بیگانه
سال هایی شده است که در این وادی پر حزن
که خود می دانی
پر از غصه و غم نیرنگ است
در تب و تاب دل زنگ آلود
آن چه در سینه خود می داشتمش
ز تو بیگانه
طلب می کردم
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.