0

معرفی طنزپردازان ایرانی

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

یوسف علی میرشکاک (میرشکار) متولد ۲۰ شهریور ۱۳۳۸

در روستای خیرآباد بن معلا در بخش لرستان خوزستان و از توابع شوش دانیال

طنزپرداز، شاعر ، نقاش ، منتقد و نظریه پرداز حوزه ی فرهنگ و هنر

خواندن و نوشتن را به طرزی عجیب و بدون اینکه تحت آموزش مستقیم قرار بگیرد در پنج سالگی می‌دانست و حتی به کودکانی که از او بزرگتر بودند، در این زمینه آموزش می‌داد.

از همان کودکی علاقه‌ به شعر و ادبیات در او شعله‌ می‌کشید. شاهنامه‌خوانی‌ها و فایزخوانی‌های پدرش در آن سن تاثیری عمیق در او بر جای گذاشت. میل پایان‌ناپذیرش به خواندن او را وامی‌داشت بیشتر و بیشتر بخواند و بیشتر در جست‌وجوی کتاب‌های تازه برآید. هنوز انقلاب نشده بود که به دلیل شعرهای تند سیاسی و شعارهایی که علیه رژیم شاه در دبیرستان می‌داد به خانه‌ پدری‌اش ریختند و بخش زیادی از کتاب‌هایش را از بین بردند. خوشبختانه او در خانه نبود و گیر ساواک نیفتاد.

یوسفعلی میرشکاک میرشکار

اندک زمانی پس از انقلاب بود که راهی تهران شد و در آنجا به حلقه شاعران نوپای انقلابی پیوست و از همان زمان به عنوان شاعری با زبان محکم و حماسی در میان دیگران شناخته شد. زیبایی خدادادی، نگاه نافذ و گیرا و صدای پرطنین‌اش باعث می‌شد در هر مجلسی که به شعرخوانی می‌پردازد، خیلی زود شناخته شود و نام و چهره‌اش در اذهان بماند. فعالیت سیاسی و مطبوعاتی‌اش را از همین دوران در حزب جمهوری اسلامی و سپس روزنامه این حزب و نیز در روزنامه کیهان شروع کرد و چندی نگذشت که مسئولیت صفحات ادبی این روزنامه‌ها به او سپرده شد.

با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌های حق علیه باطل پیوست تا وظیفه خود را برای دفاع از آب و خاک این مرز و بوم به انجام برساند. با آنکه سال‌ها از پایان جنگ گذشته تاثیر آن بر روح او هنوز باقی است؛ هنوز هم وقتی صحنه به شهادت رسیدن برخی از دوستانش را با زبان تشنه به یاد می‌آورد، گویی آواری از اندوه بر سرش فرود می‌آید….

دهه شصت علاوه بر حضور در جبهه دهه‌ای بود که او جایگاه خود را به عنوان یک شاعر و منتقد ادبی به تثبیت رساند و آثار او یکی پس از دیگری منتشر شدند. نخستین مجموعه شعر او با عنوان «قلندران خلیج» در همین دهه منتشر شد. دیوان بزرگ‌ترین شاعر سبک هندی «عبدالقادر بیدل دهلوی» برای اولین بار در ایران به همت و تصحیح او به چاپ رسید. او در همین دوران نقاشی را که همواره به آن علاقه‌مند بود جدی‌تر گرفت و تابلوهای ارزشمندی خلق کرد. تا کنون چندین نمایشگاه از آثار نقاشی او برگزار شده که با استقبال پرشور علاقه‌مندان به این هنر مواجه شده است.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

مجموعه شعرهای او با عنوان «ماه و کتان»، «از چشم اژدها»، «از زبان یک یاغی» و… یکی پس از دیگری به چاپ می‌رسیدند و او همچنان در حال خواندن و آموختن بود. او یکی از بهترین منتقدان ادبی دوران ما است و شاهد این سخن مقالات متعدد و آثاری است که در این زمینه منتشر کرده که از آن جمله می‌توان به کتاب‌های «در سایه سیمرغ» و «اجمال و تفصیل» اشاره کرد.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

این مرد همچنین یکی از چهره‌های درخشان غزل و چهارپاره‌سرایی در شعر سه دهه اخیر ما است. از دیگر مجموعه شعرهای او می‌توان به «جای دندان پلنگ» و «زخم بی‌بهبود» اشاره کرد. جایزه جشنواره شعر فجر را از آن خود کرده و به عنوان یکی از پیشکسوتان شعر سه دهه اخیر بارها از او تقدیر شده است.

راستی او یک ویژگی دیگر هم دارد و آن قدرت و توان بالا در طنزنویسی است. کتاب «دیپلمات‌نامه» او جایزه بهترین طنز مکتوب کشور را از آن خود کرده است. بارها در جشنواره سراسری طنز کشور از او تقدیر شده و جوایز فراوانی برده و حالا البته به عنوان داور در این جشنواره‌ها حضور پیدا می‌کند.

 

او سال‌ها است به تدریس و تاویل شاهنامه فردوسی مشغول است و در این زمینه تحقیقات ارزشمندی را به چاپ رسانده است. در زمینه‌های اجتماعی نیز نقطه‌نظرات و انتقادات ارزشمندی دارد که بخش‌هایی از آنها در کتابی با عنوان «غفلت و رسانه‌های فراگیر» به چاپ رسیده‌اند. از دیگر آثار او می‌توان به این نام‌ها و عناوین اشاره کرد: «نامه‌ به رئیس‌جمهور آینده»، «فرامرزنامه»، «ستیز با خویشتن و جهان» و…

می‌دانید این مرد که حالا دیگر پنجاه و چهارسالگی را پشت سر گذاشته کیست؟ نام این مرد شاعر، نقاش، طنزنویس، منتقد ادبی و روزنامه‌نگار را نمی‌دانید؟ غربیه نیست، اهل همین‌جاست؛ او همشهری من و شماست و یوسفعلی میرشکاک نام دارد.

 

آثار

از میرشکاک آثار زیادی در زمینه‌های گوناگون منتشر شده است.

کتب و مقالات

ستیز با خویشتن و جهان
جای دندان پلنگ
از زبان یک یاغی
فرامرز نامه
زخم بی‌بهبود
دیپلمات‌نامه :

«دیپلمات‌نامه» مجموعه‌ای از نوشته‌های طنز “میرشکاک” است که سال‌های میانی دهه هفتاد در ماهنامه «نیستان» چاپ شد و سپس همین ناشرآنها را گرد آوری و به صورت کتاب منتشرکرده است.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی
پوریای ولی
نامه‌ای به رئیس جمهور آینده
توسعه و اباحه
سنت؛ مدرنیته؛ هویت
تکنیک قارعه
القارعه
سیاست زدگی
رخنه در تکنیک
نسبت ما و تجدد
ایمان و تکنولوژی
مومنان در آخرالزمان
آخرالزمان و نیست انگاری
ویژگیهای آخرالزمان
منتظران و حقیقت انتظار
ویژگیهای انسان آخرالزمان
ایرانیان و موعدگرایی
برده صاحب‌عنوان
مذهب قیاس
انسان آزاد
نوشتن در اوج بحران
تصوف تقویمی، تصوّف تاریخی

منابع :

http://azub.blogfa.com/

http://fa.wikipedia.org/

www.neyestanbook.com/

http://azzabaneyekyaghi.blogfa.com

http://mirshakkak.halghe.ir

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 4 اسفند 1395  8:02 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

به گزارش شیرین طنز، به نقل از روابط عمومی حوزه هنری استان یزد: کارگاه طنزپردازی با هدف رشد و پیشرفت طنزپردازان جوان و ارتقای توان فعالان این عرصه با حضور دکتر اسماعیل امینی ـ مدرس دانشگاه، منتقد و طنزپرداز مطرح  کشور ـ در حوزه هنری یزد برگزار شد.

دکتر امینی در این کارگاه که تعدادی از طنزپردازان استان حضور داشتند در خصوص معیارهای ارزیابی طنز و مباحث مرتبط با  آن مطالبی را بیان کرد.

وی معیارهای ارزیابی طنز از نظر مخاطبان عام و طنزپرداز یا منتقد ادبی را متفاوت دانست و گفت: معیار مخاطب عام عواملی مانند بانمک بودن، خنده‌دار بودن و بیان مسائل مورد علاقه اوست اما از منظر کسی که طنزپرداز یا منتقد ادبی است این معیارها، معیارهای دقیقی نیست. یک طنزپرداز باید بتواند طنز خوب را از طنز معمولی، متوسط یا ضعیف تشخیص دهد.
این مدرس دانشگاه در ادامه به ویژگی‌های پدید آورنده متن طنز اشاره کرد و تفاوت‌های میان طنز به عنوان یک اثر هنری یا اثر ادبی جدی با یک متن تفننی که برای خنده نوشته شده را بیان کرد.
وی با بیان اینکه طنزپرداز یک انسان متفکر و اندیشمند است و به همین دلیل انتقاد می‌کند، گفت: متنی که در آن انتقاد نباشد متن طنز حساب نمی‌شود.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

این طنزپرداز در تشریح دومین مشخصه و تفاوت میان طنز جدی و متن تفننی خنده‌دار اظهار داشت: طنزپرداز بیان هنری دارد و بیان هنری در طنز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، بنابراین اگر طنز فرم و بیان هنری نداشته باشد تنها متنی است که تفننی نوشته شده و یکی از معیارهای اصلی ارزیابی همین است.
دکتر امینی با بیان اینکه بر خلاف تصور رایج که تصور می‌کنند اصل ارزش طنز به نوع شوخی یا حرفی است که بیان می‌شود، اضافه کرد: این عوامل به لحاظ اهمیت در درجه بعدی قرار دارد.
خالق مجموعه شعر طنز «دکتر بازی»، برگزاری این گونه کارگاه‌ها را در روند رشد و پیشرفت فعالان طنز استان‌ها مؤثر دانست و گفت:کسانی که در زمینه شعر، نثر و داستان طنز در شهرستان‌ها فعالیت می‌کنند به صورت آزمون و خطا کار می‌کنند. آنها به دو چیز نیاز دارند یکی اینکه بتوانند آثار خود را در محافل و جلسات بزرگ‌تر با مخاطبان گسترده‌تری عرضه کنند یعنی با معیار سطح عمومی طنز کشور سنجیده شود و دیگری اینکه حتما نیازمند این هستند که دور هم جمع شوند و از تجربه‌های همدیگر استفاده کنند.
این شاعر با بیان اینکه ارتباط، تعامل، دیدار طنزپردازان و بهره‌گیری از تجارب و دانش باتجربه‌های این رشته کمک می‌کند که مراحل آزمون و خطا زودتر طی شود، افزود: این عوامل باعث می‌شود طنزپردازان زودتر راه‌های رسیدن به طنز حرفه‌ای و قابل عرضه در محافل کشوری را پیدا می‌کنند.

این طنزپرداز به حرکتی که ۲۰ سال پیش به همت ابوالفضل زرویی نصرآباد به عنوان محفل طنز در حوزه هنری تهران آغاز  شد اشاره کرد و افزود: این محفل امروز آنقدر گسترش پیدا کرده که تقریبا در همه شهرهای بزرگ کشور جلسات مستمر طنز و حلقه‌های طنزنویسی در حال برگزاری است و این خدمتی است که به فرهنگ و هنر کشور شده است.
وی در ادامه به پرسش‌های شرکت کنندگان پاسخ داد.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

پنج شنبه 31 فروردین 1396  6:07 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

من مهدیسا هستم ورژن صفری‌خواه ۱۹۸۲ ش؛ سال ۶۱ که به‌ دنیا اومدم وسط شلوغی‌های جنگ و صف کوپن بود؛ برای همین سقف مطالباتم از خانواده همون شیرخشک و یه پستونک بود و بس و مثل بچه‌های الان جهیزیه نداشتم تو قالب سیسمونی. اون وقت‌ها مُد بود که بچه‌ها واسه اینکه حق فرزندی رو به‌ جا بیارن وقتی بزرگ شدن باید دکتر مهندس می‌شدن؛ من هم نامردی نکردم و مهندس الکترونیک شدم اونم با چه بدبختی که در این مقال نمی‌گنجه.

مهدیسا صفری خواه

به‌ بازار کار که رسیدم دیدم سونامی بیکاری و کاترینای پارتی‌داشتن نات‌اُنلی شایع نیست بات‌اُلسو همه رو درسته قورت می‌ده. گفتم حرفای خنده‌دار بزنم بلکه هم کسادی بازار رفع بشه هم خودم بارم رو ببندم دیدم نهایتش لایک‌خور فیسبوکم رفت بالا. نویسنده رادیو جوان که شدم، با سبقت آزاد و طنز اتللوی مدرنش شروع کردم و با آیتم مسئول‌آزاد معتاد طنز انتقادی شدم. بعدش که طنزها هم فشرده شد پام به مطبوعات باز شد و از بین طنز نوشته‌هام اونایی که مال روزنامه قانون و وقایع تهرانیه ست رو بیشتر دوست دارم دیگه عمراً فکر نمی‌کنم کسی با طنزنویسی ممکنه یه جهش بزرگ اقتصادی تو زندگیش داشته باشه، برای همین هم روزی ۲۰۰ بار تکرار می‌کنم که پول چرک کف‌ دسته که خیلی از اوضاع جیبیم شوکه نشم!

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  8:41 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

کارتونیست بین‌المللی کشور با اشاره به برگزاری هشتمین دوره جشنواره سراسری کاریکاتور خراسان شمالی با موضوع اقتصاد مقاومتی، گفت: کارتونیست ها می‌توانند در حوزه اقتصاد مقاومتی فعال‌تر و پویاتر باشند؛ چراکه هنر کاریکاتور نسبت به سایر هنرها صراحت و گیرایی بیشتری دارد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از روابط عمومی حوزه هنری خراسان شمالی، احسان گنجی، کارتونیست، روزنامه‌نگار و وب‌نویس اهل کهگیلویه و بویراحمد، با اشاره به برگزاری هشتمین جشنواره سراسری کاریکاتور حوزه هنری خراسان شمالی، اظهار کرد: برگزاری جشنواره منجر به تبادل نظر و کشف استعدادهای ناب می‌شود.
وی اضافه کرد: معرفی داوران جشنواره قبل از پایان مهلت ارسال آثار به هنرمندان انگیزه بیشتری داده و سبب می‌شود آنها با آگاهی، بینش درست و رغبت بیشتری در جشنواره شرکت کنند.
این هنرمند افزود: با معرفی داوران جشنواره، کاریکاتوریست‌ها مورد احترام دبیران جشنواره قرار گرفته و از نظر فنی هم تأثیر بسیار زیادی در روند ارسال آثار دارد؛ چراکه گاهی هنرمندان ترجیح می‌دهند آثار آنها توسط داورانی مورد سنجش کیفی قرار گیرد که به اندازه کافی تخصص داشته باشند یا طبق سلیقه و نظر شخصی یک داور را قبول نداشته باشند؛ در این صورت طبق اراده و میل شخصی خود برای شرکت در جشنواره تصمیم می‌گیرند.

احسان گنجی

گنجی با اشاره به اینکه برگزاری جشنواره‌ها همیشه برای هنرمندان نتایج مفیدی به همراه دارد، اضافه کرد: صرف برگزاری جشنواره کافی نیست، اگر آثار ارائه شده در جشنواره را به کتاب تبدیل کرده و به‌صورت مکتوب در نشریات و رسانه‌ها منتشر کنند و به این طریق پیام اصلی جشنواره و آثار تولیدی را به مخاطب اصلی آن که مردم هستند انتقال دهند جشنواره شایسته‌ای خواهیم داشت.
وی ادامه داد: من در دو دوره جشنواره شرکت کردم و از نظر انتقال مفاهیم به مردم عام باید گفت جشنواره سراسری کاریکاتور حوزه هنری خراسان شمالی که دبیر آن عباس ناصری، کارتونیست مطرح کشور است توانسته آثار غنی را جمع‌آوری کرده و به‌صورت مکتوب به دست مخاطبان برساند.
گنجی با اشاره به اینکه موضوع هشتمین دوره جشنواره سراسری کاریکاتور خراسان شمالی «اقتصاد مقاومتی» است، گفت: اقتصاد مقاومتی یک سیاست کلی و عام‌المنفعه در کشور است که اگر با موفقیت اجرا شود منفعت اقتصادی بسیاری برای همه مردم، نهادهای دولتی و عمومی دارد.
این هنرمند کارتونیست تصریح کرد: در این راستا هنرمندان تمام رشته‌ها وظیفه دارند در این حوزه فعالیت کرده و برای تحقق کامل اقتصاد مقاومتی در جامعه گام بردارند.
وی خاطرنشان کرد: هنرمندان عرصه کاریکاتور می‌توانند در حوزه اقتصاد مقاومتی فعال‌تر و پویاتر باشند؛ چراکه هنر کاریکاتور نسبت به سایر هنرها صراحت و گیرایی بیشتری دارد، انتقال مفهوم در کاریکاتور سرعت بالایی است و در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی هم از کاریکاتور. بازخوردهای بیشتری مشاهده می‌کنیم.
گنجی، اظهار داشت: به دلیل اینکه موضوع جشنواره موضوع چالش‌برانگیزی است و از جنبه‌های گوناگون باید به آن پرداخته شود من شرکت در این جشنواره را به تمام دوستان، هنرجویان و هنرمندان پیشنهاد می‌کنم.
به گفته وی شاید در فرایند تولید و ارسال اثر توسط هر کدام از هنرمندان جنبه پوشیده و نکات خاصی از موضوع کشف و نمایان شود و کمک کند تا چشم مسئولان و متصدیان امر باز شود.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 14 مرداد 1396  10:52 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

کارتونیست برجسته کشور گفت: کاریکاتور به دلیل بین‌المللی بودن، عدم نیاز به ترجمه و قابل درک و فهم بودن در جای‌جای دنیا، راحت‌ترین راه برای بیان ایده‌ها، اندیشه‌ها و افکار است.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از روابط عمومی حوزه هنری خراسان شمالی، شهرام رضایی، کاریکاتوریست، گرافیست و مدرس هنر در استان اردبیل، با بیان اینکه برگزاری هشتمین جشنواره منطقه‌ای حوزه هنری خراسان شمالی افتخار بزرگی برای استان خراسان شمالی است، اظهار داشت: اینکه حوزه هنری خراسان شمالی و به‌ویژه عباس ناصری هنرمند مطرح عرصه کاریکاتور در خراسان شمالی توانسته‌اند جشنواره را به مدت هفت دوره به‌صورت متوالی برگزار کنند، نکته مثبت این جشنواره است.
وی افزود: حوزه هنری خراسان شمالی با برگزار کردن این جشنواره در هر دوره توانسته کاریکاتوریست‌های بسیاری را جذب کرده، افکار و اندیشه‌های کاریکاتوریست‌ها را به نفع هدف جشنواره به کار گرفته و درنتیجه اهدافی را که دنبال می‌کنند به دست آورند که این نکته هم از نقاط قوت جشنواره است.
رضایی اضافه کرد: حوزه هنری خراسان شمالی با برگزاری هفت دوره جشنواره سراسری کاریکاتور به‌صورت متوالی افزون بر اینکه توانسته بودجه‌ای برای کار فرهنگی از مرکز جذب کند در سطح استان هم کار فرهنگی شاخصی انجام داده و نتایج بسیاری برای خراسان شمالی به ارمغان آورده است.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

وی در ادامه با اشاره به برگزاری هشتمین دوره جشنواره سراسری کاریکاتور خراسان شمالی با موضوع اقتصاد مقاومتی، مسؤولیت هنر کاریکاتور در فرهنگ‌سازی اقتصاد مقاومتی را مهم ارزیابی و تصریح کرد: افکار و اندیشه‌ها با زبان کاریکاتور خیلی راحت‌تر بازگو شده و به‌طور یقین بیان مفاهیم در قالب کاریکاتور تأثیر بسیاری بر مخاطب می‌گذارد تا اینکه به‌صورت فرمایشی و دستوری بیان شود.
رضایی که مدرس دانشگاه در رشته طراحی و تصویرسازی هم است، ادامه داد: با زبان هنر به‌ویژه هنر کاریکاتور که به‌صورت بین‌المللی قابل‌فهم است می‌توان راحت‌تر و سریع‌تر معایب، افکار، اندیشه‌های مثبت و مفاهیمی که سبب تحقق اقتصاد مقاومتی در جامعه می‌شود را بازگو کرد.
وی خاطرنشان کرد: جشنواره سراسری کاریکاتور حوزه هنری خراسان شمالی با روند رو به پیشرفت و خوبی که دارد اگر در داوری آثار هنرمندان هم دقت بیشتری داشته باشد، به‌طور یقین کاریکاتوریست‌های بیشتری در آن شرکت می‌کنند؛ زیرا برخی مواقع احساس می‌شود داوری‌ها در این جشنواره بیشتر به‌صورت مصلحتی است تا هنری.
رضایی اظهار داشت: با توجه به ارزیابی من از حضور در چند دوره گذشته جشنواره سراسری کاریکاتور خراسان شمالی، به نظر من در این جشنواره بیشتر آثار معمولی را قبول می‌کنند و آثار قوی‌تر حذف می‌شوند؛ اما با این حال این جشنواره جزء مسابقاتی است که هنرمندان بسیاری برای شرکت در آن برنامه‌ریزی می‌کنند.
طراح، نقاش و کارتونیست اردبیلی افزود: من هم به دلیل اینکه حوزه هنری خراسان شمالی و دیگر دوستان برای برگزاری این جشنواره زحمت زیادی کشیده‌اند، در جشنواره شرکت کرده و یک یا دو اثر به این رویداد هنری ارسال می‌کنم.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 14 مرداد 1396  10:54 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

کـودکان و به ویژه کودکان معلول نیازمند یک توجه ویژه هسـتند. نیازهـای آنها باید به دقت بررسـی و بـه بهتریـن وجه پاسـخ داده شـود. هنرمنـدان و به ویـژه کارتونیسـتها، بـه خاطر نـگاه نقادانه و تیزبین خود، مشکالت و نواقص را باظرافت خاصی به مخاطب نشـان میدهند.

مجتبی حیدر پنـاه از آن دسـته هنرمندانـی اسـت که به مسـئله کـودکان و معلولیـت نگاه کـرده اسـت و توانسـته کارهایش جایزه هایـی را نیـز از آن خـود کند.

جایزه ویژه جشنواره بین المللی انیمیشن و طنز کودکان لیبو/ چین ۲۰۱۷ به اثری از مجتبی حیدرپناه تعلق گرفت.

۳۳ عنوان جایزه بین المللی و ملی، شرکت در ۲۰ نمایشگاه کارتــون و همکاری با مطبوعات مختلــف چون روزنامه قانون، فرهیختگان، همشهری و اصفهان امروز را میتوان در کارنامه این کارتونیســت آباده ای دید. وی عضو خانه کاریکاتور اصفهان و از همکاران اصفهان نیمروز است. این جایزه و عنوان کار برای کودکان بهانه ای شد تا حرفهای این دانشجوی نقاشی را با هم بشنویم:

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

*از کی وارد دنیای کاریکاتور شدید؟ چقدر در این فضا موفق بودید؟
از سال ۱۳۸۷ به طور حرفه ای وارد دنیای کارتون شدم و اولین جایزه هم در همین سال گرفتم.

*با حیدرپناه چقدر راحت هستید و حرفتان را به او میزنید؟ تا حال شــده که از او انتقاد شدیدی داشته باشید و بخواهید یک کاریکاتور از خودش تهیه کنید؟
با حیدرپناه خیلی خوبم. هر دفعه مینشینم باهم ایده یابی میکنیم و کارتون میکشیم. باهم دیگر روی کارها نظر میدهیم. گاه گداری خیلی تیز صحبت میکنیم و خط قرمزها را رد میکنیم، اما سانسور پناه درونمان می آید و نمیگزارد، کار را برای دید عموم بگذاریم! باید بیشتر با او مذاکره کرد. همیشه کاریکاتورهای حیدرپناه را بدون دهن میکشم. چون فکر کنم نیازی به آن ندارد!

*اگر قرار باشــد به عنوان یک منتقد کارهای خودتان را بررســی کنید، کدام بخش از کارهایش را حذف میکنید و کدام بخشها را بیشــتر نشان میدهید؟
بیشتر کارهایی که سفارشی باشــند و حرفشان را رو میزنند حذف میکنم. کارهای سفارشی تاریخ مصرف دارند و تأثیرشان لحظه ای هست. سعی میکنم آن کارهایی که معنیشان در لفافه هست را بیشتر ارائه بدهم.

*کارتون بیشتر متکی بر سوژه و موضوع ناب، نگاه منتقدانه و رسانه بودنش استوار است یا تکنیک و اجرای قوی حرف آخر را میزند؟

کارتون بیشــتر روی سوژه و موضوع ناب استواره که با اجرای خوب و قوی تأثیر خیلی بیشــتری روی مخاطب میگذارد.

*نخستین تجربه شما در یک جشنواره جهانی به چه زمانی برمیگردد؟ اصول بین المللی چه فرصتهــا و تهدیدهایی برای یک کارتونیست محسوب میشود؟
خوشبختانه توانســتم از همان ابتدا تو جشنواره های بین المللی شــرکت کنم و جایزه های مختلفی بگیرم اما بهترین تجربه من ســال ۱۳۹۳ بود در ســی و یکمین جشــنواره بین المللی کارتون آیدین دوغان ترکیه برگزار شــد و من جایزه دوم را گرفتم. حضور در جشنوارههای بین المللی بهترین فرصت هست برای گفتمان با کارتونیست های کشورهای مختلف که در یک جا جمع شده اند و همه با زبان تصویر صحبت میکنند و چند هدف مثبت را دنبال میکنند: تغییر دیدگاه های اشــتباه، اصلاح سیاستهای نادرست و به فکر فروبردن مردم همراه با لبخند! حضور در بیشتر جشنواره ها تهدید برای کسی حساب نمیشود چون همه کارتونیست ها و جشنواره ها به دنبال صلح و آرامش هستند. البته دیده شده بعضی جشنواره ها بودن که باسیاست های غلطشان بیشتر تهدید بودن برای صلح و آرامش که چندتایشان هم توی کشور خودمان هم برگزار شدند. متأسفانه!

*برای بیان در کاریکاتورهای خودتان، چه اندازه به فرهنگ و ادبیات رســمی و فرهنگ عوام ایران رجوع میکنید؟
خب من برای پیدا کــردن یک ایده اول توی فرهنگ و ادبیات غنی خودمان جســتجو و مطالعه میکنم چون دستن خورده تر هســتند و بعد میرویم سراغ بین المللی. المانهای تصویریمان هم باید جوری استفاده کنیم که برای مخاطب غیر ایرانی ناآشنا نباشد که نتواند حرفمان را درک کند.

*جشنواره ای که در چین برگزارشده و شما هم برگزیده شده اید چه جایگاهی در جهان دارد؟ کدام کارتونیست های مهم دنیا در آن شرکت کرده اند؟ شرایط حضور در آن چطور است؟ انتخاب موضوعات و جوایز سیاسی و یا با جهت داری خاصی نیست؟
این جشــنواره یکــی از جشــنواره های کارتون چین هســت که هم بخش کارتون دارد و هم بخش انیمیشن که سالهای قبل هم آقای بهرام عظیمی حضور داشتند.
جشنواره های چین موقعیت خوبی بین بقیه جشنواره های معتبر دارند. توی این جشنواره کارتونیست هایی مثل آنجل بولیگان، پاول کژینفسکی، موسی گوموس، جتیت کوستانا و … شــرکت کردند. موضوعات این جشــنواره اجتماعی هستند و این بار موضوع جشنواره روی محور کودکان بود.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

*عنوان اثر شما در این جشنواره چه بود؟ با این موضوع کارهای دیگری هــم انجام داده اید یا این نخستین برخورد با این موضوع بوده است؟ درباره این اثر اگر توضیح دیگری هم لازم است بفرمایید.
اکثر کارتونهایم بدون عنوان هستند و دلم میخواهد مخاطب عنوانش را انتخاب کند من این کارتون را سال ۹۲ کارکردم و موضعش کودکانی هستند که به خاطر معلولیت جسمیشان نمیتوانند بعضی بازیها را مثل بقیه بچه ها بازی کنند مثل لی لی. در مورد معلولین، کارتون دیگری هم دارم که آنهم توی جشنواره ها موفق بوده است.
مسئله معلولیت و کم توجهی به این موضوع برایم خیلی مهم بوده و در این زمینه باید بیشتر کار بشود. تکنیک این کار دیجیتاله و با فوتوشــاپ کار کردم. این کار سال پیش در چهل و سومین جشنواره بین المللی کارتون پیراسیکابا برزیل لوح تقدیر گرفت.

منبع : اصفهان امروز – ۹ مرداد ۹۶

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 14 مرداد 1396  10:59 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

محمد صالح رزم‌ حسینی کارتونیست کرمانی، سی‌وسومین جایزه خود را در زمینه کارتون و کاریکاتور کسب کرد .

به گزارش شیرین طنز، به نقل از گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان ؛ محمد صالح رزم حسینی کارتونیست کرمانی بار دیگر نشان برتر مسابقات جهانی را از آن خود کرد .

بر اساس نتایج سایت تخصصی تبریز کارتون، در سومین مسابقه کارتون “Brigadier” آنتونیو آریاس برنال / مکزیک ۲۰۱۷ که با موضوع مهاجرت برگزار شده بود ،رزم‌حسینی کاریکاتوریست کرمانی که کارتونش را برای موضوع مهاجرت، با الهام از پرچم اتحادیه اروپا کشیده بود حاءز رتبه برتر شد .

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

گفتنی است وی تنها ایرانی برگزیده این جشنواره است و با کسب این جایزه، تعداد جوایزش در عرصه کارتون و کاریکاتور به عدد ۳۳ رسیده است.

محمدصالح رزم‌حسینی متولد ۱۳۵۸ در کرمان و کارمند روابط عمومی مس سرچشمه است. گزیده‌ای از آثار او در کتابی با عنوان «صالح‌تون» منتشر شده است.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

سه شنبه 7 شهریور 1396  2:25 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

«محمد علی جمال زاده» به راستی یکی از بزرگترین فرهیختگانی بود که آگاهانه و با بینشی مترقی به لزوم هرچه بیشتر چنین ارتباطی نه تنها پی برد، بلکه آن را تعمیم داد. از این رو نگاه به زندگی و آثارش بسیار می تواند راهگشا باشد. «یکی بود، یکی نبود»، «گلستان نیکبختی»، «دارالمجانین»، «سرگذشت عمو حسینعلی»، «قلتش دیوان»، «صحرای محشر»، «سر وته یک کرباس»، «تصحیح سرگذشت حاجی بابا» و «قصه ما به سر رسید» از جمله آثاری است که از او به یادگار مانده است. سرانجام شمع وجود این فرهیخته ادبی در ۱۷ آبان ۱۳۷۶ خورشیدی در خانه سالمندان «ژنو» خاموش شد.

«حسن میرعابدینی» منتقد ادبی و پژوهشگر ادبیات داستانی معاصر ایران در کتاب «شهروند شهرهای داستانی» درباره وی می گوید: «جمالزاده از آغازگران ادبیات معاصر و یکی از مشهورترین نویسندگان فارسی‌زبان در جهان است. اما بسیاری از منتقدان ایرانی، بی‌آنکه همه آثارش را خوانده باشند، درباره کار ادبی او نظر داده‌اند. جمال‌زاده را باید از نو خواند، زیرا بسیاری از نوآوری‌های شکلی، زبانی و بخش عمده‌ای از آرای او همچنان مطرح است. خیلی از آدم‌های دور و برمان انگار از داستان‌های جمال‌زاده بیرون جَسته‌اند. حتی اگر جامه بدل کرده باشند، بُن‌مایه طبایع‌شان همان است که بود.»

«سیده الهام باقری» استاد زبان و ادبیات فارسی، مدرس دانشکده خبر و رییس موسسه فرهنگی و هنری هافز(هنر، ادب، فرهنگ زنان)، تفکرهای جمالزاده را برخاسته از پدیده های پیرامون وی می داند که با داستان نویسی تلاش داشت تا چالش های جامعه خویش را برطرف سازد. در ادامه نظرها و دیدگاه های وی را مرور می کنیم.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

اثر : محمد فرجی

**جمالزاده؛ پیشگام ادبیات عامه
سبک نویسندگی محمدعلی جمالزاده به عنوان نخستین پیشگام در ادبیات عامه تاریخ معاصر ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است، چراکه همواره در حفظ و ماندگاری این فرهنگ عامیانه تلاش می کرد. در دوران مشروطه با ورود سریع فرهنگ بیگانه، بخش زیادی از سنت های ایرانی منسوخ شد. جمالزاده برای نگهداری این میراث گرانبها بسیار کوشید تا فرهنگ عامیانه کشور در قالب داستان بیان شود اما در همین حال نسبت به وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه آن روزگار نقدهای بسیاری نیز داشت. پدرش سیدجمال واعظ اصفهانی، یکی از واعظان مشهور و بنام در اصفهان بود که مهمترین عامل در شکل‌گیری اندیشه و توجه به قالب ادبی رمان این نویسنده به شمار می رفت. وی که به شدت از کلام پدرش تاثیر می پذیرفت به طرف شناخت هنر داستان نویسی تمایل یافت و مردم را به خواندن «رمان» ترغیب و تشویق کرد.

** انتقادی بودن اثرهای جمالزاده؛ فصل تمایز آن
تمامی اثرهای جمالزاده آمیخته با انتقاد است. ایران در آن دوران از وضعیت معیشتی مطلوب برخوردار نبود و این امر سبب شد تا عقب ماندگی کشور در اوج باشد. او به انتقاد این شرایط پرداخت و تمامی این مشکل ها و کمبودها را در قالب داستان بیان کرد. وی بسیار نکته سنج بود و مسایل اجتماعی جامعه را موشکافانه به نقد و بررسی می گذاشت. کتاب «خلقیات ما ایرانیان» خود گواهی بر این مدعا به شمار می رود که در آن به تمام علت های عقب ماندگی ایران در آن دوران اشاره می کند. کتاب «یکی بود یکی نبود» با پرداختن به نقد فرهنگ سیاسی سفله پروری در کشور به گردش نخبگان در فرهنگ سیاسی ایران می پردازد. با مطالعه در آثار وی می توان به وضوح وضعیت و شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوران را ترسیم کرد.

**گویایی و شیوا بودن قلم جمالزاده ویژگی ادبی او
سبک نویسندگی جمالزاده از ویژگی های متمایز کننده ای برخوردار است. فصاحت لغت، انتخاب جمله های ساده، بی پیرایه و روان بودن آنها از جمله مولفه های ادبی او شناخته می شود. استفاده از عبارت های قابل فهم و آسان برای تمام قشرهای جامعه، آثار وی را خاص و جذاب می سازد. به کار بردن ضرب المثل های اصیل ایرانی که عموم مردم از آن بهره می برند وجه تمایز آثار جمالزاده به شمار می رود. همچنین کاربرد تعبیرها و طنز شیرین در نوشته هایش، خدمات او به زبان فارسی را بیشتر نشان می دهد. کتاب «فارسی شکر است» به عنوان یکی از نمونه های ساده نویسی این ادیب است و او در این داستان به گونه ای اصطلاح های ثقیل نویسی را برهم می‌زند و از جمله های محاوره‌ای استفاده می‌کند تا همگان بتوانند به خواندن چنین مطلب هایی روی بیاورند.

**ریشه کنی فقر اولویت جامعه
محمدعلی جمالزاده فقر را زمینه ساز هرگونه عقب ماندگی در جامعه می داند و اعتقاد دارد که برای رسیدن به توسعه کشور باید این مشکل را ریشه کن کرد تا مردم در اجتماع هیچ گونه فقری را احساس نکنند و بدین گونه بتوانند دیگر نیازهای خود را برآورده سازند. او بر این باور است که می بایست برای برطرف شدن این عقب ماندگی از درون جامعه شروع کرد، تفکری که سبب شد تا وی به یک منتقد فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود. جمالزاده با مقایسه میان ایران و کشورهای غربی می خواست تا با دستیابی به ریشه های این توسعه نیافتگی، زمینه های رشد و ترقی را شناسایی و اینگونه به از میان برداشته شدن، شرایط نامناسب داخلی کمک کند.

** جمالزاده رکن اصلی در ادبیات فارسی ایران زمین
محمدعلی جمالزاده یکی از تاثیرگذارترین و به نوعی بخشی از ادبیات معاصر کشور است زیرا گسترش و رواج ادبیات عامیانه از خدمات ارزنده وی در این عرصه به شمار می رود. او در بسیاری از داستان های خود با بهره گیری از شخصیت های کوچه بازاری و عامیانه و همچنین دانش و تجربه های خویش، روش های داستان نویسی اروپایی را با سنت های اصیل ایرانی تلفیق و از آنها آثار مانایی را خلق می کرد که تا امروز نیز در تحقیق های ادبی استفاده می شود. او اعتقاد داشت که نویسندگان فقط به قشر خاصی همچون نخبگان توجه می کنند و از عموم مردم بی خبر هستند. جمالزاده به رمان بسیار اهمیت می داد و تاثیر آن را بیشتر از فرهنگ نامه ها می دانست. وی حتی در اقامت خود در ژنو نیز همواره به مردم کشور خویش و مشکلات آنان می اندیشید.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 21 آبان 1396  3:00 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

یک شاعر و نویسنده کودک و نوجوان به کاربردن زبان طنز و بهره‌گیری از تولیداتی همچون انیمیشن و بازی را یکی از راهکارهای آموزش مفاهیم محیط زیستی به کودکان دانست.

به گزارش شیرین طنز، حدیث لزرغلامی شاعر و نویسنده کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر، نوشتن از مسایل زیست محیطی در قالب شعر و داستان را نیازمند یک عزم ملی و جریان سازی در این زمینه دانست و افزود: «جریان‌سازی» به صرف زمان و انرژی بسیار احتیاج دارد اما هر حرکتی باید از جایی شروع شود. ما نهالی را می‌کاریم و صبر می‌کنیم تا به بار بنشیند. نوشتن داستان و شعر با موضوع محیط زیست هم، همین طور است.

شاعر مجموعه «اگر زن نبودم، قطار بودم» به خلاء‌های آموزشی در حوزه محیط زیست اشاره و بیان کرد: ما باید از زبانی جداب بهره ببریم و ظرفیت‌های زبان طنز را نادیده نگیریم. البته در این میان نقش سازمان‌ها و وزارت خانه‌هایی مثل آموزش و پرورش یا کانون پرورش فکری مهم است. اما نویسندگان و ناشران باید راه خود را پیدا کنند و وابسته به حمایت‌های دولتی نبتشند البته خوب ات در کتاب‌های درسی یا آثار کانون پرورش به مقوله محیط زیست پرداخته شود.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

لزرغلامی با اشاره به نقش شبکه‌های اجتماعی گفت: فعالیت جدی در شبکه‌های اجتماعی، رفتن به سمت تولیدات به روز در زمینه‌ انیمیشن و بازی هم می‌تواند فوق‌العاده راهگشا باشد. البته خلاء در این زمینه بسیار زیاد است، تا جایی که ما هنوز حتی یک نشریه‌ کاغذی یا الکترونیک جذاب هم در ارتباط با محیط زیست نداریم تا مخاطبان را به‌طور مستمر با خود همراه کند. در این شرایط، طبیعی است که مردم و مخاطبان کودک و نوجوان تصویر درستی از وضعیت نداشته باشند.

نویسنده مجموعه «شیرین ترین قصه‌های دنیا» با اشاره به جایزه سپیدار و وجود برنامه‌هایی این چنین در آشنا کردن مخاطب کودک و نوجوان با محیط زیست گفت: طبیعی است، هر چه این حرکت مدنی‌تر باشد، پایدارتر و موفق تر است از این رو جذب کسانی که در این حوزه دغدغه دارند، مثل مؤسسین و آموزگاران مدرسه‌ طبیعت یا همراه کردن هنرمندان و پیشکسوتانی که دلشان برای محیط زیست می‌تپد می‌تواند مؤثر است.
زهره نیلی

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 13 آذر 1396  7:04 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

به گزارش شیرین طنز، به نقل از انجمن طنز فارسی: متن زیر مقاله‌ی ارائه شده توسط رویا صدر، طنز پژوه ایرانی و یکی از اعضای انجمن طنز فارسی، در همایش دو روزه ی «سعدی و سروانتس» است که ۲۸ و ۲۹ اکتبر سال ۲۰۱۴ در مادرید برگزار شد. این همایش را مرکز فرهنگی و بین‌الملل شهر کتاب، مرکز سعدی‌شناسی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا و دانشگاه کمپلوتنسه برگزار کردند.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

رویا صدر: دُن کیشوت یکی از نام‌آشنا‌ترین و فراگیرترین پرسوناژهای ادبی جهان است که آوازه‌اش ادبیات را درنوردیده و دن کیشوتیسم به یکی از پدیده های نام‌آشنای عرصه‌ اجتماع و روانشناسی تبدیل شده‌است. این معروفیت را شاید بتوان به مضمون زیربنایی دن کیشوت مرتبط دانست که همانا رویارویی پندار و واقعیت است. دن کیشوت ـ علیرغم غریب بودنش ـ یکی از رایج‌ترین خصوصیات بشری را تجسم می‌بخشد. برای همه ما آشنا، باورپذیر و تا حدی درک‌کردنی است. به قول بلینسکی،”هر کسی اندکی دن کیشوت است.” هر کدام از ما، گاهی اندیشه های خود را با الزامات و ضروریات زمان منطبق نمی‌یابیم و با آن سر ناسازگاری می گذاریم و در دنیای وهم بر واقعیات پیشی می‌گیریم و بر آن غلبه می‌کنیم. این روحیه در برخی جوامع به صورت رفتار جمعی درمی‌آید و گاهی در نظامهای بسته و استبدادی، رنگ رفتار حکومتی نیز پیدا می‌کند تا از رهگذر آن همۀ کاستیها به عوامل خارجی نسبت داده شود.

طنزنویسان ایران نیز از این نابهنجاری رفتاری که به خاطرتاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین در روابط فردی،اجتماعی و سیاسی حضور دارد غافل نبوده‌اند، در تاریخ ادبیات فارسی آن را به نقد گرفته ودر این میان آثاری ماندگارخلق کرده‌اند. از مهمترین مظاهراستفاده از شگرد حماسۀ مضحک در طنزفارسی، منظومۀ موش و گربۀ عبید زاکانی نویسندۀ همدورۀ سعدی است که در آن با لحنی حماسی، روایتی از جنگ میان موش و گربه‌ها نقل می‌شود، و صحنه‌هایی مضحک را از گردنفرازی لشکر موش‌ها (که گربه را عابد و زاهد و شکست خورده می‌پندارند و خود را در برابر او قوی فرض می‌کنند) به تصویر می‌کشد. این اثر، کنایی است و رفتارهای امیر مبارزالدین محمد حاکم وقت شیراز را به طنز می‌کشد و در حقیقت نقد می‌کند. با این حساب می شود گفت حماسه سازان مضحک و متوهم، چهره‌های آشنای تاریخ طنز فارسی هستند که در تاریخ ادبیات در قالبهای نظم و نثر به آنها پرداخته شده‌است. این چهره‌ها از اواخر قرن ۱۹(دوران تحولات بنیادی اجتماعی وپایان سیستم حکومتی خودکامه در ایران) همچنان در ادبیات فارسی حضورشان را حفظ می کنند. ولی این‌بار پابه پای حرکت‌های تحول‌خواهانه درادبیات وهمگام با تاثیرپذیری نویسندگان ایرانی ازآثار ادبی جهان، برای تداوم این حضور در برخی ازمهم‌ترین آثارطنز معاصر ایران ازدن کیشوت الهام می‌گیرند.

اولین این آثار، سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ نوشتۀ زین العابدین مراغه‌ای است. این رمان سه جلدی متعلق به دورۀ مشروطه است و اهمیتش چنان است که آن را مانیفیست مشروطه خواهان نام نهاده‌اندو پیشتاز رمان نویسی اجتماعی در ایران بشمار می‌آید. این اثر، یک‌سره طنز نیست ولی نگاه و زبان نقاد و شوخ نویسنده ونیز قرار گرفتن پرسوناژها در موقعیت طنز، فرازهایی از آن را دارای ارزش طنز در زبان و موقعیت کرده است. اگر دن کیشوت بر اثر خواندن رمانهای پهلوانی، سودا و رویای دوره سپری شدۀ پهلوانان قرون وسطی را دارد و با مهترش به سفر می رود تا منش آنها را زنده کند و تداوم بخشد، میرزا بیگ قهرمان این کتاب، تاجر ایرانی ساکن مصر، عاشق ایران است، درعالم خیال وطن را بی نقص‌ترین و منزه‌ترین جاهای دنیا می‌داند، و حاضر نیست هیچ خبر ناگواری راجع به ایران بپذیرد یا حتی بشنود. سرانجام برای نخستین دیدار از وطن از راه عثمانی با پسرعموی خود رهسپار ایران می‌شود. اگر نویسندۀ دن کیشوت قصه اش را در بازار از یک پسربچه می خرد که به زبان عربی نوشته شده، نویسندۀ ابراهیم بیگ سر راهش، در استانبول، نویسنده داستان (یعنی زین‌العابدین مراغه‌ای) را ملاقات می‌کند و در خانۀ او نسخه‌ای از کتاب احمد را می‌بیند که در وصف مشکلات ایران است. ابراهیم‌بیگ انتقادات این کتاب از وضع ایران را جدی نمی‌گیرد و با همین خود فریبی تردید آمیز قدم به خاک ایران می‌گذارد ودر هر قدم با ناروایی و مصیبتی روبه رو می‌شود.

اگر دن کیشوت خود را شهسواری می‌بیند که وظیفۀ کمک و نجات دیگران و جنگ با شر را دارد ابراهیم بیگ نیزدر پی راه علاج مصایب کهنه و ریشه‌دار میهنش با اصناف و طبقات مردم به جروبحث و مرافعه می‌پردازد. او هم مثل دن کیشوت در راه هدف مقدسش مورد توهین، دشنام، آزار و کتک قرار می‌گیرد و به دخالت بیجا متهم می‌شود. عاقبت سرخورده و نومید راه آمده را برمی‌گردد و با همان اعصاب خسته در غربت نیز دست از محاجه با دیگران برنمی‌دارد. تا سرانجام شبی در پی یکی از بحث‌های دیوانه‌وارش موجب حریق می‌گردد و مصدوم می‌شود. چون به خود می‌آید هوش و حواسش را از دست داده و جسماً فرسوده شده است، تخفیف یا تشدید مرض او به آمدن خبرهای خوب و بد از ایران بستگی دارد. نامه‌ها و اخباری که از ایران می‌رسد اورا قدم به قدم به سراشیب جنون و دق مرگی می‌برد و در نهایت مثل دن کیشوت بر اثر ناملایمات بوجود آمده می‌میرد. این کتاب مانند دن کیشوت در دو بخش و با فاصله نوشته شده‌است و نویسنده در سال های آخر عمر نگران از این‌که مبادا همشهریان حسود آن را به نام خود مصادره کنند جلد سومش را نیز می‌نویسد. دن کیشوت و ابراهیم بیگ هر دو متوهمند و جهان آرمانی و مدینه فاضله‌شان با مردم دیگر فاصله دارد، هر دو با مظاهر عینی و واقعی حیات و جامعه درمی‌افتند با این تفاوت که یکی سودای احیای گذشتۀ پر افتخار شهسواران قرون وسطی را دارد و دیگری در تقابل با سنن به میراث رسیده از گذشته، چشم به راه آینده‌ای است که شاید هیچگاه از راه نرسد!

از این اولین رمان اجتماعی فارسی که بگذریم، در گذر از سالهای دهۀ ۲۰ شمسی (دهۀ ۴۰ میلادی) به مهم‌ترین و معروف‌ترین رمان فارسی (دایی جان ناپلئون) می‌رسیم. این رمان آنچنان مشهور است که شخصیت‌های آن و تکیه کلامهایشان در فرهنگ مردم کوچه و بازار به صورت ضرب المثل درآمده است. در ادبیات فارسی معاصر، دایی جان ناپلئون مثل دن کیشوت نماد توهم است و جملۀ معروفش :”کار،کار انگلیسهاست” و: “شکی نیست که توطئه‌ای در کار است.” ، بسیار در محاورات روزمره به کار می رود و عملکرد کسانی را که توهم توطئه از سوی بیگانگان را دارند و هر کژی و کاستی اجتماعی،سیاسی و اقتصادی را به این وسیله توجیه می‌کنند به هجو می‌کشد. این اثر در دوره‌ای نوشته شده‌است که جامعۀ ایران مدرن شده و طبقۀ بورژوای متوسط رشد و گسترش پیدا کرده که این امرزنگ خطری برای عقب نشینی اشراف و واگذاری امتیاز به نوکیسه ها بشمار می‌رودید.ا. همچنین می‌دانیم که دن کیشوت در دوره رنسانس نوشته شده که نگرش ها به جهان اطراف و وقایع آن دگرگون می‌شود. بورژوازی در اروپا کم کم شکل می گیرد و گونه جدیدی از داستانسرایی پدیدار می‌شود. ا

ین تشابه در زمان نگارش این دو اثر، در مضمون هر دو که تعلق خاطر قهرمانان اصلی آنها به گذشته‌ای از دست‌رفته است متجلی می‌شود. دایی جان شخصیت اصلی رمان متعلق به خانواده‌ای اشرافی است. عاشق ناپلئون است و تمام کتاب‌هایی را که در باره او بزبان فارسی و فرانسه در ایران موجود است در کتابخانه اش جمع کرده و از این جهت به دن کیشوت شبیه است که تمام کتابهای پهلوانی را در کتابخانه اش دارد. او که یک ژاندارم ساده بازنشسته است از داستان جنگها و مبارزاتش با سارقین و اشرار حکایتها دارد. به‌مرور، عدۀ متخاصمین در این حکایتها بیشتر می شود و جنگها خونین تر می‌گردد. در طی زمان این رویارویی ها به جنگهای مخوف‌تری تبدیل می‌شود که در آن دایی جان با قوای منظم امپراطوری بریتانیا روبرو می‌شود. دایی جان ناپلئون و دن کیشوت هر دو مضحک و از نوع قهرمانان آثار حماسۀ مضحک (مسخره) هستند. مضحکند چون هر دو دچار ایده آلیسم انتزاعی و یادگار روزگار سپری شده‌اند. یکی می‌پندارد که دیوهای شرور او و واقعیت را افسون کرده‌اند و دیگری به همه کس و همه چیز مشکوک است و فکر می‌کند همه به نمایندگی از انگلیس در تعقیب اویند.

این‌دو، نه جهان واقعیت را درک می‌کنند و نه واقعیت زمانه پذیرای چنین جنگاورانی است. اطرافیان دن کیشوت او را دیوانه می دانند وبجز سانچوپانزا بقیه ریشخندش می‌کنند وبرای خنده و سرگرمی به توهمات او دامن می‌زنند و جنونش را تشدید می‌کنند. اطرافیان دایی جان نیز به‌جز مهترش مشقاسم در خفا مسخره‌اش می‌کنند و برای انتقامجویی به توهماتش دامن می زنند. حتی از نظر فیزیک ظاهری و پوشش نیز دایی جان و دن کیشوت مضحک و در تضاد با ادعای خویشند: نیزه و سپر کهنه و کلاهخود قلابی دن کیشوت تکیده و یابوی مردنیش با دایی جان قد بلند و لاغر استخوانی که کت نظامی را روی زیر شلوار چسبان و کشیاف انداخته و یا روی پیراهن خواب بلند، دوربین جنگی به گردن انداخته و حوض خانه را با دقت برای تعقیب دشمن نگاه می کند، به هر دو ظاهری کاریکاتوریستی می‌دهد. مشقاسم مهتر دایی جان، نسخۀ بدل سانچوپانزاست، در حقیقت مدل کوچک شخصیت اربابش است و حضورش به برجسته کردن ویژگی های شخصیت اصلی کمک می کند. او، چون ارباب خود دچار توهم است ودر واقعیت آنچه می‌گوید و می‌بیند تردیدی ندارد. البته علیرغم ساده دلی، بلاهت ظاهری، سرسپردگی و وفاداری، از ارباب خودهشیارتر و طبیعی‌تر است، آگاهانه تر عمل می کند، سودجوست و مانند اربابش به لذات مادی وعقل محاسبه گر و منطق بورژوازی و واقعیت عملا موجود بی‌اعتنا نیست.

مشقاسم بر خلاف سانچوپانزا که گاه مانعی برای اعمال جنون آمیز اربابش بشمار می‌رفت در جعل افتخارات برای ارباب خود سهیم است و مدام از افتخاراتش در جنگ کازرون با انگلیسها داد سخن می دهد. در هر حال هر دومهتر بر خلاف اطرافیانشان به بزرگ بودن شخصیت ارباب ایمان دارند و این، توجیه گر عکس‌العمل هایشان است. اگرچه گاه به علت آگاهی از جنون ارباب و برای خاموش ساختن آتش خشمش و به قول سانچو پانزا، “بر اساس ضرورت” او را به قبول مطالب خلاف واقع وامی‌دارند ولی در عین حال به او وفادارند و برایش دل می سوزانند. سرنوشت دایی جان مثل دن کیشوت و ابراهیم بیگ است: او نیز سر خود را بر دغدغه‌اش می گذارد: وحشتش از انگلیس و انتقام جویی آنها به‌مرور کارش را به جنون می‌کشاند. حتی نوکرش را هم جاسوس انگلیسها می‌بیند و در نهایت هم از ترس اسیری توسط انگلیس‌ها می‌میرد. آن چه مخاطب را به خندیدن در برابر دن کیشوت وامی دارد حماقت و نادانیش نیست بلکه او از عصر خود داناتر و پیشتر است و همین عدم تعادل ، خنده می آفریند در حالی که دایی جان ناپلئون از این نظر برتری نسبت به دیگران ندارد و در جهل آنها شریک است.

سومین اثر مهم طنز دوره معاصر که تاثیر‌پذیری از دن‌کیشوت در آن مشهود است، دو کلمه حرف حساب نوشته کیومرث صابری فومنی است. صابری مهمترین و اثرگذارترین طنزنویس بعد از انقلاب ایران است که پیش از انقلاب با مهمترین نشریه فکاهی آن‌زمان (توفیق) همکاری داشته‌است. او با نوشتن ستون دو کلمه حرف حساب در روزنامه اطلاعات توانست مدلی نو برای طنز سیاسی پس از انقلاب بیافریند. یکی از شگردهای او در این ستون گردآوردن چند پرسوناژ و پیش بردن سوژه از طریق برقرار ساختن دیالوگ یا ماجرا میان آنهاست. این شگرد به خاطر برخورداری از پتانسیل گنجاندن عنصر تضاد در گفتار و کردار شخصیتها، در طنز کاربرد بسیار دارد و در نشریات طنز معاصر از از ملانصرالدین و صوراسرافیل گرفته تا باباشمل و توفیق بسیار استفاده شده است. شخصیتهای صابری (گل آقا) در آبدارخانه به مدیریت اوگرد هم آمده اند و هر یک مامور انجام کاری هستند. مهمترین آن‌ها، شاغلام است که در حقیقت دستیاری گل آقا را در ادارۀ آبدارخانه بر عهده دارد. در حقیقت شاغلام و گل آقا، دو شخصیت اصلی آبدارخانه بشمار می آیند. این دو شخصیت، به دن کیشوت و سانچوپانزا شبیهند.

گل آقا که حوزۀ اقتدارش از یک آبدارخانه فراتر نمی رود چنان از مقام و منصب گل آقایی حرف می زند گویی خودش مرکز ثقل عالم و آبدارخانه‌اش مرکز جهان است! او خودرای و مستبد است. دچار توهم خود بزرگ بینی است. هیچوقت خودش را در برابر هیچ کوتاهی یا پرسشی پاسخگو نمی‌داند و برای شانه‌خالی کردن از زیر بار پرسش، شاغلام را متهم می کند و سبیلش را دود می دهد و عصا را بر سرش خرد می کند. به سبک دولتمردان همه چیز را زیر سر استکبار جهانی می داند و قائل به توهم توطئه است. حتی برهم خوردن نظم آبدارخانه را هم زیر سر استکبار جهانی می‌داند که دستش از آستین غضنفر(یکی از اصحاب آبدارخانه)بیرون آمده است (۱۷/۳/۷۲) گل آقا به عنصر زبان اهمیت می دهد. این امر باعث می شود که با استفاده از تضاد میان زبان و موضوع موقعیت طنز بیافریند. اگر سروانتس در دن کیشوت با سبک فاخر همان رمانس ها و نثر مطنطن و غریب کتابهای پهلوانی به موضوعاتی معمولی پرداخت و طنز در زبان و موقعیت می‌آفرید گل آقا نیز چنین می کند. او که آبدارخانه‌اش را مرکز جهان می داند گاه با لحنی حماسی و گاه شاعرانه از سماور و فنجان و قوری و نعلبکی سخن می گوید و طنز کلامی می‌آفریند. شاغلام را پهلوان گسترۀ نعلبکی و یکه تاز میدان چای می‌نامد. این امر در مورد دایی جان ناپلئون هم صادق است.او نیز عبارات ساده و پیش پا افتاده و بی معنی را در دهان ناپلئون می گذارد و از زبان او با لحن حماسی نقل می کند.مثلا در جایی می گوید: “به قول ناپلئون آنچه که حد ندارد خریت است.

” در این میان، طنز زبانی سه نوکر با اربابانشان متفاوت است: سانچوپانزا، شاغلام و مش قاسم هر سه عامیانه حرف می زنند و هیچ‌کدام سواد درست و حسابی ندارند. لغات را اشتباه می گویند وکلمات تازه می سازند. به دلیل عوامیت و بی سوادی حرف ارباب را نمی فهمند و یا بد می فهمند. با این حال تلاش می کنند حرفهای او را تکرار کنند، قلمبه سلمبه حرف بزنند و در سخن گویی سری توی سرها درآورند. در این میان به رجز خوانی های بیجا و گردنفرازی های ابلهانه رو می آورند و موقعیت طنز می آفرینند. مش قاسم که مدعی است در جنگ کازرون تعداد زیادی از انگلیسها را کشته با همان زبان ساده و عوامانه مدام می گوید: “ما از بابای اینگلیسا هم نمی ترسیم.” در دو کلمه حرف حساب نیز،شاغلام و گل آقا بجا و یا طنزآمیز ازضرب المثل ها استفاده می کنند و آنها را به بازی می‌گیرند. این امر یادآور استفاده مکرر سانچوپانزا از ضرب المثل هاست و امکانات زبانی را به کار می گیرد تا در کلام طنز بیافریند.

از این رو در مجموع می‌توان گفت جدا از مشابهت های سبکی و زبانی، آن‌چه این آثار را به هم پیوند می دهد شخصیت آشنا و باورپذیر قهرمانان آنهاست، قهرمانان آرمانهایی که مهر باطله بر آن خورده است،همان عاملی که دن کیشوت را جاودانه کرده واز او تراژیک ترین شخصیت کمیک تاریخ ادبیات را ساخته است.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 20 آذر 1396  7:21 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

به گزارش شیرین طنز، به نقل از شهرستان ادب: ششم مرداد سالروز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، نویسنده و مورخ نامدار فارسی است. بیهقی را پیش از هرچیز با کتاب «تاریخ بیهقی» می‌شناسند که اثری است با محوریت دوران پادشاهی غزنویان. به این مناسبت، یادداشتی می‌خوانیم از خانم رؤیا رسولی که طنز را در این اثر مورد بررسی قرار داده است. این مطلب را با یکدیگر می‌خوانیم:

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

شاید نام ابولفضل بیهقی در ذهن مخاطب، فردی عبوس و جدی را تداعی کند و همچنین نام تاریخ بیهقی،کتابی خالی از هرگونه نشاط و طنز را یادآور شود. بی‌تردید چنین تصویری با توجه به شخصیت تلخ‌مزاج بیهقی و تاریخی بودن کتاب او چندان دور از ذهن نیست؛ زیرا کتاب تاریخی ذاتاً نمی‌تواند جنبۀ طنز و شوخی داشته باشد.

با همۀ این تفاسیر، تاریخ بیهقی کتابی ادبی قلمداد می‌شود و طنز نیز در ادبیات فارسی یکی از شگردهای ادبی برای برقراری ارتباط مؤثر با خواننده است؛ بیهقی نیز در اثرش از بیشتر شگردهای ادبی همچنین طنز برای تأثیر‌گذاری بیشتر استفاده کرده است. طنز نوعی از ادبیات است که مسائل جامعه را به تصویر می‌کشد و یک شیوۀ بیان غیرمستقیم در جهت رساندن مقصود است؛ بنابراین بهترین شیوه برای سخن‌گویی در دربار غزنوی می‌باشد و به بیهقی کمک می‌کند تا افکار خود را غیرمستقیم، بدون آنکه به شخص خاصی بربخورد، بیان کند.

در فرهنگ‌های ادبی طنز معنی «فسوس کردن»، «طعنه»، «سخریه»، «برکسی خندیدن»، «لقب کردن»، «عیب کردن»، «سخن به رموز گفتن» و… معنی شده است. اگر طنز را با معانی فوق بشناسیم، باید صراحتاً اعتراف کنیم که این شگرد ادبی در تاریخ بیهقی به معنای واقعی خود نمود یافته است.

سخن طنزآمیز در ادبیات فارسی سخنی است انتقادی و روایتگرانه که جامعه و شخصیت‌های آن دوران را با زبانی منتقدانه به تصویر می‌کشد. طنزنویس علاوه بر ترسیم چهرۀ جامعه، هدف والاتر و مسئولیت مهم‌تری نیز دارد؛ آن هم نشان دادن ذات پنهان زمانۀ خویش است. با این تفاسیر، ابوالفضل بیهقی طنزپردازی حرفه‌ای است که ماهرانه رویدادها و تصاویر آشکار و پنهان زمان خویش را به تصویر کشیده است.

طنز در بیهقی با فکاهی‌نویسی، لطیفه‌گویی‌های پیشین و گفتار هزل‌آمیز کاملاً متفاوت است. منظور از طنز در تاریخ بیهقی طعنه‌زنی، القاب طنزآمیز، تمسخر و مزاح است. بیهقی استادانه به مزاح و تمسخر اشخاص و موقعیت‌ها پرداخته است. او در برخی داستان‌ها راوی صحنه‌های خنده‌دار شده است و در برخی برای دوری از اتهام و افترا در قالب شخصیت‌های داستان، زبان به طعنه زدن و مسخره کردن گشوده است. اما در کلام و قلم خشک بیهقی به‌تنهایی نمی‌توان مزاح را یافت. مزاح در کلام بیهقی انعکاس صحنه‌ها و وقایعی است که او دیده است و برگرفته از رفتار و طبع شادمانۀ دربار غزنوی است؛ وگرنه مزاح در قلم او جایگاهی ندارد و قلمش همچنان جدی است. زمینه مزاح در تاریخ بیهقی به ‌اندازه طعنه و طنز فراهم نیست. با این حال، گوشه و کنار مزاح‌هایی شاهانه و جز آن به ‌چشم می‌خورد.

– «وقتی بونعیم ندیم در مجلس مسعود، دست غلام محبوب او نوشتگین را فشرد، امیر بدید و به ‌غیرتش برخورد، ابتدا او را گوشمالی داد؛ اما پس از مدتی وی را بخشید و به ‌مجلس خود خواند.» بیهقی روایت می‌کند: «گاه از گاهی شنودم که امیر در شراب بونعیم را گفتی: سوی نوشتگین نگری؟ و وی جواب دادی که: از آن یک نگریستن بس نیک نیامدم تا دیگر نگرم و امیر بخندیدی».

– «و بند جیحون از هر جانبی گشاده کردند و مردم آمدن گرفتند به ‌طمع غارت خراسان؛ چنان که در نامه‌ای خواندم از آموی که پیرزنی را دیدند یک‌دست و یک‌چشم و یک‌پای در دست، پرسیدند از وی که: چرا آمدی؟ گفت: شنودم که گنج‌های خراسان از زیر زمین بیرون می‌کنند، من نیز بیامدم تا لختی ببرم! و امیر از این اخبار بخندیدی؛ اما کسانی که غور کار می‌دانستند، بر ایشان این سخن صعب بود».

بیهقی در مثال فوق با تأکید بر عبارت «کسانی که غور کار می‌دانستند»، تلخی طنز را در کام خواننده بیشتر می‌کند. این روش یکی از ویژگی‌های طنز در ادبیات فارسی است که در پایان مزاح را به لبخند تلخی می‌کشاند. طنز در ادبیات همراه با تلخی است که شیرینی درک و فهم موضوعی در آن نهفته است.

همان‌طور که گفتیم، طنز در بیهقی علاوه بر مزاح، تمسخر را نیز در برمی‌گیرد. در ادبیات فارسی تمسخر یکی از عیب‌های بزرگ طنزپردازان است؛ یک طنزنویس خوب می‌خنداند، اما هیچ‌گاه خنده‌اش به تمسخر نمی‌آمیزد. پس بیهقی طنزپرداز خوبی نیست؛ زیرا او با لقب‌های طنزآمیز به مسخره کردن دیگران پرداخته است.

– «گاوان طوس: در مورد مردم طوس که از گذشته‌ها شایع بوده.»، «ترک ابله: در مورد طغرل عضدی»، «کیایی فراخ‌شلوار: در مورد افراد لشکری ری.»

– مردک شیرازی بناگوش آگنده: قاضی شیراز: «آن مردک شیرازی بناگوش آگنده چنان خواهد که سالاران بر فرمان او باشند.» قلم بیهقی در نگارش زبان بدن برای روایتگری بسیار قوی است. او در برخی موارد از زبان بدن برای به سخره گرفتن دیگران بهره جسته است. مصداق آن این است که در عکس‌العمل خردمندان در برابر لاف و گزاف‌های بوسهل آورده است:

-«خردمندان دانستندی که چنان است و سری می‌جنبانید و پوشیده خنده می‌زدندی که وی گزاف‌گوی است».

او در توصیف صحنۀ مذکور از ترکیب کنایی «خنده زدن» که به معنی «مسخره کردن» است، استفاده می‌کند نه «خنده کردن» با قید «پوشیده» بر این تمسخر تأکید می‌کند.

همان‌طور که ذکر شد، بیهقی برای بی‌تقصیر نشان دادن خود و در امان ماندن در دربار غزنوی، طعنه‌ها و تمسخرهای خود را از زبان شخصیت‌های داستان و به طور غیرمستقیم بیان می‌کند. در مثال زیر، گوینده می‌توانسته است خود وی باشد. او سخن دردناک و زهرآگین را از دل خود اما به‌‌ظاهر از زبان غیر، طرح می‌کند. در مورد ابوالقاسم رازی که برای برادر سلطان، امیر نصرـ والی خراسان ـ کنیزک می‌آورد و صله و عنایت‌نامه می‌گرفت: «و از پدر شنودم که قاضی بوالهثیم پوشیده گفت ـ و وی مردی فراخ‌مزاح بودـ : ای بوالقاسم، یاددار: قوّادی به ‌از قاضی‌گری».

طنز او فی‌البداهه و برگرفته از رفتارها و حوادثی است که پیرامونش اتفاق می‌افتد و همچون طنز در ادبیات فارسی هدف والایی را دنبال می‌کند. در مثال زیر او غیرمستقیم و بدون خطاب قرار دادن شخص خاصی، افرادی که جایگاه خود را بزرگ جلوه دادند را به باد تمسخر می‌گیرد:

– «و هستند در روزگار ما عظامیان با اسب و استام و جامه‌های گرانمایه و غاشیه و جناغ که چون به سخن گفتن و هنر رسند، چون خر بر یخ بمانند و حالت و سخنشان آن باشد که گویند بابا چنین بود و چنین کرد و طرفه آن که افاضل و مردمان هنرمند از سعایت و بطر ایشان در رنج اند و الله ولی الکفایه».

این مثال ویژگی دیگر طنز ادبی را یادآور می‌شود و آن هم آموزنده و تعلیمی بودن آن است. در ادبیات، طنزنویس معلمی است که به مخاطب درس اخلاق می‌دهد. طنزها و تمسخرهای بیهقی در بعضی موارد انسان‌مدارانه است، مثل مسخره کردن نوخاستگانی چون سوری و حرص و جاه‌طلبی بی‌حدوحصرشان:

– و ندانم این نوخاستگان درین دنیا چه بینند که فراخیزند و مشتی حطام گردکنند وزبهر آن خون ریزند و منازعت کنند و آنگاه آن را آسان فروگذارند و با حسرت بروند. ایزد، عزّ و ذکره، بیداری کرامت کناد بمنّه و کرمه».

طنزنویس در ادبیات فارسی متعهد است که تصویر درستی از حقیقت ارائه دهد و تاریخ بیهقی نیز سراسر تصویر جامعۀ اطراف ابوالفضل بیهقی است. او وظیفۀ خود را در به تصویر کشیدن حقایق اطرافش به‌درستی انجام داده است و از جامعه و اطرافش همراه با نیشخند و مضحکه انتقاد کرده است. پژوهش‌ها نشان می‌دهد مزاح و تمسخر بیهقی به فرد خاصی اشاره ندارد و دایرۀ وسیعی از جامعه را به سخره می‌گیرد. بیهقی حماقت انسان را در عدم درک واقعیت‌های این دنیای فانی به مسخره گرفته و چون معلمی به کل انسان‌ها درس اخلاق می‌دهد:

– «و سخت عجب است کار گروهی از فرزندان آدم (ع) که یکدیگر را برخیره می‌کشند و می‌خورند از بهر حطام عاریت را و آنگاه خود می‌گذارند و می‌روند، تنها به زیر زمین با وبال بسیار و در این چه فایده است یا کدام خردمند این اختیار کند».

همان‌طور که ذکر شد، طنز بیهقی اندیشمند و حاکی از فهم و ادراک آموزنده است. او درسراسر اثرش هیچگاه نیت گفتن طنز و مزاح و تمسخر را نداشته، بلکه فی‌البداهه و تحت تأثیر حوادث، واقعیت باطنی مسأله‌ای را طنزآلود و تمسخرآمیز مطرح می‌کند. بنابراین شناخت بیهقی به عنوان مردی عبوس و جدی و به دور از طنازی، برداشتی اشتباه است؛ بلکه باید ذکر کرد از آنجا که نوع طنز بیهقی برای هر کسی قابل فهم و درک نیست، افراد عادی او را فردی عبوس و جدی و تاریخش را به دور از طنز می‌دانند.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 20 آذر 1396  7:25 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

نسرین تالانه / متولد ۱۳۵۸ کرمانشاه / کارتونیست و نقاش

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

افتخارات :
رتبه اول درمسابقات نقاشی شهرستان قصرشیرین در سال ۷۴
رتبه اول در مسابقات نقاشی قصرشیرین در سال ۷۶
رتبه اول در مسابقات کاریکاتور استان مرکزی شهرستان زرندیه در سال ۸۹
رتبه سوم کاریکاتور با موضوع دیو در هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی استان مرکزی
تقدیر شده درمسابقات هنری طلوع فجر سال ۹۰

برگزاری و داوری مسابقات نقاشی و کاریکاتور :
داوری مسابقات نقاشی بخش خرقان شهرستان زرندیه در سال ۸۵
داوری مسابقات نقاشی شهرستان زرندیه درجشنواره شیلات سال ۹۰

برگزاری نمایشگاه :
برگزاری نمایشگاه نقاشی در سال ۸۱شهرستان قصرشیرین
برگزاری نمایشگاه نقاشی در سال ۸۲
برگزاری نمایشگاه کاریکاتور با موضوع اعتیاد در شهرستان زرندیه در سال ۸۹
برگزاری دو نمایشگاه کاریکاتور فجر با موضوع انقلا ب در سال های ۸۷ و۹۲
نمایشگاه مجازی در گالری هنرمندان—حوزه هنری کرمانشاه۹۵

همکاری با نشریات :
نشریه بیستون شهرستان قصرشیرین
مجله ی طنز وکاریکاتور
مجله ی اطلاعات شهرستان زرندیه
هفته نامه طلایه داران فرهنگ، سازمان بسیج فرهنگیان کشور
مسابقات :

شرکت در مسابقات کلرادو ایلات متحده در سال۲۰۱۷

نمونه آثار نسرین تالانه را در ادامه می بینید :

 

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 27 آذر 1396  1:22 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

کاریکاتوریست هفته‌نامه «گل‌آقا» گفت: در دوران دبیرستان در درس فیزیک تجدید شدم و در امتحان شهریور به طور ناخودآگاه کاریکاتور معلم فیزیکم را در ورقه امتحان کشیدم.
به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، استاد «احمد عربانی» پیشکسوت هنرِ کاریکاتور و انیمیشن در سال ۱۳۲۷ (طبق گفته خود) در تهران متولد شد؛ از ۱۹ سالگی همکاری خود با هفته‌نامه «توفیق» را آغاز کرد و از سال ۱۳۶۹ از بدو تأسیس هفته‌نامه «گل‌آقا» با این نشریه همکاری داشت؛ عربانی انیمیشن‌هایی به نام‌های «تبر»، «گنج» و «نُقلی و گل‌‌های آفتابگردان» را برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت و در سال ۱۳۸۹ انیمیشن «کدوقلقله‌زن» را کارگردانی کرد که در هفتمین جشنواره بین‌المللی پویانمایی تهران جایزه بهترین فیلم‌نامه را دریافت کرد.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

در ادامه، قسمت اولِ گفت‌وگوی تفصیلی احمد عربانی با خبرگزاری تسنیم را از نظر می‌گذرانید:

*چگونه به هنرِ کاریکاتور علاقه‌مند شدید و فعالیت حرفه‌‌ای خود را از کجا آغاز کردید؟

من از دوره جوانی علاقه زیادی به هنر کاریکاتور داشتم؛ به نحوی که در کلاس دهم، دفتر فیزیک من به جای مطالب درسی پر از کاریکاتور بود؛ من رشته طبیعی می‌خواندم اما بهتر بود رشته ادبی را انتخاب می‌کردم چون در این زمینه استعداد بیشتری داشتم و همیشه انشاهای من مثل نمایشنامه بود و آنها را به صورت نمایشنامه اجرا می‌کردم و بچه‌های مدرسه علاقه زیادی برای شنیدن انشاهای من داشتند.

پدر من روحانی و اهل منبر بود؛ به همین خاطر ادبیات و عربی همیشه با زندگی ما عجین بود؛ زمانی که کلاس پنجم یا ششم دبستان بودم پدرم حجره‌ای داشت در مدرسه صدر که حوزه علمیه بود؛ تابستان‌ها برای این که من در کوچه و خیابان نباشم پدرم من را با خودش به آنجا می‌برد و به من «جامع‌المقدمات» درس می‌داد که از درسهای طلبگی و برای من بسیار مشکل بود اما فایده‌اش این بود که بعدها که وارد دبیرستان شدم در درس عربی مشکلی نداشتم.

کشیدنِ کاریکاتور معلم فیزیک در ورقه امتحان!

در دوران دبیرستان که در مدرسه مروی در کنار شمس‌العماره درس می‌خواندم یک دبیر فیزیک داشتیم که قدکوتاه و بی‌مو بود، عینک ته‌استکانی مشکی میزد، صدای زیری داشت، با هردو دست روی تخته می‌نوشت و طرز تدریس او بسیار خشک بود و هیچ جذابیتی نداشت؛ به این خاطر، من درگیرِ چهره و کاریکاتور او شدم. آن سال من در درس فیزیک تجدید شدم و تابستان هم درس نخواندم و شهریورماه که در جلسه امتحان فیزیک حاضر شدم چون چیزی بلد نبودم که بنویسم به طور ناخودآگاه شروع به کشیدن کاریکاتور معلم فیزیکمان در ورقه امتحان کردم و با وجود این که با مداد کشیده بودم فراموش کردم آن را پاک کنم؛ به همین خاطر آن معلم من را مردود کرد. زمانی که پدرم نزد معلممان رفت او گفت: «پسر شما به من توهین کرده است؛ اگر این کار را نمی‌کرد حتی اگر ورقه سفید تحویل می‌داد مردودش نمی‌کردم» البته این موضوع مربوط به بیش از ۵۰ سال پیش است و آن موقع کاریکاتور مثل امروز در بین مردم جا نیفتاده بود و بعضاً توهین‌آمیز تلقی می‌شد.

نقاشی‌کشیدن روی چِک بانکی

پس از این ماجرا من به مدت یک سال مدرسه نمی‌رفتم؛ یک عمو داشتم که در خیابان مخبرالدوله مغازه تریکوفروشی داشت؛ به نزد او رفتم و مشغول کارهای دفتری شدم مثل رسیدگی به امور چک‌ها، سفته‌ها، رسیدها و زونکن‌ها و حساب خرید و فروش‌ها؛ البته در آنجا هم دست از نقاشی برنداشتم و پشت کاغذها نقاشی می‌کشیدم؛ یک بار عمویم یکی از چک‌ها را به من داد و از من خواست که آن را به بانک برده و نقد کنم؛ من پشت و روی این چک را نقاشی کرده بودم؛ وقتی که آن را به بانک بردم کارمند بانک به من گفت: «این چیست؟ این را اشتباهی آوردی؛ این را از دفتر نقاشی‌ات کَندی؟» و اصلاً آن چک را از من قبول نکرد.

پدرم از ابتدا با نقاشی‌ کشیدن من مخالف بود اما از جهتی خودش باعث ایجاد این علاقه در وجود من شد؛ ایشان اهل مطالعه روزنامه بود و هر روز روزنامه‌هایی مثل کیهان و اطلاعات را می‌خرید و نشریه «توفیق» را هم خریداری می‌کرد؛ من از دوران بچگی به تصاویر و کاریکاتورهای این نشریه علاقه پیدا کردم و از همان زمان، کاریکاتورهای آقای لطیفی و آقای رضایی که در دهه ۴۰ در نشریه توفیق چاپ می‌شد را کپی می‌کردم.

آغاز کار با نشریه «توفیق»

در حدود سال ۴۶ اوج جنگ آمریکا و ویتنام بود؛ توفیق که یک نشریه مردمی بود از ویتنامی‌ها هواداری می‌کرد؛ من یک کاریکاتور کشیدم که در آن یک مبارز ویتنامی را به تصویر کشیدم که در حالی که بمب از آسمان می‌بارد مثل برف‌پاروکن‌ها می‌گوید: «آی! بمب پارو می‌کنیم» و این کاریکاتور را برای دفتر نشریه توفیق فرستادم؛ سه چهار روز بعد از دفتر توفیق نامه‌ای برای من آمد که هنوز آن نامه را دارم؛ در این نامه مسئولین توفیق از من خواسته بودند تا در روزی معین به همراه تعدادی از کاریکاتورهایم برای مذاکره به دفتر توفیق بروم. دفتر این نشریه در یک ساختمان قدیمی در چهارراه استانبول واقع شده بود.

زمانی که به آنجا رفتم من را به دفتر آقای حسن توفیق مدیر و کاریکاتوریست نشریه «توفیق» فرستادند؛ من در آن زمان بسیار ریزنقش و لاغر بودم؛ به خاطر این که پس از سال‌ها آشنایی با این نشریه معتبر با مدیر آن دیدار می‌کردم خیلی خجالت می‌کشیدم. زمانی که کاریکاتورهایم را به آقای توفیق نشان دادم ایشان با تعجب از من پرسید: «این‌ها را تو کشیدی؟»؛ باورش نمی‌شد که این‌ها را من کشیده باشم؛ سپس از منشی خود خواست تا کاغذ و مداد بیاورد و به من گفت: «یک پسربچه را در حال دویدن بکش» من هم با توانایی که در آن موقع داشتم آن را نقاشی کردم؛ سپس آقای توفیق گفت: «یک پیرمرد بکش که درحال بالارفتن از پله است» و من آن را هم کشیدم. آقای توفیق به منشی خود گفت: «ایشان از روز شنبه بیاید اینجا و مشغول به کار شود» فقط خدا می‌داند که من آن روز با چه حالی به خانه برگشتم چون کار در نشریه توفیق برای من مایه افتخار بود.

البته بعدها فهمیدم کسانی که در توفیق همسن من بودند به این راحتی در آنجا استخدام نشده‌اند؛ یعنی حدود یک سال در آنجا آموزش می‌دیدند تا استخدام شوند؛ اما من از بدو ورود حقوق‌بگیر شده بودم و این مسئله موجب حسادت همکارانم شده بود. بعدها آقای توفیق به من گفت: «آنها به دفترم می‌آمدند و گلایه می‌کردند که چرا عربانی را از روز اول استخدام کردی و ما یک سال مجانی کار کردیم تا استخدام شدیم؟» و آقای توفیق در جواب آنها می‌گفت: «این مسائل را من تشخیص می‌دهم؛ اگر رامبراند (نقاش مشهور هلندی) هم به اینجا بیاید من تشخیص می‌دهم که چگونه کار کند.»

آن زمان نویسنده و شاعر زیاد بود اما برعکس امروز، کاریکاتوریست کم بود. به هر صورت من به فضل خدا در نشریه توفیق استخدام شدم اما در عین حال تجربه‌ای در زمینه کاریکاتور مطبوعاتی نداشتم؛ کاریکاتورهای من حالت وحشی و کُپی‌کاری داشت یعنی من طراحی می‌کردم اما کارم اصولی نبود؛ به همین خاطر آقای توفیق من را تحت نظر آقای پاک‌شیر قرار داد و ایشان استادِ مستقیم من بود که بعدها در «گل‌آقا» هم با یکدیگر همکاری می‌کردیم و الان در آمریکا زندگی می‌کند.

آقای پاک‌شیر ایرادات کاریکاتورهای من را می‌گرفت. به یاد دارم که همیشه با خط قرمز روی کاریکاتورهای من علامت می‌گذاشت و در آن دوران عنفوان جوانی بعضی اوقات ناراحت می‌شدم که چرا کاریکاتوری که سه روز برای کشیدنش زحمت کشیده‌ام را خط‌خطی می‌کرد اما بعدها برایم عادی شد و به این نتیجه رسیدم که بالاخره باید یاد بگیرم و در این مسیر خود آقای توفیق هم به من کمک زیادی کرد.

سیاستِ توفیقی

سیاست بسیار جالبی که آقای توفیق داشت این بود که اجازه نمی‌داد کارکنان نشریه مغرور شوند؛ یعنی بیشتر اوقات از کارشان ایراد می‌گرفت و هیچ‌وقت از کار کسی تعریف نمی‌کرد؛ یک بار با کمال تعجب دیدیم که آقای توفیق مشغول تحسین یکی از کارکنان است و می‌گوید: «بارک‌الله، آفرین، این شد» همگی نگاه‌مان به سوی آقای توفیق جلب شد و پیش خودمان می‌گفتیم: «این چه شاهکاری است که حسن‌آقا از آن تعریف می‌کند؟» که تازه فهمیدیم حسن‌آقا آن کارمند را به خاطر جنس مرغوب کاغذی که خریده است تشویق می‌کرد.

اغلب، کاریکاتورهای روی جلد توفیق را خود حسن‌آقا می‌کشید؛ البته چاپ آثار در سایر صفحات هم اصول خاص خود را داشت یعنی مثلاً برای این که کاریکاتورهای من از صفحه دهم به صفحه نهم بیاید می‌بایست لیاقت خود را اثبات می‌کردم؛ این روش ایشان در تربیت ما نقش بسیار موثری داشت تا ما درگیر غرور بیجا نشویم و به راحتی احساس می‌کردم هنرمندانی که در توفیق کار نکردند چنین تفاوتی با ما داشتند.

متاسفانه امروز می‌بینم جوانی که یک سال است فعالیت خود را شروع کرده تصویری از کار خود را در صفحات مجازی قرار می‌دهد و پای آن می‌نویسد: «آخرین اثر من» در حالی که شخصی مثل آقای غلامعلی لطیفی با شصت سال سابقه فعالیت کاریکاتور، این‌چنین درباره فعالیت‌های خودش صحبت نمی‌کند. متاسفانه امروز آن کنترل و تربیت وجود ندارد و مربیان و مرشدهایی همچون آقای صابری فومنی بسیار کم پیدا می‌شوند؛ امروز جوانان به حال خود رها شده‌اند و صفحات مجازی باعث می‌شود که جوانان دچار توهم خودبزرگ‎بینی شوند، راه را اشتباه بروند و دیرتر به اوج برسند. به این ترتیب من در مجله توفیق کار کردم و به سرعت پیشرفت کردم تا این که کاریکاتورهای من به صورت رنگی روی جلد این نشریه چاپ شد که برای من اتفاق بزرگی بود و باز هم موجب حسادت همکاران جوان من و اعتراضِ آنها به آقای توفیق شد که ایشان باز هم می‌گفت: «من این‌طور تشخیص دادم».

* چطور شد که رژیم پهلوی وجود نشریه توفیق را تاب نیاورد و بالاخره آن را توقیف کرد؟

من این مسائل را بعدها فهمیدم چون در آن زمان ما غرق کار بودیم و از مسائل سیاسی پشت پرده چیزی به ما نمی‌گفتند. برادران توفیق سه نفر بودند؛ حسن، حسین و عباس. حسن‌آقا، اختیاردارِ مجله توفیق و وکیل دادگستری بود؛ ایشان بعدها برای ما تعریف کرد که شاه اصلاً از مجله توفیق خوشش نمی‌آمد و هویدا نیز همین‌طور که در دوران ۱۳ ساله نخست وزیری‌اش سوژه اصلی ما بود؛ اما به هر حال علی‌الظاهر قانون مطبوعات وجود داشت و این‌ها نمی‌توانستند به راحتی نشریه را توقیف کنند. آن زمان نشریات هر چیزی که می‌خواستند را چاپ می‌کردند و بعد ممیزی هر نشریه‌ای را که تشخیص می‌داد جمع‌آوری و یا توقیف می‌کرد. از سال ۱۳۵۰ به بعد شاه با اقداماتی مثل تک‌حزبی‌کردن ایران و برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله از مردم فاصله گرفت.

شاه می‌خواست «توفیق» را با پرداخت رشوه تعطیل کند

در سال ۵۰ شاه و عواملش برنامه‌‌ریزی کردند که تمامی نشریات به غیر از کیهان و اطلاعات را با پرداخت رشوه تعطیل کنند. در پی این تصمیم، سنگ‌اندازی علیه نشریه توفیق را شروع کردند. در ابتدا می‌خواستند شخصی را مأمور کنند تا به چاپ‌خانه توفیق بیاید و قبل از چاپ نشریه، محتوای آن را کنترل کند؛ اما این تصمیم با مخالفت مسئولین نشریه مواجه شد؛ سپس پیشنهاد پرداخت رشوه دادند که باز هم آقایان توفیق مخالفت کردند تا این که رژیم شاه نشریه را توقیف کرد؛ یعنی هویدا شخصاً دستور توقیف نشریه را صادر کرد و در تیرماه سال ۵۰ انتشار آن متوقف شد.

«توفیق» هفته‌نامه بود اما علاوه بر آن ماهنامه توفیق هم چاپ می‌شد که امتیاز آن متعلق به حسین توفیق بود و به دلیل این که این ماهنامه محتوای سیاسی نداشت و تنها مطالب فکاهی می‌نوشت تا یک سال بعد از این ماجرا چاپ می‌شد که فقط من و آقای پاک‌شیر در دفتر ماهنامه توفیق بودیم و نویسندگان و شعرا مطالب را برای ماهنامه ارسال می‌کردند و دیگر تحریریه‌ای وجود نداشت.

گفت‌وگو از: مهدی خانی اوشانی

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 11 دی 1396  8:39 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

به گزارش شیرین طنز، به نقل از جام جم، مجری برنامه قند پهلو که این روزها برنامه منبع موثق را روی آنتن شبکه ۴ می‌فرستد، نظرات خاص خود را درباره زندگی در کلانشهرها دارد، البته معتقد است از بد روزگار به تهران پناه آورده است و اگر شرایط مهیا باشد به تربت حیدریه برمی‌گردد و در کنار مادرش زندگی را ادامه می‌‌دهد.

رفیع می‌گوید وقتی متولد شدم به ریش دنیا خندیدم از همان زمان استعداد طنز در من شکوفا شد.

با رضا رفیع هم‌صحبت شدیم تا برایمان از زندگی در دنیای مدرنیته امروزی بگوید.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

متولد تربت حیدریه هستید، جغرافیایی خشک و بیابانی؛ به نظرتان اقلیم و طبیعت روی خلق و خو و نوع تفکر آدم‌ها تاثیر دارد؟

قطعا دارد! بچه‌هایی که در شهرهای کویری متولد و بزرگ می‌شوند، طبیعت، چشم‌اندازی وسیع مقابل چشمان آنها می‌گستراند، کوه، دشت، رودخانه و آسمان و … همه این چشم‌اندازهای بکر در سرشت و نوع تفکر آنها تاثیر مثبت می‌گذارد. این آدم‌ها نگاهشان به زندگی خیلی بهتر است تا نگاه آدم‌هایی که در شهری کثیف و پر از دود و در قبرستان‌های عمودی به نام آپارتمان زندگی می‌کنند. بچه‌هایی که در شهرستان و در دل طبیعت زندگی می‌کنند معمولا صبورتر و نجیب‌تر هستند. انسان‌ها وقتی بزرگ می‌شوند شاید به دلایل مختلف تغییر کنند، اما کودکان و نوجوانان که سرشت آنها متاثر از طبیعت پیرامون است در شهرستان‌ها و روستا‌ها این دوران را بهتر سپری می‌کنند. همین طبیعت کمک می‌کند که استعدادهای بی‌نظیری هم داشته باشند که البته بیشتر اوقات به دلیل نبود امکانات روی این استعدادهای درخشان گرد و غبار می‌نشیند !

با این همه محاسنی که از شهرستان‌‌ها گفتید، ما چرا شهر‌های خود را رها کردیم و به شهری آمدیم که این همه عیب دارد؟

این سوال را باید وزارت کشور و مسئولان جواب بدهند! از همان قدیم این طور بوده که همه امکانات در تهران تلنبار و متراکم شده؛ مهم‌ترین مراکز علمی، رسانه‌ای، فرهنگی، هنری و … کسی که استعدادی داشته و دوست دارد در رشته مورد علاقه‌اش کار کند،برایش راهی جز مهاجرت به تهران نمانده است ! عده‌ای هم از سربیکاری و نبود شغل از شهرستان خود به تهران پناه می‌آورند که بحث مفصلی است و در این گفت‌وگو نمی‌گنجد.

این که امکانات در کلانشهرها متمرکز شده،مختص ایران نیست و در بیشتر کشورهای دنیا وجود دارد، مهاجرت به شهرهای بزرگ انگار در ذات همه آدم‌ها است و آنها را وسوسه می‌کند.

واقعیت این است در چند سال گذشته به شکل غیر معقولی فناوری‌های پیشرفته‌ای وارد کشور ما شد و خیلی سریع به روستاها رسید و در اختیار مردم قرار گرفت. این رشد نامعقول تبعات منفی به همراه داشت. عزیزی که در روستا زندگی کرده و به همه فناوری‌های روز دسترسی پیدا می‌کند، دیگر تحمل محیط کوچک روستا و شهر خود را ندارد! ‌دیگر دلش پی زمین و دامش نیست.تبلیغات کاذبی که از طریق فضای مجازی به او می‌رسد، شهر‌های بزرگ را برایش به بهشت شدادی تبدیل می‌کند که سرشار از امکانات، پول، آسایش و … است. او زمانی متوجه این دروغ بزرگ می‌شود که دیگر کار از کار گذشته و هر چه در روستا و شهر کوچک خود داشته را از دست داده و به کلانشهرها مهاجرت کرده است. در کشورهای اروپایی که روستا‌ها و شهرهای کوچک آبادی دارند، فناوری بتدریج به دست مردم رسید و آنها هوشمندانه از این فناوری‌ها برای آباد کردن شهر و روستای خود استفاده کردند.

در این شرایط همه تقصیرها را نباید به گردن مسئولان انداخت، شاید تنبلی خود ما هم باعث هجوم به شهرها شده باشد و این‌که دوست نداریم سخت کار کنیم؟

بله! ما مردم تنبلی هستیم هم شهرنشین‌‌ها و هم روستایی‌ها. این همه خودروی تک‌سرنشین که در شهرها وجود دارد و ترافیک سرسام‌آور می‌سازد به دلیل تنبلی ماست که حوصله استفاده از حمل و نقل عمومی را نداریم.

شاید بهتر باشد به قولی از خودمان شروع کنیم، تنبلی را کنار بگذاریم، زمین را آباد کنیم، به طبیعت و محیط زیست آسیب نزنیم و …

همه اینها هست! هر اتفاقی از درون خود آدم با تغییر نگرش شروع می‌شود. باید اساس زندگی بر تجربه گذشتگان و استفاده از علم امروز باشد. باید پیشرفت در همه زمینه‌ها اولویت داشته باشد اما نباید افتخار به شهرنشینی باشد، بلکه باید افتخار این باشد که تبدیل به یک نیروی کارآمد و موثر در تولید ملی و سهیم در چرخاندن چرخ اقتصاد و کشاورزی باشی. البته نگرش دولت هم باید تغییر کند و اولویتش از متمرکز کردن همه امکانات در کلانشهرها تغییر کند و شهرهای کوچک و روستاها را هم ببیند.

چطور شد که طنز را برای حوزه کاری و بیان ایده‌های خود انتخاب کردید؟

من طنز را انتخاب نکردم، بلکه طنز مرا انتخاب کرد!‌ خدا این استعداد را به من داد و من پیگیری‌اش کردم و به اینجا رساندمش. روزگار مرا هل داد به تهران و در شرایط کنونی زندگی در تهران هم برای خودم مفید است و هم برای پیشرفت طنز و مسیری که در رسانه شروع کرده‌ام. اگر امکانات کار و فعالیت در تربت حیدریه به اندازه تهران وجود داشته باشد همین امروز چمدانم را برمی‌دارم و بلیت رفت و برنگشت قطار به مقصد تربت حیدریه را می‌گیرم و می‌روم بغل مادرم می‌نشینم و هر روز دستش را می‌بوسم.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 16 دی 1396  1:14 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

هنرمند برجسته کارتونیست کشور گفت: افزون بر عباس ناصری که از کارتونیست های مطرح در کشور و جهان است، کارتونی است های توانمند دیگری هم در خراسان شمالی فعالیت می‌کنند که چشم‌انداز کاریکاتور این استان را روشن کرده‌اند.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از روابط عمومی حوزه هنری خراسان شمالی، مسعود ضیایی، هنرمند برجسته کارتون کشور، با اشاره به برگزاری نهمین جشنواره سراسری کاریکاتور خراسان شمالی با موضوع «روزی حلال»، اظهار کرد: وقتی صحبت از روزی حلال می‌شود کار شرافتمندانه، صادقانه و رقابت سالم در بازار و دوری از گران‌فروشی و احتکار با ذهن متبادر می‌شود که همه این موارد به تولید و کار و تلاش در جامعه متصل است.
وی افزود: در برابر کار حلال و شرافتمندانه مواردی مانند گران‌فروشی، احتکار، اختلاس و فساد هست که نمونه‌های آن در سال‌های اخیر در کشور مشاهده می‌شود؛ ازاین‌رو هنرمندان ازجمله کارتونیست ها و کاریکاتوریست‌ها باید برای رفع این نقایص رسالت خود را ایفا کنند.
ضیایی خاطرنشان کرد: برگزاری جشنواره سراسری کاریکاتور «روزی حلال» با عاملیت حوزه هنری خراسان شمالی به‌نوعی هنرمندان را وارد این مسئله می‌کند تا نقش خود را در این زمینه به‌خوبی ایفا کنند.

پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی

این هنرمند برجسته کارتون کشور در ادامه با اشاره به موفقیت چشمگیر جشنواره سراسری کاریکاتور خراسان شمالی در سطح کشور، اظهار کرد: موفقیت یک جشنواره کاریکاتور در ایران به چند عامل بستگی دارد که استمرار در برگزاری مهم‌ترین عامل است و خراسان شمالی هم جزء استان‌هایی است که در برگزاری جشنواره‌های کاریکاتور استمرار دارد.
وی تصریح کرد: همچنین ارتباطات مناسب، صمیمانه و توأم با اعتماد و صداقتی که عباس ناصری به‌عنوان دبیر جشنواره سراسری کاریکاتور خراسان شمالی با هنرمندان داخلی و خارجی دارد در ارتقای این جشنواره بسیار مؤثر بوده است.
ضیایی با اشاره به اینکه افزون بر موارد فوق عمل به تعهدات هم نقش مهمی در موفقیت یک جشنواره کاریکاتور دارد، ادامه داد: خراسان شمالی در جشنواره‌های سراسری کاریکاتور به تعهدات خود عمل کرده و کارتونیست ها به این جشنواره اعتماد دارند.
وی گفت: مجموعه این موارد سبب شده اکنون خراسان شمالی جزء قطب‌های کاریکاتور کشور بوده و از نظر برگزاری جشنواره کاریکاتور در رده بالایی قرار داشته باشد؛ به‌گونه‌ای که بعد از تهران به خراسان شمالی می‌رسیم.
ضیایی افزود: از نظر توانمندی هنری و فنی هم علاوه بر عباس ناصری که از کارتونیست های مطرح در کشور و جهان است، کارتونی است های قابلی در خراسان شمالی فعالیت می‌کنند که نسبت به وسعت و جمعیت استان موفقیت‌های چشمگیری را کسب کرده‌اند؛ ازاین‌رو آینده روشنی برای کارتون و کاریکاتور خراسان شمالی متصور است.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

سه شنبه 9 مرداد 1397  7:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها