0

امام زمان ........

 
fateme74
fateme74
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 3243
محل سکونت : خراسان جنوبی

امام زمان ........

رفته بودم يك شبى در مجلسى***در ميان جمع مردم حرف خوبى زد كسى

گفت: آقا گر بپرسند كافران***پس چه شكلى است قامت آقايتان

ما چه گوئيم در جواب آقاى من***چهره بنما بر رخ اعماى من

البته ما خود مقصر بوده ايم***تاكنون اين چهره را نى ديده ايم(نديده ام)

روى زيباى تو يك فرزانه است***ديدنش از بهر من افسانه است

گرچه من روى تورا نى ديده ام***وصف آن زيبا رخت بشنيده ام

هركسى از من بپرسد يك زمان***بر كه ماند چهره آقايتان

من بگويم يوسف زهراست او***چهره اش چون سيد بطحاست او

گونه ها سرخ است و ابروها سياه***قامتش افراشته صورت چو ماه

حال زيبايى به لب دارد گلم***مى شود روشن زديدارش دلم

خُلق او نرم و نگاهش مهربان***مى نشيند گفته اش بر دل به جان

كى شود محدود او اندرز زمان***يا شود محصور او اندر مكان

عالم اندر دست او باشد همه***او ندارد قدر خَرْدل واهمه

توپ و تانك و بمبهاى سهمگين***ژ3 و سيمنيوف و بحرى زِ مين

اين همه انبارهاى بى نظير***در يد والاى او باشد اسير

قدرتش را كى توانى وصف نمود***قدرت او را كسى واصف نبود

دل نوشته های من به آقا امام زمان(ع

شنبه 9 اسفند 1393  5:14 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها