زندگی همیشه ما رو بر سر دو راهی انتخاب قرار میده، هر چقدر هم بخواهیم که از تصمیم گیری و انتخاب فرار کنیم، باز هم یک جا بالاخره مجبور به انتخاب کردن می شویم و باید تصمیم نهایی رو بگیریم. انتخاب کردن
یا نکردن یک چیز می تونه همیشه خیلی سخت باشه و انرژی روانی زیادی رو از ما بگیره.
به انتخاب هایی که تا بهحال در زندگیت داشتی توجه کردی؟ بهترین انتخابی که داشتی چی بوده؟یا بهتره بپرسم بهترین یا بدترین تصمیمی که گرفتی چی بوده؟ یا شاید هم از اون دسته افرادی هستی که ترجیح می دی دیگران بهجای تو انتخاب کنند و تصمیمبگیرند!
آخه این که دیگران بهجات تصمیم بگیرن شاید خیلی بهتر از این باشه که خودت این کار رو بکنی و استرس و فشار قرار گرفتن بین دو راهی رو تحمل کنی! اما مسئولیت انتخاب رو چی؟ آیا دیگران مسئولیت انتخاب های تو رو هم به عهده می گیرند؟
هفته پیش کوهیار پسر ارشد خانواده آقای عباسی دست به انتخاب بزرگی زد و قدم مهمی رو برای زندگی آیندهاش برداشت. دیدیم که به خواستگاری صنم دختر بابا قانونی رفت و آمادگی خودش رو برای غلامی کردن بیان کرد. اما کمی قبل تر، پیش از این که همچین تصمیم مهمی بگیره، شرایط خیلی سختی رو میگذروند. تمام چیزهایی که یک عمر آموخته بود نمیتونست به کارش بیاد، درسته که بارها تصمیمات خوب و موفقی گرفته بود، مثل اون روز که برگه انتخاب رشته کنکور رو تو دستش گرفته بود و رشته برقرو انتخاب کرده بود، یا اون روز که تصمیم گرفت تو کارگاه برق یکی از دوستاش تدریس کنه، اینها همه تصمیماتی بودند که نتایج دلخواهی براش داشتند اما حالا به انتخاب همسر فکر می کرد، چطور باید شریک زندگیش رو انتخاب می کرد؟ انتخاب همسر چیزی نیست که بارها تجربه کرده باشیم و چیزی هم نیست که اگر خوشمون نیومد به فروشنده پسش بدیم!
شاید انتخاب شریک زندگی، مهمترین تصمیمی است که هر کسی می گیره، مخصوصا در فرهنگ ما که انتخاب همسر، تصمیمی است به وسعت یک عمر! اهمیت این تصمیم اون قدر زیاده که امروزه خیلی از دختر و پسرهای جوان سعی می کنند تا جایی که میتونند این تصمیم گیری رو به تعویق بیندازند!
اما تا کی میشه از زیر برعهده گرفتن مسئولیت زندگی فرار کرد. شاید اگر بدونیم که چه زمانی وقتشه که تصمیم به ازدواج بگیریم و چه چیزهایی در انتخاب بهتر به ما کمک می کنه، پروسه انتخاب همسر نه تنها استرس آور نخواهد بود بلکه به یکی از شیرین ترین لحظات عمرمون بدل خواهد شد.
بنابراین این هفته بهسراغ دکتر بهاری، روانشناس آمدیم تا پاسخ سوالات خود در زمینه انتخاب همسر را بیابیم.
از چه زمانی یک پسر می تواند بهفکر ازدواج باشد؟ آیا آمادگی خاصی لازم است؟
از میان پنج مرحله مهم زندگی که عبارتند از: تولد، تحصیل، شغل، ازدواج و مرگ. ما هیچ کنترلی بر تولد و مرگ نداریم اما امیدواریم که بتوانیم برای سه مرحله دیگر زندگی، یعنی تحصیل، ازدواج و شغل برنامهریزی داشته باشیم.
اعتقاد بر این است که ۹۰ درصد مردم یکبار ازدواج می کنند. برای این که تصمیم به ازدواج بگیریم، لازم است آمادگی هایی داشته باشیم، بسیار مهم است که پسر به استقلال و استطاعت اقتصادی رسیده باشد. استطاعت مالی به معنی بی نیازی نیست بلکه کفایت اقتصادی یعنی پسر حداقل هایی برای شروع زندگی داشته باشد. شغلی با میزانی از درآمد، یا بهعبارتی پسر دستش در جیب خودش باشد. داشتن استقلال برای پسرها بسیار مهم است. چون پسرها در ابتدا بهعنوان همسر و بعدها بهعنوان پدر نقش ایفا خواهند کرد.
آمادگی بعدی، داشتن پختگی عاطفی و تمایزیافتگی روانی است. به این معنا که پسر بتواند از نظر عاطفی فاصله ای را میان خانواده خود و همسر قائل بشود، بارها شنیده ایم که خانواده شوهر در زندگی زوجین دخالت می کنند که مسلما این نشان دهنده عدم تمایزیافتگی زوجین بهویژه پسر است.
آمادگی دیگر برای شروع زندگی، رسیدن به درک متقابل است، درک متقابل به این معنا نیست که کاندیدای ازدواج خودشان را جای یکدیگر بگذارند، بلکه به این معناست که به تفاوت هایی که با هم دارند توجه کرده و احترام بگذارند. تفاوتها معمولا زمانی تعارض ایجاد می کنند که زوجین توانایی پذیرش این تفاوت ها را نداشته باشند، بنابراین با افزایش پذیرش تفاوت ها قابل احترام می شوند.
قدیمی ترها می گفتند اگر پسرکف دستش کارگری باشد و دختر بتواند سبزی خورد کند، میتوانند ازدواج بکنند. بنابراین، در هر جامعه ای انتظار می رود که پسر مسئول خانواده باشد، بنابراین اگر بخواهد ریاست کند باید رئیس وظایف باشد، برای کسب این توانایی بدون شک لازم است که همسرش او را به رسمیت بشناسد و به او کمک کند تا از عهده وظایف برآید، این همان تفاهم است.
ازدواج معنای ساده ای دارد، ازدواج یعنی موقتا مردن و دوباره زنده شدن. یعنی باید از هویت مجردی خود برای همیشه خارج شده و هویت متاهلی را بپذیریم. مسلما وداع با دنیای مجردی برای یک جوان راحت نیست، بنابراین برخی ناخواسته بخشی از دنیای مجردی را بعد از ازدواج حفظ می کنند که این نشاندهنده پختگی عاطفی کم فرد است.
پسران معمولا در انتخاب همسر به ویژگیها و ملاک های خاصی توجه می کنند. بهعنوان مثال، بعضی از پسران به جذابیتهای ظاهری اهمیت زیادی می دهند، بعضی از پسران مکنت و استطاعت اقتصادی خانواده دختر را در نظر می گیرند و برای بعضی دیگر عشق مهمترین ملاک انتخاب است.
بهنظر شما در انتخاب همسر، پسران به چه چیزهایی باید توجه کنند؟
برای ورود به انتخاب همسر، اول باید معنای ازدواج را خوب درک کرده باشیم، آدم ها درک متفاوتی از ازدواج دارند برای کسی ممکن است تولد دوباره و برای دیگری اسارت محض باشد، برای کسی ممکن است ازدواج مسیری برای جلب رضایت خالق هستی باشد، چنین فردی معتقد است که ازدواج سنت الهی است بنابراین ازدواج می کند تا رضایت خدا را بهدست آورد.
ازدواج در این شرایط می طلبد که خانواده های کاندیدای ازدواج نگاه ارزشی یکسانی داشته باشند. بنابراین اگر دو خانواده از این نظر با هم متفاوت باشند قطعا دچار مشکل خواهند شد.
سن: تفاوت سنی در هر ازدواجی قابل قبول است اما تفاوت نسلی قابل قبول نیست. اختلاف سنی حدود ۷ و ۸ سال تفاوت نسلی ایجاد می کند. همان طور که می دانید افراد متولد هر دهه شباهت های بیشتری با هم دارند. و از دهه های قبل و بعد خود متفاوت هستند. بنابراین توصیه نمی شود که زوجین اختلاف سنی بیش از ۷ سال داشته باشند.
دامنه سنی مناسب بین ۳ تا ۷ سال با میانگین ۵ سال است. علاوه بر این توصیه می شود که این اختلاف سنی به نفع آقایان باشد یعنی پسر بزرگتر از دختر باشد. چرا که دختران به دلایل بیولوژیکی زودتر از پسران به بلوغ جسمی و عاطفی می رسند بنابراین بزرگتر بودن سن پسر این تفاوت را کم می کند.
دلیل دیگر این است که زن و شوهر با افزایش سن دچار تغییرات هورمونی می شوند که در زنان بدلیل یائسگی آثار پیری زودتر حس می شود و در آخر این که نگاه سنتی و عرفی جامعه ما هنوز در بسیاری از خانوادهها بزرگتر بودن سن دختر را نمی پسندد.
تحصیلات: مقطع تحصیلی می تواند بهعنوان نوعی ملاک قلمداد شود. تجربه بالینی در مشاوره نشان داده است که وجود دو مقطع تحصیلی تفاوت، بهویژه اگر این اختلاف به نفع دختر باشد، می تواند در زندگی مسئلهساز باشد. اساسا این دیدگاه عرفی وجود دارد که مرد حامی و تکیهگاه زن باشد و خانم ها هم دوست دارند که به همسر خود تکیه کنند.
بنابراین چه بهتر است که از نظر تحصیلی هم سطح باشند یا شوهرتحصیلات بالاتری داشته باشد. باید به این نکته توجه کنیم که حق انتخاب با دختر و پسر است و تایید انتخاب با والدین است. مسئله حائز اهمیت در اینجا این است که دختر و پسر قرار است شوهر و همسری را برای زندگی خود انتخاب کنند. و این در حالی است که والدین آنها، بهدنبال انتخاب عروس و داماد هستند.
یعنی خانواده پسر بهدنبال دختری هستند که عروس خوبی برایشان باشد. بنابراین نوعی مذاکره شکل خواهد گرفت که اگر دختر و پسر توانایی گفتوگو و امکان توافق داشته باشند، این مذاکرات می تواند به ازدواج موفقی بینجامد.
در ابتدای آشنایی دو خانواده، بدیهی است که طرفین ازدواج متوجه تفاوت های بسیاری خواهند شد، چه راهکارهایی را برای مقابله با این تفاوت ها پیشنهاد می کنید؟
پیشنهاد می شود خانواده ها ضریبی از تشابهات را برای تایید انتخاب فرزند خود در نظر بگیرند، یعنی بهدنبال پیدا کردن خانوادهای ۱۰۰درصد مشابه نباشند بلکه اگر تشابهات و توافقات تا حد مطلوبی بود یعنی اگر به لحاظ اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی تشابهی بهمیزان ۵۰ درصد یا ۶۰ درصد داشتند به این میزان راضی شوند.
حرف آخر
توصیه مهمی که به دختران و پسران دارم اینست از آنجایی که آسیب های وارده قبل از ازدواج بسیار جدی است، پیش از آن که تصمیم نهایی بگیرند درگیر روابط صمیمانه و عاشقانه نشوند، انتظار می رود دختران عاقلانه رفتار کنند و عاشقانه احساس کنند و پسران عاشقانه رفتار کنند و احساسات عاقلانه داشته باشند.