پاسخ به:***** لطیفه های جالب و خنده دار*****
به یه نفر ميگن شغل شما چيه؟ ميگه : يه مامور اطلاعات هيچوقت شغلش رو لو نميده.
يه روز یه بچه هه به باباش ميگه : پنكه سقفي سوخت باباش ميگه : پانزده نفري ميخوابين زيرش خوب آخرش همين ميشه ديگه
دبیر جغرافی دکتر : آقا کجایتان درد می کند؟ دبیر جغرافیا : سمت شمال شرقی سرم!
*اولی : از ماشینی که خریدی راضی هستی ؟ دومی : خودم نه ولی مکانیک سر کوچه خیلی راضیه !
از یه خنگ می پرسن : می گذاری پسرت بره دانشگاه؟ میگه : اگه به درسش لطمه نخوره ،آره .
بیمار: آقای دکتر! این، آن دندانی نیست که می خواهم بکشم. دکتر: صبر داشته باشید جانم، کم کم به آن هم می رسیم!
دکتر پس از معاینه به بیمارش گفت: همان طور که می بینم سرفه ی شما از دیروز بهتر شده. بیمار گفت: درسته، آخه من دیشب تا صبح تمرین می کردم!
*بیمار: آقای دکتر! ریش من درد می کند. دکتر: چه خورده ای؟ بیمار:نان و یخ. دکتر: خاک بر سرت که نه غذایت شبیه آدم هاست و نه دردت!
*هواپیما داشت سقوط می کرد همه داشتن جیغ می زدن به جزء یه دیوونه. ازش می پرسن چرا تو ساکتی؟ می گه: مال بابام که نیست، بذار سقوط کنه!
مردی در هوای سرد، اسبی را دید که از بینی اش بخار بیرون می آمد. با خود گفت فهمیدم، پس اسب بخار که می گن همینه!
( زن و شوهر )شوهر : بعد از این که من بمیرم آیا ازدواج می کنی؟ زن : نه من با خواهرم زندگی می کنم… زن : بعد از مرگ من تو ازدواج خواهی کرد؟ شوهر : نه من هم با خواهرت زندگی می کنم.
شغل آینده بچه ها: معلم از دانش آموزان پرسید که می خواهید در آینده چکاره شوید؟ ادنان : من می خواهم خلبان بشم. واکیل : من میخوام دکتر بشم. بینا : من می خوام مادری خوب بشم. شریک : من میخوام به بینا کمک کنم.
زن و شوهر مثل دو تایر از یه وسیله ی نقلیه هستند.
اگر یکیشون پنچر بشه اون وسیله دیگه حرکت نمی کنه
نتیجه اخلاقی : همیشه یه لاستیک زاپاس همراه داشته باش!!!!!
معلم هنگام درس دادن متوجه یه دانش آموزی میشه که خوابیده بوده.
معلم به بغل دستیش میگه : “اونو از خواب بیدار کن”
اونم میگه : “شما اونو خواب کردین خودتون هم بیدارش کنین”
پدر : پسرم ، برای روز تولدت چی میخوای؟ پسر : چیز زیادی نمیخوام ، فقط یه رادیو که اطرافش ماشین اسپورت باشه!!!