0

أین عمّار ... ؟

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

أین عمّار ... ؟


أین عمّار ... ؟


أین عمّار ... ؟


جنگ صفین ، یکی از دشوارترین جنگ های دوران امیرالمؤمنین علیه السلام بود که ماهها طول کشید . مردم ، افراد مقابل خود را می دیدند که نماز جماعت می خوانند ، عبادت می کنند و قرآن می خوانند و این موضوع ، عده ای را دچار تردید و شبهه کرده بود .

سماء بن حکیم می گوید : ما در جنگ صفین در سپاه علی علیه السلام در زیر پرچم عمار یاسر با دشمن می جنگیدیم . نزدیک ظهر شد . در این هنگام مردی از سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام به پیش آمد و گفت : عمار یاسر در میان شما کیست ؟ عمار گفت : من هستم . او گفت : من هنگامی که از خانه بیرون آمدم ، اطمینان داشتم که ما در مسیر حقیم و معاویه و طرفدارانش بر باطل و گمراهی هستند ، تا شب گذشته نیز ، همین عقیده را داشتم . اما دیشب دیدم که اذان گوی ما و اذان گوی معاویه ، هر دو بر یکتایی خدا و نبوت پیامبر (ص) گواهی می دهند ، به شک افتاده و نزد علی (ع) رفتم و ایشان به من فرمود : آیا عمار را ملاقات کرده ای ؟ برو و از او بپرس و از گفته اش پیروی کن . عمار ، پس از سخنان آن مرد ، روشنگری خود را با سخنان مفصلی به انجام رساند و او را به اردوگاه امیرالمؤمنین (ع) بازگرداند .

در طول جنگ صفین ، عمار در هر نقطه ای که احساس می کرد برای سپاه علی (ع) شبهه و سؤالی بوجود آمده است ، فوراً در آن نقطه حاضر می شد و با بیانی رسا و روشنگرانه ، حقایق را برای مردم روشن می ساخت و در همان جنگ نیز به فیض شهادت ، نائل گردید .

حضرت علی (ع) بعدها و در  اوج جنگ نهروان ، غصه و ناراحتی خود را از جای خالی عمار ، بیان می فرمود که :

 

 أین عمّار ... ؟

 

کجاست عمّار ... ؟


ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 18 بهمن 1393  11:56 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها