0

پیامبر صلی الله نگفتند "ان شاءاللَّه" و ...

 
szahrafaghani
szahrafaghani
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 39
محل سکونت : مازندران

پیامبر صلی الله نگفتند "ان شاءاللَّه" و ...

بنام حضرت دوست
 بسیارى از مفسّران، از جمله مرحوم طبرسى ( تفسیر مجمع البیان، ج 6، ص 313 )  شأن نزول سوره کهف را چنین بیان داشته اند :
پس از آنکه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، اسلام را به مردم جزیرة العرب عرضه نمود کفّار قریش با هم مشورت کردند وگفتند : «نکند آنچه را محمّد آورده واقعیّت داشته باشد و فردا بلایى بر ما نازل گردد و بیچاره شویم. بنابراین، لازم است پیرامون ادّعاهاى او تحقیق کنیم». پرسیدند : از چه کسى؟ گفتند : «علماى یهود اطّلاعات مذهبى خوبى دارند. دو نفر را به یثرب (مدینه) بفرستیم تا در مورد آنچه محمّد آورده تحقیق کنند».
فرستادگان مشرکان قریش به نزد علماى یهود در یثرب رفته و از آنها در مورد دین جدید سؤال کردند. یهودیان گفتند: سه سؤال از او بپرسید، اگر به دو سؤال جواب مفصّل و به سؤال سوم جواب سربسته بدهد، دعوت او حق است و چنانچه از عهده سؤالات برنیاید ادّعایش حقیقت ندارد. سؤالات سه گانه به شرح زیر است:
1. چه کسانى شهر و قوم و قبیله خود را ترک کرده، و به غارى در خارج از شهر پناه بردند؟ تعداد آنان چند نفر بود؟ و شرح حال آنها چیست؟
2. مردى که بر شرق و غرب عالم مسلّط شد، که بود و چه برنامه اى داشت؟ پاسخ این دو سؤال را باید مفصّل بدهد.
3. حقیقت روح چیست؟ این سؤال یک سؤال فلسفى است و پاسخى اجمالى دارد.
نمایندگان مشرکان قریش به مکّه بازگشته و گزارش سفر خود را دادند.
مشرکان نزد حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) آمدند و گفتند : اى محمّد! سه سؤال داریم، اگر پاسخ آنها را بگویى، آیینت را مى پذیریم ، و سپس سؤال هاى خود را مطرح کردند.

دو نکته در این جا قابل توجّه است :
الف) عرب جاهلى نه سواد داشت و نه اهل تمدّن و علم و دانش بود، ولى گفتند: بدون تحقیق، نه «انکار» مى کنیم و نه «تصدیق»، بلکه «تحقیق» مى نماییم. و این پیام مهمّى براى ما دارد که در مورد هر خبرى زود موضع گیرى نکنیم. نه انکار کنیم و نه تصدیق، بلکه در مورد آن مسأله تحقیق نماییم و پس از تحقیق کافى آن را انکار یا تصدیق کنیم. متأسّفانه در جامعه امروزى ما، شایعات فراوانى پخش مى شود و عدّه اى بدون تحقیق کافى آن را پذیرفته و به دیگران نیز منتقل مى کنند. ما نباید از عرب جاهلى عقب تر باشیم. شایعات را پخش نکنیم، و آبروى نظام، اسلام، کشور و خودمان را نبریم.
ب) مشرکان عرب به منظور تحقیق نزد علماى یهود که در این زمینه اهل اطّلاع بودند رفتند. یعنى در هر مسأله اى انسان کم اطّلاع یا بى اطّلاع باید به متخصّص آن مسأله رجوع کند و این همان تقلید صحیح و مشروع است.

به هر حال پیامبر(صلى الله علیه وآله) به کفّار قریش وعده داد که روز بعد جواب سؤالاتشان را بدهد.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در انتظار وحى نشست، امّا وحى به تأخیر افتاد. روز بعد و روزهاى دیگر وحى نیامد و این باعث شد که کفّار و مشرکان زخم زبان هایى به پیامبر بزنند و تأخیر وحى را سوژه ی تبلیغاتى مناسبى براى تبلیغات سوء خود بر علیه اسلام و مسلمین قرار دهند.


«شیخ طوسى» گویند: سبب نزول این آیات چنین بوده وقتى که قریش نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و از قصه اصحاب کهف و داستان ذوالقرنین سؤال نمودند، پیامبر فرمود: فردا براى جواب حاضر شوید. فرداى آن روز جبرئیل نیامد و ایامى به تأخیر افتاد سپس جبرئیل آمد و این آیات را نازل کرد. ابن مردویه در تفسیر خود از ابن عباس روایت کند که پس از سؤال چهل شب گذشت سپس این آیه نازل گردید.


بالاخره پیک وحى هر چند با تأخیر، نازل شد و پاسخ دو سؤال اوّل آنها را به طور مفصّل تشریح کرد، که در سوره کهف به آن پرداخته شده است و پاسخ سؤال سوم را به طور سربسته بیان کرد که در آیه 85 سوره اسراء آمده است.(2)
پیامبر(صلى الله علیه وآله) از جبرئیل علّت تأخیر نزول وحى را جویا شد. عرض کرد: گناهى مرتکب نشده اى، امّا ترک اولى کردى، هنگامى که به مشرکان قریش وعده پاسخ سؤالات را دادى، ان شاء الله نگفتى. اگر ان شاء الله مى گفتى، همان زمان پیک وحى نازل مى شد.
اگر تمام مقدّمات کارى را فراهم کنید، تا خداوند نخواهد آن کار محقّق نخواهد شد. بنابراین، همیشه باید ان شاء الله گفت.
منبع :سایت حضرت آیت الله مکارم
جمعه 22 اسفند 1393  11:51 PM
تشکرات از این پست
09130670628
دسترسی سریع به انجمن ها