0

متن روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها

اسماء کمک کن . وقت نماز علی (ع) است . امشب امیرالمومنین (ع) باید نماز بخواند . یا امیرالمومنین (ع) ! غسل دادن را رها کن . وقت نماز آیات است ......
 
-مگر چه خبرشده ؟ زلزله آمده است یا خورشید و ماه گرفته ؟ نماز آیات برای چه ؟ زهرا جان تو بگو چه خبر شده ؟ چرا علی باید نماز آیات بخواند ؟ - مگر نمی دانی ؟ مگر ندیدی اسماء ؟
 
چو دید صورت ماه مرا منادی گفت
 
نماز خوف بخوان یا علی که ماه گرفت
 
برای آنکه بگیرد قباله ی فدکم
 
میان کوچه به من خصم راه گرفت
 
چنان به گوشه ی چشمم زکینه زد سیلی
 
که بعد از آن به علی هم ره نگاه گرفت
 
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
 
انتشارات: صبح امید 

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 12 اسفند 1393  3:29 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها

روز قیامت تبلی السرائر است . همه ی اسرار انسان فاش می شود . تمام اعضا و جوارح انسان بر علیه انسان شهادت می دهند . قرآن میفرماید : یومئذ تحدث اخبارها ؛ روز قیامت زمین هم علیه هر فردی شهادت میدهد آری همه چیز باید آشکار شود . آن روز باید خاک مدینه هم شهادت بدهد . آن ترابی که گل بو تراب بر روی آن نقش بر زمین شد ؛ باید شهادت بدهد . درو دیوار باید شهادت بدهند و آن اولی ودومی را رسوا کنند .
 
شهادت می دهد درروز محشر 
 
تراب کوچه ی شهرپیمبر
 
شهادت دادنش غوغا نماید
 
به محشر محشری برپا نماید
 
منم خاک خدوم مادر وحی
 
منم آگه چه آمد برسر وحی
 
من از غمهای زهرا بیقرارم
 
زروی کودکانش شرمسارم
 
اگر چه خاکم و بی روح هستم
 
ولی از داغ او مجروح هستم
 
خودم دیدم عدو راهش گرفته
 
رخ یار علی آتش گرفته
 
عدو اورا به عنوان فدک زد
 
به قصد کشت زهرا را کتک زد
 
به پیش دیده ی فرزند حیدر
 
بزد سیلی چنان برروی مادر
 
خودم دیدم حسن پاره جگر شد
 
میان کوچه برمادر سپر شد
 
جمادم لیک گشتم پرشراره
 
زخون مانده روی گوشواره
 
ندانی اذن یارب برنیازم
 
که ثانی را همان جا دفن سازم
 
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
 
انتشارات: صبح امید 

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 12 اسفند 1393  3:30 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها

پیامبر (ص) موقع خطبه خواندن و سخنرانی به تنه ی درخت خرمایی که در صحن مسجد باقی مانده بود تکیه میداد تا اینکه جمعیت زیاد شد و منبری ساختند . اولین جمعه ای که پیش آمد پیامبر آن ستون خرما را پشت سر گذاشت و بر منبر نشست . یک مرتبه صدای ناله ی ستون خشک از فراغ پیامبر (ص) بلند شد که مثل زن بچه مرده ای ناله میزد . در اثر ناله ی آن ستون صدای جمعیت هم به گریه بلند شد . پیامبر آمد و آن ستون را بغل گرفت و او رادلداری داد و فرمود : اگر او رادر بغل نگرفته بودم و دست بر آن نکشیده بودم تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد .
 
آن حنانه از هجر رسول
 
ناله میزد همچو ارباب عقول
 
درمیان مجلس وعظ آنچنان
 
کزوی آگه گشت هم پیر و هم جوان
 
در تحیر مانده اصحاب رسول
 
کز چه می نالد ستون با عرض و طول
 
گفت پیغمبر چه خواهی ای ستون
 
گفت جانم از فراقت گشت خون
 
از فراق تو مرا چون سوخت جان
 
چون ننالم بی تو ای جان جهان
 
مسندت من بودم از من تاختی
 
برسرمنبر تومسند ساختی
 
درد دلهای ستون حنانه را شنیدی . ایام شهادت بی بی فاطمه (س) است . درد دلهای دستاس خانه ی فاطمه (س) را هم گوش کن .
 
دوباره میرسد بوی گل یاس
 
غریبی را دلم بنموده احساس
 
چرااز یادگاری های زهرا
 
نمی گوید کسی از آه دستاس
 
چون دستاس و آسیای دستی خانه ی زهرا هم مثل ستون حنانه درد دل دارد ؛ آه و فغان دارد .
 
فغان کرد آسیای دستی او
 
که دشمن زدشرر برهستی او
 
دل دستاس مینالید چون دود
 
که دست او همیشه برسرم بود
 
به مژگان فضه اش یاقوت می سفت
 
به دل آهسته می نالید ومیگفت
 
چسان دربررخ دشمن توان بست
 
که در بر سینه ی او میخ کوب است
 
چه کرد ای اهل دل مسمار بااو
 
فشار آن درو دیوار بااو
 
که روزش رنگ شام تار بگرفت
 
کمک در رفتن از دیوار بگرفت
 
زرفتن بس که حالش زار میشد
 
عصای دست او دیوار میشد
 
چو زهرا دست بر دیوار میبرد
 
قرار از حیدر کرار میبرد
 
دل دختر چو مادر بس غمین بود
 
زبان حال زینب اینچنین بود
 
که مادر چشم از مسمار بردار
 
خدا را دست از دیوار بردار
 
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
 
انتشارات: صبح امید 

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 12 اسفند 1393  3:30 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها

بتاب ای ماه توبر کاشانه ی من
 
که تاریک است امشب خانه ی من
 
بتاب ای مه که تا با قلب خسته
 
دهم غسل پهلوی شکسته
 
بتاب ای مه که شویم من شبانه
 
زاشک دیده جای تازیانه
 
بتاب ای مه که تا کلثوم و زینب
 
ببینند روی مادر دردل شب
 
بتاب ای مه حسن مادر ندارد
 
حسین من کسی بر سر ندارد
 
بتاب ای مه گلستانم خزان شد
 
به زیر خاک زهرای جوان شد
 
اینجا زبان حال امیرالمومنین خطاب به ماه اینچنین است . میفرماید :»ای ماه !بتاب اما عصر عاشورا زبان حال بی بی زینب (س) درست برعکس بود . میفرمود : ای ماه متاب....چرا ؟
 
متاب ای مه که من معجرندارم
 
بسوز ای دل که من دلبرندارم
 
ببار ای آسمان بر خیمه ی ما
 
که من عباس آب آور ندارم
 
حسینم لحظه ای تو یاریم کن
 
نمی بینی مگر یاور ندارم
 
به قدری پای کوبیدم برایت
 
رمق دیگر دراین پیکر ندارم
 
چرا بوسه نصیب نیزه کردی
 
مگر من میل آن حنجر ندارم
 
چرابا ساربان کردی اشارت
 
مگر من شوق انگشتر ندارم
 
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
 
انتشارات: صبح امید 

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 12 اسفند 1393  3:30 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها

شب ازدواج حضرت زهرا (س) وقتی اورا به خانه امیرالمومنین (ع) بردند ؛ پیامبر کاری را انجام دادند . کشف الردا عن وجهها حتی یراها علی ثم اخذ یدها فوضعها فی ید علی ،پیامبر (ص) با دست خودش نقاب از چهره ی دخترش برداشت و صورت فاطمه (س) را به علی (ع) نشان داد . سپس دست فاطمه را دردست علی (ع) گذاشت.....
 
اینجا میشود زبان حال پیامبر (ص) به علی را اینگونه گفت : علی جان ببین که صورت دخترم سالم است سیلی نخورده است !علی جان !این امانت من است که به دست تو می سپارمش !.....آه  و صد آه ......از غربت آن آقایی که یک روز مجبور شد این امانت رابا دستان خودش به پیامبر برگرداند اما صد افسوس که در روز بازگرداندن امانت صورتش سیلی خورده بود بازوی امانت رسول خدا کبود شده بود و پهلویش شکسته بود .
 
امیرالمومنین (ع) چه جوابی به رسول الله (ص) داد ؟ نوشته اند ؛ عرضه داشت : لقد استرجعت الودیعه و اخذت الرهینه......یعنی یا رسول الله!! امانتت برگردانده شد . نمیگوید من برگرداندم . میفرماید : برگردانده شد ؛ یعنی ای رسول خدا (ص) زهرایت را از من گرفتند ......اگر می بینی بدنش نحیف و لاغر شده و محسنش زودتر از خودش به تو ملحق شده ؛ علت را از خودش سوال کن (فاستخبرها الحال) سپس کنار قبر فاطمه (س) نشست و غمگینانه شروع به گریه کرد عباس (عمویش ) دست علی (ع) را گرفت و بلندش کرد و اورا برگرداند .
 
یا امیرالمومنین (ع) !ای کاش یک مهربانی مثل عباس در کربلاهم پیدا میشد و فرزندانت را از روی بدن حسینت بلند میکرد !اما آه و صد آه که در آنجا مهربانتراز تازیانه و کعب نی کسی پیدا نمی شد ......
 
ای لشکر بی آبرو آخر کجایم میبرید
 
من طفلم و بی طاقتم اینسان کجایم میبرید
 
در پهلوی نعش پدر خواهم بمانم یک شبی
 
با تازیانه از چه رو اینسان به فرقم میزنید
 
خواهم نمایم شستشو از خاک و خون جسم پدر    
 
این تن عزیز مصطفی است آخر شما رحم آورید
 
دست از سرم کوته کنید از راه احسان وکرم
 
گویا نبودم با شما ای قوم بی رحم و عنید
 
ای ساربان بی حیا من یک برادر داشتم
 
شش ماهه و شیرین زبان بهرم شما پیدا کنید
 
تا من ببوسم حنجرش گیرم دمی اندر برش
 
آن طفل از جور شما در این بیابان شد شهید
 
شاعر:حسام 
 
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
 
انتشارات: صبح امید 

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 12 اسفند 1393  3:30 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها

وقتی حضرت رسول (ص) از دنیا رفت حضرت فاطمه (س) گریه میکرد و میفرمود : آه چه روز بدی دارم اولی می گفت : آری روز بدی در پیش داری من میگویم شاید اولی همین طور که از دفن پیامبر برمیگشت هی انگشت اشاره خود را (به علامت تهدید ) در هوا حرکت می داده و فکر میکرده و این جمله را باخود تکرار میکرده : آری روز بدی را در پیش داری !آری روز بدی را در پیش داری !آری ....این صحنه گذشت .......دستور حمله را او صادر کرد . یک وقت دیدند در خانه ی وی آتش گرفته است . با لگدی به در نیمه سوخته زد تازیانه و غلاف شمشیر به دست حمله کردند یکی تازیانه میزد یکی با غلاف شمشیر میزد دیگری سیلی می زد ......
 
در این غوغای وانفسا خدا صبرت دهد حیدر
 
میان فتنه اعدا خدا صبرت دهد حیدر
 
نباشد آتش محشر از این سوزنده تر هرگز 
 
چو سوزد چهره ی زهراخداصبرت دهد حیدر
 
تو دیدی حال مادررا ندیدی طفل کوثر را 
 
بگوید فضه با آوا خدا صبرت دهدحیدر
 
به هنگامی که کوته شد زدامان تو دست یار
 
شدی تنها تراز تنها خداصبرت دهد حیدر
 
به هنگامی که گیسویی پریشان بهرتو میشد
 
شدی شرمنده یا مولا خدا صبرت دهد حیدر
 
عزیزان تومیبینند چشمانت خجل میشد
 
شدی شرمنده یا مولا خدا صبرت دهد حیدر
 
مسلمان کرده ای مارا تو با دستی که دشمن بست
 
کشیدی رنج بهر ما خدا صبرت دهد حیدر 
 
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
 
انتشارات: صبح امید

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 12 اسفند 1393  3:31 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها

حضرت هیچ وقت چیزی از امام علی (ع) در خواست نمی کرد که درتوان او نباشد و شرمنده شود . فرمود: ای ابوالحسن از خدای خود شرم داشتم چیزی از تو بخواهم و تو را به چیزی تکلیف کنم که قدرت آن را نداری . با تمام سختی ها و مشکلات و کم و زیاد خانه اش می ساخت و از نظر فکری و روحی همفکر و مشوق علی (ع) بود . پشتوانه و تکیه گاهی برای ادامه ی مبارزات علی (ع) و درمانی برای رفع کوفتگی های جسم و جان او بود . چنان که علی (ع) درباره ی زهرا (س) می فرماید :وقتی به خانه می آمدم و به زهرا نگاه می کردم تمام غم و اندوهم برطرف میشد . هیچگاه باری بردوش امیرالمومنین (ع) نمی گذاشت بلکه باربردارو کمک کار او بود ........
 
بی بی جان تمام عمر کمک کار امیرالمومنین بودید و باری به دوش امیرالمومنین نگذاشتید پس چطور دلتان آمد تابوتتان را بردوش علی (ع) بگذارید ؟دیدن تابوت برای علی (ع) کمر شکن است چطور زیر تابوت شما را بگیرد ؟ ........
 
هر چه سختی دیده با آن ساختی
 
درد را برخویش درمان ساختی
 
هر چه بار از دوش من برداشتی
 
جای آن تابوت خود بگذاشتی
 
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
 
انتشارات: صبح امید 

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 12 اسفند 1393  3:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها