابرابر بين انسان و حيوان تبديل كرده است. مقوله ايجاد راهها و جادهها، گسترش صنعت، استفاده از انواع سمهاي آفتكش در كشاورزي، افزايش جمعيت، گسترش شهرها، افزايش وسايط نقليه موتوري و دودزا سبب آلودگي آب، هوا و خاك شده است كه علاوه بر تهديد سلامت انسانها موجب كاهش اواع گونههاي گياهي و جانوري شده است.
از سوي ديگر آلودگي نفتي، شكار، توسعه آبزيپروري، فعاليتهاي تفريحي، دگرگونسازي شرايط زيستگاهي و انجام برنامههاي ناهماهنگ توسعه اقتصادي در ناحيه ساحلي، امنيت زيستگاهي پرندگان مهاجر و بقاي آنها را در ناحيه ساحلي جنوب كشور تحتالشعاع قرار داده است.
انقراض پستانداران غولپيكر
آيا ميدانيد در زماني كه ماموتهاي پشمالو و ببرهاي دندان خنجري در اروپا پرسه ميزدند، در استراليا برخي از جانوران بسيار نادر و منحصر به فرد وجود داشتهاند و سپس در يك دوره از انقراض جمعي آنها نظير دايناسورها از ميان رفتند؟
بيش از 140 سال است كه دانشمندان در مورد عوامل انقراض اين جانوران جدل ميكنند. نظريههاي مربوط به انقراض جانوران بزرگ متعددند ولي دو نظريه عامل آب و هوايي و عامل انساني ساده و قدرتمندتر از بقيه هستند. نظريه عامل انساني، اقدامات انسان شكارگر را در تغيير اكوسيستمهاي طبيعي و همچنين شكار آنها مهمترين عامل انقراض جانوران درشت ميداند. اين نظريه بوميان استراليايي را عامل از ميان رفتن اين جانوران ميداند.
اين نظريه براساس همزماني حضور و پيشروي بوميان استراليا در اين قاره و نابودي گونههاي درشتاندام استوار است. مكانيسم از ميان رفتن اين جانوران شكار آنها توسط انسان بوده است، حيوانات درشتاندام از نظر اندازه براي گروههاي كوچك انساني منبع غذايي مطلوبي بودهاند. علاوه بر اين شكار چنين جانوراني راحتتر از شكار جانوران كوچكاندازه بوده است.
نظريه آب و هوايي انقراض گونههاي درشت بر آن است كه تغييرات آب و هوايي موجب تغييرات رويش گياهي و افزايش دورههاي خشكسالي و همچنين شدت يافتن پديده فصلي شدن آب و هوا شده است. اين نوسانات در آب و هوا ميتوانسته باعث جابهجايي، كاهش جمعيت و نهايتا انقراض برخي از اين گونهها شده باشد. با اين حال به نظر ميرسد كه انقراض گونههاي درشت محصول مجموعه عوامل متعدد و پيچيدهاي بوده است.
حيوانات وحشي ميميرند
شايد باورش سخت باشد وليكن بررسيها نشان ميدهد كه 25 درصد از جمعيت جانوراني كه در خشكي زندگي ميكنند طي بيش از سه دهه اخير، از ميان رفتهاند. برپايه اطلاعاتي كه اتحاديههاي بينالمللي حفاظت طبيعت منتشر كرده است بيش از 16 هزار گونه در تمام دنيا با خطر نابودي تهديد ميشوند و در ليست قرمز وارد شدهاند. به طوري كه يك پستاندار از 4 پستاندار، يك پرنده از 8 پرنده و يك دوزيست از هر 3 دوزيست در اين ليست قرمز قرار دارند.
قضيه از اين قرار است كه بر اساس آمار و اطلاعاتي كه انجمن جانورشناسي لندن گردآوري كرده است، از سال 1970 تاكنون بين يكچهارم تا يكسوم حيوانات وحشي جهان از ميان رفتهاند. در واقع گزارش اين انجمن نشان ميدهد كه 25درصد از جمعيت گونههايي كه در خشكي زندگي ميكنند و 28 درصد از جمعيت جانداران دريايي نابود شده است. مساله اينجاست كه انسانها هر سال حدود يك درصد از جمعيت ديگر گونههاي جانوري را از ميان ميبرند. به بيان ديگر آلودگي هوا، كشت و كار، گسترش شهرها و صيد و شكار بيرويه از عوامل موثر در اين نابودي هستند.
براين اساس نتايج تحقيقاتي كه اخيرا در مجله علمي نيچر منتشر شد حاكي از آن است كه از ميان گونههاي در معرض خطر انقراض، ببر سوماترا و گوريل مراتع غربي آمريكاي جنوبي با بيشترين سرعت نابودي مواجهند. بعلاوه دلفينها از آسيبپذيرترين گونههاي حيوانات دريايي تلقي ميشوند كه جمعيت آنها فقط ظرف 10 سال (از 1995 تا 2005) 28 درصد كاهش پيدا كرده است. حتي نسل يك نوع دلفين هم كه دلفين رودخانه يانگتسه خوانده ميشود، به احتمال زياد كاملا از ميان رفته است. بز كوهي آفريقايي، شمشيرماهي و كوسههاي سرچكشي نيز از گونههايي هستند كه بشدت تحت تاثير اين روند نابودي قرار گرفتهاند.
گونههاي حياتوحش سرطاني ميشوند
گويا سرطان، اين بيماري خرچنگي پيش رونده، علاوه بر انسانها به جان حيوانات هم افتاده است. كما اينكه پژوهشگران آمريكايي دريافتهاند كه شيوع سرطان در بين برخي از گونههاي حياتوحش بشدت رو به افزايش است و ميتواند در سالهاي آينده موجب انقراض اين گونهها شود.
محققان دريافتهاند كه سرطان به برخي از گونهها آسيب ميرساند كه گويا به همان وخامت سرطان در انسان است به طوري كه يكي از اولين دلايل مرگ در اين گونهها ابتلا به اين بيماري مهلك است. از جمله گونههايي كه بيشترين آسيب را از سرطان ميبينند و به همين علت در معرض خطر انقراض قرار دارند ميتوان به شيطان تاسماني (يك نوع جانور كيسه دار گوشتخوار كوچك) اشاره كرد كه در اواخر دهه 90 شكل نادري از سرطان مسري تومور صورت بشدت اين جانور را در معرض خطر نابودي قرار داد. دليل بروز اين سرطان هنوز ناشناخته است. براي نجات اين گونه، زيستشناسان در حال قرنطينه كردن حيواناتي هستند كه هنوز بيمار نشدهاند.
آخرين تحقيقات نشان ميدهد سرعت انقراض بسياري از گونههاي جانوري 100 برابر سريعتر از پيشبينيهايي است كه مدلهاي علمي رايج نشان ميدهند
با اين حال دانشمندان دلايل بروز سرطان در گونههاي مختلف را بررسي و ارتباط ميان تومورها و آلودگي محيط زيست را پيدا كردهاند. نمونه ديگر اين بيماري نيز در نوعي ماهي خاويار در كانادا ديده شده كه شكلي از سرطان گوارشي را دارد كه دومين عامل مرگ اين جانور است. علت بروز اين سرطان يك تركيب آلي (هيدروكربور پليسيكليك آروماتيك) است كه در نفت و در زبالههاي شهري وجود دارد كه اين ماده آلي در انسان نيز يك عامل سرطان است. برخي ديگر از حيوانات نيز از سرطانهاي با ريشه ويروسي آسيب ميبينند كه شيرهاي دريايي در آبهاي كاليفرنيا و دلفينهاي سواحل آمريكاي جنوبي از جمله اين حيوانات بشمار ميروند.
سرطان با هيولاي تاسماني چه كرد؟
هيولاهاي تاسماني معمولا بر سر غذا يا جفت با يكديگر ميجنگند و بيشتر وقتها صورت يكديگر را گاز ميگيرند اما اين عادت ميتواند نتايج مرگباري را به دنبال خود داشته باشد زيرا با اين كار، هيولاها باعث گسترش يك بيماري مهلك ميشوند. اين بيماري كه تومور يا سرطان صورت نام دارد، زخمهاي بازي روي صورت حيوان ايجاد ميكند كه به سرعت گسترش يافته و به تومور (غده)هاي بزرگي روي صورت و گردن حيوان، تبديل ميشوند. وقتي كه زخمها ظاهر ميشوند، بسياري از هيولاها در عرض 6 ماه به علت گرسنگي ميميرند چرا كه تومورها جلوي غذا خوردن حيوان را ميگيرند. نخستين هيولاي بيمار در دهه 1990 ديده شد و امروزه اين بيماري كه شبيه سرطان است نيمي از هيولاهاي جزيره تاسمانيا را به خود مبتلا كرده است.
براي يافتن علت بيماري، محققان سلولهاي تومورهاي بدن حيوان را بررسي كرده و فهميدند كه سلولهاي سرطاني مستقيما از يك حيوان به حيوان ديگر و از يك جاي گاز به يك زخم ديگر، پخش ميشوند. دانشمندان وحشت دارند كه به دنبال شيوع گسترده اين بيماري سرطاني، اين حيوانات هم مثل ببرهاي تاسمانيا منقرض شوند.
نشت تركيبات نفتي يا تزريق مرگ به اكوسيستم دريايي
اگر بخواهيم از فاجعه ناشي از نشت تركيبات نفتي به آبهاي آزاد صحبت كنيم بد نيست كه به نشت نفت به آبهاي لبنان، در جنگ 33 روزه لبنان و اسرائيل كه گونههاي جانوري، گياهي و اكوسيستم دريايي اين كشور را در معرض خطر جدي قرار داد، به طوري كه اتحاديه جهاني حفاظت از منابع طبيعي)IUCN( به تمامي كشورهاي مديترانهاي هشدار داد.
به نظر ميرسد كه ماهيهاي به خصوصي قادر به استشمام نفت در نواحي آلوده باشند كه به اين ترتيب از نزديك شدن به آن خودداري ميكنند. اما اثرات طولاني مدت نفت بر اجتماعات ماهيها، عواقب كشندهاي مانند تغيير رفتار و شكل مهاجرت و ميزان زاد و ولد آنها دارند. تمامي محصولات و تركيبات نفت خام براي ارگانيزمهاي دريايي سمي هستند. ميزان حساسيت جانداران دريايي نسبت به آلودگي ناشي از نفت متفاوت است. البته پستانداران دريايي به علت برخورداري از تحرك زياد و احتمال كم برخورد با آلودگي نفتي كمتر صدمه ميبينند. اما گونههاي كوچكتر جانداران دريايي دچار مشكلاتي بعضا جبران ناپذير خواهند بود. از سوي ديگر مهمترين صدمه وارده از آلودگي نفتي بر پرندگان روي پرهاي آنان است كه طي آن خصوصيات عايق و ضد عايق بودن پرهاي خود را از دست ميدهند. زماني كه پرها به نفت آلوده شدند آب به هواي موجود در داخل پرها وارد گشته و در نتيجه پرنده خاصيت شناوري خود را از دست داده و در آب غرق ميشود.
شكار، ابزاري براي انقراض
براساس گزارش اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت)IUCN( از سال 1600 تا به حال، انسان باعث 75 درصد از انقراضهاي پرندگان و پستانداران شده است كه 42 درصد انقراض پرندگان و 33 درصد انقراض پستانداران به علت شكار بوده است. شكار با ظهور انسان روي كره زمين آغاز شد. در زندگي انسان اوليه، شكار از مهم ترين اتفاقات بود. با اين حال انسان مدرن همچنان براي تغذيه شكار ميكند كه مهمترين شكل آن، صيد ماهي از درياهاست. اما در دوران جديد، هدف از شكار تنها به احساس سلطه انسانها بر حيوانات معطوف نيست بلكه شكل ورزش هم به خود گرفته است.
با بالارفتن آمار شكار يك گونه، جمعيت آن گونه دستخوش تغيير ميشود و اين تغيير جمعيت، بر گونههاي وابسته و بقيه اكوسيستم اثر ميگذارد زيرا گياهان و جانوراني كه آن گونه از آنها تغذيه ميكند رشد كرده و جمعيتشان بيشتر ميشود و بالعكس جمعيت جانداراني كه از آن گونه استفاده ميكنند كم ميشود. در صورت ادامه روند اين تغييرات، زيستگاهها نيز دچار تحول شده و به كلي اشكال حيات در آن زيستگاه دگرگون ميشوند و دير يا زود حيات روي زيستگاههاي مختلف و كلا كره زمين با خطر روبهرو ميشود.
نابودي زيستگاههاي طبيعي
نا آگاهي مردم از اهميت مسائل محيط زيستي موجب، تخريب جنگلها، قطع درختان جنگلي، چراي بيرويه دامها و در نتيجه كاهش پوشش گياهي سرزمين ايران شده است كه اين موارد خود از عوامل مهم در سرعت بخشيدن به انقراض گونههاي جانوري محسوب ميشوند. مسلما كم شدن پوشش گياهي، شرايط آب و هوايي خاصي را به وجود ميآورد كه موجب افزايش تراكم غبار روي كوير و كم آبي ميشود و اين امر به لطمه ديدن بيشتر پوشش گياهي منجر ميشود. اين دور تسلسل حيات گونههاي مختلف گياهي و جانوري را به خطر مياندازد. پس ميتوان نتيجه گرفت كه عامل اصلي انقراض گونههاي جانوري، دخالت مستقيم انسان در نابودي زيستگاههاي جانوران و خود آنهاست.
پونه شيرازي