خدايا به قضايت راضيم
يكي از شاگردان مرحوم الهي قمشه اي نقل كرد: آن جناب سفري به آستانه بوسي حضرت
رضاعليه السلام به مشهد مشرف شد. شبي در حرم حضرت رضا عرضه مي دارد: يابن رسول
اللَّه شما داراي مقام رضاي كامل هستيد، از حضرت حق بخواهيد ذره اي از اين مقام به اين
فقير عنايت كند. وقتي از حرم خارج مي شود، ماشيني در خيابان به او مي زند، وقتي چشم باز
مي كند خود را روي تخت بيمارستان مي بيند، سؤال مي كند چه شده؟
مي گويند: تصادف كرده ايد و راننده اي كه به شما زده دستگير شده و اينجاست، مي فرمايد:
كاغذ و قلمي به من بدهيد. يك رضايت نامه كامل مي نويسد و دستور مي دهد راننده را آزاد
كنيد، زيرا من چند لحظه قبل در حرم حضرت رضا از خداوند عزيز طلب مقام رضا كردم، و اين
مصيبت، برق اول اين مقام جهت امتحان استعداد و ادعاي من است، اگر در همين مرحله اول
زبان و دل به گله و شكايت باز كنم از به دست آوردن اين عنايت محروم خواهم گرديد!!
منبع : استاد حسين انصاريان: مجموعه داستان هاي عرفان اسلامي، ج 2، ص 55