حشر متقين
گفته شد كه: حشر مردم در قيامت متفاوت است و هر كسي طبق اعمالي كه در دنيا انجام داده محشور شده و در دادگاه عدل الهي وارد ميگردد. در اين ميان متقين با حالت و هيبت مخصوص وارد ميشوند. آيات و رواياتي در اين زمينه آمده است. از باب نمونه به چند مورد از آنها اشاره ميكنيم:
(يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا)[1]
«در آن روز كه پرهيزكاران را به صورت دسته جمعي به سوي خداي رحمان (و پاداشهاي او) محشور ميكنيم».
وَفْدْ (بر وزن وعد) در اصل به معني هيئت يا گروهي است كه براي حل مشكلاتشان نزد بزرگان ميروند و مورد احترام و تكريم قرار ميگيرند بنابراين بطور ضمني مفهوم احترام را در بردارد و شايد به همين جهت است كه در بعضي از روايات ميخوانيم پرهيزكاران بر مركبهاي راهواري سوار ميشوند و با احترام فراوان به بهشت ميروند[2].
رسول اكرم در تفسير آيه فوق فرمودند: «قسم به خدايي كه مرا خلق كرد متقين با قدمهاي خود به محشر نميآيند و فرشتگان آنان را به عرصهي قيامت سوق نميدهند، بلكه براي آنان ناقههاي بهشتي ميآورند كه خلائق همانند آن را نديدهاند»[3].
امام صادق (ع) ميفرمايد: علي (ع) تفسير آيه فوق را از پيامبر (ص) جويا شد. آن حضرت فرمود: «اي علي! وفد، حتماً به كساني ميگويند كه سوار بر مركبند آنها افرادي هستند كه تقوا و پرهيزگاري را پيشه ساختند، خدا آنها را دوست داشت و آنان را مخصوص خود گردانيد، و از اعمالشان خشنود شد، و نام متقين بر آنها گذارد...»[4].
درباره وضع متقين در قرآن آيات بسياري آمده است كه برخي را يادآور ميشويم[5]:
(وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ )[6] «و چه خوب است سراي پرهيزكاران».
(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ)[7] «ولي پرهيزگاران در جايگاه امني قرار دارند».
(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ)[8] «(در آن روز) پرهيزگاران در سايههاي (درختان بهشتي) و در ميان چشمهها قرار دارند».
(لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَآؤُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللّهُ الْمُتَّقِينَ)[9] «هرچه بخواهند در آنجا هست خداوند پرهيزكاران را چنين پاداش ميدهد).
آيات فوق همگي دال بر
[2] - تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، دارالكتب اسلاميه، تهران 1378، چاپ پانزدهم، جلد 13، ص 133
[3] - در المنثور تفسير بالمأثور، جلال الدين سيوطي، داراحياء التراث العربي، بيروت 1421 هـ ق، ج 5، ص 474
[4] - تفسير نورالثقلين، علي بن جمعه العروسي الحويزي، داراحياء التراث العربي، بيروت 1422، ج 4، ص 392، ح 153
[5] - ر.ك. منشور جاويد، جعفر سبحاني، ج 9، ص 432