حشر پيامبر (ص)
اولين كساني كه بعد از فناي عالم و گرد و غبار شدن اجساد زنده شده و در صحراي عرصات ميآيند چند نفرند. در بعضي از روايات آمده: «وقتي اراده خداوند متعال تعلق گرفت كه قيامت را برپا كند و خلايق را زنده و محشور گرداند اولين كساني كه زنده ميشوند اسرافيل و جبرائيل، ميكائيل و عزرائيل ميباشند، اسرافيل صور را از عرش تحويل گرفته و با آن سه تن ديگر داخل بهشت ميشوند و ميگويند: اي رضوان، بهشت را براي محمد (ص) و امت او زينت كن. بعد از آن به ايشان خطاب رسد: براق را (كه يكي از مركبهاي زيبا و مشهور بهشت است) زين مُرَصَّع از ياقوت سرخ كنيد و لجام بر سر آن زده و لِواي شفاعت به دست گرفته و دو حله از حلههاي بهشت، يكي سبز و ديگري زرد با خود برداريد و به استقبال حضرت محمد (ص) برويد. ايشان هم حركت كرده و نزد قبر منور حضرت رسول (ص) آمده ولي در اثر هموار بودن زمين، قبر آن حضرت را نميدانند كجا است. در اين هنگام نوري از قبر مطهر تا آسمان ظاهر شود و جاي قبر را نشان ميدهد. جبرائيل به اسرافيل ميگويد: خداوند متعال خلايق را به دست تو محشور گرداند آن حضرت را ندا كن و بيدار نما، اسرافيل به ميكائيل گويد: تو آن حضرت را ندا كن. ميكائيل عرض كند: (اَلسَّلامُ عَليكَ اَيَّتُها الرُّوحُ الطَّيِبَة اِرْجِعي اِلي بَدَنِكَ الطّيبُ) «سلام بر تو اي روح پاك و پاكيزه برگد به بدن طيب و طاهرت». جوابي از قبر نشوند پس از آن اسرافيلآن حضرت را ندا كند و با فرياد بلند گويد: (يا اَيَّتُها الرُّوحُ الطَّيِبَه قُومي لِفَصلِ القَضاءِ و الحِسابَ و العَرْض عَلي الرَّحمنِ).
«اي روح طيب و پاكيزه برخيز از براي حكم كردن و حساب اعمال و حضور در پيشگاه خداي رحمان».
ناگهان قبر مطهر شكافته شده و حضرت رسول خدا (ص) از آن بيرون آمده و كنار آن نشسته و خاك از سرو روي مبارك خود پاك كند. در اين حال جبرئيل دو حله بهشتي و براق را پيش آورد! آن حضرت فرمايد: اي جبرئيل! امروز چه روزي است؟ عرض كند: روز قيامت، روز حسرت و ندامت، روز سرزنش و ملامت، روز عهد و ميقات، فرمايد: امروز روز رقّت و روز بهم رسيدن و ملاقات است، اي جبرئيل! امروز مرا بشارت ده. عرض كند: لواي حمد و تاج كرامت به من و به دست من است. فرمايد: از اين سوال نكردم! عرض كند: بهشت را جهت قدوم مبارك شما زينت دادهاند و درهاي جهنم را براي احترام بستهاند. فرمايد: از اين هم سوال نكردم! بلكه سوالم از امت گناهكار است. شايد آنان را در صور واگذاري. اسرافيل گويد: قسم به خدا صورم را هنوز ندميدهام، آن حضرت فرمايد: حال چشمم روشن و حالم خوش شد. پس تاج را بر سر گذاشته و حله را پوشيده و سوار بر براق شده و به سوي سرزمين قيامت (محشر) حركت كند»[1].
[1] - انسان از حشر تا دادگاه قيامت، نعمت الله صالحي حاجي آبادي، ص 47-45، به نقل از قيامت، سيد عبدالله اصفهاني، ص 61-60