ورزشهای غیرعمدی
ورزش شهری امروز و در این برهه حساس از تاریخ بیگمان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. اگر میگویید نیست، مجبورم اخلاق ورزشی خود را کنار گذاشته و در این مورد حکم صادر کنم، بلکه صادرات غیرنفتی هم بالا برود!
امروزه شهروندان چه بخواهند و چه نخواهند در شهرهای بزرگ ورزش میکنند و آدمیان شهرنشین را از ورزش گریزی نیست. در ادامه بخشی از این ورزشهای غیرعمدی را با هم بررسی میکنیم. (گفتم با هم بررسی میکنیم که به مخاطب حال داده باشم!)
تو مترو، یا تو اتوبوس و تاکسی
تو اینجور جاهایی که داره ارزش
خلاصه توی هر نقطه از این شهر
همه هستند توی زنگ ورزش!
***
ورزش شهروندی در مترو
اینجانب بارها یه فرهنگستان ادب پارسی تذکر دادهام که اسم مترو را بگذارند «ورزشگاه» اما ظاهرا علیرغم اینکه من به این دوستان علاقمندم، ولی آنها به فکر نیستند. به هر حال از نظر من قبل از تصویب فرهنگستان هم اسم مترو ورزشگاه است و برای این مدعا ادله و اسناد کافی نیز دارم.
از پلههای مترو که پایین میروید ورزش با «ماراتن پلهای» آغاز میشود. ایستادن در صف و انتظار برای رسیدن مترو خودش یک «دو استقامت درجا» محسوب میگردد و برای سوار شدن به مترو هم انواع و اقسام «هنرهای رزمی» نیاز است! تازه وقتی که سوار شوید در واگنهای مترو کلی ورزش دیگر وجود دارد که اینجا جای مناسبی برای بازگو کردن آن نیست!
شما وقتی سوار میشی تو مترو
سر هر پیچ و خم چون داره لرزش
دیگه واگن که واگن نیست جانم
یه چیزی هست مثل زنگ ورزش!
ورزش شهروندی در صف بانک
شاید باور نکنید، اما به نظرم اسم بانک را هم باید گذاشت «ورزشگاه.» بانک هم در نوع خودش ورزشگاه است. البته من از این موضوع خیلی خوشحالم و حتی به خودم می بالم! (البته اگر به طرز اصولی به خودتان ببالید این هم نوعی ورزش محسوب میشود!)
به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم، بانک هم در نوع خودش نقش عمدهای در گسترش ورزش شهروندی بازی میکند. البته غیر از «استقامت در صف بانک» که ورزش سنگینی است (مخصوصا در بانکهای غیرخصوصی) بیشتر در بانکها «ورزشهای فکری» انجام می شود. مثل اینکه طرف کلی جنبش نرمافزاری باید در ذهنش بکند و کلی عملیات ریاضی انجام دهد تا ببیند با حقوق 350هزار تومانش چگونه قبوض و اقساطش را بپردازد؛ که از ورزشهای فکری پیش پا افتاده ای مثل شطرنج بسیار بغرنجتر است.
داری ور میری هی با قسط و قبضش
داری میگی نمیشه اینکه طرزش
با مغزت اونقدَر میری کلنجار
که میشه توی مغزت زنگ ورزش!
ورزش شهروندی در پیادهرو
از قدیم گفتهاند «سواره از پیاده خبر نداره.» تازه آنوقتها اینقدر عملیات عمرانی در پیادهروها انجام نمیشد. اما این روزها آنقدر عملیات عمرانی در پیادهروهای شهر انجام میشود که پیادهروها برای خودشان یک ورزشگاه محسوب میشوند. اصلا کمکم دیگر میتوان گفت «عالم ورزشگاه است.» در پیادهروهای در دست تعمیر که هیچوقت از دست تعمیر خلاص نمیشوند همواره ورزشهای رشته «دو میدانی» در حال انجام است، مثل «پرش از ارتفاع» و «پرش سهگام» و گاهی حتی برای پریدن از گودالها «پرش با نیزه»!
همش بنّاییه توی معابر
امان از طرحای بی حد و مرزش
تو هرجایی قدم بگذاری، ای دوست
قدم برداشتی در زنگ ورزش!
***
به هرحال همانطور که مثل یک مرد از اول هم گفتم و هرگز از مواضعم عدول نخواهم کرد، امروزه شهروندان چه بخواهند و چه نخواهند در شهرهای بزرگ ورزش میکنند و آدمیان شهرنشین را از ورزش گریزی نیست.
مهدی استاداحمد