کیفر اعمال در اشعار پارسی
دوش ديـــوان عدالت يافت تشكيل از وحوش از جفاي گريه پيش سگ تظلّم كرد موش
سگ پي تحقيق از او نــام و نشان خانه خواست گفت نامم موش و منزل دكّه ديزي فروش
گفت شغلت چيست موش از شرم سر افكند زير چو نكه دزدي بود كارش شد ز اظهارش خموش