0

گل باغ آشنايي

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

گل باغ آشنايي

گل باغ آشنايي

مه من نقاب بگشا زجمال کبریایی
که بتان فروگذارند اساس خودنمایی
شده انتظارم از حد چه شود که رخ نمایی
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
چه کسم، چه کاره ام من که رسم به عاشقانت
شرف است انکه بوسم قدم ملازمانت
به کمین استخوانی که همی خورم ز خوانت
همه شب نهاده ام رو چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه ی گدایی
چو بنای کار عاشق، همه سوز و ساز دیدم
ز جهانیان گروهی به ره حجاز دیدم
ره عشق را یکسر به نیاز و ناز دیدم
چو به عشق غرق گشتم همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
دم صبح گشت ما را به فضای باغ مسکن
به خیال آنکه دلخوش شوم از چنین نشیمن
که بگفت عندلیبی به هزار ناله با من
سر وصل گل ندارم ز چه رو روم به گلشن
که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی

شیخ بهایی

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
یک شنبه 28 آذر 1389  3:06 PM
تشکرات از این پست
hoosianp
zagroszagros
zagroszagros
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 59
محل سکونت : کهگیلویه و بویر احمد
یک شنبه 28 آذر 1389  3:57 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها