0

مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شنیده اند مگر بچه ها دعایت را ؟

چرا چنین میبوسند دست و پایت را...

 

قرار ما که جدایی میان راه نبود

مباد ترک کنی یار بی نوایت را

 

نشسته ایم کنارت به خون دل خوردن...

نخورده ای بانو باز هم غذایت را

 

ببین بدون تو سجاده اشک میریزد

مگر امید ندارد که ربنایت را ...

 

کسی چنان تو خدا را درست درک نکرد

مگر که بشناسانی خودت خدایت را

 

چقدر پیر شدم از غمت عزیز علی

چقدر کم دارم شور خنده هایت را

 

سخن نگو بدنت باز درد میگیرد

اگرچه دلتنگم بشنوم باز صدایت را

 

تو را به عشق قسم چند قرن زنده بمان

مگر که قدری جبران کنم وفایت را

 

علی اصغر ذاکری

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:28 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شنیده اند مگر بچه ها دعایت را ؟

چرا چنین میبوسند دست و پایت را...

 

قرار ما که جدایی میان راه نبود

مباد ترک کنی یار بی نوایت را

 

نشسته ایم کنارت به خون دل خوردن...

نخورده ای بانو باز هم غذایت را

 

ببین بدون تو سجاده اشک میریزد

مگر امید ندارد که ربنایت را ...

 

کسی چنان تو خدا را درست درک نکرد

مگر که بشناسانی خودت خدایت را

 

چقدر پیر شدم از غمت عزیز علی

چقدر کم دارم شور خنده هایت را

 

سخن نگو بدنت باز درد میگیرد

اگرچه دلتنگم بشنوم باز صدایت را

 

تو را به عشق قسم چند قرن زنده بمان

مگر که قدری جبران کنم وفایت را

 

علی اصغر ذاکری

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:28 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شنیده اند مگر بچه ها دعایت را ؟

چرا چنین میبوسند دست و پایت را...

 

قرار ما که جدایی میان راه نبود

مباد ترک کنی یار بی نوایت را

 

نشسته ایم کنارت به خون دل خوردن...

نخورده ای بانو باز هم غذایت را

 

ببین بدون تو سجاده اشک میریزد

مگر امید ندارد که ربنایت را ...

 

کسی چنان تو خدا را درست درک نکرد

مگر که بشناسانی خودت خدایت را

 

چقدر پیر شدم از غمت عزیز علی

چقدر کم دارم شور خنده هایت را

 

سخن نگو بدنت باز درد میگیرد

اگرچه دلتنگم بشنوم باز صدایت را

 

تو را به عشق قسم چند قرن زنده بمان

مگر که قدری جبران کنم وفایت را

 

علی اصغر ذاکری

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:28 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

یا زهرا (س)

 

بر در غمخانه ات هر دیده ای تر می شود
ذکر لب هایش پس از آن : "وای مادر" می شود
روضه ها را می کنیم آغاز با دیوار و در
آخرش هم ختم به یک نیزه و سر می شود
سخت تر از درد پهلوهای تو این حادثه است
سالها خانه نشینی کار حیدر می شود
آن زمان که قدر زرگر را نداند هیچ کس
کوزه گر می آید و یکروزه زرگر می شود
بعد از آن هم دختر پاک رسول کائنات
پیش چشم مرتضی یکدفعه پر پر می شود
بعد هم خیلی طبیعی یک هزار و چند سال
روزگار مسلمین بی حب تو سر می شود
من فقط با روضه هایت گریه کردم مادرم
دیده ام از کرده هایم کی کجا تر می شود ؟
من به اعمالم نظر کردم دمی؟ نه مادرم
رتبه ی تقوای من اول از آخر می شود
چون تو را نشناختم ظلم بزرگی کرده ام
آه آیا قسمتم از آب کوثر می شود

 

جعفر ابوالفتحی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:29 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

ای وای مادرم...

وقتی که داغ هجر پیمبر شروع شد

روضه درست از لبه ی در شروع شد

کُل مدینه در دل یک کوچه جا شدند

هجمه به سمت خانه ی حیدر شروع شد

ممتد به دربِ خانه لگد میزدند، که

بورانِ درد پهلوی کوثر شروع شد

پشت دری که خادم او جبرئیل بود

زهرا نشسته بود، که آذر شروع شد

یک میخ داغ در وسط شعله سرخ شد

خِس خِس میان سینه ی مادر شروع شد

بستند شیر بیشه ی حق را به ریسمان

دلشوره باز در دل دختر شروع شد

انگار رفت و آمدِ مردم تمام گشت

انگار درد پهلو و بستر شروع شد

امروز هم گذشت، ولی صبح روز بعد

زخم زبان و طعنه به حیدر شروع شد

چند سالِ بعد، کرببلا بود و اشک و آه

مثل مدینه روضه که از سر شروع شد...

آنجا کسی به معجر زهرا نبرد دست

در کربلا ربودن معجر شروع شد

زیور ز گوش فاطمه افتاد و باز هم

با دستها کشیدن معجر شروع شد

آنجا بریدن سری، آوازه ای نداشت

این رسم، با بریدن حنجر شروع شد

آنجا که روضه از لبه ی در شروع شد

اینجا درست از لب خنجر شروع شد

 

رضا باقریان

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:30 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

زهرا من...

بهم بگو که میمونی کنارم

خودم قباله ی فدک میارم

یه چند صباحی دیگه پیشم بمون

خرابه خانم بعد تو خونمون

حسن مریضه ، تبداره میلرزه

وقتی شب میشه تو خواب میترسه

چی شده خانم که بهم نمیگی؟

حسن برای چی میترسه؟ میگی؟

دوباره پاشو پیش چشمای من

همه امیدم تویی زهرای من

بلندشو رو پات تا علی ببینه

پیشش میمونی، مگه غیر از اینه؟

دلت به حال حسنت بسوزه

همش به اون دَر داره چشم میدوزه

بعد تو دیگه کار من تمومه

زندگی بعد فاطمه حرومه

میبینی خانم التماس منو

تو که میتونی بمونی پس نرو

بمون منو بی سر و سامون نکن

زندگیمو خراب و داغون نکن

اصلا علی نه ، بچه هاتو نیگا

نیگا بکن به حال زار اینا

زیر لبش ، حسن میگه همیشه

مادر هیجده ساله پیر نمیشه

حالا جواب بچه مو چی بدم؟

نمیتونم بگم که پیر نیست ، بگم؟

فقط میتونم التماست کنم

بگم نرو اگه میتونی گلم

اگه بری که زندگی خرابه

حتی سلامام دیگه بی جوابه

تو رو خدا بیا برس بدادم

بمون نرو ، مادر خونوادم

بچه هامو یتیم نکن جوونی

حرفی بزن ، بگو پیشم میمونی

 

امـیر فرخنـده

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:30 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

زهرا من...

بهم بگو که میمونی کنارم

خودم قباله ی فدک میارم

یه چند صباحی دیگه پیشم بمون

خرابه خانم بعد تو خونمون

حسن مریضه ، تبداره میلرزه

وقتی شب میشه تو خواب میترسه

چی شده خانم که بهم نمیگی؟

حسن برای چی میترسه؟ میگی؟

دوباره پاشو پیش چشمای من

همه امیدم تویی زهرای من

بلندشو رو پات تا علی ببینه

پیشش میمونی، مگه غیر از اینه؟

دلت به حال حسنت بسوزه

همش به اون دَر داره چشم میدوزه

بعد تو دیگه کار من تمومه

زندگی بعد فاطمه حرومه

میبینی خانم التماس منو

تو که میتونی بمونی پس نرو

بمون منو بی سر و سامون نکن

زندگیمو خراب و داغون نکن

اصلا علی نه ، بچه هاتو نیگا

نیگا بکن به حال زار اینا

زیر لبش ، حسن میگه همیشه

مادر هیجده ساله پیر نمیشه

حالا جواب بچه مو چی بدم؟

نمیتونم بگم که پیر نیست ، بگم؟

فقط میتونم التماست کنم

بگم نرو اگه میتونی گلم

اگه بری که زندگی خرابه

حتی سلامام دیگه بی جوابه

تو رو خدا بیا برس بدادم

بمون نرو ، مادر خونوادم

بچه هامو یتیم نکن جوونی

حرفی بزن ، بگو پیشم میمونی

 

امـیر فرخنـده

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:31 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

یازهرا (س)

 

شنیدم دیشب دعا کردی

برا مرگت گریه ها کردی

اینم میدونم که امروزم

به چه زحمت در رو وا کردی

**

هنوز جای التماسم هست

نرو هستیم باغ یاسم هست

تا این در وا شه واسم چند بار

زمین می افتی...حواسم هست

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:31 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

نگاهی مادرانه...

می شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر

هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر

بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها

دور شد از خانه ات اینگونه راهم بیشتر

احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا

می کِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر

معصیت می آورم، آب و غذایم میدهی

می چکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر

کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم

باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر

دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم

شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر

چند وقتی می شود آواره بودم، باز هم

چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر

زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود

یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر

 

رضا باقریان

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:31 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

آن روز که از عشق تو پر گردیدم
اشکی شدم از نور تو در گردیدم
بر حضرت زهرا چو ادب بنمودم
شد عاقبتم بخیر و حر گردیدم

 

حمید کریمی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:32 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

فاطمه؛ فاطمه جان؟ همسر خوبم؟ پاشو

این که من بی سپرم یار ندارم خوب است؟

 

نگران من و این حالم و این خانه نباش

تو که خوبی همه ی ایل و تبارم خوب است

 

از خدا خواسته ام بعد تو و سوختنت

درب این خانه شود سنگ مزارم؛ خوب است؟

 

چه کنم فاطمه جان تا که دلت وا بشود ؟

مهر و سجاده و تسبیح بیارم خوب است؟

 

قول دادم نکنم گریه؛ بخندم ...که نشد

بزنم زیر همه قول و قرارم خوب است؟

 

حسین قربانچه

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:32 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

یا زهرا (س) ...

حال ما با گوشه چشم تو بهتر می شود

سائل از لطف شما آقا و سرور می شود

من یقین دارم که زهرا"س" با عنایات شما

این کلاغ درگهت روزی کبوتر می شود

 

مجید قاسمی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:32 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

با این همه لحظه ی پر از غم زینب
چون مادر خویش می شود خم زینب
پهلوی شکسته را علی می فهمد
راز کمر شکسته را هم زینب
......................................
لب تشنه تری در پی زینب می گشت
با چشم تری در پی زینب می گشت
همراه زنی شکسته پهلو ان روز
بر نیزه سری در پی زینب می گشت
......................................
حالا به لب ساحلت ای ما در دریا
دیری است که پهلو زده کشتی نجاتی
عمری است به دنبال تو در خاک بقیعیم
از حال تو پیداست مقیم عتباتیم

 

اسقندیل مددی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  1:49 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

سالروز تخریب بقیع

 

غصه نخور کبوتر ، دوباره پر می گیری

ایشالا از فاطمه ، اذن سفر می گیری

پر می زنی با گریه ، برای این گداها

از حرم خاکیه ، زهرا خبر می گیری

 

غصه نخور کبوتر ، تمومی داره دوری

هر طوری باشه باید ، بریم بقیع یه جوری

بریم با بال خاکی ، زائر مجتبا شیم

آخه حسن غریبه ، آخه تا کی صبوری؟

 

زخم دل مجتبی ، توی کوچه نمک خورد

نگو نگو که مادر ، بین کوچه کتک خورد

میون درب و دیوار ، گذاشتنش نامردا

یه بار شیشه داشتش ، سالم نموند ترک خورد

 

غم دلمو شکسته ، خون روی در نشسته

سینه ی یک پرستو ، با میخ در شکسته

اشکای دونه دونش ، میریزه روی گونش

میگه علی علی علی جان ، با نفسای خسته

 

 

سروده جعفر ابوالفتحی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  4:09 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

مادر مادر مادر...

مهربان بودی و بد با دل تو تا کردند

غنچه ی ناز تو را با لگدی وا کردند

مردم شهر چقدر زود به فکر افتادند

در عزاخانه ی تو غمکده بر پا کردند

عده ای در وسط کوچه تورا میکشتند

عده ای نیز همان بین تماشا کردند

بین یک کوچه باریک زمینت زده اند

بین این کوچه باریک که غوغا کردند...

... ناگهان معجر مشکی تو از سر افتاد

بچه ها معجر خونی تو پیدا کردند

گرگ ها وحشی و سگ های مدینه هارند

آنقدر پنچه زدند تا کمرت تا کردند

سند معتبری هست که تاریخ نوشت:

میخ را در وسط سینه تو جا کردند

کشته شد محسن و آنان که تماشا کردند

سند تیر به اصغر زدن امضا کردند

 

محمد مهدی نسترن

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 29 بهمن 1393  4:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها