0

معرفی طنزپردازان ایرانی

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

بابک شکری از جمله هنرمندان و فعالان فرهنگی استان کرمانشاه است که بررسی مسائل اجتماعی روز را با هدف آگاهی جامعه و فرهنگ‌سازی موثر را با استفاده از ابزار هنر در نظر دارد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرگزاری فارس از کرمانشاه ، بابک شکری از جمله هنرمندان شاخص و با سابقه در عرصه گرافیک، طراحی، نقاشی و کاریکاتور است که آثار فرهنگی و اجتماعی بسیاری را در این راستا خلق کرده و با هنر خود به شیوه‌ای خاص و خلاق به ارائه موضوعات اجتماعی و مسائل روز جهان توجه ویژه‌ای دارد.

براساس این گزارش ، تعدادی از آثار این هنرمند کاریکاتوریست استان کرمانشاه با مباحث اجتماعی و فرهنگی برای علاقمندان این رشته هنری و آشنایی با طرح‌ های جالب و دیدنی آن از سوی این هنرمند ارزشی استان کرمانشاه ارائه می‌شود.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

آثار بسیاری از این هنرمند کرمانشاهی در رسانه‌های استان ارائه می‌شود که بررسی موضوعات شاخص و روز اجتماع در همه آثار هنری و خلاقانه‌اش دیده می‌شود و اغلب حول محورهای اقتصاد مقاومتی، حمایت از کالای ایرانی، رفع معضلات اجتماعی، اشتغالزایی و… است.

گفتنی است، موضوعات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، معیشتی، سیاسی، طبیعت‌گرایی و… در آثار هنری این هنرمندان کرمانشاه که دارای دغدغده‌های اجتماعی و مسائل روز جهان است، به خوبی و وضوح دیده می‌شود، لذا مسؤولان استانی در حمایت، تشویق و استفاده از ذهن فعال و قلم اثرگذار این هنرمندن در راستای توسعه و پیشرفت کشور می‌توانند حامی و موثر باشند.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

سه شنبه 3 مهر 1397  7:05 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

صادق عبداللهی

صادق عبداللهی نویسنده پیشکسوت رادیو درگذشت.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار مهر، صادق عبداللهی نویسنده رادیو امروز سه شنبه ۲۴ مهر درگذشت.

صادق عبداللهی طنزپرداز و نویسنده پیشکسوت صدا و سیما مدت ها نویسنده برنامه‌های طنز رادیویی از جمله «صبح جمعه با شما» بود و این اواخر با «رادیو جمعه» همکاری می کرد. وی تا هفته پیش، بخش صبحگاهی روزهای سه‌شنبه رادیو پیام را با اجرای منوچهر والی‌زاده می‌نوشت.

وی در کنار محمد اوزی، سال‌ها، نوشتن و کارگردانی مجموعه برنامه تلویزیونی «صبح جمعه با شما» را عهده‌دار بود. مجموعه برنامه تلویزیونی «هشیار و بیدار» یکی از کارهای ماندگار این دو نویسنده در دهه شصت به شمار می‌آید.

وی چند روز قبل را در بیمارستان بستری بود و به دلیل سکته مغزی درگذشت.

مراسم تشییع و خاکسپاری مرحوم صادق عبداللهی ساعت ۹:۳۰ فردا چهارشنبه ۲۵ مهر از جلوی در مسجد بلال سازمان صدا و سیما به سمت بهشت زهرا برگزار می شود.

حمید شاه آبادی معاون صدای رسانه ملی به بهانه درگذشت صادق عبداللهی طنزنویس برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، پیامی را منتشر کرد.

در متن این پیام آمده است: «نزدیک به نیم قرن در رادیو و رسانه فعال بود و آثار بسیار آفرید و رویاهای فراوانی را فرا روی دوستدارانش تصویر کرد. او در حوزه طنز رادیو قله‌ای بود از سلسله قله ‌های اوج ‌مند و پر افتخار که لحظه‌ای از مردمی بودن جدا نشد و همواره در دل مردم جای داشت.

فقدان هنرمند فاضل و ارجمند، استاد صادق عبداللهی که سال ها در عرصه های مختلف تهیه کنندگی، کارگردانی و نویسندگی رادیو خصوصا طنز ماندگار، عمر خود را صادقانه صرف کرد برای اهالی آن اندوهناک و غمبار است.

اینجانب به عنوان عضوی از خانواده بزرگ رادیو ضمن عرض تسلیت، مراتب همدردی خود را با خانواده محترم ایشان جامعه هنری و همکاران رادیو اعلام می نمایم، روحش شاد باد.»

عطیه موذن

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

جمعه 27 مهر 1397  3:47 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

علیرضارضائی طنزپردازایرانی ساعتی پیش درگذشت،ازهمین سایت تسلیت بنده رابه خانواده ایشان وبازماندگان پذیراباشید.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 7 آذر 1397  3:15 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

ناصر مقدم

دکتر ناصر مقدم ، متولد بهمن ماه ۱۳۵۹ خرمدره زنجان است. وی دیپلم ریاضی فیزیک دارد اما در مقاطع دانشگاهی به تحصیل در چهار رشته هنری پرداخته است. مقدم ابتدا درسال ۱۳۷۹در رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و سپس به تحصیل رشته گرافیک در همان دانشگاه روی آورد.

در مقطع کارشناسی ارشد در رشته انیمیشن از دانشگاه تربیت مدرس فارغ التحصیل شد اما دوباره برای تحصیل در مقطع دکتری به دانشگاه تهران برگشت و در رشته دکترای پژوهش هنر به تحصیل پرداخت. وی ازسال ۱۳۸۰در زمینه های کارتون و کاریکاتور ، تصویرسازی و انیمیشن به فعالیت پرداخته و همزمان در چند دانشگاه نیز مشغول تدریس بوده است.

به گزارش شیرین طنز ، به نقل از ایران کارتون، دکتر ناصر مقدم اخیرا برنده جایزه اول جشنواره ملی کاریکاتور «شهر+ من» اراک شد. به همین بهانه گفتگویی با وی انجام داده ایم که می خوانید :

شما اخیرا جایزه اول جشنواره ملی کاریکاتور «شهر+من» اراک را دریافت کردید. موضوع کاری که در مسابقه شهر+ من برنده شد چه بود و از نظر فرم و محتوا کارتان چه ویژگی‌هائی داشت ؟

فردی یک نفر دیگر را که زیر باران، چتر را به پهلو و نه بالای سرش گرفته استهزا می کند و دو فریم بعد، یک سطل آب از دری نیمه باز به سمت او پرتاب می شود. ایده این کار را ۹ سال پیش در دفترچه ام یادداشت کرده بودم در حالی که کل اتفاقات فقط در یک فریم روی می دهد.

بعدها به نظرم رسید که اگر استریپ (دنباله دار) باشد تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت هر چند کارتون های دنباله دار در جشنواره ها با اقبال چندان خوبی روبرو نمی‌شوند. ضمن اینکه در این سال ها کاراکترهایم کاملا دگرگون شدند و الأن که طرح اولیه این کار را، که در سال نود کشیدم و با کار فعلی مقایسه می کنم، تفاوت بسیاری وجود دارد.

ایده کار بسیار ساده است، یعنی از آن دست اتفاقات کوچک اما ناخوشایند زندگی روزمره شهری که از هیچ راه قانونی نمی شود حق ات را از خطاکار بگیری (چون از نظر قانون مسئله خیلی کوچک و کم اهمیت است و احتمالا ارزش قانونی ندارد)، اما همین اتفاقات ریز و درشت از عدم رعایت حقوق همدیگر، زندگی امروز جامعه ما را بعضا ناخوشایند کرده است. فکر می کنم کارتون می تواند این بی قانونی های کوچک (اما مهم) را در چشم همگان برجسته نماید و گوشزد کند.

به نظرشما ویژگی که باعث شده کارتان در این جشنواره مورد توجه هیأت داوران قرار گیرد چیست ؟

فکر می کنم در نظر گرفتن جزئیات و ریزه کاری ها برای داوران مهم بوده است، اما مطمئن نیستم.

از ابتدا در فضای کارتون و کاریکاتور به فعالیت هنری پرداختید یا اینکه درگیر فعالیت در عرصه دیگری بودید ؟

اولین آرزوهای دوره کودکی و نوجوانی ام نویسندگی بود و آن زمان دو رمان نصفه و نیمه هم نوشتم! در دوره دبیرستان به ریاضیات علاقمند شدم و بعد از افتادن در دام هنر، همه وقتم صرف آن شد اما بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی فرصت یافتم تا به علاقمندی های دیگرم برسم که الأن درآن مرحله هستم. کارتون و کاریکاتور هم دو رشته ای بودند که بعد از ورود به دانشکده هنر آغاز کردم و مثل خیلی از زمینه های هنری در ابتدا صرفا برای تجربه بود اما به مرور برایم جدی تر شدند.

فضا، شکل و فرم کارتان در زمینه های ایده، اجرا، تکنیک، ترکیب بندی، فضاسازی، بافت، طراحی شخصیت و … چه سیر و تحولی داشته و اکنون به چه دست آوردی رسیده اید؟ چه چشم اندازی هم برای کارتان در آینده متصور هستید؟

در سال های اول، ما تازه کارها تصوری که از کارتون داشتیم، شکل هایی ساده و کم و بیش کج و معوج بود که عمدتا باید سیاه سفید اجرا می شد. حتی با خودمان تحلیل هم می کردیم (البته شاید فقط من این کار را می کردم) که برای تاثیرگذاری بیشترِ کارتون، باید هر چیز زائدی حتی رنگ را از کار حذف کرد. این فکر البته محصول یک سری سوء تفاهم ها بود.

مثلا اغلب نشریات اولیه برای کاهش هزینه ها تصاویر را به صورت سیاه سفید چاپ می کردند و یا به علت محدودیات های فنیِ صنعت چاپ، سردبیران به کارتونیست‌ها تأکید می کردند که به صورت خطی کارکنند. بعد از طی این دوران خام فکری و خام دستی، به مرور رنگ، فضا، کاراکتر و … برایم مهم شدند؛ به ویژه به دنبال آشنایی عمیق تر با آثار هنرمندان رنسانس، از نیمه دهه هشتاد تلاش کردم فضاها از شکل های ساده به ساختارهای غنی تری ازنور و رنگ و بافت برسند.

از اواخر دهه هشتاد علاقمندی روز افزونم به نگارگری ایرانی عامل دیگری شد که فضای نقاشی ایرانی را در کارهایم بازآفرینی بکنم. در سال های اخیر، تمام همت ام را صرف این مسئله کرده ام که چگونه شکل های کارتونی را با هنر رنسانس و نگارگری ایرانی تلفیق کنم.

برغم مشهود بودن تجربه هایی در آثارتان ، آیا به ثباتی نسبی و یا سبکی شخصی در کارتان رسیده اید ؟

همان طور که گفتم چندین سال است که تلاش می کنم کارهایم نقطه کانونی سه جریان باشد: فرم های کارتونی، هنر رنسانس و نگارگری ایرانی. به تعادل رساندن این سه جریان دشوار است و زمان می برد. برای همین گاه در کارهایم یکی از این سه حیطه پر رنگ تر می شود و به همین دلیل ممکن است مخاطب نکته سنج در یابد که کارها از نظر سبکی خیلی یکدست نیستند اما تکنیک چاپ دستی کمک می کند تا این عدم یکدستی فرم ها و فضا تا اندازه زیادی به چشم نیاید. به ویژه نوع خاصی از بافت که کل کار را می پوشاند، نوعی همگنی و هم جنسی را به همه فرم ها می دهد.

جایگاه موضوع و سوژه در کارتان کجاست ؟ آیا به توازنی در بحث فرم و محتوا رسیده اید یا اینکه یکی از این مباحث در کارتان بر دیگری ارجحیت و غلبه بیشتری دارد ؟

برای من محتوا و فرم در کارتون ارزش یکسانی دارند. ممکن است به خاطر کمبود وقت ایده ای خوب را در قالب اجرایی نه چندان دقیق ارائه دهم (که البته کارهایی از این دست خیلی زیاد نیستند و خودم هم چندان تمایلی به نمایش مجددشان ندارم)، اما عموما در اجرای کارها وسواس دارم.

به نظر شما، اهمیت و ماندگاری یک اثر هنری بیشتر منوط به فرم است یا محتوا و سوژه ؟

هر دو مهم هستند. ایده ای که خوب نباشد در ذهن ها نخواهد ماند و ایده خوبی که اجرای خوبی نداشته باشد دیده نخواهد شد.

نظریات و مباحث تئوریک چقدر به کار یک کارتونیست یا در کل هنرمند خلاق می آید ؟ آیا هنرمند خلاق و بالذات هنرمند ، نیازمندی به مباحث تئوریک برای خلق اثر هنری ماندگار پیدا می‌کند یا اینکه نبوغ هنری او چراغ راهش می شود ؟

از نظر بنده مطالعه بسیار مهم است. از این نظر مهم است که یک اثر هنری مهم ، اثری است که بتواند به گفتگوهای بیشتری دامن بزند؛ به زبان دانشگاهی بتواند ارجاعات بینامتنی افزون تری داشته باشد. امروز دیگر اصالت یک کار هنری به نوآوری و بدیع بودن آن نیست چون امکان چنین چیزی هم دیگر میسر نیست و هر کار نویی که به ذهن ما برسد احتمالا جایی در دنیا و در مقطع زمانی خاصی انجام شده است.

پس اهمیت یک اثر هنری به این است که بتواند مسائل گوناگونی را پیش بکشد و به بحث های گسترده تری دامن بزند و قطعا چنین کاری فقط با مطالعه عمیق ممکن است. البته منظور از مطالعه، صرفا مطالعه متن نوشتاری نیست، بی شک دیدن یک بنای تاریخی یا ورق زدن یک آلبوم نقاش و یا گوش دادن به یک موسیقی خلاق هم مطالعات مهمی به حساب می آیند.

با نگاهی مختصر به آثارتان، به نظرمی آید که بافت های گوناگون معماری در کار و سلیقه و پردازش تان به سوژه ها خیلی دخیل است؟ اگر صحت این مطلب را می پذیرید این توجه ریشه درچه زمینه ای دارد ؟

موضوعات کارهایم عمدتا در فضای شهر ایرانی اتفاق می افتد. در واقع شهر ایرانی برای من نماد زندگی ایرانی است؛ درست به همان شکل که تقریبا نود درصد موضوعات نگاره های ما در اردوی پادشاه و امیر (شامل باغ، کوشک، گل گشت و …) اتفاق می افتد و مثلا در نقاشی ایرانی کمتر منظره پردازی می‌بینیم. بافت شهر ایرانی به طور کلی بافتی متخلخل، نسبتا زبر، خاک آلود، کهنه و زنگ زده است و کمتر می بینیم مانند شهرهای اروپایی صیقلی و براق باشد! کاراکترهای کارهایم با معماری شهری عجین هستند چون در آنجا زندگی می کنند و گاه خودِ معماری موضوع اصلی کار است که با تاثیرگذاری بر کاراکترها به شکل گیری ایده کمک می‌نماید.

تنوع فضا و موضوع و سوژه در کارهایی که در صفحه اینستاگرام تان گذاشته اید خیلی زیاد و متفاوت تر و بکرتر از دیگران به نظرمی آید؟ انگار که نشانگر رویکرد های متفاوتی در شیوه پرداخت بکر به موضوعات و سوژه ها و یا نوعی بدعت گذاری های فرمی و شکلی در پرداخت به موضوع و سوژه مورد نظر هستید؛ این اهتمام و خلاقیت در کارتان منحصر به خود شما است و درصدد تجربه هستید یا اینکه متأثر از سبک و سیاق یک هنرمند یا سبک و مکتب خاصی هستید ؟

در سال های ابتدایی فرم و ساختار بصری برای من صرفا محمل و ظرفی بود که موضوع و محتوای کار ناگزیر باید درقالب آن ریخته بشود، ازاین رو، گاه فرم و فضا نسبتِ اندکی با موضوع داشت و به قول معروف به هم نمی آمدند. به مرور این جدایی از میان رفته است و در سال های اخیر فرم ها به اندازه سوژه دگرگون می شوند، کش می‌آیند و یا تحلیل می روند.

به طور مثال خیلی می شنوم که زاویه کارهایم اغلب از بالا است در حالی که این گسترده شدن بخشی از فرم ها است که حس نگاه از بالا را تداعی می کند. مثلا جمجمه و پشت سر کاراکترهایم نسبت به صورت و فک آنها بسیار بزرگتر است. از این رو است که سطح موها و بالای پیشانی را گسترش می دهم و برای اینکه هماهنگی فرمی پدید آید، برای دیگر اشیاء و حتی معماری نیز همین رویه را تکرار می کنم.

یعنی وجوه بالای اشیاء را گسترده تر می کشم و همین مسئله، سبب می شود که حس نگاه از بالا تداعی شود. اما درحقیقت، دغدغه بنده زاویه دید نبوده است. گسترش جمجمه و کوچکی پیشانی و صورت و فک، کاراکترهایم را به افرادی کم فکر، پراشتباه و بدبخت تبدیل می کند. آنها شبیه انسانهای ماقبل تاریخ و شاید کمی نئاندرتال می شوند، کم هوش و نفله اما بیشترپراشتباه و کم دقت. به همین ترتیب محیط زندگی آنها نیز محیطی درخور شأن آنهاست.

چه طور شد که کارتونیست شدید ؟

در سال ۱۳۷۹ که دانشگاه قبول شدم، با سعید بهداد ، کارتونیست اصفهانی ، هم کلاس و هم خوابگاه شدیم. او کارتون می کشید و من سعی می کردم نگاه کنم و یاد بگیرم که چگونه ایده پیدا می کند و چگونه ایده را به تصویر می کشد. شروع کارم را مدیون او هستم ولی ادامه کارم را مدیون نیاز مالی به جوایزمی دانم. اما امروز که نیاز مالی کم و بیش دارد از زندگی ام رخت بر می بندد، واقعا به عنوان یک هنر به کارتون علاقمند می شوم.

اولین کارتونی که کارکردید چه بود؟ یادتان هست؟

بله . اولین کاری که کشیدم کارتونی بود در رابطه با دانشگاه و فضای دانشجویی که برای یک جشنواره داخل دانشگاهی در دانشگاه تهران کار کردم. جایزه چهارم را برنده شد و ربع سکه گرفتم و نمی دانید چقدر خوشحال شدم.

اولین اثری که از شما منتشرشد کی بود و کجا منتشرشد؟

سال ۱۳۸۰ اولین و فکرکنم آخرین دوره جشنواره کاریکاتور دانشجویان کشور برگزار شد که کار من حائز جایزه دوم شد و در کاتالوگ چاپ شد و بازهم نمی دانید که چقدرخوشحال شدم.

آرزوی کودکی تان چه بود ؟

دو تا آرزو داشتم: اینکه خانه مان گچی باشد و نه کاهگل و دوم اینکه نویسنده بشوم.

اکنون چه آرزویی دارید ؟

خانه مان را بالاخره بعد از مدت های طولانی سفید کردیم ولی هنوز آرزو دارم نویسنده بشوم.

اولین جایزه شما چه بود؟

جایزه چهارم جشنواره دانشگاه تهران و اولین جایزه ام در سطح ملی جایزه دوم جشنواره کاریکاتور دانشجویان کشور درسال ۱۳۸۰ بود که آقایان جواد علیزاده، مسعود شجاعی طباطبائی و فائز علیدوستی داوران جشنواره بودند و من اولین باربود که با این عزیزان آشنا می شدم.

آخرین جایزه شما چه بود؟

جایزه سوم پنجمین جشنواره « شهر + من » اراک.

آخرین کاری که دست گرفته اید چیست و در چه فضایی است ؟

چندین کار است که دارم به طور همزمان روی شان کار می کنم. برخی از این کارها را ازسال ۱۳۹۲شروع کرده ام و هنوز در حال کار روی شان هستم.

شما به شکل دیجیتال کار می کنید یا دستی؟

با سه تکنیک دیجیتال، مداد رنگی و چاپ دستی

ازچه ابزار و نرم افزاری استفاده می کنید؟

برای کارهای دیجیتال از فتوشاپ بهره می گیرم. در تکنیک مداد رنگی نیز از شیوه هاشورهای همسو استفاده می کنم و در تکنیک چاپ دستی ترافارد از آبرنگ، مقوا و اسفنج ابری استفاده می کنم.

بهترین کارتون یا کاریکاتوری که کار کردید چه بود؟

خودم شخصا کاری که درسال ۱۳۹۰ با موضوع « گذرسیاوش ازخیابان» کشیدم را بیشتر ازبقیه کارهایم دوست دارم اما کاری که خیلی بازخورد خوبی ازطرف مخاطبان گرفتم، نیسانی بود که پشتش گوسفندها کمربند ایمنی بسته بودند.

آیا کاریکاتور و کارتون را می توان آموزش داد؟

بله. اما نه به شکل مکانیکی و دستورالعمل های خاص. باید هنرجو را آموزش داد که به شیوه متفاوتی به مسائل، اشیاء و انسانهای پیرامون خود بنگرد.

ایده کاریکاتور یا کارتون چه طور؟

بله می توان آموزش داد ولی همان طور که گفتم، صرفا با آموزش یک سری تکنیک ها چون جابجایی، بزرگنمایی، تکرار و … نمی توان هنرجو را خلاق بارآورد. باید شیوه نگاه و تفکر او را دستکاری کرد.

بیشتر ایده برای تان مهم است یا تکنیک؟

هر دو به یک اندازه برایم اهمیت دارند.

شکل گیری ایده در کار شما چگونه اتفاق می افتد ؟

سالیان طولانی است که تناقض ها، اعوجاج ها، ناهمخوانی ها و … زندگی روزمره (به ویژه زندگی ایرانی) دغدغه من شده است و پیوسته به آنها فکر می‌کنم. به ویژه نوعی از میان مایگی، نوکیسه گی، تازه به دوران رسیدگی و … که ویژگی جوامع درحال گذری چون ایران است و تناقض ها و ناهمخوانی های این نوع از زندگی برایم سئوالات زیادی پدیدآورده است.

نمی توان به جنگ این نوع زندگی مبتذل رفت چون بسیاربی شکل و ژله مانند است و برای اینکه از رقابت تجمل و چشم و هم چشمی بازنماند، مدام تغییرشکل می‌دهد. اما به مرور دریافتم که می توانم با زبان طنز و کارتون این سبک زندگی را نقد کنم.

هر تناقض و ناهمخوانی که در رفتار و اشیاء زندگی می بینم، به طور مرتب به شیوه های جایگزین آن فکر می‌کنم که برای مثال اگر اینطوری شود چه؟ برای همین، محور ایده هایم کمتر جابجایی اشیاء بلکه بیشتر جابجایی رفتارها است.

سیر انتخاب تکنیک و شیوه اجرا بعد از شکل گیری ایده در کار شما چگونه اتفاق می افتد؟

اخیرا ایده با شکل و فرم نسبتا کاملش در ذهنم شکل می گیرد. یعنی این طور نیست که اول ایده به ذهنم خطور کند و سپس به دنبال فضاسازی مناسب اش بگردم و گاهی حتی برعکس این تصویر است که ایده و محتوایی را به دنبال خود می آورد.

آموزش کارتون یا کاریکاتور دیده اید؟

نه هیچ وقت. و برایم عجیب است این موضوع.

شما در جشنواره ها و مسابقات زیادی شرکت کرده و خیلی هم جایزه گرفته اید، از نظر شما و متخصصان امر، ویژگی اصلی یا نقطه عطف آثار شما از لحاظ فرم و اجرا و محتوا چیست ؟

اتفاقا همیشه دوست داشتم نظر داوران و مخاطبان کارم را بدانم ولی به ندرت میّسر شده است که کسی کار من را نقد کند. متأسفانه با اختتامیه هر جشنواره، پرونده آن جشنواره هم بسته می شود و به همان ترتیب راه نقد آثار برنده یا مردود نیز مسدود می شود. خودم هم زیاد اهل برگزاری نمایشگاه نبودم تا رو در رو با مخاطبان روبرو شوم. از روی تأسف باید بگویم که همواره در خلأ کارکرده ام و هر صحبتی درباره کارهایم بکنم، دریافت های ناقصی است که از کنارهم چیدن تکه تکه بازخوردهای پراکنده سعی کرده ام درباره کارهایم دریابم.

ولی یک نکته کلی را می توانم بگویم ؛ حدس می زنم اقبال نسبی به کارهای بنده در سال های گذشته حاصل آن بوده است که موضوعات کارهایم اغلب به مسائل روزمره زیست بوم ایرانی برمی گردد و شخصا فکر می کنم که نیازمند نقد رفتارها، افکار و سبک زندگی کنونی ایران هستیم. هیچ اتفاق مهمی نمی افتد و هیچ دگرگونی در احوال این کشور رخ نخواهد داد، اگر از مسیر نقد و ارزیابی سبک زندگی کم و بیش پُرایراد ایرانی وارد نشویم.

به طور معمول چه قدر روی یک اثر کار می کنید؟

به طور کلی در سالهای اخیر، بیشتر با سه تکنیک کار کرده ام. برای کارهای عجله ای از فتوشاپ استفاده می کنم که چند ساعت تا یک روز زمان می برند. برای کارهای با عجله کم، از مداد رنگی بهره می گیرم که یک هفته زمان می برند و برای کارهایی که با فراغ بال و بدون استرسِ زمانبندی کارمی کنم، از چاپ دستی « ترافارد» بهره می‌گیرم که عموما دو تا سه ماه کامل زمان می برد.

فرم پیچیده یا ساده، به پیچیدگی و ساده بودن ایده هم ارتباط دارد ؟

فرم به گونه ای تنگا تنگ با محتوا عجین است اما صحبت از فرم ساده یا پیچیده کمی گمراه کننده است. باید بپرسیم که چگونه فرم های خاصی برای موضوعات خاصی دگرگون می شوند؟ به طور مثال، آثار« کامبیز درمبخش» و « استاین برگ» یا « بارتاک » را نمی توان ساده خطاب کرد زیرا در این صورت، چگونه می توانیم دگرگونی های فرمی و اغراق های باورنکردنی را توجیه کنیم. اگر معنای سادگی، حداقل اغراق را نیز در بربگیرد.

دریافت جوایز و حضورها در جشنوارهای داخلی و بین المللی ، چقدر در ارتقاء و توسعه و بازده هنری کارتان مؤثر است ؟

موثر بوده اند. نمی شود با قاطعیت گفت کاری که برنده می شود، ممتاز بوده است یا بر عکس کاری که رد می شود حائز کیفیت لازم نبوده است اما به طور میانگین و نسبی، کسب مقام می تواند یکی از بازخوردهای مهم برای یک کار هنری باشد و ازطریق آن به گونه ای نسبی می شود دریافت که شیوه کارفرد، حائز کیفیت لازم بوده است یا نه. جز این، مبلغ جوایز هم کم اهمیت نیستند؛ به ویژه برای بنده درمقطعی از زندگی ام بسیار کمک کننده بود.

جدای از بحث فرم و اجرا و تکنیک ، کاریکاتور و کارتون و انیمیشن برای شما چه کارکردی دارد و با چه رویکردی به سوژه ها می پردازید ؟

یکی از مسائلی که همواره به آن فکر می کنم این است که چطور می شود برای مسائل کوچک، راه حل های بزرگی یافت و در مقابل، مسائل به ظاهر بزرگ را کوچک کرد. شاید وجه دوم، تاثیرات ناکامی های نسل های گذشته ما در حل کردن مسائل بزرگ سیاسی و طبقاتی باشد؛ آن هم عمدتا از طریق مبارزه سیاسی.

اما وجه اول قضیه یعنی اهمیت دادن به مسائل به ظاهر کوچک و بی اهمیت و قراردادن آنها درچهار چوبی بزرگ و کلان و یافتن نسبت های جهانی برای آن، یک دیدگاه پسامدرن و پسا چپ گرایی است که ویژگی نسل های متأخر است. در کارهایم این مسئله را مدنظر دارم به ویژه در انیمیشن تلاش دارم هم در فرم و هم محتوا به آن بپردازم.

به نظر شما کاریکاتور و کارتون چقدر در خدمت و در راستای تولید انیمیشن قرار گرفته است ؟ این جریان چه کمکی در این خصوص می کند و حضور و عمده فعالیت هنرمندان کاریکاتوریست و کارتونیست در عرصه انیمیشن از جمله شما را اگر بررسی کنیم، چه مباحثی مورد نظرتان است ؟

هنر انیمیشن با تمام بستگی ها و شباهت هایش به سینما، از دلِ کمیک ها و کاریکاتورهای سده نوزدهم بیرون آمد. به ویژه هنرمندان انیمیشن در دهه های نخستین سده بیستم، وامدار کارتونیست هایی چون « ویلهلم بوش » و « هاینریش کلی » و دیگران بودند.

کارتون به این دلیل به شکل گیری انیمیشن کمک کرد که هنرهای تصویری دیگر چون نقاشی رئالیستی قابلیت جاندار پنداری را نداشت. کارتون به خاطر ماهیت خود و دارا بودن فرم های از شکل افتاده و اغراق شده، قابلیت جاندارپنداری هرچیزی (حتی یک سنگ سخت) را دارد. از این رو، فانتزی در آن موج می زند و هر خیالی ممکن می‌شود.

دومین مسابقه بین المللی کارتون و کاریکاتور ترامپیسم ۱۳۹۸درآ ستانه برگزاری است ،قصد دارید در این مسابقه شرکت کنید؟ آیا آثاری با این موضوع خلق کرده اید؟

بله شرکت می کنم. در حال طراحی نهایی چند کار هستم.

ارزیابی شما از مسابقه بین المللی کارتون و کاریکاتور ترامپیسم چیست ؟

خوب است. بد عهدی و زیر پیمان زدن، یک ورشکستگی اخلاقی است. چه خب که از طریق تصویر به نمایش در آید.

بهترین کاریکاتوریست خارجی از نظر شما کیست؟

کینو

از کار کدام هنرمند ایرانی خوش تان می آید؟

خوب این سئوال سختی است ! چون احتمالا باید بپرسید که از کدام کارِ کدام هنرمند خوش تان می آید چون هر هنرمندی کار قوی و کارضعیف دارد و شخصا از همه هنرمندان ایرانی یاد می گیرم ، چه جوان ها و چه هنرمندان پیشکسوت. اگر در کارتونیست های خارجی با قاطعیت از یک نفر نام می برم، به این دلیل است که « کینو » واقعا حتی یک کار ضعیف هم ندارد.

اما اگر بخواهم از چند کارتونیست ایرانی که از کارشان لذت می برم نام ببرم، می توانم «جمال رحمتی» و از جوان تر ها : مجتبی حیدرپناه ، مهنازیزدانی و مهدی عزیزی نام ببرم ولی واقعا این به معنای این نیست که دیگر هنرمندان مورد علاقه من نیستند. فهرست بلندی می شود اگر بخواهم نام ببرم.

بهترین فیلمی که دیده اید؟

ایرانی «هامون» و خارجی «بوی خوش زن».

بهترین بازیگران ایرانی و خارجی مورد نظر شما چه کسانی هستند ؟

این هم سئوال سختی است چون هر بازیگری هم کار خوب دارد و هم کار ضعیف. به عنوان مثال، همان طورکه بازی «لئوناردو دی کاپریو» را در «تایتانیک» نمی‌پسندم و اصلا از این فیلم خوشم نمی آید. بالعکس بازی او را د ر«گرگ وال استریت» ستایش می کنم و نبوغ آمیز می‌دانم. به نظرم یک بازیگر را باید فیلم به فیلم قضاوت کرد.

بهترین کتابی که خوانده اید چه بود؟

زیادند. ولی یکی از آنها برگزیده آثار «نیچه» نوشته «والتر کوفمان» است. البته ظاهرا ترجمه اش بی نقص نیست.

با کدام یک از هنرمندان ایرانی بیشتر در ارتباط هستید؟

به صورت مجازی تقریبا با اکثر دوستان هنرمند در ارتباط هستم. در رویدادهایی چون جشنواره یا ورک شاپ هم دوستان را می بینم ولی معمولا تنها هستم. نیچه می‌گوید فقط خدا و فیلسوف می توانند تنها باشند، احتمالا باید من را هم اضافه می کرد!

نظر شما درباره سایت ایران کارتون چیست ؟

بسیار مفید. به همراه کیهان کاریکاتور و نشریه طنز و کاریکاتور. همه ما کارتونیست های نسل های متأخر مدیون این رسانه ها هستیم. ایران کارتون، به ویژه با گرافیک جدید جذابیت بیشتری پیدا کرده است.

صحبت خاصی دارید ؟

از سایت ایران کارتون و شخص آقای مسعودشجاعی طباطبائی و همچنین شما ، که زحمت این گفتگو را کشیدند، تشکر می‌کنم.

ما هم از شما به خاطر وقتی که دراختیارمان گذاشتید تشکر می‌کنیم.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 23 دی 1398  10:29 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

جواد علیزاده در دفتر کار

هدف کاریکاتور این است که بتواند زندگی مردم را قابل‌ تحمل‌تر کند.

جواد علیزاده – هنرمند کاریکاتوریست – معتقد است که امروز فقط باید امیدوار باشیم و امیدمان را از دست ندهیم. ما در شرایط فعلی به معنای واقعی به مرحله بودن یا نبودن رسیده‌ایم و هیچ فکر دیگری جز این در ذهنمان نیست.

به گزارش شیرین طنز، جواد علیزاده، هنرمند کاریکاتوریست و مدیر مسوول مجله «طنز و کاریکاتور» که شماره جدید آن به دلیل شیوع ویروس کرونا علاوه بر نسخه چاپی به صورت آن‌لاین نیز منتشر شده است، در گفت‌وگویی با ایسنا درباره نقش هنرمندان در همراهی با مردم در شرایط فعلی جامعه، اظهار کرد: الان شرایط بسیار ویژه و خاص است.

پیشتر چنین شرایطی را تجربه نکرده بودیم و شاید فکر این را هم نمی‌کردیم که در قرن بیست و یکم یک بیماری ناشناخته در جهان فراگیر شود و حتی دانشمندان هم راه‌حل مشخصی برای آن نداشته باشند.

او ادامه داد: هنرمندان هم همانند مردم عادی هستند و گاهی ناامید و گاهی امیدوار می‌شوند. شاید تنها تفاوت ما با مردم عادی در این است که کمی حساس‌تر هستیم و سعی می‌کنیم این احساسات متغیر را به شکل کار هنری منعکس کنیم و در اختیار مخاطب قرار دهیم. در شرایط فعلی همه با هم برابر هستیم و ما فقط تلاش می‌کنیم که با کار هنری تا جایی که می‌شود هم خودمان و هم مردم را تسکین دهیم.

علیزاده با بیان اینکه «هدف اصلی کاریکاتور و طنز این است که بتواند زندگی را برای مردم قابل‌ تحمل‌تر کند»، خاطرنشان کرد: رسالت کاریکاتور از همان ابتدا که با صنعت چاپ و با مضامین سیاسی و اجتماعی ظهور پیدا کرد، این بود که بتواند کاری انجام بدهد که مخاطب به سختی‌های زندگی بخندد. این روزها هم که در اوج بحران ناامیدی هستیم کاریکاتور همچنان کار خود را انجام می‌دهد.

این هنرمند پیشکسوت بیان کرد: ما پیشتر تجربه شرایط سخت همچون سال‌های جنگ را داشته‌ایم؛ اما شرایط امروز بسیار متفاوت است و این ویروس فراگیر در جهان، شرایط را بسیار مبهم کرده است.

علیزاده یادآور شد: امروز فقط باید امیدوار باشیم و امیدمان را از دست ندهیم. ما در شرایط فعلی به معنای واقعی به مرحله بودن یا نبودن رسیده‌ایم و هیچ فکر دیگری جز این در ذهنمان نیست. امیدوارم زنده باشیم و بتوانیم دوران بعد از کرونا را هم ببینیم.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 10 فروردین 1399  6:29 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

داوود هوشمند

یک کاریکاتوریست و کارتونیست جوان گفت: متأسفانه تحریم بهانه‌ای برای بسیاری از کشورها شده که جوایز کسب‌شده توسط هنرمندان را پرداخت نکنند و کسی هم پیگیر این موضوع و احقاق حقوق هنرمند نیست.

به گزارش شیرین طنز ، به نقل از خبرگزاری فارس از قوچان ، هنر کاریکاتور خیلی پیش از پیدایش روزنامه‌نگاری و حتی اختراع صنعت چاپ در دنیا رواج داشته و در واقع عمری به درازای تاریخ مکتوب انسان دارد و این هنر در عصر باستان شناخته‌ شده و رواج داشته است.

کاریکاتور نوعی نقاشی است که سوژه دلخواه را به‌صورت مضحک و خنده‌آوری ترسیم می‌کند و امروزه بسیاری از هنرمندان برای بیان موضوعات مختلف جامعه در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی از این صنعت طنز برای بیان نقطه نظرات و دیدگاه‌های خود استفاده می‌کنند.

داوود هوشمند یک جوان کاریکاتوریست است که این هنر را از سن ۱۴ سالگی در شرایط بد اقتصادی آغاز کرده و طی دهه اخیر آن را به‌طور حرفه‌ای و علاقه بسیار در کنار دیگر فعالیت‌های خود ادامه داده است و امروز توانسته در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های مختلف داخلی و بین‌المللی جایگاهی برای این هنر ایجاد و مقام‌های برتری را از آن خود کند.

وی در آخرین حضور خود در مسابقات بین‌المللی توانست رتبه دوم جشنواره اتوبوس‌ها در بروکسل را در میان هنرمندان شهیر این رشته از اقصی نقاط مختلف دنیا و حتی ۵ کاریکاتوریست ایرانی شرکت‌کننده در این جشنواره از آن خود کند، در ادامه گفتگوی فارس با این جوان هنرمند را می‌خوانید.

فارس: اگر بخواهید تعریف جامع اما هنری از کاریکاتور داشته باشید، چه می‌گویید؟

کاریکاتور یک معضل را با زبان طنز بیان می‌کند اما برای برخی شاید همانند نیش باشد، البته کاریکاتور با کارتون کمی متفاوت بوده است در کاریکاتور تمام تمرکز هنرمند روی چهره افراد است که آن را به‌نوعی با طنز نشان دهد اما در کارتون طنز ، چهره وجود دارد ولی تمام مرکز روی چهره نیست و ترسیم موضوعات دیگر بزرگ‌نمایی می‌شود.

فارس: چند سال به‌صورت حرفه‌ای این هنر را به نمایش می‌گذارید و در چه مسابقات داخلی و خارجی شرکت کرده‌اید؟

من از سن ۱۴ سالگی این هنر را شروع کردم، البته نمی‌توانم بگویم حرفه‌ای چون کسی که کاریکاتور را حرفه‌ای انجام می‌دهد به دنبال پول درآوردن از این راه است تا نان بخورد، البته طی دهه اخیر کمی حرفه‌ای‌تر از گذشته کاریکاتور و کارتون را پیگیری کرده‌ام؛ البته چند بار کاریکاتور را به خاطر مسائل مالی کنار گذاشتم، اعتمادبه‌نفس نداشتم چون خانواده‌ام مرفه نبوده و کسی هم برای راهنمایی نداشتم و بسیار از ادامه کار ناامید می‌شدم حتی بسیاری از مسابقات خارجی و داخلی را نمی‌توانستم شرکت کنم چون هزینه ارسال با پست برایم بالابود اما علاقه و پشتکار بر تمام سختی‌ها غلبه کرد و توانستم این هنر را ادامه دهم.

فارس: در بسیاری از مسابقات هنری مسئله‌ای به نام رقابت وجود دارد آیا در کاریکاتور و هنگام شرکت در مسابقات نیز این مسئله به چشم می‌خورد؟

در کاریکاتور این‌گونه نیست، هر هنرمند یکدست خط دارد، در کاریکاتور یک استاد هنگام داوری آثار ممکن است یک اثر را بپذیرد و اثر دیگری را قبول نکند و استاد دیگری برعکس آن اثر پذیرفته‌نشده را قبول کند و اثر دیگر رد شود، البته باید این موضوع را نیز گفت که اصول داوری نیز توسط اساتید در مسابقات مدنظر قرارگرفته می‌شود مثلاً نوع کاریکاتور به موضوع اصلی مرتبط و هنرمند نیز فن‌ها را رعایت کرده باشد و به‌طورکلی علاوه بر نظر پسند قواعدی نیز وجود دارد.

جایزه مهم نیست، مهم مطرح‌شدن نام یک شهر کوچک در میان کشورهای دنیا است

فارس: تاکنون در بیش از ۲۵ جشنواره داخلی و بین‌المللی حضور پیداکرده‌اید، از کسب کدام مقام بیشتر خوشحال شده‌اید؟

بیشتر از کسب رتبه دوم جشنواره اتوبوس‌ها در بروکسل خوشحال شدم حتی بیشتر از مقام برتر جشنواره بین‌المللی چین ، چون خیلی دوست داشتم بروکسل را از نزدیک ببینم البته برای دریافت جایزه‌ام قرار نیست بروم و باید شماره‌حساب بین‌المللی بدهم تا جایزه برای من واریز شود، الآن مسئله همین است که از من حساب بین‌المللی خواستند و من چنین حسابی ندارم و ممکن است به خاطر تحریم‌ها به من جایزه ندهند؛ این مشکل تنها برای من وجود ندارد بلکه همه هنرمندان با این مسئله مواجه هستند و تحریم بهانه‌ای شده برای اینکه جایزه را ندهند.

فارس: جوایز مسابقات چین ۲۰۱۸ را دریافت کرده‌اید؟

متأسفانه جایزه یکی از مسابقات را دادند و دیگری را ندادند چون هزینه رفت‌وآمد را نداشتم، البته جایزه مسابقات اسپانیا را هم نداند، حتی از برخی از مسؤولین شهرستان هم کمک خواستم ولی کسی کمکی نکرد، مسؤولین قوچان حتی پارچه نوشته‌ای برای کسب این مقام‌های بین‌المللی برای من نزدند و برخی هنرمندان و دوستان نزدیک این کار را کردند، چه فرقی میان هنرمند و ورزشکاران وجود دارد که برای آن‌ها پارچه نوشته‌های رنگارنگ می‌زنند اما وقتی به هنرمند می‌رسد کسی کاری نمی‌کند؛جایزه آن‌قدر مهم نیست مهم مطرح‌شدن یک شهر کوچک در میان کشورهای مختلف دنیا است.

ایرانی‌ها در کاریکاتور جهان صاحب سبک هستند

فارس: به‌عنوان یک کاریکاتوریست جوان و حرفه‌ای، ارزیابی و نگاهتان به وضعیت کاریکاتور ایران چگونه است؟

اگر بخواهیم واقع‌بینانه نگاه کنیم ایران یکی از قطب‌های کاریکاتور جهان محسوب می‌شود چون در بسیاری از کشورها هنرمندان کمتر به دنبال مسائل طنز فلسفی می‌رود اما ایرانی‌ها در کاریکاتور جهان صاحب سبک به شمار می‌آیند چون کارهای آن‌ها عمیق‌تر است و زودتر با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند.

فارس: آیا توانسته‌اید از کاریکاتور هم هزینه‌های مالی خود را تأمین کنید؟

کاریکاتوریست‌ها اصلاً وضع مالی خوبی ندارند، شاید فقط سه مورد در تمام ایران را بتوان مثال زد که از این راه پول درمیاوردند و همه در کنار این هنر کار دیگری انجام می‌دهند.

فارس: شاید برخی‌ها کاریکاتور را توهین به افراد و نوعی مسخره کردن تلقی کنند، نظر شما چیست؟

کاریکاتور توهین نیست چون هنر است و هنر به کسی توهین نمی‌کند، این‌یک طنز است، بین طنز و لودگی تفاوت وجود دارد، یک کاریکاتوریست به دنبال تمسخر نیست بلکه می‌خواهد یک موضوعی را از این طریق برای جامعه بیان کند، البته چهره افراد مشهور هم فقط به خاطر شهرت افراد است و اصلاً تمسخر تلقی نمی‌شود؛ مثلاً یک هنرمند کاریکاتوریست که غول این رشته نیز محسوب می‌شد کاریکاتور رئیس‌جمهور وقت فرانسه را کشید و ژاک شیراک رئیس‌جمهور وقت این کشور از کار این هنرمند بسیار خوشش آمد، البته این را هم باید دانست که هر موضوعی را نمی‌توان کاریکاتور کرد.

فارس: چگونه می‌شود کاریکاتور و زبان آن را در میان مردم و مسؤولین جا انداخت؟

امروز مردم غم نان دارند، غم هنر دیگر وجود ندارد و هنر به حاشیه می‌رود، اگر نیم یا یک درصد از بودجه‌ای که به هر دستگاه اجرایی اختصاص پیدا می‌کند به حوزه فرهنگ و هنر تعلق بگیرد می‌توان خیلی کارها کرد مثلاً دستگاه‌ها و سازمان‌های مختلف از آثار هنری برای هدیه دادن استفاده کنند.

الآن در آموزش‌وپرورش این شهرستان که یک‌نهاد تعلیم و تربیت است هیچ تابلوی هنری دیده نمی‌شود یعنی هیچ‌چیزی از هنر دیده نمی‌شود و این همان اوج فاجعه است؛ باید به هنر بها بدهند، دانش آموزان بزرگ می‌شوند و دارای مدارج علمی بالا و شغل‌های مطرح می‌شوند اما از هنر چیز نمی‌دانند، امروز هنر به یک ساعت اوقات فراغت و بی‌اهمیت در مدارس تبدیل‌شده و به‌جای آن ریاضی درس می‌دهند و بچه با هنر غریبه شده‌اند.

فارس: آیا انتظاری از مسؤولین دارید؟

انتظاری از مسئولین ندارم چون کاری برای هنرمند نمی‌کنند، مثلاً از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی انتظار داشته باشم که یک پارچه نوشته برای تقدیر از هنرمندان بزنند که این کار را نمی‌کنند، نمی‌توان در این شهر کوچک از کسی انتظار داشت.

فارس: و اما سخن آخر؟

باید هنر را در مدارس به‌ویژه میان دانش‌آموزان مقطع ابتدایی بسط و گسترش داد، هنر هم مثل بقیه دروس قشنگ است پس باید روی این مسئله کار جدی صورت بگیرد.

گفت‌وگو از : مجید جعفری مقدم

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 31 فروردین 1399  8:32 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

امید سلامی

هنرمند کاریکاتوریست یاسوجی گفت: برای همه معضلات و آسیب‌های اجتماعی اثری خلق کرده‌ام اما چه کنم که بیلبوردهای شهر در اختیارم نیست.

به گزارش شیرین طنز ، امید سلامی در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در یاسوج در حاشیه برگزاری نمایشگاه کتاب و مطبوعات استان کهگیلویه و بویراحمد با اشاره به فعالیت‌های هنری خود در رشته کاریکاتور اظهار کرد: کار هنری را از بچگی آغاز کردم و تاکنون آثار زیادی در این رشته هنری خلق کرده و در جشنواره‌های مختلفی شرکت کرده‌ام.

امید سلامی در پاسخ به این سوال که هم اکنون در رشته کاریکاتور در استان چند هنرمند فعال داریم از احسان گنجی و علی راست‌رو نام برد و گفت: آقای راست‌رو جوان ۲۲ ساله‌ای است که کار اخیر او در جشنواره ضد جنگ صربستان دیپلم افتخار کسب کرد و از کسانی است که به نظر من در رشته خود در دنیا حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و آقای احسان گنجی هم که دیگر نیازی به تعریف ندارد و برای همه در کشور فردی شناخته شده است.

محدودیت‌های کار هنری

این هنرمند رشته کاریکاتور در استان کهگیلویه و بویراحمد به محدودیت‌هایی که در کار هنری خود دارد اشاره کرد و گفت: هنوز هم کار را به وسیله قلم گوشی انجام می‌دهم و در حال حاضر تنها در حال جمع‌آوری ایده‌های خود هستم و هر زمان که بسترها آماده شد شروع به کار خواهم کرد.

وی به موفقیت‌های خود و حضوری که در محافل هنری و جشنواره‌ها داشته اشاره کرد و گفت: برگزیده اول جشنواره سراسری ققنوس هستم و رتبه سوم جشنواره ملی ترافیکاتور را با موضوع ترافیک به خود اختصاص دادم و همچنین در جشنواره داخلی خط ۵۷ اول شدم و در جشنواره بلژیک یورو کارتوناله که یکی از مهم‌ترین جشنواره‌های کاریکاتور دنیاست اثر من در کتاب این جشنواره چاپ شد.

امید سلامی زبان کاریکاتور را بسیار اثرگذار دانست و گفت: به دنبال این بودم که با موضوع آسیب‌های اجتماعی و پرداختن به این دست مشکلات آثار خود را با حمایت برخی نهادها و دستگاه‌ها روی بیلبوردهای شهر ببرم اما همکاری لازم را نکردند.

وی در ادامه در پاسخ به این سؤال که چرا به غیر از آقایان راست‌رو و گنجی و شما در کاریکاتور هنرمند دیگری در استان نداریم اظهار کرد: مهم‌ترین دلیل این است که آدم‌های بی‌رغبت بیشتر وارد هنرستان‌های هنر می‌شوند و هر جا دانش‌آموزی نمره نیاورد سر از هنرستان‌های هنر در کشور و استان در می‌آورد در حالی که باید پذیرفته شدگان در این رشته‌ها ذوق و سلیقه هنری داشته باشند لذا باید این هنرستان‌ها مدیریت شوند و افراد علاقه‌مند را بپذیرند.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 31 فروردین 1399  8:37 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

اکبر اکسیر

اکبر اکسیر با شوخی به مزایای کرونا اشاره می‌کند و می‌گوید: شاید بعد از مدتی بگویند کرونا بزرگترین شوخی سال بود، یک دوربین مخفی جهانی تا ظرفیت مردم دنیا را با آن بسنجیم.

به گزارش شیرین طنز، این‌ شاعر و طنزپرداز در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ضرورت نوشتن طنز برای کرونا و مشکلات نوشتن در این زمینه، اظهار کرد: کرونا یک فاجعه جهانی است. همیشه گفته‌ام طنزپرداز ان جنبه‌های پنهان جریان را رو می‌کنند و هرگز به اوج فاجعه نمی‌پردازند.

ماجرای کرونا خیلی دردانگیر و غم‌انگیز است و واقعا تراژدی مهمی است؛ کسانی‌که در عزای خانواده و فامیل نشسته‌اند و حتی اجازه ندارند مجلس ترحیمی بگذارند و برای عزیزشان سوگواری کنند. از طرف دیگر، عامل بیکاری، فقر اقتصادی و ویرانی جهانی شده است.

فرشته‌هایی هستند که کمی خرده‌شیشه دارند

اما چون طنزپرداز ان فرشته‌هایی هستند که کمی خرده‌شیشه دارند برای شادی روح بازماندگان و برای آن‌هایی که این ‌روزها در خانه‌ها نشسته‌اند و از خانه‌نشینی‌ خسته‌اند، مجبورند فضای خوبی ایجاد کنند.

او سپس با بیان این‌که کرونا هر بدبختی‌ای داشت، مزایایی هم دارد، گفت: حدود دو ماه است که با ملیحه‌ خانم در خانه تنها هستم و تازه متوجه شده‌ام خانم‌هایی که در خانه هستند، چقدر زحمت می‌کشند که تا امروز از دید همسران‌شان پنهان بوده است. گمان نمی‌کنم هنرمندانی که در خانه نشسته‌اند بتوانند به آفرینش‌های هنری بپردازند، همین‌ که این واقعیت‌ها را ببینند بهترین راه‌کار برای فعالیت‌های‌شان در آینده‌ است

اکسیر سپس با شوخی گفت: دوستی می‌گفت زمانی که عمویم فوت شود، ۱۵ میلیون تومان خرج مراسم ختم و مجالس ترحیم و روضه‌خوانی‌اش شد، ولی امسال دایی‌ام فوت شد بدون این‌که ریالی خرج کنیم. حتی پول آمبولانس را هم وزارت بهداشت داد، بردند در گورستان دفن کردند و برگشتند، از ما هم تشکر کردند که یک‌ نفر به آمار مردگان کرونا اضافه کردیم.

بهترین عید دوران ما کارمندان بازنشسته

بهترین عید دوران ما کارمندان بازنشسته همین عید ۹۹ بود؛ تنها عیدی بود که یک ریال خرج سفره هفت‌سین نشد، یک‌ ریال خرج آجیل نشد و یک ریال خرج انعام و عیدی دادن به بچه‌های فامیل نشد. ما کارمندان بازنشسته عید بسیار سالم و شکوهمندی را گذراندیم.

امیدوارم مردم این‌ها را ببینند و عبرت بگیرند. اولین سالی بود که دست ندادیم و روبوسی نکردیم. اولین سالی بود که فاصله اجتماعی را رعایت کردیم و گاهی هم به فاصله‌های اشتباهی پرداختیم که باز هم برای ما درس عبرتی است.

او در ادامه متذکر شد: وقتی آیندگان به این روزها فکر کنند، همچنان که ما به حمله مغول فکر می‌کنیم و خاطرات تلخی را از آن دوران به یاد می‌آوریم، خاطرات تلخ بهار ۹۹ و اسفند ۹۸ را به یاد می‌آورند.

البته لابه‌لای این‌ها خاطرات شیرینی‌ هم داریم؛ چقدر زیباست که همه در خانه‌های خود نشسته‌اند و میوه‌های قسطی‌شان را می‌خورند، چقدر زیباست که فرزندان تکلیف‌شان را روشن کردند و هر لحظه مزاحم مادربزرگ نمی‌شوند و مادربزرگ و پدربزرگ هم انتظاری از فرزندان خود ندارند. ملیحه به من می‌گوید فلانی ما امروز تازه می‌فهمیم که هنرمندان زندگی نکرده‌ و ماه عسل نداشته‌اند.

ماه عسل تمام شاعران و نویسندگان

این سه چهار ماه کرونایی ماه عسل تمام شاعران و نویسندگان است و به جای این‌که مانند یه تکه گوشت در گوشه‌ای بنشینند و از خانه و خانواده‌شان بی‌خبر باشند با بچه‌ها و نوه‌های‌شان یک قل دو قل بازی می‌کنند. من از شنیدن خبر مسرت‌بخش بازی‌های خانگی و دونفره و چندنفره خیلی خوشحال می‌شوم. تازه دنیا دارد روی دیگر خود را نشان می‌دهد.

این‌ طنزپرداز سپس با بیان این‌که به‌نظرش دنیای پساکرونا دنیای زیبایی خواهد بود اظهار کرد: بعد از کرونا همه بدون این‌که وسواس گرفته باشند بهداشت را رعایت خواهند کرد؛ مثل من که آن‌قدر دست‌هایم را شسته‌ام که ملیحه می‌گوید فلانی تقلب‌های کلاس چهارمت بعد از ۶۰ سال پیدا شده است! امیدوارم مردم به جای این‌همه بدبینی و نفرت و آزردگی و افسردگی این قسمت از کرونا را هم ببینند.

ما کجا می‌توانستیم شاهد این مسئله باشیم که با دستکش بیرون برویم و وقتی به خانه آمدیم دست‌های‌مان را ضدعفونی کنیم؟! نسل من یک‌دفعه در تشت توسط مامای محلی شست‌وشو داده می‌شد و دفعه آخر هم در غسال‌خانه توسط مرده‌شور محترم.

این‌ها نشان می‌دهد انسان‌های امروزی چقدر در غفلت بودند، کرونا آمد و مردم را بیدار کرد که ای مردم چیزی به نام بهداشت داریم. شاید هم بعد از مدتی بگویند کرونا بزرگترین شوخی سال بود، یک دوربین مخفی جهانی تا ظرفیت مردم دنیا را با آن بسنجیم.

تمام بازنشستگان سالمندشان را کشتند

اکسیر در ادامه گفت: من خیلی خوشحال شدم که آمریکا و انگلیس با این بهانه تمام بازنشستگان سالمندشان را کشتند و به آمار کرونایی‌ها اضافه کردند تا هم حقوق آن‌ها در جیب‌شان بماند و هم خدمات اجتماعی‌ای که به‌ آن‌ها می‌دادند دست خودشان باشد و از این بابت نگرانی نداشته باشند.

دنیای پس از کرونا دنیایی است که دیگر ۶۵ سال به بالا نخواهد داشت، یک نسل جوان و سرزنده‌ خواهد بود که بهداشت و فاصله اجتماعی را عایت می‌کند.

او همچنین اظهار کرد: فاصله اجتماعی برای ما بازنشستگان واقعا مهم بود؛ هیچ‌کس درس این را به ما نداده بود که آقای اکسیر وقتی از جلو مغازه‌ای که به او مقروضی یا لباس‌فروشی‌ای که دو سال است پولش را نداده‌ای رد می‌شوی، فاصله اجتماعی به جای دو متر باید ۲۰۰ متر باشد.

همچنین من از مخترعان ماسک تشکر می‌کنم. ملیحه می‌گوید “اکبر طوری خودت را پوشانده‌ای که وقتی از جلو کسی که ۱۰ سال است به او قرض داری، رد شدی، تو را نشناخت!” خدا سایه ماسک را از صورت ما کم نکند، مخصوصا ماسک‌هایی که دوبرابر صورت ماست، زیرا مثل شاخ شمشاد از جلو طلبکاران می‌گذریم و کسی ما را نمی‌بیند.

این‌ها همه نعمت‌های کرونا هستند که مردم بصیر و دانا و عقل‌مدار ما باید این ها را ببینند و لذت ببرند. من توجه شما خبرنگاران فرهنگی و ادبی را هم به محسنات و خوبی‌های کرونا جلب می‌کنم و امیدوارم در تبلیغ این عامل بکوشید.

شاعر «زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند» با بیان این‌که طنزنویسان از موقعیت‌های مختلف طنز و یا انیمیشن می‌سازند، اظهار کرد: من همه این‌ها را در برنامه‌های تلویزیونی و در رسانه‌ها می‌بینم و می‌خوانم، اکثرا هم بسیار جذاب است.

دو میلیون طنزپرداز

من افتخار می‌کنم که کشور ما به وسیله ویروس کرونا توانست به انباشت مهمی از طنزنویس، طنزپرداز و طنزساز برسد. تا دیروز خیال می‌کردم بعد از درگذشت آقای عمران صلاحی و ابوالفضل زرویی دیگر هیچ طنزنویسی در ایران به دنیا نمی‌آید، اما کرونا باعث شد ما دو میلیون طنزپرداز پیدا کنیم! وظیفه صدا و سیما این است که به جای پرداختن به برنامه‌های خسته‌کننده، پول بدهد و از مردم فیلم‌ها و خاطرات‌شان را بخرد و روی‌شان سرمایه‌گذاری کند، آن‌وقت خواهد دید از شبکه‌های آن‌سوی آب‌ها بیشتر بازدیدکننده خواهد داشت.

او در ادامه گفت: خدا نکند کرونا چند ماه دیگر طول بکشد، زیرا تحصیلات بچه‌ها عقب می‌افتد. البته ناراحتی خانواده‌ها از این نیست که بچه‌ها از مدرسه دور مانده‌اند. در مدرسه و کتاب‌های درسی ما هیچ خبری نیست و اگر بچه‌ها ۱۰ سال هم نخوانند چیزی را از دست نمی‌دهند، زیرا بچه‌های الان از یک‌سالگی و در خانه با کش رفتن گوشی پدر مادرهای‌شان خیلی چیزها آموخته‌اند.

بچه‌های نسل امروز که شیطان را درس می‌دهند به آموزش و پرورش ما نیازی ندارند و آموزش و پرورش جزیره‌ای جدامانده است. اگر خانواده‌ها هم از این وضعیت داد و بیداد می‌کنند یا به خاطر شهریه کلانی است که از جیب‌شان رفته یا به خاطر کرایه سرویس بچه‌های‌شان است. این‌ها را هم دولت ان‌شاءالله بعد از این‌که معیشت و یارانه و وام یک میلیونی را داد، سرجمع و آخر تابستان پرداخت می‌کند.

اکسیر در پایان گفت: مسئولان بدانند مردم بیشتر از سخنان زیبای ‌آن‌ها به پرداخت‌های زیبای‌شان توجه دارند و اگر هر دو هفته یا سه‌ هفته یک‌میلیونی به حساب بچه‌ها بریزند خوب است تا مردمی که به بوی نفت عادت نکرده بودند در این بی‌نفتی و بازار گرم بورس تهران بتوانند زندگی خوبی در کنار همسران و فرزندان‌شان داشته باشند.

سلام من و ملیحه خانم را به تمام عزیزانی که از وضعیت کرونا آزرده‌اند برسانید و به آن‌ها بگویید روزهای خوش در راه است. بهار را دریابید؛ بهار بدون اعتنا به کرونا سرسبزی و طراوت و باران را از یاد نبرده است.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399  5:27 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

ابراهیم رها در کتاب باز

ابراهیم رها با اشاره به ساخت جوک و شوخی با پدیده‌های مختلف مثل کرونا می‌گوید: انگار ما آموخته‌ایم با ساخت جوک و طنز به خودمان روحیه بدهیم.

به گزارش شیرین طنز، این‌طنزپرداز در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ضرورت نوشتن طنز برای کرونا و مشکلات نوشتن در این زمینه، با اشاره به زلزله اخیر تهران، اظهار کرد: خیلی برایم جالب و عجیب بود؛ اولین جوکی که برایم آمد زیر سه دقیقه از زمان وقوع زلزله بود! برایم عجیب بود اولین واکنش مردم قبل از این‌که پناه بگیرند، ساختن جوک است. فکر می‌کنم بخشی از این ماجرا واکنش دفاعی و روانی مردم است؛ انگار اتفاقات منفی و بدِ زیاد به آن‌ها یاد داده به طنز پناه ببرند. یکی از واکنش‌های دفاعی پناه بردن به طنز و هجو و گونه‌های مختلف خنده‌آور است. شاید بخشی از ساختن طنز به این برمی‌گردد که جامعه‌شناسان باید درباره‌اش بگویند. اما درباره اتفاقات مکرر ما این واکنش را می‌بینیم، پس محتمل است ماجرا این باشد.

ما در ماجرای کرونا دو واکنش داشتیم

او افزود: درباره کرونا هم خیلی زود لطیفه‌هایش گفته شد که تعدادش زیاد بود. ما در ماجرای کرونا دو واکنش داشتیم؛ یکی واکنش کادر درمانی ما بود، که در اوج فشار و در حالی که کرونا از آن‌ها قربانی می‌گرفت و پیک بیماری بود و آن‌ها در خط مقدم مبارزه با کرونا بودند، تعداد زیادی کلیپ رقص بیرون آمد و دیگری ساختن جوک بود.

رها در ادامه خاطرنشان کرد: انگار ما آموخته‌ایم با ساختن جوک و طنز و رقصیدن به خودمان روحیه بدهیم. من در ابتدای فراگیری کرونا، در اسفندماه، برنامه‌ای بیست‌قسمتی به نام «واکسن» ساختم که با محوریت کرونا و در قالب طنز و برای تلویزیون بود. هرچند شبکه دو که کار را پخش می‌کرد، آن را شرحه شرحه کرد. در تمام دوران ساخت برنامه تلویزیونی و در تمام این‌ سال‌ها این‌گونه دست تطاول به کارهایم گشوده نشده بود؛ کار را نابود کردند. اما به عنوان نویسنده، برنامه‌ساز و کارگردان وظیفه خود می‌دانستم همان‌طور که کادر درمان تلاش می‌کند، در خانه ننشینم و کاری که برای روحیه دادن به مردم از دستم برمی‌آید، انجام دهم. این ماجرا در زمانی اتفاق افتاد که مردم لحظه به لحظه اخبار را پیگیری می‌کردند و بار روانی ماجرا بخصوص با اخبار منفی‌ای که در فضای مجازی می‌چرخید خیلی سنگین بود. من وظیفه خود می‌دانستم این کار را انجام دهم و متاسفم که شبکه دو این تلاش مجدانه و وظیفه دانستن فعالیت برای طنز را قدر ندانست و کار را در پخش نابود کرد.

چقدر خطوط قرمز رعایت می‌شود

او در ادامه بیان کرد: جدا از آن گمان می‌کنم مردم حس می‌کردند در کنار خبرهای بدِ تعداد مبتلایان و فوت‌شده‌ها، به طنز پناه ببرند و خود را تسلی بدهند. اما این‌که چقدر خطوط قرمز رعایت می‌شود و چقدر رعایت نمی‌شود، باید گفت زمانی که کار وارد فضای مجازی می‌شود به خاطر این‌که مدیریت و نگاه درست و کلانی نیست از دست درمی‌رود.

این طنزپرداز درباره سطحی بودن برخی از طنزها و تاریخ مصرف داشتن آن‌ها، گفت: از هر مدیا باید توقع همان مدیا را داشت. شما از یک سریال تلویزیونی باید توقع یک چیزی با خطوط قرمز و حدود و ثغور تلویزیون را داشته باشید، از سینما هم در حدود کاری که از ارشاد مجوز گرفته، از کار مطبوعاتی نیز تصور و توقع باید مطابق با آن باشد و از فضای مجازی هم همین‌طور. اوایل تصور می‌کردم اگر مدیریتی در فضای مجازی باشد طنزها پخته‌تر می‌شود و استعدادهایی از این فضا بیرون می‌آید؛ اما بعد از مدتی به تجربه معلوم شد این فضا حدود خود را دارد و توقعات هم باید در همان حد باشد.

شوخی‌ها افسارگسیخته

او همچنین تاکید کرد: در فضای مجازی شوخی‌ها افسارگسیختگی‌ دارد و این قابل کتمان نیست، اما در عین حال برخی‌شان بامزگی‌هایی دارند و در لحظه‌اند. می‌خواهم بگویم این فضا یک‌سری معایب دارد که همه‌مان می‌دانیم؛ مثلا برخی سخیف هستند، برخی جلفند، برخی هم چرتند و برخی هم ضعیف هستند. ولی محسناتی هم دارد، که یکی همین در لحظه بودن است. فضای مجازی چنین در هم آمیختگی‌ای دارد. اگر توقع‌مان را از جنس شوخی‌هایی که مثلا با کرونا در فضای مجازی می‌شود مطابق همان «از کوزه همان برون تراود که در اوست» کنیم آن‌وقت در ذوق‌مان نمی‌خورد.

ابراهیم رها در پایان از نوشتن کتابی درباره کرونا خبر داد و گفت: صحبت‌های اولیه را با نشر چشمه داشتم. نام این کتاب «عشق دوران کرونا» است که شوخی‌ای با «عشق سال‌های وبا»ی مارکز دارد، البته فقط نامش. این کتاب راجع‌به ارتباطات اینترنتی است که در دوران کرونا شکل گرفته است. در این ایام همه گوشی به دست بودند و ارتباطات این‌چنینی در این دوران پررنگ‌تر شد. این رمان طنز است و امیدوارم تمام شود.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399  6:24 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

اردشیر محصص

زندگینامه اردشیر محصص

اردشیر محصص در ۱۸ شهریور۱۳۱۷ خورشیدی در لاهیجان و در خانواده ای فرهنگی چشم به جهان گشود. در همان دوران کودکی بود که نخستین جوانه های هنر تجسمی در ذهن اردشیر جرقه زد و به این عرصه قدم نهاد. او در ۱۲ سالگی به تهران رفت و تحصیلات مقدماتی خود را در رشته ادبی به پایان برد و با قبول شدن در دانشگاه حقوق، راه پدر را که یکی از قضات آن دوران بود، ادامه داد. اما پس از مدت کوتاهی اردشیر از کار حقوق استعفا کرد و برای همیشه خود را وقف طراحی کرد.

آثار اردشیر محصص

 

آثار برجای مانده از مصحح

شغل‌ طراحی‌ را از اواخر دهه ۳۰ آغاز کرد و وقتی احمد شاملو متولی کتاب هفته شد، این‌ فرصت را برای مـحصص مـحیا کرد تا آسوده خاطر از سانسورهای رایج‌ سردبیر و فضای سنگین آن سال‌ها هرچه دل تنگش‌ می‌خواهد بکشد و چاپ کند و این آزاددستی، ۶ دهه دوام آورد.

چاپ آثارش در نشریاتی مثل کـیهان، اطـلاعات، آیندگان و نگین‌، نگاه‌ روشنفکران نسبت به جایگاه کاریکاتور و تصویرسازی را زیر و رو کرد و بعد از این شهرت در وطن، پایش را به نیویورک تایمز و آفریقای جوان کشید. آثار این طراح طنزاندیش در نشریاتی چون‌ گـرافیک‌ دیـزاین‌، اپوس،گرافیس، آرت دایرکش به‌ چاپ‌ رسیدند و همین سندی است بر اینکه پیش از دیگر طراحان ایرانی جایگاهی‌ برای خودش به دور از ایران دست‌وپا کرده بود.

افرادی‌ مثل‌ احمد شاملو، حاج سـید جـوادی، جواد مـجابی و … در معرفی‌ اردشیر محصص سـهم بسزایی داشتند و جامع‌ترین‌ کتاب درباره این نوشته‌ها کتابی است با عنوان دیباچه که‌ انتشارات مروارید در ۱۳۵۴ خورشیدی آن را منتشر کرد. اردشیر را به طور عموم به دوره هوای‌ طوفانی بـه یـاد مـی‌آورند. حال آنکه وقتی کارنامه‌اش را مرور می کنیم، می ‌بینیم کـارنامه و وقایع چیز دیگر است. محصص پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ‌ نیویورک هجرت کرد و همواره‌ منتقدی طغیانگر بود که زشتی‌های پیرامونش را با چرخش قلم به نقد مـی‌کشید و عـاملان‌ آن‌را رسوا می‌ساخت. محصص در داخل‌ و خارج از ایران، تـأثیر خـود را بر هنر ایرانی‌ آنچنان‌ گـذاشت‌ کـه تـا سالیان متمادی از ذهن‌ها نـرود و بـسیاری‌ برایش بنویسند و آثارش را بـه بـحث بنشینند. بـه عـقیده بسیاری از نظریه پردازان آنچه محصص را شخصیتی‌ جـالب و قابل بحث می‌کند، فراتر از هنرش، هوش هنرمندانه در نوع‌ ارایه و تبلیغ آثارش است.

در سال‌های دهه ۵۰ و در دوره‌ای که مـنابع مدرن و کتاب‌های منتشر شده‌ از آثار طراحان و کـاریکاتوریست‌های پیـشرو در جـهان بـه نـدرت به ایران‌ راه می یافت، محصص کوشید تا این منابع را گردآوری کند. در واقع کـاریکاتور نو در ایران از ۲‌ منبع‌ روزنامه‌ها و مـجلات فـرانسوی و اروپای شـرقی الهام می‌گرفت و محصص با الگوگیری از این منابع و با قدرت و تیزهوشی در به کارگیری‌ خصوصیات‌ آنها به زبانی شخصی‌ دست‌ یافت که وی را از دیگر طراحان و کـاریکاتوریست‌های ایرانی متمایز می‌کرد.

در روزگاری‌ که‌ کاریکاتور ایران‌، راه ابتذال را در پیش گرفته بود و در چاه سطحی‌نگری در ارتباط با مسایل روز گرفتار آمده‌ بود، محصص در زیر لایه‌های سطحی، مفاهیمی را جـستجو مـی‌کرد که‌ می‌شد، نمونه‌های‌ عینی آن‌را در وقایع معاصر ایران جستجو کرد.

یکی از منابع الهام محصص، عکس‌هایی بودند که از ‌عکاسخانه‌ تهامی در میدان بهارستان، می‌خرید. تصاویری که از وقـایع‌ دوران‌ قاجار ثبت شده بودند. این تصاویر، خودبه‌خود طـنزی‌ سـیاه و تأثیرگذار در دل داشتند و محصص با خطوطی قدرتمند آنها را وارد طرح‌ها و کاریکاتورهایش می‌کرد اما آنچه او را به عنوان هنرمندی‌ جهانی به دیگران معرفی کرد، آثاری بود که از وی در نیویورک تایمز به چاپ می‌رسید.

آثار محصص در آنـجا جـنبه‌های تصویرسازی هـوشمندانه و قدرتمند داشت که پیش از این، او این تجربه را در تصویرسازی‌های‌ مقالات علی اصغر حاج‌ سید جوادی در روزنامه کیهان آزموده بـود و به شهادت بسیاری، گاهی طرح‌های محصص از مقالات‌ حاج سید جوادی پیـشروانه‌تر و تـأثیرگذارتر بـود.

شناخت معجزه ژورنالیسم به وسیله محصص، او را به چهره‌ای تـبدیل‌ کـرد که در عرصه هنرهای‌ تجسمی‌ ایران‌ شاید بیشترین مقاله، نقد و یادداشت درباره وی‌ نوشته و منتشر شـده است. نویسندگانی که در کنار اردشیر به مدد او می‌آمدند و در تبلیغ‌ آثار او نقشی تأثیرگذار ایـفا می‌کردند.

این پشتوانه تـبلیغی بـه‌ ساخت‌ اتمسفری گرداگرد آثار محصص‌ می‌انجامید که کمتر فردی می‌توانست در نقد آثار او قلم‌فرسایی کند. طرح‌ها و کاریکاتورهای اردشیر محصص‌ به‌ دلیل‌ متفاوت بودن و گاهی به شدت تجریدی شدن، مخاطبان خاص می‌یافت‌ و در ایـران، نشریات معدودی به چاپ آن شیوه از طراحی و کاریکاتور می‌پرداختند. این تفاوت را بزرگانی نظیر احمد شاملو شناختند و به‌ محصص امکان انتشار و گسترش آثاری را دادند که او دل‌ در گرو خط های آن طرح‌ها داده بود، آثاری که محصص را تـبدیل بـه اردشیر کرد.

اردشیر هنرمندی بود که هرگز برای خوش آمدن‌ شخصی به خلق‌ آثارش‌ نمی‌پرداخت. او آن چیزی را تصویر می‌کرد که به آن باور داشت. این‌ معجزه‌ای‌ است‌ که در خـط های سـاده‌ و روان اما قدرتمندش می‌توان یافت.(۲)

سبک آثار محصص

او با ترجمه‌ کتاب ارزنده‌ برگزیده‌ آثار کاریکاتوریست‌های فرانسوی که در ایران منتشر شد، سیر تحول کاریکاتورهای بدون شرح و مفهومی را شتاب بخشید. در بررسی آثار قدیمی محصص به کاریکاتورهایی برمی‌خوریم که مثل همه‌ آغازگران این هنر در مطبوعات ایران با شرح همراه است و در ادامه با کاریکاتورهای ساده‌تر و با شرح کوتاه‌تر و یک‌کلمه‌ای تداوم می‌یابد اما در همه‌ آن آثار شیوه و نوع خطی که این هنرمند به‌کار می‌گیرد، شوخ‌طبعی و طنزی گزنده دارد که بعدها با بلوغی چشمگیر و در نقدی تمام‌عیار، هزارتوی بوروکراسی و مردسالاری در جامعه‌ ایران از روزگار قاجار را آشکار می‌کند. خط‌های آشنایی که محصص در آثارش پیش روی مخاطب می‌نهد از نخستین مشق‌های کاریکاتور در توفیق تا صفحه‌های روزنامه‌ کیهان سال‌های ۵۰ خورشیدی سبک کار او در این حیطه از هنر ژورنالیستی را تشکیل می‌دهد و درنهایت بسیار سیال و پرجاذبه می‌شود و به اوج پختگی می‌رسد. به‌صورتی که طرحی ساده از هنرمند در کنار هر نوشته‌ای به آن ارزش افزوده‌ای می‌بخشد.

داوود شهیدی هنرمند کاریکاتوریست درباره‌ اردشیر محصص می گوید: «او هنرمندی جهانی بود و توانست در کنار بزرگان تاریخ هنر جهان مطرح شود. اردشیر تئوری طنز گرافیک را به طور مستمر ارایه داد و به دلیل عشق به تاریخ ایران معضلات ایران را در آثارش مطرح کرد و چه از نظر محتوای فکری و چه از لحاظ فرم، نقاشی و گرافیک قاجاریه را در طرح‌های خود زنده کرد. محصص در هنر ترسیمی‌ به عرصه طنز نزدیک شد و هنر ایرانی را در آثار خود اعتلا بخشید.»

اردشیر محصص، در برهه‌ای از کار هنری‌اش، تحت تأثیر رولان توپور، طراح فرانسوی و خالق واهمه‌های بی‌نام‌ونشان، قرار می‌گیرد و این تأثیرپذیری فضای تازه‌ شکل‌گیری طرح‌های حجمی و بیان تصویری غنی‌تر هنرمند را ایجاد می‌کند. توپور و هنرمندان طراح بلندآوازه‌ای مانند براد هلند آمریکایی و گور مولن فرانسوی که به‌نوعی زخم‌ها و مصیبت‌های برآمده از جنگ جهانی دوم را با دریافتی حسی در خویشتن داشتند در عرصه‌ طراحی به طغیانی روی آوردند که درواقع بازخورد جهانی جنگی ویرانگر بر وجدان بشریت بود. طنز تصویری سیاه در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی شکل گرفت. در ایران محصص و دیگر هنرمندان از همین شیوه تأسی جستند. به این ترتیب، محصص مانند دیگر هنرمندان عرصه‌ طنز تصویری سیاه از طراحانی چون توپور تأثیر و الهام گرفت و حتی در مواردی کار آن‌ها را تکرار کرد اما چندی نگذشت که این برداشت‌ها را با مایه‌ها و هنر ایرانی همراه کرد و در سایه‌ استعداد و خلاقیت خود به آثاری ارزشمند و جهانی رسید. محصص در جستجوی این شاخه از طنز، تصویری هوشمندانه و نگاهی فراتر از اطراف را دنبال کرد و ضمن نقد قدرت در هر جای جهان، حنجره‌ زخمی آفریقا را به نمایش گذاشت؛ قاره‌ای که با وجود ثروت‌های بزرگ سرزمینی در آتش جنگ داخلی می‌سوخت و گرسنگی می‌کشید. محصص با همین تجربه‌های گرانقدر به نقد مناسبات اجتماعی در ایران روی آورد و با کاوش در عکس‌های قدیمی و بازآفرینی آن‌ها این فصل از هنر طنز تصویری را گشود.(۳)

سرانجام اردشیر محصص

اردشیر در مقام یکی از نقادان طنزاندیش به شهرتی جهانی رسید. او در واپسین ساعات یکی از روزهای پاییزی به علت بیماری در ۱۳۸۷ خورشیدی و در نیویورک چشم از جهان فروبست.

منابع:
  1. زندگینامه اردشیر محصص
  2. مجله خواندنی ها سوم مهر ۱۳۵۱ ص ۱۷ و ۱۸
  3. مجله تهران مصور. شماره ۱۵۰۰ بیست. یکم تیر ۱۳۵۱

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 19 مهر 1399  4:25 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

به گزارش شیرین طنز، به نقل از ایرنا، کامبیز درمبخش، هنرمند پیشکسوت کاریکاتور که از چندی قبل درگیر بیماری کرونا شده بود، ۱۵ آبان ۱۴۰۰ در سن ۷۹ سالگی دارفانی را وداع گفت.

درم‌بخش (۸ خرداد ۱۳۲۱ در شیراز) طراح، کاریکاتوریست و گرافیست بود. او برنده چندین جایزه بزرگ معتبر جهانی است و تاکنون چند نمایشگاه مستقل از آثارش در کشورهای مختلف جهان برگزار کرده است.

وی از جمله نوادر هنرمندی محسوب می شد که در نیم سده، فعالیت هایش به طور مستمر ادامه داشت و دستاوردهای ارزشمندی را به دست آورد. آنچه در حوزه کاری درم‌بخش به عنوان یک هنرمند کاریکاتوریست حائز اهمیت است، جنبه شناخت جهانی از آثار اوست و امروزه در هر جای دنیا که صحبت از کاریکاتور باشد، بدون شک نام او با احترام آورده می شود.

او برنده جایزه‌های مختلفی در بزرگترین و معتبرترین مسابقات بین‌المللی کاریکاتور ژاپن، آلمان، ایتالیا، سوئیس، بلژیک، ترکیه، برزیل و یوگسلاوی است. بدون شرح، مینیاتورهای سیاه، دفتر خاطرات فرشته‌ها، کتاب کامبیز، المپیک خنده، سمفونی خطوط از کتاب های درم بخش است.

سیدمسعود شجاعی طباطبایی با بیان اینکه جهان کاریکاتور یکی از اسطوره‌های تکرارنشدنی خود را از دست داد، درگذشت کامبیز درمبخش را تسلیت گفت.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار مهر، سیدمسعود شجاعی طباطبایی هنرمند کاریکاتوریست و مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری در پیامی درگذشت استاد کامبیز درم بخش را تسلیت گفت. وی در این پیام آورده است:

«انا لله و انا الیه راجعون

خبر درگذشت هنرمند پیشکسوت و نامدار هنر کاریکاتور در ایران و جهان، استاد کامبیز درمبخش بسیار تلخ و تأسف انگیز است.

بدون شک جهان کاریکاتور یکی از اسطوره‌های تکرار نشدنی خود را از دست داد. مرحوم درمبخش از جمله معدود هنرمندان پرافتخار ایرانی است که آثارش در موزه‌های بزرگ دنیا و در معرض نمایش جهانی قرار گرفته است و جریان سازی و اثرگذاری او در حوزه هنر کاریکاتور در ایران و جهان زبانزد اهالی و کارشناسان هنری قرار دارد. این هنرمند فقید در طول زندگی حرفه‌ای خود، علاوه بر خلق آثار ماندگار، در میان سایر هنرمندان به خوش خلقی و مهربانی شهرت داشت.

حضور مؤثر و متواضعانه آن استاد معزز در اکثر جشنواره‌ها و مسابقات هنری، ضمن اعتباربخشی به آن رویدادها، انگیزه‌ی حضور شرکت کنندگان در آن رقابت‌ها را دوچندان می‌نمود.

بی تردید فقدان آن هنرمند برجسته، خسرانی جبران‌ناپذیر برای جامعه هنری است.

ضمن عرض تسلیت به خانواده داغدار آن مرحوم و اهالی هنر، امید که روح بزرگش در حیات ابدی مورد رحمت واسعه الهی قرار گیرد.

روحش شاد و یادش گرامی باد»

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

پنج شنبه 18 آذر 1400  10:23 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

از رسول حاجی زاده کاریکاتوریست اردبیلی که در جشنواره های ملی و بین المللی دارای مقام است، تجلیل شد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرگزاری صدا و سیمای مرکز اردبیل؛ فرمانده سپاه استان، مدیرکل صدا و سیمای مرکز اردبیل، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و جمعی از هنرمندان و مدیران با رسول حاجی زاده هنرمند کاریکاتوریست و افتخار استان اردبیل دیدار کردند.

سردار بابازاده بر حمایت جدی از هنر کاریکاتور در استان تأکید کرد و گفت: هنرمندان استان در رشته کاریکاتور استعداد‌ها و پتانسیل بالایی دارند که نمونه آن درخشش آقای رسول حاجی زاده در جشنواره‌های بین المللی است.

وی افزود: مواجهه هنرمندان کارتونیست با موضوعاتی، چون بی عدالتی، کودک کشی صهیونیست ها، مصرف بهینه انرژی، محیط زیست، جنگ و مسائل روز همچون کرونا با خلق آثاری ماندگار از نمونه‌های بارز این هنر است.

استعداد‌ها و پتانسیل بالای هنرمندان استان

فرمانده سپاه استان با اشاره به استعداد‌ها و پتانسیل بالای هنرمندان استان در این رشته هنری، اعلام کرد: ارتقای جایگاه فعلی باید در دستور کار مدیران استانی باشد که این ارتقاء از طریق شناسایی، جذب و پرورش استعدادها، برگزاری کارگاه‌های آموزشی و ورک شاپ‌های تولید محورتوسط اساتید مجرب، حضور جدی در جشنواره‌ها به ویژه جشنواره‌های داخلی، ایجاد تعامل با هنرمندان دیگر استان‌های و به خصوص استان‌های همجوار، واکنش سریع به رویداد‌های پیرامون و توجه جدی به خرد جمعی میسر می‌شود.

اینستاگرام شیرین طنز

ملااحمدی مدیرکل صدا و سیمای مرکز اردبیل هم گفت: قدردانی از هنرمندان و حفظ شأن و منزلت آنان، به ویژه هنرمندان پیشکسوت که عمر خود را صرف اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم کرده‌اند، از مهم‌ترین وظایف مدیران و همه افرادی است که در حوزه فرهنگ و هنر فعالیت می‌کنند.

رسول حاجی زاده متولد ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۸ بوده و توانسته تا به امروز در جشنواره‌های داخلی و بین المللی عناوین نخستی را کسب کند و جزء چهره‌های مطرح در رشته کاریکاتور در دنیا می باشد.

رسول حاجی زاده کاریکاتوریست اردبیلی

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 4 دی 1400  9:17 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها