ما ایرانیها اصولا مشکلی با تعطیلات بزرگ نوروز نداریم چون همیشه یا در تعطیلاتیم یا در بینالتعطیلینیم یا کلا تعطیلیم و نمیدانم امروز چندشنبه است.
برعکس مسوولان ما که هرگز تعطیل نیستند و کاملا باز هستند و هرگز هم تعطیل نمیشوند یعنی هرگز به بازنشستگی یا تعطیلی اعتقاد ندارند و حتی حاضر نیستند کرکره را نصفه بکشند پایین.
درواقع ما مردم چون شمع میسوزیم منتها شمع ماشین و هیچ روشنایی و نوری ازمان درنمیشود، برعکس مسوولان چون شمع میسوزند و در آخرین لحظه بهجای اینکه خاموش شوند با تغییر کاربراتور تغییر کاربری میدهند و گازسوز و دوگانهسوز میشوند. از طرفی سال ٩٣، سال عجیبی بود چون آمبولانسچی بیآنکه دچار وضعیت اورژانسی بشود، آمبولانس را نوشت که جای نگرانی نیست و یکسال دیگر برای تبدیل آمبولانس به اوراق وقت هست.
پس اساتید نگران نباشند و مایوس نشوند. مورد عجیب ٩٣ این بود که ما یکعمر توی مطبوعات کار کردیم ولی توی سینما به من و بهرنگ، سیمرغ و لوحتقدیر دادند.
در آخر من دور شما بگردم که من را میخوانید. کاشکی سال بعد من صدام خوب شود و بتوانم برایتان هرروز بخوانم. در پایان نیز عیدمبارکی. روی همهتان را حساب میکنم و دست همهتان را میبوسم.