اگر در شرف طلاق هستید، احتمالا برای فرزندانتان نگرانید، ممکن است فرزندان در این زمان احساس غم، اندوه، تشویش و گناهکاری داشته باشند و یا از اتفاقاتی که برایشان پیش می آید، نگران شوند که در چنین مواقعی نوع برخورد شما با آن ها بسیار مهم است.
چگونه به فرزندانمان کمک کنیم تا با طلاق مواجه شوند
در مورد طلاق، باید به فرزندانمان چه بگوییم؟
مکان و زمان مناسبی را برای گفت و گو در مورد این موضوع انتخاب کنید. در صورت امکان بهتر است دور هم جمع شوید. صادقانه رفتار کنید؛ اما هنگام ابراز این موضوع، سن فرزندتان را نیز در نظر بگیرید؛ درواقع کودکان کم سن تر نیازی به دانستن جزئیات ندارند؛ در حالی که فرزندان بزرگ تر ممکن است به کسب اطلاعات بیشتری نیاز داشته باشند.
به فرزندتان اطمینان دهید که در همه حال او را دوست دارید و هردوی شما همچنان حامی او خواهیدبود. به او بگویید موقعیت های بسیاری وجود خواهدداشت تا هر یک از شما با او وقت بگذرانید. برایش توضیح دهید که او مسئول جدایی شما نیست؛ چرا که کودکان کم سن تر، تصور می کنند آن ها مقصر اصلی جدایی والدینشان هستند؛ پس لازم است به آن ها توضیح دهید که این مسئله ای است که به بزرگ ترها مربوط می شود و آن ها نمی توانستند از آن اجتناب کنند.
فرزند خود را تشویق کنید تا احساساتش را واضح بیان کند و وقتی که صحبت می کند، با دقت به او گوش دهید و حرفش را قطع نکنید؛ البته این بسیار طبیعی است که احساس کند نمی تواند احساساتش را بیان کند؛ بنابراین شکیبا باشید، چون بسیار مهم است که به او اجازه دهید ترس ها و نگرانی هایش را با صداقت بازگو کند. تا آنجا که ممکن است به سوالاتش با صداقت پاسخ دهید.
اگر فرزندتان از اینکه حرف های محرمانه اش را به شما بگوید، احساس ناراحتی می کند، سعی کنید کسی مثل یک روان شناس یا مددکار اجتماعی و یا حتی یکی از اعضای خانواده را که با او احساس راحتی و اطمینان بیشتری دارد، پیدا کرده و از او درخواست کمک کنید. در مورد تصمیماتی که به بزرگ ترها مربوط می شود، با او صحبت نکنید و در حضورش به جروبحث نپردازید. فرزندان نباید در ملاقات هایی که با وکیل یا افراد دیگری که در اقامه دعوا شرکت دارند، دخالت داشته باشند.
چگونه می توانیم این روند را آسان کنیم؟
- مقررات ملاقات با فرزندتان را قبل از مطرح کردن با او، با همسرتان مطرح کرده و آن را حل و فصل کنید. وقتی به تفاهم رسیدید، به طور واضح در مورد تغییراتی که در نحوه زندگی تان پیش خواهدآمد، با فرزندتان صحبت کنید و مشخصا به او بگویید که او از آن پس قرار است با کدام یک از والدینش زندگی کند؛ چرا که او حق دارد این موضوع را بداند و فراموش نکنید که حتما باید در این زمینه به توافق برسید. اگر در مورد این مقررات با فرزند بزرگ تر یا نوجوانتان بحث و گفت و گو می کنید، باید به خواست او در مورد مکانی که می خواهد زندگی کند، احترام بگذارید؛ چون اگر او بداند باید توقع چه چیزی را داشته باشد، احساس امنیت و اطمینان بیشتری خواهدکرد. به دنبال راه حلی باشید که با آن زوال عادی زندگی و قوانین دو خانه همچنان مورد احترام باشد.
اگر چند فرزند دارید، با هر یک از آن ها به تنهایی وقت بگذرانید. در مقابل فرزندانتان در مورد همسر، اقوام و یا دوستان بدگویی نکنید؛ چون در این موقعیت، فرزندان ممکن است احساس کنند این مشکل فقط برای آن ها رخ داده است. در حدامکان در اطرافیان خود جست و جو کنید و کسی را بیابید که شرایطی مشابه شرایط فرزندتان را دارد تا او بداند فقط والدین او نیستند که جدا از هم زندگی می کنند.
وقتی همسرتان برای بردن فرزندتان می آید، با او مودب و مهربان رفتار کنید تا فرزندتان راحت تر با این تغییرات مواجه شود. اجازه دهید فرزندتان هر زمان که نیاز دارد، با همسرتان صحبت کند و اوقاتش را طبق علاقه و میل خود با پدر یا مادرش سپری کند. به محدودیت های معقولی که همسرتان وضع کرده است، احترام بگذارید. اگر او اجازه انجام کاری را به فرزندتان داده است، مخالفت نکنید و تصمیمی را که گرفته است، تغییر ندهید.
در مورد قوانین و مقررات زندگی با همسرتان گفت و گو کنید و تا جایی که ممکن است، به نقاط مشترکی برسید که هر دو خانه برای فرزندتان منسجم و هماهنگ باشد. با همسرتان ارتباط مستقیم داشته باشید و اجازه ندهید فرزندتان به عنوان واسطه و قاصد عمل کند و مثلا اطلاعاتی در مورد فعالیت ها، دوستان و یا درآمد همسرتان برایتان بیاورد. برای فرزندتان شرایطی ایجاد کنید که ارتباط او با اقوام قطع نشود و مانند گذشته باقی بماند و در ضمن فراموش نکیند که باید همسرتان را کاملا از اطلاعات ضروری پزشکی، روحی و درسی فرزندتان مطلع کنید.
چه موقع باید پزشک را مطلع کنم؟
باید به فرزندتان زمان بدهید تا خود را با این تغییرات تطبیق دهد. یک کودک کم سن و سال تر ممکن است رفتارهایی را که خیلی وقت پیش ترک کرده بود، دوباره از سر گیرد؛ مثلا مجددا لباسش را کثیف کند یا نتواند شب ها به تنهایی بخوابد. این تغییرات ممکن است کودکان بزرگ تر را عصبانی کند که همه این عکس العمل ها طبیعی هستند و معمولا با گذشت زمان به حالت عادی باز می گردند. علائم هشداردهند یک مشکل حاد برای کودک، معمولا شامل چنین مواردی می شوند:
چگونه به فرزندانمان کمک کنیم تا با طلاق مواجه شوند
1- اضطراب
2- غم، اندوه و افسردگی
3- تغییر عادت های غذاخوردن و یا خوابیدن
4- مسائل و مشکلات در مدرسه
5- رفتارهای تهاجمی
در صورتی که این رفتارها در فرزندتان همچنان ادامه داشته باشد و یا وخیم تر شود، باید با پزشکتان صحبت کنید. منابع حمایتی متعددی برای کمک به شما و فرزندتان وجود دارد تا این دوره دشوار را پشت سر بگذارید؛ پس سعی کنید در این دوران به خود و فرزندتان فرصت دهید تا با این تغییرات هماهنگ شوید. یادتان باشد شما به خاطر فرزندتان نیاز به آرامش و سلامتی دارید