اصرار بر گناه
اصرار بر گناه، یکی دیگر پیامد های ولایت شیطان می باشد.
خداى متعال در بيان حالات و صفات اصحاب شمال كه از اهل جهنم هستند، مىفرمايد:
«وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ»[1]؛ آنان كسانى بودند كه در دنيا در ارتكاب گناهان بزرگ اصرار مىورزيدند.
در باره مقصود از«حنث عظيم» كه اصحاب شمال بر آن اصرار مىورزيدند اقوال مختلفی آمده است. در مجمع البيان مىگويد: كلمه «حنث» به معناى شكستن عهد و پيمان مؤكد به سوگند است[2]، و اصرار در شكستن چنين عهدى به اين است كه: به اين عمل ناستوده هم چنان ادامه دهد، و به هيچ وجه دست از آن برندارد.
و شايد اين معنا از سياق استفاده بشود كه اصرار بر حنث عظيم عبارت است از اينكه استكبار از پرستش و بندگى پروردگار خود دارند، عبادتى كه بر حسب فطرت بر آن پيمان بسته بودند، و در عالم ذر بر طبق آن ميثاق داده بودند، و در عين سپردن چنين پيمانى فطرى غير پروردگار خود را اطاعت كنند، و اين پيمان شرك مطلق است.[3]
بعضى هم گفتهاند: اصلا كلمه «حنث» به معناى گناه عظيم است، و اگر با اين حال كلمه مذكور را به وصف عظيم توصيف كرده، با اينكه عظيم در معناى خود كلمه خوابيده، براى مبالغه است، و منظور از حنث عظيم شرك به خدا است.[4]
بعضى ديگر گفتهاند: حنث عظيم به طور كلى به معناى هر گناه كبيره است.[5]
بعضى هم گفتهاند: سوگند خوردن بر اين ادعا است كه قيامت دروغ است.[6] و اين سوگند در آيه شريفه «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ»[7] حكايت شده است.
اصرار از «صرر» مشتق شده و به معناى پافشارى و تكرار بر عملى يا گفتارى يا كردارى است و 6 مرتبه در قرآن مجيد استعمال شده كه در 4 مورد در باره اصرار بر گناهان، عناد و كفر[8]، مطرح شده است.
بنابر اين پافشارى و تكرار بر انجام گناهان و استمرار بر تكبرطلبى و انكار امور معنوى، يكى از پیامد های ولایت شیطان می باشد و از موانع اساسى براى بهرهمندى از ولايت الهى است و در مقابل آن، عدم اصرار بر گناهان، يكى از عوامل اساسى در بهرهمندى از ولايت الهی خواهد بود و مويد آن، آيهاى است كه بعد از بيان آماده شدن بهشت براى متقين، در صفات و حالات آنان مىفرمايد: آنان كسانى هستند كه بر گناهان اصرار نمىكنند و بلافاصله بعد از گناهانشان، توبه نموده و استغفار مىنمايند:
«وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُون»[9].
و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مىافتند؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىكنند- و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمىورزند، با اينكه مىدانند.
علامه طباطبایی(ره) در ذيل آيه شريفه مىنويسد: «تنها استغفار كسى مؤثر است كه نخواهد آن عمل زشت را هم چنان مرتكب شود، براى اينكه اصرار داشتن بر گناه هياتى در نفس ايجاد مىكند كه با بودن آن هيات ذكر مقام پروردگار نه تنها مفيد نيست، بلكه توهين به امر خداى تعالى نيز هست، و دليل بر اين است كه چنين كسى از هتك حرمتهاى الهى و ارتكاب به محرمات او هيچ باكى ندارد، و حتى نسبت به خداى عز و جل استكبار دارد، با اين حال ديگر عبوديتى باقى نمىماند، و ذكر خدا سودى نمىبخشد، و به خاطر همين علت بود كه جمله نامبرده را با جمله: «وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» ختم فرمود است».[10]
[1] - سوره مبارکه واقعه(56)، آیه 46؛ و بر گناهان بزرگ اصرار میورزیدند
[2] - طبرسى، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج24، ص 161
[3] - طباطبايى، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوى همدانى، ج 19، ص 215
[4]- آلوسى سيد محمود، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، تحقيق: على عبدالبارى عطية، چاپ اول، نشر دارالكتب العلميه، بيروت، 1415 ق، ج 14 ، ص 144
[7] - سوره مبارکه نحل(16)، آيه 38.
[8] - سوره مبارکه آل عمران(3)، آيه 135 / سوره مبارکه جاثيه(45)، آيه 8 / سوره مبارکه واقعه(56)، آيه 46 / سوره مبارکه نوح(71)، آيه 7
[9] - سوره مبارکه آل عمران(3)، آيه 135
[10] - طباطبايى، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوى همدانى، ج 4، ص 29