درباره وقت ازدواج حرف و حدیث های زیادی شنیده می شود. در دنیای امروز دیگر نمی توان شرط ازدواج را رسیدن به بلوغ جنسی دانست. در این زمان، باید توانایی های دیگری برای زندگی با یک فرد دیگر کسب کرد.
آنچه در مراحل مقدماتی تصمیم به ازدواج مطرح می شود شامل: خودآگاهی، دستیابی به شناخت، آگاهی در ازدواج و رسیدن به بلوغ شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و جنسی است.
ابتدایی ترین شرط برای ازدواج، «رسیدن به خودآگاهی» است؛ یعنی کسی که تصمیم به ازدواج دارد در درجه اول باید نقاط قوت و ضعف خود را به طور کامل بشناسد، اهداف و ارزش های زندگی اش را مشخص کند و با شناسایی این موارد، به انتخاب همسر اقدام کند.
ازدواج یعنی چه
«آگاهی از ازدواج» پایه یک زندگی موفق است. صرف نظر از خودآگاهی، کسب آگاهی از ازدواج نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این که شما بدانید برای چه ازدواج می کنید، هدفتان از ازدواج چیست و... همه در آینده زندگی شما تأثیر بسزایی خواهد داشت. چرا که ممکن است پس از ازدواج و مواجه شدن با مسائلی که در زندگی مهم تر و حیاتی تر هستند انگیزه های اولیه و سطحی رنگ ببازند.
اگر هدفتان از ازدواج فرار از زندگی مجردی و تنهایی است، اگر صرفاً زیبایی طرف مقابلتان شما را جذب کرده است، اگر برای تأمین نیازهای مادی و جسمانی خود تصمیم به ازدواج گرفته اید باید به شما هشدار داد که با باورهای نادرستی تصمیم به ازدواج گرفته اید. شاید ازدواجی که با عشق (بدون شناخت کافی) صورت می گیرد جذاب تر باشد، اما داشتن زندگی موفق را تضمین نخواهد کرد.
بلوغ، بلوغ و بلوغ
در مبحث بلوغ می توان گفت رسیدن به بلوغ جسمی شرط اولیه برای ازدواج است، اما به غیر از آن باید بلوغ شخصیتی، اجتماعی و اقتصادی را نیز در نظر داشت. مسائلی همچون رسیدن به شخصیتی یکپارچه و نه ایده آل، خودباوری، مسئولیت پذیری، کسب توانایی حل مسئله و بحران و... از جمله پیش شرط های لازم برای ازدواج است.
همچنین استقلال مالی برای آقایان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. همان طور که می دانید سن مناسب برای ازدواج با توجه به فرهنگ ها و جوامع متغیر است، اما رسیدن به انواع بلوغ به سن افراد بستگی ندارد. شاید فردی را دیده باشید که در 20 سالگی در حل مسائل بسیار پخته عمل می کند ولی فردی 40 ساله را نیز بشناسید که هنوز به استقلال مالی دست نیافته است.
طرف مقابلت را بشناس
قدم مهم بعدی دستیابی به شناخت است. در واقع می توان گفت حساس ترین مرحله، «شناخت طرف مقابل» است. لازم است پیش از آن که عشقی به وجود آید به شناختن طرف مقابلتان بپردازید. این که شما بفهمید طرف مقابلتان چطور زندگی می کند، چه اهدافی را در زندگی دنبال می کند، در برخورد با اقوام و دوستان چگونه رفتار می کند و... همه راه های شناخت محسوب می شود.
همانطور که می دانید پس از به وجود آمدن عشق بین دو نفر، هر یک از طرفین با دیدن نقاط ضعف یکدیگر سعی می کنند آن را انکار کنند و با خیال این که این اختلاف ها و نقطه ضعف ها در زندگی مشترک حل خواهد شد اقدام به ازدواج می کنند.
به عبارت دیگر دلبستگی و علاقه داشتن صرف به یک نفر دلیل محکمی بر شناخت وی نیست. البته نباید فراموش کنیم که پایه یک ازدواج موفق، «شناخت» و پایه یک زندگی موفق، «عشق، اعتماد، گذشت و صداقت» است. در واقع یک زوج زمانی در زندگی مشترک خود موفق خواهند بود که خواسته ها و انتظارات خود را به صراحت بیان کنند، استقلال و فردیت خود را در طول زندگی مشترک حفظ کنند و به حریم خصوصی طرف مقابل احترام بگذارند، روش های حل اختلاف را بیاموزند و به کار گیرند و برای حفظ رابطه تلاش کنند. به طور کلی به گفته مشاوران ازدواج، چهار اصل مشاهده (ملاک های ظاهری فرد)، مصاحبه (کسب شناخت از یکدیگر بر اساس اصول و زیر نظارت والدین)، مکاشفه (تحقیق درباره شخص مورد نظر) و مشاوره (کمک گرفتن از افراد متخصص و باتجربه برای بررسی تخصصی شرایط طرفین) لازم است پیش از هر ازدواجی انجام پذیرد.