حضرت فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ابوبکر آمد در حالی که او بر منبر بود سپس فرمود : ای ابوبکر آیا در کتاب خدا است که دخترت از تو ارث ببرد و من از پدرم ارث نبرم ؟ پس از آن ابوبکر به شدت گریه کرد سپس گفت : پدر من با پدر تو و دختر من با تو قابل مقایسه نیستند . سپس از منبر پایین آمده و نوشته ای مبنی بر این که فدک از آن اوست برای او نوشت
در این هنگام عمر وارد شد و گفت : این چیست ؟ ابوبکر گفت : نوشته ای که مالکیّت فاطمه را تائید می کند برای او نوشتم به جهت میراثی که از پدرش دارد . عمر گفت : پس هزینه و مخارج مسلمانان را از کجا می پردازی در حالی که همه عرب با تو در جنگند چنان که خودت می بینی ؟ بعد از آن ، عمر نوشته را گرفت و پاره کرد .
منبع :
کتاب «مراه الزمان» حوادث سال 11 هجری باب 10
نوشته : سبط ابن جوزی عالم برجسته و بزرگ حنفی اهل سنت در قرن هفتم هجری
نسخه خطی کتابخانه کوپرلی (مجموعه فاضل احمد پاشا) در استانبول-ترکیه؛ شماره 1155، ورقه 29