از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
- برای شهر دماوند به دماوند (شهر) رجوع کنید.
کوه دَماوَند کوهی در شمال ایران است که به عنوان بلندترین کوه این کشور و بلندترین آتشفشان خاورمیانه[۱] شناخته میشود. این کوه در قسمت مرکزی رشتهکوه البرز در جنوب دریای خزر و در بخش لاریجان شهرستان آمل قرار دارد.[۵] قله دماوند که از نظر تقسیمات کشوری در استان مازندران قرار دارد،[۶] به هنگام صاف و آفتابی بودن هوا، از شهرهای تهران، ورامین و قم و همچنین کرانههای دریای خزر قابل رؤیت است.[۷] نزدیکترین شهر بزرگ به این کوه لاریجان است.[۶] کوه دماوند در سیام تیرماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نخستین اثر طبيعی ايران در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.[۸]
از دماوند در اساطیر ایران هم یاد شده است و شهرتش بیش از هرچیز به این سبب است که ضحاک (پادشاهی ستمگر و اژدهافش) در آن به بند کشیده شدهاست.[۹] در آثار ادبی فارسی نیز فراوان به این اسطوره و به طور کلیتر کوه دماوند اشاره شدهاست.[۱۰] دماوند دارای چشمههای آب گرم لاریجان، اسک و وانه است.[۱۱]
فهرست مندرجات
[نهفتن]
- ۱ جغرافیا
- ۲ آب و هوا
- ۳ آتشفشان
- ۴ نامها و ریشهشناسی
- ۵ اسطوره
- ۶ ادبیات
- ۷ دماوند در تاریخ
- ۸ ادعای ثبت در میراث جهانی
- ۹ کوهنوردی
- ۹.۱ مسیرهای اصلی صعود
- ۹.۲ پناهگاهها
- ۱۰ یخچالهای معروف
- ۱۱ نگارخانه
- ۱۲ پانویس
- ۱۳ منابع
- ۱۴ جستارهای وابسته
- ۱۵ پیوند به بیرون
|
جغرافیا
- ارتفاع
منابع مختلف اندازههای گوناگونی برای ارتفاع قلهٔ دماوند از سطح دریا ذکر کردهاند. به نقل از درگاه ملی آمار ایران، ارتفاع این قله ۵٬۶۱۰ متر است [۱۲]؛ منابع دیگر، از جمله پایگاه ملی دادههای علوم زمین ایران و وبگاه رصدخانهٔ زمین ناسا، ارتفاع ۵٬۶۷۰ متر[۱۳][۱] و ۵٬۶۷۱ متر[۶] را نیز برای قلهٔ این کوه ذکر کردهاند. دایرةالمعارف فارسی فهرستی شش موردی از ارتفاعهایی که برای این قله آمدهاست ذکر میکند که از ۵٬۵۴۳ تا ۶٬۴۰۰ متر میرسد.[۲]
ارتفاع نسبی دماوند، که با اندازهگیری ارتفاع قله نسبت به پستترین دره بین این قله و نزدیکترین قلّه مرتفعتر تعیین میشود، ۴۶۶۱ متر است که دماوند را در ردهٔ دوازدهم بلندترین قلههای دنیا از نظر ارتفاع نسبی قرار میدهد.[۱۴]
- فاصله از شهرهای نزدیک
این قله در ۶۹ کیلومتری شمال شرقی تهران، ۶۲ کیلومتری غرب آمل و ۲۶ کیلومتری شمال شهر دماوند واقع شدهاست.[۱۵]
- رودخانههای پیرامون
رودخانه تینه در شمال، رودخانه هراز در جنوب و شرق و رودخانه دلیچای در غرب این کوه واقع شدهاند.[۱۶]
- کوهستان
قله دماوند در شرق کوهستان البرز مرکزی (استان مازندران) از رشته کوه البرز قرار دارد. قلههای مجاور آن ورارو، سه سنگ، گل زرد، کاعون(کبود) و میانرود است.[۱۷]
- عکسهای ماهوارهای
موقعیت جغرافیایی کوه البرز در عکسهای ماهوارهای ناسا از دماوند:
آب و هوا
- دما
حداقل دمای هوا در ارتفاعات دماوند تا ۶۰ درجه زیرصفر (در زمستان) و تا یکی-دو درجه زیر صفر (در تابستان) پایین میآید.
- باد
سرعت توفان در دماوند گاهی از ۱۵۰ کیلومتر در ساعت میگذرد. سرعت باد در کوهپایهها گاه به هفتاد کیلومتر در ساعت میرسد. بیشتر بادها از غرب و شمال غربی میوزند.
- بارندگی
میانگین بارندگی در ارتفاعات دماوند ۱۴۰۰ میلیمتر در سال است و بارش در ارتفاعات معمولاً به صورت برف است.
- فشار هوا
فشار هوا در قله دماوند نصف فشار هوا در سطح دریا است.
آتشفشان
فوران گوگرد از نزدیک قلهٔ دماوند
دماوند یک کوه آتشفشانی مطبق[۱۸]* است [۱۹] که عمدتاً در دوران چهارم زمینشناسی موسوم به دوران هولوسین تشکیل شده و نسبتاً جوان است.[۲۰] فعالیتهای آتشفشانی این کوه در حال حاضر محدود به تصعید گازهای گوگردی است.[۲۱] آخرین فعالیتهای آتشفشانی این کوه مربوط به ۳۸۵۰۰ سال قبل بودهاست.[۱۳]
دماوند یک آتشفشان خفته است که امکان فعال شدن مجدد آن وجود دارد.[۲۲] در برخی از سالها از جمله سال ۱۳۸۶، دود و بخارهایی از قله خارج شد که برخی از شاهدان آن را گواهی بر فعال شدن این آتشفشان پنداشتند. اما در حقیقت در سالهای پر بارش، با نفوذ آب به درون قله و برخورد سنگهای داغ، جریانی از بخار آب از دهانه قله خارج میشود و چنین به نظر میرسد که فعالیتهای آتشفشانی صورت گرفتهاست. [۲۳]
قطر دهانه این آتشفشان در حدود ۴۰۰ متر است [۲۴][۲۵] که دریاچهای از یخ آن را پوشاندهاست. [۲۳] همچنین نشانههایی از وجود دهانههای قدیمی در پهلوهای جنوبی و شمالی کوه ملاحظه میشود.[۲۳]
نامها و ریشهشناسی
نام دماوند به دو صورت مشهور دماوند و دنباوند (با زبر یا پیش دال) ضبط شدهاست.[۲۶][۲] حتی در بعضی مآخذ هر دو صورت نام آمدهاست.[۲۷] صورت دیگری که از نام این کوه ضبط شدهاست دباوند است.[۲۸] این کوه را با نامهای کاملاً متفاوت بیکنی و جبل لاجورد نیز ثبت کردهاند.[۲۹] «نام دماوند در تورات آمده و صورت کهن آشوری آن «بیکن» است (ری باستان ۲/۶۴۲)»[۳۰][در کجای تورات]
در مورد دلیل نامگذاری دماوند در فرهنگ معین آمدهاست: «دم (دمه، بخار) + اوند = وند؛ دارای دمه و دود و بخار (آتشفشان)»[۳۱]
احمد کسروی دربارهٔ نامگذاری دماوند یا دنباوند نظر کاملاً متفاوتی دارد.[۳۲]*. وی با استدلالهایی نسبتاً پیچیده نامگذاری «نهاوند» و «دماوند» را مرتبط میداند و مینویسد «در زبانهای باستان «نها» بهمعنی پیش و «دما» بهضم دال بهمعنی پشت و دنبال بوده،...»[۳۳] و در مورد «وند» مینویسد:««وندن» در زبانهای باستان ایران بهمعنای «نهادن» بوده[...] یکی از معناهای «نهادن» واقع شدن و ایستادن برجایی است.[...] و ناچار «وندن» نیز همان معنی را داشته و «وند» که ماضی آن است بهمعنی نهاد، برجایی ایستاد (واقعشد) میآمدهاست»[۳۴] او در ادامه نتیجه میگیرد:«پس «نهاوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در پیشرو و «دماوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در دنبال و پشت.[۳۵]
اسطوره
دماوند در اساطیر ایران جایگاه ویژهای دارد. شهرت آن بیش از هر چیز در این است که فریدون از شخصیتهای اساطیری ایران، ضحاک را در آنجا در غاری به بند کشیدهاست[۳۶]* و ضحاک آنجا زندانیاست تا آخرالزمان[۳۷]* که بند بگسلد و کشتن خلق آغاز کند و سرانجام به دست گرشاسپ کشته شود.[۳۸] هنوز هم بعضی از ساکنین نزدیک این کوه باور دارند که ضحاک در دماوند زندانی است و اعتقاد دارند که بعضی صداهایی که از کوه شنیده میشود، نالههای هموست.[۲]
در تاریخ بلعمی محل زیست کیومرث کوه دماوند دانسته شدهاست[۳۹] و گور فرزند وی هم آنجا دانسته شدهاست. با این تفصیل که چون فرزندش کشته شد خداوند چاهی بر سر کوه برآورد و کیومرث فرزند را در چاه فروهشت. بلعمی سپس از مغان نقل کند که کیومرث بر سر کوه آتش افروخت و آتش به چاه اندر افتاد و از آن روز تا امروز (روزگار بلعمی) ده پانزده بار پرزند و به هوا برشود و از مغان نقل میکند که این آتش دیو را از فرزند او دور دارد.[۴۰] به گفتهٔ تاریخ بلعمی جمشید به طبرستان به دماوند بود که سپاه ضحاک به وی رسید.[۴۱]. بنا به روایتی نبرد لشکر فریدون به سپاهسالاری کاوه با ضحاک در حوالی دماوند بود.[۴۲]دماوند بار دیگر در گاه پادشاهی منوچهر مطرح میشود؛ آرش کمانگیر از فراز آن تیری انداخت تا مرز میان ایران و توران را تعیین کند.[۴۳]
بعدها با پا گرفتن اساطیر سامی در ایران برخی شخصیتهای این اساطیر هم با دماوند ارتباطاتی یافتند. از جمله «عوام [...] معتقدند که سلیمانبن داوود, یکی از دیوان را که «صخر المارد» (سنگ سرکش) نام داشت در آنجا زندانی نمود. گویند، بر قلهٔ دماوند، زمین هموار است و از چاهی که بر فراز آن قرار دارد، روشنی بیرون آید.»[۴۴]
ادبیات
در اشعار ایرانی معمولاً نام دماوند در ارتباط با اسطورهٔ به بند کشیده شدن ضحاک ظاهر میشود. فردوسی در شاهنامه در ابیاتی که داستان به بند کشیده شدن ضحاک توسط فریدون را تصویر میکند، چنین سروده است:[۴۵]
برآن گونه ضحاک را بسته سخت |
|
سوی شیرخوان برد بیدار بخت |
همی راند او را به کوه اندرون |
|
همی خواست کارد سرش را نگون |
بیامد هم آنگه خجسته سروش |
|
به خوبی یکی راز گفتش به گوش |
که این بسته را تا دماوند کوه |
|
بِبَر همچنان تازیان بیگروه |
اسدی طوسی در گرشاسپنامه که به پیروی از شاهنامه سروده شدهاست به این اسطوره اشاره میکند.[۴۶] در اشعار و منظومههای شاعران دیگر از جمله قصیدهای از ناصرخسرو[۴۷] منظومهٔ ویس و رامین [۴۸] از فخرالدین اسعد گرگانی و قصیدهای از خاقانی [۴۹] تلمیح این اسطوره دیده میشود. همچنین گاه در عظمت به دماوند مثل زدهاند.[۵۰]
قصیده دماوندیه اثر ملک الشعرای بهار تنها یکی از چندین شعری است که در مورد دماوند سروده شدهاست. دماوندیه اول او در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی با این مطلع آغاز گشت:
ای کوه سپیدسر، درخشان شو |
|
مانند وزو، شراره افشان شو |
قصیدهٔ «دماوندیه دوم» که در سال ۱۳۰۱ توسط همین شاعر سروده شد، از شعرهای معروفی است که دربارهٔ دماوند سروده شدهاست که چند بیت نخستین آن چنین است:
ای دیو سپید پای در بند |
|
ای گنبد گیتی ای دماوند |
از پای به سر یکی کُلَهخود |
|
ز آهن به میان یکی کمربند |
تا چشم بشر نبیندت روی |
|
بنهفته به ابر چهر دلبند |
دماوند در تاریخ
آشوریان این کوه را کان سنگ لاجورد میانگاشتند. البته ایشان در خطا بودند و سنگ لاجورد از بدخشان میآمدهاست. در زمان تاخت و تاز آشوریها به فلات ایران این کوه بخشی از حدود مادها شمرده میشده و در متنهای آشوری هم بدان اشارهشدهاست. سارگون دوم در لشکرکشی خود سرزمینهای تا کوه دماوند را خراجگزار خود نموده بود. در زمان اسرحدون نیز آشوریها تا پای کوه دماوند لشکر کشیدهبودند.[۵۱]اما بهپیشروی ادامه ندادند چون دماوند و آنسوترش کویر لوت را پایان دنیا میپنداشتند.[۵۲]
دیاکونوف سنت گذاردن پیکر مردگان در کوهها را آیین مغانی میانگارد که در دامنه دماوند میزیستهاند و آیین خود را به دیگر جاهای ایران پراکندند.[۵۳] در دامنهٔ دماوند تعداد زیادی گور پیش از تاریخ وجود دارد.[۵۴]
در سده هشتم میلادی در پای کوه دماوند دژی بودهاست که موبدی زرتشتی به نام مَسمُغان و پیروانش در آن میزیستهاند و این دژ به فرمان المهدی خلیفه عباسی ویرانگشته و مسمغان نیز کشته شد.[۵۵] مسمغان (به عربی کبیرالمجوس) لقب بزرگان خاندان قارن بوده که تبار پارتی داشته و دارای سرزمینهایی در پای دماوند بودهاند.[۵۶]
غازان خان ایلخان مغول در ۴ شعبان ۶۹۴ (هجری) در لارِ دماوند به دست شیخ صدرالدین غسل کرد و مسلمان شد.[۵۷]
«در حدودالعالم آمده که ویمه و شلنبه دو شهرست از حدود کوه دنباوند و اندر وی بتابستان و زمستان سخت سرد بود و ازین کوه آهن افتد.(حدودالعالم. ص ۱۴۷)»[۵۸]
در دوران سلطنت دودمان پهلوی از نقش کوه دماوند و خورشید در حال تابش از پشت آن به عنوان نماد ایران زمین بهره میبردند.[۵۹]
ادعای ثبت در میراث جهانی
در فروردین ۱۳۸۷، خبرگزاریهای ایران اخباری را در رابطه با ثبت کوه دماوند در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو منتشر کردند. این خبرها که از خبرگزاریهای گوناگون مانند خبرگزاری فارس منتشر شد که در آن، کوه دماوند را به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران که در فهرست میراث طبیعی جهانی یونسکو به ثبت رسیده معرفی کردند.[۶۰] اما فریبرز دولت آبادی، معاون سازمان میراث فرهنگی در گفتگو با خبرگزاری میراث فرهنگی این ادعا را رد و آن را سو تفاهم دانست. وی ابراز کرد: «متاسفانه برداشت اشتباهی از موضوع ثبت دماوند صورت گرفته و این خبر اشتباه است.»[۶۱]
کوهنوردی
تصویری از دهانه آتشفشان، مرداد ۱۳۸۸
پناهگاه بارگاه سوم در جبههٔ جنوبی دماوند
در زمانهای قدیم عدهای خود را به قلهٔ دماوند رسانیده بودند. ناصر خسرو در سفرنامهاش نوشتهاست که گویند بر سر دماوند چاهی است که نوشادر و کبریت (گوگرد) از آن گیرند.[۶۲] صاحب آثار البلاد و اخبار العباد با نقل قولی دست دوم میگوید که عدهای از اهالی آن نواحی میگفتهاند که در طی پنج روز و پنج شب به قلهٔ دماوند رسیدهاند و قلهٔ آن را مسطح با مساحت صد جریب یافتهاند گرچه از دور به مخروط میماند.[۶۳] اولین صعود موفقیتآمیز اروپائیان به قلهٔ دماوند در سال ۱۸۳۷ توسط تیلر تامسن صورت گرفتهاست.[۲] همچنین نخستین صعود مستند ایرانی به این قله، به سال ۱۸۵۷ باز میگردد که تیم سرهنگ محمدصادقخان قاجار ارتفاع آن را ۶۶۱۳ ذرع تعیین نمود. [۲۳]
مسیرهای اصلی صعود
برای رسیدن به قله دماوند، مسیرهای مختلفی وجود دارند که شناختهشدهترین آنها این جبههها هستند:
- جبهه شمالی؛ مسیر صعود این جبهه از میان دو یخچال سیوله (سمت راست) و دوبی سل (سمت چپ) صورت میگیرد.
- جبهه شمال شرقی؛ پناهگاه تخت فریدون در این مسیر قرار دارد.
- جبهه غربی؛ پناهگاه سیمرغ در این مسیر قرار دارد.
- جبهه جنوبی؛ از سمت جنوب شرقی کوه. پلور، رینه، گوسفندسرا و بارگاه سوم در این مسیر قرار میگیرند.
آسانترین این مسیرها جبهه جنوبی و سختترین آنها جبهه شمالی است[۶۴]. سه جبهه شمالی، جنوبی و شمال شرقی در نزدیکی روستاها قرار گرفتهاند و همچنین همگی دارای جانپناه در میان راه هستند[۶۵]. در مسیر جنوبی، آبشاری وجود دارد که همهٔ سال یخزدهاست و تنها در تابستانهای بسیار گرم، جاری میشود که به همین دلیل به آن آبشار یخی گفته میشود. این آبشار با قرار داشتن در ارتفاع ۵۱۰۰ متری، از نظر ارتفاع از سطح دریا مرتفعترین آبشار خاورمیانهاست.[۶۶]
پناهگاهها
در نقشه راهنمای صعود به قلههای البرز مرکزی پناهگاههایی به شرح زیر مشخص شدهاست:[۶۷]
- پناهگاه گوسفندسرا (کوهپایه) در ارتفاع ۲۹۵۰ متری.
- بارگاه سوم (یال جنوبی) در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.
- پناهگاه سیمرغ (یال غربی) در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.
- پناهگاه تخت فریدون (یال شمال شرقی) در ارتفاع ۴۳۶۰ متری.
- جانپناه فلزی (جبهه شمالی) در ارتفاع ۴۰۰۰ متری
یخچالهای معروف
- یخچال سیوله (جبهه شمالی)
- یخچال دوبی سل (جبهه شمالی)
- یخچال عروسکها (جبهه شمالی)
- یخچال دره یخار (شمال شرقی)
- یخچال خورتاب سر
- یخچال شمال غربی
- یخچال غربی