0

مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

گرفته رو به این در دستها را
نبرده جای دیگر دستها را


گدا فهمیده که جایی از اینجا
نمیگیرند بهتر دستها را


کرم میبیند آنجا که بگیرد
گدا بالاتر از سر دستها را


ولی اینجا گدای دست در جیب
برد در کیسه ی زر دستها را


علی بالاتر از اینهاست، اینجا
گرفته دست قنبر دستها را


خود مرهب هم این را خوب فهمید
خدا داده به حیدر دستها را


همینجا بود که بالا گرفتند
یهودی های خیبر دستها را


چگونه میزند با راست یا چپ؟!
نمیبینند لشکر دستها را


غدیر این را همه دیدند داده
علی دست پیمبر دستها را


اگرچه روز اول دست دادند
ولی بستند آخر دستها را


همینجا بود قنفذ کرد کاری
که داد از دست مادر دستها را


شب غسلش رسید اما نمی کرد
علی انگار باور، دست ها را


بر آن تن می کشید و دید کوچه
چه بی حد کرده لاغر دستها را


درون علقمه برداشت از خاک
به دست خود برادر دستها را


که او میخواست به زهرا رساند
برای روز محشر دست ها را

 

نوید پور مردادی

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:42 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

مادرم در بستر است این روزها

روزیم چشم تر است این روزها

مردمِ شهر مدینه کارشان

ترک نهی از منکر است این روزها

از زبان دوست و دشمن فقط

طعنه سهم حیدر است این روزها

ذکر من امن یجیب و پر زدن...

...آرزوی مادر است این روزها

خواست تا حال علی بهتر شود

گفت: حالم بهتر است این روزها

هیچ کس باور نکرد این جمله را

پهلویش گویاتر است این روزها

چه بلایی بر سرش آورده اند

مردم دنیا پرست این روزها

نیمه شب ها درد پهلو می کشد

بازویش دردسر است این روزها

دردها از دست مادر خسته اند

دردش از پا تا سر است این روزها

مجتبی هم پیر شد بس که فقط

فکر مسمار و در است این روزها

شانه زد موی مرا فهمیده ام

روزهای آخر است این روزها

 

شاعر : محمد جواد شیرازی

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:43 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

باد مانده به علی سربزند یا نزند

چه کند؟ حلقه بر این در بزند یا نزند

 

تانریزد در این خانه مرددشده دل

طرف بیت علی پر بزند یا نزند

 

میخ از باب توسل  وسط در مانده

دست بر پهلوی مادر بزند یا نزند

 

حسن از کوچه چهل سال به خود می گوید

حرف ها را به برادر بزند یا نزند

 

دست بالا برود چونکه به روی مادر

روضه برپاشده، دیگر بزند یا نزند

 

زهر تلخ است ولی با دل و جان می نوشی

جعده در ظرف تو شکّر بزند یا نزند

 

***

 

مانده تقدیر که آیا بشود یا نشود

 

از سر تشت حسن پا بشود یا نشود

 

 

 

آنکه بایدهمه ی فاجعه را می داند

 

سر این زخم اگر وا بشود یا نشود

 

 

 

جا نشد در دلش و دروسط تشت چه سود

 

پاره های جگرش جابشودیا نشود

 

 

 

کوچه هاعلت پیری تورا می دانند

 

بر سرتشت قدت تا بشود یا نشود

 

 

 

مادری هستی و درنزد تو زهرا هم هست

 

مدفن گمشده پیدا بشود یا نشود

 

 

 

همه ی دغدغه ی شاعرت آخر این است

 

شعر با دست تو امضا بشود یا نشود

 

شاعر: مهدي رحيمي

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:43 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

جان به لب آمد ز بی جان دیدنت

حسرتم شد دیدن خندیدنت

درمیان خانه از من رو مگیر

غرقه ی دردم ز من دارو مگیر

دستگیر حیدر تنها مرو

بین که من افتاده ام از پا مرو

این دوچشم بسته ات کشته مرا

پهلوی بشکسته ات کشته مرا

ای به هر مشکل مرا مشکل گشا

مشکل مشکل گشا را بر گشا

مردم از دیدار این روی کبود

اه ان لحضه چرا حیدر نبود

چشم بگشا بر رخم یا فاطمه

بین مرا افتادم از پا فاطمه

جان محسن بی علی تنها مرو

از بر این نیمه جان زهرا مرو

از برم با دیدگان تر مرو

زاسمان دیده ی حیدر مرو

ای نگاهت راحت جان علی

رحم کن بر چشم گریان علی

راه دیدارت به رویم سد مکن

تازه بر من ماتم احمد مکن

فاطمه ترک من تنها نکن

شعله ی غم در دلم بر پا مکن

کاش در بیت علی این در نبود

کاش چشمان تو دایم تر نبود

بس که زارو ناتوان باشد تنت

اب هم گریه کند در شستنت

چشم تو همواره بود از اشک تر

قتلگاه تو چرا شد پشت در

می بری صبرو قرارم فاطمه

طاقت هجران ندارم فاطمه

تشنه ی وصلم بده می ساقی ام

من عزادار توام تا باقی ام

شاعر: حميد كريمي

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:43 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

هر چند این روزها نیرو ندارم
پیش حسینت دست بر زانو ندارم
من یاس این گل خانه بودم حیف حالا
نیلوفری هستم که رنگ و بو ندارم
سیلی چنان نور نگاهم را گرفته
انقدر که در چشم هایم سو ندارم
گفتم که اشک از چشم های تو بگیرم
افتاد دستم دست حق بازو ندارم
گفتم که برخیزم به پای غصه هایت
شرمنده ام ای پهلوان پهلو ندارم

 

سید محمد جوادی

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:44 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

اشعار فاطمیه - قاسم صرافان

 

از غمت بسیار و کم گفتیم از بیداری ات

کوثری؛ اما نمی‌بینیم، جز بیماری ات

 

اشک باریدیم اما چشم ما در پرده ماند

دور ماندیم از دلِ از حبّ دنیا عاری ات

 

ماه بانویی که حُسنت در حیا پیچیده است

همسری که عاشقی تابیده از دینداری ات

 

چادرت خاکی شد اما سربلندی  فاطمه

بر زمین خوردی ولی چشمی ندیده خواری ات

 

در سپاه غربت مولا رجز خوان تاختی

جای سیلی مُهر تایید است بر سرداری ات

 

مهر تاییدی که حتی شوهرت آن را ندید

راز را گفتی فقط با آینه دیواری ات

 

تیرِ اشکت هم گرفته لات و عزا را هدف

تیغِ بیزاری است از تزویر حتی زاری ات

 

بی‌وفایی‌های مردم بی‌صفایی‌های شهر

کم نکرده ذره‌ای از شوقِ مردم داری ات

 

روزها سیل است سوی ظلم رویِ خطبه‌ات

نیمه‌شب در حق همسایه‌ست اشک جاری ات

 

لقمه می‌گیرد برای زینب ، این شبها ، حسن

" هل اتی " جای تو می‌خواند، حسینِ قاری ات

 

یاعلی وقت زمین خوردن نمی‌گویی چرا؟

جای یار آمد، چرا فضه برای یاری ات

 

آه از دیوار و در، فریاد از آتش، ولی

درد تنهاییِ حیدر بود زخم کاری ات

 

تا نگردد بیش از این تنها علی تنها نرو

بیشتر آید به کار ، این روزها دلداری ات

 

قاسم صرافان

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:44 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

اشعار فاطمیه - قاسم صرافان

 

از غمت بسیار و کم گفتیم از بیداری ات

کوثری؛ اما نمی‌بینیم، جز بیماری ات

 

اشک باریدیم اما چشم ما در پرده ماند

دور ماندیم از دلِ از حبّ دنیا عاری ات

 

ماه بانویی که حُسنت در حیا پیچیده است

همسری که عاشقی تابیده از دینداری ات

 

چادرت خاکی شد اما سربلندی  فاطمه

بر زمین خوردی ولی چشمی ندیده خواری ات

 

در سپاه غربت مولا رجز خوان تاختی

جای سیلی مُهر تایید است بر سرداری ات

 

مهر تاییدی که حتی شوهرت آن را ندید

راز را گفتی فقط با آینه دیواری ات

 

تیرِ اشکت هم گرفته لات و عزا را هدف

تیغِ بیزاری است از تزویر حتی زاری ات

 

بی‌وفایی‌های مردم بی‌صفایی‌های شهر

کم نکرده ذره‌ای از شوقِ مردم داری ات

 

روزها سیل است سوی ظلم رویِ خطبه‌ات

نیمه‌شب در حق همسایه‌ست اشک جاری ات

 

لقمه می‌گیرد برای زینب ، این شبها ، حسن

" هل اتی " جای تو می‌خواند، حسینِ قاری ات

 

یاعلی وقت زمین خوردن نمی‌گویی چرا؟

جای یار آمد، چرا فضه برای یاری ات

 

آه از دیوار و در، فریاد از آتش، ولی

درد تنهاییِ حیدر بود زخم کاری ات

 

تا نگردد بیش از این تنها علی تنها نرو

بیشتر آید به کار ، این روزها دلداری ات

 

قاسم صرافان

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:44 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

اشعار فاطمیه - نوید اسماعیل زاده 

 

عرش زیر پای او مثل حصیر افتاده است

رونق عشق است در دستانش از بس ساده است

 

نه فلک در گردش است از گردش دستاس او

اینکه دستش بر سر دنیاست فوق العاده است

 

بعد پیغمبر چه بیعت ها که نشکستند خلق

نان به نرخ روز خوردن سفره اش آماده است

 

دارد از پا در می آید بین سوز و تب ولی

باز هم در عین بیماری سر سجاده است

 

کار دل هر روز و شب اشک است در اندوه او

خوش بحالش، عشق زهرا کار دستش داده است

**

با غم و اندوه و تب هر روز خلوت می کند

یک دل سیر اشک می ریزد، عبادت می کند

 

خسته از زخم زبان ها، بیت الاحزان ساخته

از غمش هر روز با پیغمبر شکایت می کند

 

تا مبادا خدشه ای بر دین حق وارد شود

جان خود را هم شده، خرج ولایت می کند

 

یادشان رفته است او دردانه پیغمبر است؟

هر کسی از راه می آید جسارت می کند

 

هرچه باران بر زمین می بارد از اندوه اوست

مهر خود را با جهان با اشک قسمت می کند

 

جان محض است او و حتی روح سربارش شده

لاجرم روح از تن او رفع زحمت می کند

**

روضه اما می رسد با چشم های تر به در

وای از آن وقتی که زهرا می رسد آخر به در

 

طاقتش در پشت در هر بار کمتر می شود

با لگد هر بار می کوبند محکم تر به در

 

یاس تا پرپر شود آیا لگد کافی نبود

کاش می کردند فکر شعله را از سر به در

 

در نمی خواهد بگردد سمت او بر پاشنه

نیست امّیدی ولی با شعله آذر به در

 

روضه بیش از این نمی گویم، ولی نجار شهر

کاش می کوبید یک مسمار کوچک تر به در

 

بر مداری گیج می گردد جهان تا روز حشر

در هوای مدفن زهراست دنیا در به در

 

نوید اسماعیل زاده

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:44 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

اشعار فاطمیه - اشعار مدح - محسن ناصحی

 

علی دیده است در زهرا غروب آفتابش را

و زهرا در علی دیده است هرم التهابش را

 

شهید اول حفظ ولایت ، می شود اما

کسی هرگز نخواهد دید حتی اضطرابش را

 

کرم ، مبهوت و سرگردان که زهرا چیست ؟ زهرا کیست؟

مگر از راز گردنبند بردارد جوابش را

 

چه بینا و چه نابینا به نامحرم بگو برگرد

که گل بر خارها هرگز نمی بخشد گلابش را

 

غمی سنگین تر از داغ جدایی از علی دارد

که از تابوت ، می خواهد نگه دارد حجابش را

 

فقط محض دل حیدر… وگرنه ضربه سنگین بود

اگر از چهره بر می داشت گاهی هم نقابش را

 

اگرچه زخم بر بازو… برای شادی همسر

خودش در خانه می چرخاند سنگ آسیابش را

 

اجابت را علی در لحظه ی عجل وفاتی دید

چه غمگین می کند راهی شهید انقلابش را

 

محسن ناصحی

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:44 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

اشعار فاطمیه - اشعار مدح - محمد جواد الهی پور

 

عالم اسیر جزر و مد بی قراری ات

طوفان چه کرده با دل دریا کناری ات

 

رخ در محاق برده ای ای ماه نیمه جان

نیلی شده ست روی تو از زخم کاری ات

 

دریای صبر…کوه نجابت…شکوه عشق

حیرت زده ست عاشقی از بردباری ات

 

در راه عشق صرف نظر کردی از وجود

جان جهان فدای ولایتمداری ات

 

تشبیه تو به هرچه به جزتو قشنگ نیست

پیش رخ تو نیلی دریا که رنگ نیست

 

درخانه سادگی و صفا موج می زند

در هر طرف حضور خدا موج می زند

 

لب بسته ایم و ناله ی دلهایمان بلند

در این سکوت محض، صدا موج می زند

 

مادر کنار پنجره پهلو گرفته است

بابا میان اشک و دعا موج می زند

 

سجاده ات دریچه ی بازی ست رو به عرش

درآن عبادت دو سرا موج می زند

 

گرچه دلش از آنهمه غم در تلاطم است

با این وجود وقت دعا فکر مردم است

 

کوه از غم تو دست به پهلو گرفته است

با ناله ات زمین و زمان خو گرفته است

 

از بازوی شکسته نگفتی که نشکند

کرار از تو قوت بازو گرفته است

 

ای چادر تو اوج حجاب و عفاف زن

از کور، مثل تو چه کسی رو گرفته است

 

در پرده های عصمتی و خانه ی تو نور

امروز شمع عمر تو سوسو گرفته است

 

از خانه ی تو نور به افلاک می رود

جان ابوتراب سوی خاک می رود

 

سرمایه ی سلاله ی نور و امامتی

امّید نا امیدی روز قیامتی

 

مدیون بخشش تو مدینه… نه…عالم است

آغاز بخششی و تمام کرامتی

 

آتش کجا و دیده ی گریان ماتمت

لبخند سربلندی روز ندامتی

 

با پهلوی شکسته به دنبال مرتضی

چشم جهان ندیده چنین استقامتی

 

باید در عاشقی به شما اقتدا کنیم

رخصت گرفته ایم که مادر صداکنیم

 

محمد جواد الهی پور

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:45 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

اشعار فاطمیه - اشعار مدح - احمد بابایی

 

درسایه ی طوبی اگر عرش، ایستاده ست

یاس و بِه و سیب بهشتی، بار داده ست

 

با سجده ی زهرا عبادت جان گرفته

حق با بتول از انبیا پیمان گرفته

 

با هل اتی درهای بارِ عام باز است

زهرا که باشد سفره ی ایتام باز است

 

از نسلِ سلمانیم و یاد اهل بیتیم

ما هم غلامِ خانه زاد اهل بیتیم

 

هم سایه توحید بود و روح عصمت

هم کارِ خانه با کنیزش قسمت

 

از عهده ی مدحش دلِ ما بر نیامد

زهرا شدن از غیرِ زهرا بر نیامد

 

گرچه ز کارِ خانه، دستش پینه دارد

او مادری بر یازده آئینه دارد

 

با خون نموده نخلِ دین را آبیاری

او مادرِ نسلِ شهیدان است آری!

 

نجمِ شفاعت بود عرشِ مهر و مَه را

پس دومین رکنِ ولایت بود زهرا

 

هفتاد و دو آئینه در دستان زهراست

آری… شهادت، سفره ی احسانِ زهراست

 

بدمستی آئینه ها، خوشنامی ماست

یک جلوه اش «بیداریِ اسلامی» ماست

 

بر غیرِ زهرا از ازل گفتیم تا نه

ترس از خدا داریم و ترس از کدخدا ، نه

 

در ظلمتی که بارِ اهلِ مکّه ، کج بود

منصوره ای آمد که حجّت بر حُجَج بود

 

بطنِ تکاثر ، گور دخترهاست انگار

حق، در ظهورش کوثری می خواست انگار

 

محتاج ، از انفاق او با تاج می رفت

از دامنِ زن ، مرد تا معراج می رفت

 

گرچه فلَک، در محضر او قدِّ خَم داشت

حوریه ، پایش از عبادت ها ورم داشت

 

آنسان که حیدر در کفَش تیغِ دو دَم داشت،

زهرا هم از عفّت ، سلاحی محترم داشت

 

چشم خدا بی فاطمه ، آئینه ، کم داشت

با این همه ای کاش زهرا هم «حرم» داشت

 

ما لال بودیم… او تبِ فریادمان داد

رسم حمایت از ولی را یادمان داد

 

حالا که صدها سال زان دوران، گذشته ست

عطر خدا در عصرِ ما آکنده گشته است

 

این سرزمین ، آوازه از روح خدا یافت

ایران به هر شهری هزاران کربلا یافت

 

بر سفره ی حُسن تو مهمانیم، مادر

سر زنده مانند شهیدانیم، مادر

 

با پینه های دست، یار اهل بیتیم

ما کارگرهای دیار اهل بیتیم

 

آهی که داریم از غمِ قتلش، حماسی ست

زیرا سپاهِ اشکِ زهرا هم سیاسی ست

 

فرزند زهرا گفت: در صدر است ایران

شِعب ابی طالب ، نه ! در بدر است ایران

 

وقتی پسندیدیم راه کربلا را

از جنگ و از تحریم باکی نیست ما را

 

حیدر، اگر یکّه سوارِ یکّه تاز است

زهرا که باشد، از سِپر هم بی نیاز است!

 

بغضِ گلو بر چادرِ زهرا، گِره شد

زهرا به خاک افتاد و حیدر، بی زِره شد

 

اندوه حیدر تا قیامت رفتنی نیست

گفتن ندارد ! داغ زهرا گفتنی نیست

 

احمد بابایی

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:45 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

سنگ صبور لحظه ی تنهایی علی
گنجینه ی جزیره ی خضرایی علی
در صفحه صفحه قصه ی دلدادگان عشق
مجنون ترین قصیه ی شیدایی علی
سیراب شهد شربت لبخند مصطفی
سر مست باده های طهورایی علی
زیبا ترین پرنده ی افاق دلبری
ققنوس اسمان تماشایی علی
دل را به اب های خروشان عشق زد
سکان به دست طینت دریایی علی
پا در مسیر سخت ولایت نهاد ورفت
صحرا نورد سینه ی صحرایی علی
 
 
 
از کتاب روزی که میخ در شاعر شد وحید قاسمی

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:45 PM
تشکرات از این پست
09130670628
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

حضرت زهرا(س)-هجوم به بیت ولایت
 
 
 
صدای در زدن هیزم است کاری کن
 
همایش ستم مردم است کاری کن
 
برای بیعت دستت طناب آورده
 
حسود روز غدیر خم است کاری کن
 
ز داغ دیدن زهرا دو روز نگذشته
 
هنوز خانه نشین، سوّم است کاری کن
 
کسی که خانه به آتش کشید نامرد است
 
بیا که سوخته اش خانم است کاری کن
 
شکسته شیشه ی عطر بهشت پیغمبر
 
و در هجوم جهنّم گم است کاری کن
 
ز تازیانه تن آسمان صبح امید
 
به خاک چون شب پر انجم است کاری کن
 
 
 
علی ناظمی

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:46 PM
تشکرات از این پست
09130670628 ravabet_rasekhoon
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

یا زهرا...

خانه خراب گشتن من با عزای توست

زیــبـاترین تــرنم قــلبــم صدای توست

 

دیدی چگونه زندگی ام را نظر زدند

چشمان شور پشت سر بچه های توست

 

دردم گرفته فاطمه جان گریه می کنم

این قلب زخم دیده ی من مبتلای توست

 

دستار بسته ای که نبینم سرت شکست

جای شکستگی بخدا هرکجای توست

 

تکرار ضربه ها که به یک جا نمی خورد

جای قلاف روی سر و دست و پای توست

 

جای طناب مانده به دور گلوی من

آثار تازیانه بر انگشت های توست

 

پایین هردو گونه ی تو چاک خورده است

دو گوشواره دردسر مجتبای توست

 

مقتل نوشته از در و دیوار خورده ای

دهلیز خانه شاهد این ماجرای توست

 

مقتل نوشته خون همه جا را گرفته بود

خون لخته ها به موی پریشان حنای توست

 

مقتل نوشته است که چادر سرت نبود

این ماندن تو پشت در هم از حیای توست

 

مقتل نوشته خنجری از پشت در زدند

آثار پارگی به لباس عزای توست

 

گودال تو هم لباس حسین تو پاره شد

حالا زمان روضه ی کرببلای توست

 

هرکس رسید نیزه خود را شکست و رفت

کندی خنجر از اثر بوسه های توست

 

قاسم نعمتی

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:46 PM
تشکرات از این پست
09130670628 ravabet_rasekhoon
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

مادر مادر...

 پاییز شد به حرمت مادر بهار ما

اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما

خرجيِّ عیدمان همه اش خرج روضه شد

نذر عزای فاطمه دار و ندار ما

مردم اگر به جامه ی نو فخر میکنند

پیراهن سیاه عزا افتخار ما

اعضای خانواده ی مان را می آوریم

باشد سیاه لشگر بزمش تبار ما

امروز اگر ب مجلس صدیقه سر زنیم

سر میزند به خانه ی قبر و مزار ما

دنبال کار روضه ی زهرا اگر رَویم

پیش خدا پیش رود کار و بار ما

اینجا برای سینه زدن جایمان کم است

محشر میان حجره ی زهرا قرار ما

وقتی برای مادرمان سینه میزنیم

فوراً گرفته میشود از دل غبار ما

ما داغ دیده ایم که فریاد میزنیم

خرده نگیر بر غم و داد و هوار ما

گریه کنید مادر ما بی گناه بود

ناله کنید مادر ما پا به ماه بود

 

رضا قربانی

یا صاحب الزمان علیه السلام

جمعه 22 اسفند 1393  9:46 PM
تشکرات از این پست
09130670628 ravabet_rasekhoon
دسترسی سریع به انجمن ها