0

تاریخچه طنز

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

تاریخچه طنز

طنز

طَنز، هنری است که عدم تناسبات در عرصه‌های مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به‌ نظر می‌رسند، نشان می‌دهد و این خود مایه خنده می‌شود. هنر طنزپرداز، کشف و بیان هنرمندانه و زیبایی‌شناختی عدم تناسب در این "متناسبات" است.



ریشهٔ واژه

طنز واژه‌ای عربی است و در واژه به معنای مسخره کردن، طعنه زدن، عیب کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزا از کسی سخن گفتن است. معادل انگلیسی طنز satire است که از satira در لاتین گرفته شده که از ریشه satyros یونانی است. satira نام ظرفی پر از میوه‌های متنوع بود که به یکی از خدایان کشاورزی هدیه داده شده بود و به معنای واژگانی «غذای کامل» یا «آمیخته‌ای از هرچیز» بود.

طنز (Satire) از اقسام هجو است اما فرق آن با هجو این است که آن تندی و تیزی و صراحت هجو در طنز نیست. وانگهی در طنز معمولا مقاصد اصلاح طلبانه و اجتماعی مطرح است طنز کاستن از مقام و کیفیت کسی یا چیزی است به نحوی که باعث خنده و سرگرمی شود و گاهی در آن تحقیری باشد.



تعریف اصطلاح

در ادبیات طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته می‌شود که اشتباهات یا جنبه‌های نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوه‌ای خنده دار به چالش می‌کشد.

در تعریف طنز آمده است: «اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی، خشم و نقیضه، ضعف ها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد می‌کشد.»



دکتر جانسون طنز را این گونه معنی می‌کند: «شعری که در آن شرارت و حماقت سانسور شده باشد.»



استعمال کلمه طنز برای انتقادی که به صورت خنده آور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقه زیاد طولانی ندارد. هرچند که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر آثار قدیم زبان فارسی به کار رفته، ولی استعمال وسیعی به معنای satire اروپایی نداشته است. در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقا این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشته است. سابقا در فارسی هجو به کار می‌رفت که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبه غیر مستقیم ساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی هزل را نیز به کار برده اند که ضد جد است و بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد.



 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 15 بهمن 1393  10:48 AM
تشکرات از این پست
shayesteh2000
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز


ماهیت طنز

طنز تفکر برانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیله‌ای می انگارد برای نتیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالت ها. گرچه در ظاهر می خنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را می خشکاند و انسان را به تفکر وا می‌دارد. به همین خاطر در باره طنز گفته اند: «طنز یعنی گریه کردن قاه قاه، طنز یعنی خنده کردن آه آه.»

طنز در ذات خود انسان را برمی آشوبد، بر تردیدهایش می افزاید و با آشکار ساختن جهان همچون پدیده‌ای دوگانه، چندگانه یا متناقض، انسان ها را از یقین محروم می‌کند. جان درایدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سریع شمشیر تشبیه می‌کند، طوری که دوباره در جای خود قرار گیرد.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 15 بهمن 1393  10:50 AM
تشکرات از این پست
shayesteh2000
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز


طنز در ادبیات کلاسیک و مدرن جهان

در میان شاعران یونان و روم، شعرهای طنز آرخیلوخوس، هیپوناکس، آریستوفان، لوسیلیوس، هوراس و جوونال قدیمی ترین نمونه هاست. در ادبیات قرون وسطای انگلیس از قصه‌های کنتربری اثر جفری چاسر و منظومه رویای پیرس شخم کار اثر ویلیام لاگلند می‌توان نام برد. در دوران رنسانس رابله، سروانتس و لوییجی پولچی مشهور طنزپردازان هستند. آثار طنز ابتدا به صورت شعر بود و بعدها شیوه‌های روایی را هم در بر گرفت. امروزه در ادبیات جهان، مشهورترین طنزنویسان، نثرنویسانی چون سروانتس، رابله، ولتر، جوناتان سویفت، هنری فیلدینگ، جوزف آدیسون، ویلیام تکری، مارک تواین، جرج اورول، جوزف هلر، سینکلر لوئیس، جان چیور و آلدوس هاکسلی هستند.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 15 بهمن 1393  10:52 AM
تشکرات از این پست
shayesteh2000
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

طنز در ادبیات فارسی

در ادبیات کلاسیک فارسی، طنز در میان آثار نویسندگان دوره‌های مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت. در صدر این افراد، عبید زاکانی پدر هنر طنز در ادبیات فارسی است. عطار نیشابوری نیز در الهی نامه جنبه‌هایی از طنز دارد. با ظهور مشروطیت و ایجاد فضای نسبتاً باز مطبوعاتی، طنز بندهای تفریح های افراطی و سطحی را گسست و به عنوان نوع ادبی بسیار جدی، توجه بسیاری از نویسندگان و شعرای بزرگ را به خود جلب کرد. از جمله میرزاآقا خان کرمانی، از طنزپردازانی که در راه هدفش جان باخت. علی اکبر دهخدا، سید اشرف الدین قزوینی (نسیم شمال)، میرزاده عشقی و زین العابدین مراغه ای از پیشگامان طنز در ادبیات فارسی در دوران انقلاب مشروطه بودند. در نسل های بعدی محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، بهرام صادقی، منوچهر صفا، ایرج پزشکزاد نویسندگانی بودند که طنز را در برنامه کارشان داشتند. از طنزپردازان بنام معاصر ایران می‌توان هادی خرسندی، عمران صلاحی، منوچهر احترامی، سید ابراهیم نبوی،کیومرث صابری فومنی (گل آقا)، ابوالفضل زرویی نصرآباد(ملانصرالدین) ،ابوالقاسم حالت،جمشید عظیمی نژاد،دکتر فرشاد روشن ضمیر و دکتر مازیار نصرتی را نام برد.

در ادبیات فارسی طنز چه به صورت شعر و چه به صورت نثر، به صورت قطعات کوتاهی در دست است و فقط در سالیان اخیر و بعد از ر واج رمان نویسی است که داستان های بلند مبتنی بر طنز پدید آمده است، مانند آثار طنز نویس معروف ایرج پزشک زاد و برخی از آثار صادق هدایت. بزرگترین طنز نویس در ادبیات قدیم فارسی، عبید زاکانی است که از او آثاری به نظم و نثر در طنز به جا مانده است. طنز نویس بزرگ معاصر شادروان علی اکبر دهخدا صاحب چرند و پرند است. از آنچه که طنز و هجو معمولا به هم رد آمیخته است، برخی از قطعات ایرج میرزا را هم می توان طنز دانست.

«کلثوم ننه»٬ نمونه یک ایرانی نوعی



محمد خواجه پور (ایران)


بیشتر بزرگان ادب فارسی زبانی تیز و دستی در طنز داشته‌اند. اما آنان اغلب طنازی را دون شان خود می‌دانستند و جز عبید زاکانی کمتر ادیب مشهوری کتاب خاص طنز و مطایبه دارد. از این رو ریشه‌های طنز فارسی بیشتر در میان دیوان‌های شاعران جستجو شده است. در میان این خیل اما کتابی است که تمام آن به طنز است. این کتاب هر چن ددر اواخر صفویه نوشته شده است اما اغلب مسائل مطرح شده در آن مشکلات جامعه امروز ما هم هست و از آن گذشته زبان آن همچنان زنده است. کتاب «کلثوم ننه» یا «عقاید النسا» را آقا جمال خوانساری یکی از مراجع دینی اواخر صفویه نوشته است. این کتاب بر اساس نقیضه‌نویسی براساس باب‌های مختلف رساله احکام زنان نوشته شده است.

شاید بتوان «عقاید النسا» را کتابی در حد «اخلاق‌الاشراف» عبید زاکانی دانست. در دوره صفویه که قشری‌گری مذهبی اوج گرفته بود نوشتن این کتاب٬ آن هم توسط یک عالم دینی می‌تواند ظرفیت‌ بالای طنز در جامعه ایرانی آن زمان را نشان دهد. جالب این که با معیارهای امروزین «کلثوم ننه» یک کتاب ممنوعه و غیر قابل چاپ است. اگر بخواهید نگاهی از درون به جامعه ایرانی داشته باشید، «عقاید النسا» و «زهر الربیع» کتاب‌های کمتر شناخت شده‌ای است که می‌تواند دیدی واقع‌گرایانه‌تر از ایران دوره قبل از گذار به مدرنیته را به شما بدهد.


سید جمال طباطبایی
 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 15 بهمن 1393  10:53 AM
تشکرات از این پست
shayesteh2000
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

طنز و لطیفه‌های مکتوب

طنز یعنی بیان هنرمندانه و نقادانهٔ کژی‌ها و نادرستی‌ها به قصد اصلاح و نه تخریب. طنز فاخرترین گونهٔ شوخ‌طبعی‌ست، که گونه‌های دیگرش هزل و هجو و فکاهه‌اند. لطیفه‌ها عمدتاً از نوع فکاهه‌اند؛ اما آن‌جا که رنگ و بوی تمسخر قومی یا شخصی خاص می‌گیرند، به هجو متمایل می‌شوند.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 15 بهمن 1393  10:54 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

جوک و لطیفه (طنز شفاهی)

این حقیقت که طنز در میان عامه است، ادعای گزافی نیست. طنزی که در ادبیات عامه ماندگار شود، قطعا قدرت بالایی دارد. طنزهای شفاهی بخش مهمی از ادبیات عامه‌اند.



طنز و کمدی

بین طنز و کمدی هم البته فرق است. در کمدی معمولا خنده به خاطر خنده مطرح است، اما در طنز خنده برای استهزاء است. بدین ترتیب طنز وسیله است نه هدف. در طنز کسی که مورد انتقاد قرار می گیرد ممکن است یک فرد خاص باشد یا یک تیپ یا یک طبقه یا ملّت و حتی یک نژاد. گاهی نویسنده قهرمان اثر را به مسخره می گیرد، اما مراد او کسی یا کسانی بیرون از اثر ادبی است و بدین منظور حتی ممکن است از خود بدگوئی کند.

گاهی کسانی که دعوی و قصد اصلاح مفاسد اجتماعی و تهذیب اخلاق انسانی را داشته اند، به شیوه ی طنز پردازی روی آورده اند و آثار عبید در این زمینه مشهور است. شاعران بزرگ ما نیز در خلاق آثار خود از طنز غافل نبوده اند که به عنوان نمونه می توان از سعدی و حافظ نام برد.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 15 بهمن 1393  10:55 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

کاریکلماتور

“آب به اندازه‌ای گل آلود بود که ماهی، زندگی را تیره و تار می‌دید.” (پرویز شاپور)

کوتاه نوشت؛ یک سری جملات طنز که به صورت مختصر ایجاد می‌شود؛ کلماتی که از شکل طبیعی خود بیرون آمده‌اند؛ می‌تواند طنز و یا جدی باشد؛ اینها تعریفاتی است که از کاریکلماتور بیان می‌شود.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اصفهان، واژه کاریکلماتور، کاریکاتور را در اذهان متواتر می‌کند، کاریکاتور “طرح‌”هایی است که دفرمه شده اما کاریکلماتور “کلمات”ی است که از شکل طبیعی و اصلی خود خارج شده‌اند. به قول احمد شاملو، کاریکلماتور، نوشته‌هایی است که با کلمات بیان می‌شود.

یک کاریکلماتور نویس با بیان اینکه همچنان کاریکلماتور جذاب است گفت: پرویز شاپور، کاریکلماتور را با طنز شروع کرد، اما امروز بیشتر شکل شاعرانه به خود گرفته است. حسن ابراهیمی با بیان اینکه کاریکلماتور در شعرها و نثرهای کلاسیک فارسی نیز وجود داشته است، افزود: حتما پرویز شاپور نیز این نمونه‌ها را دیده بود و به آنها علاقه‌مند شد و سپس آنها را در ظرف و قالبی به نام کاریکلماتور قرار داد.

وی ادامه داد: برخی افراد کاریکلماتور را متن‌های پیامکی می‌دانند و آن را در قالب متن‌های ادبی نمی‌گنجانند، اما به نظر من اگر کاریکلماتور واقعا خوب نوشته شود، می‌تواند به عنوان یک سبک ادبی باشد. ابراهیمی اضافه کرد: در حال حاضر ادبیات به سمتی می‌رود که باید متن‌هایی که ایجاد می‌شود، کوتاه، مختصر و مفید باشد تا بتواند مخاطب را جذب کند. باید بتوان در چند کلمه، یک مفهوم کلی را رساند.

کاریکلماتور مژگان مطهری

وی خاطر نشان کرد: حتی اگر یک کاریکلماتور شامل دو یا سه کلمه باشد، می‌توان در مورد آن چندین صفحه توضیح ذکر کرد. اما مخاطب به دنبال این است که مفهوم را در کمترین زمان ممکن و با استفاده از کمترین کلمات ممکن دریابد. نویسنده کتاب “پارتی، پله‌های ترقی را برقی می‌کند” با بیان اینکه نویسنده باید وقت مخاطب را نیز در نظر بگیرد، خاطر نشان کرد: مخاطب امروز به دلیل دل مشغولیات خود، نمی‌تواند زیاد برای مطالعه وقت بگذارد و به همین دلیل نویسنده خوش سلیقگی می‌کند و دست به حذف کردن می‌زند و به قول نویسنده‌ها جرات پاره کردن را در خود بالا می‌برد و در نهایت عصاره می‌گیرد.

ابراهیمی تاکید کرد: عصاره و چکیده یک متن بلند را می‌توان با همان کیفیت در یک متن کوتاه مانند کاریکلماتور ایجاد کرد. این شیوه مناسب‌تر است و مخاطب بیشتری را جذب خواهد کرد. البته مفاهیمی نیز وجود دارد که برای بیان آنها نیاز به توضیح بیشتر وجود دارد. وی با بیان اینکه بسیاری از اصحاب رسانه برای جذب مخاطب بیشتر از کاریکلماتور استفاده می‌کنند، تصریح کرد: بسیاری از روزنامه‌ها و مطبوعات برای جذاب کردن یک خبر، تیترهایی را انتخاب می‌کنند که بسیار به کاریکلماتور شباهت دارد.

این کاریکلماتور نویس اظهار کرد: به دلیل اینکه کاریکلماتورهای بسیاری نوشته شده و متاسفانه کاریکلماتور در حال تکراری شدن است. با بررسی روند نوشته‌های کاریکلماتور از تولد تا به امروز به این نتیجه می‌رسیم که یک سری چهارچوب‌های خاصی مانند قفس، آزادی، طبیعت و … بوده و مدام در همین چهارچوب کاریکلماتورها نوشته می‌شود.

ابراهیمی تصریح کرد: باید نویسنده‌های کاریکلماتور به خود جرات دهند که این چهارچوب‌ها را بشکنند و وارد فضای دیگری شوند. نویسنده‌ها نباید به این چهارچوب‌ها بسنده کنند و فضا را برای خود ببندند.

پرویز شاپور

نخستین بار پرویز شاپور، در سال ۱۳۴۷ نام کاریکلماتور را بر نوشته‌های خود که در مجله “خوشه” به سردبیری احمد شاملو چاپ می‌شد، انتخاب کرد.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 10 اسفند 1393  1:28 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

پیشینه طنز در ادبیات فارسی

طنز و کاریکاتور > طنز - از آنجا که جنبه انتقادی و اصلاحی طنز بیشتر مورد نظر است، بیان مسائل انتقادی مستلزم آن است که گوینده یا نویسنده آن در تنگنا قرار نگیرد و در اثر آن به عقوبت و کیفر دچار نشود.

اگر وجهه اجتماعی طنز و شوخ‌طبعی را در نظر بگیریم، شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه بر نحوه بیان طنز تأثیر فراوانی دارد. در جوامعی که حکومت به شیوه استبدادی است، حاکمان و کارگزاران حکومتی تملق و چاپلوسی را بیشتر می‌پسندند تا نقد و انتقاد را ولو اینکه در جامه شوخی و طنز باشد زیرا انتقاد به دنبال سازندگی و اصلاح است که در چنین حکومت‌هایی به هیچ‌وجه پسندیده و مطلوب نیست.

قبل از انقلاب مشروطه، دولت‌های حاکم در جامعه ایرانی چنین ویژگی‌ای داشتند به همین دلیل انتقاد سیاسی و اجتماعی در جامه طنز بسیار کم است. به طور کلی طنز در این زمان‌ها به عنوان یک نوع ادبی شناخته نمی‌شد، هرچند در اشعار و نوشته‌های برخی از شاعران و نویسندگان همچون سعدی، ‌حافظ، عبید، ابن‌یمین و... به اشعاری انتقادی با چاشنی خنده برمی‌خوریم اما آن‌ها نام طنز بر آن نمی‌نهادند و آن را نوعی مستقل از انواع ادبی محسوب نمی‌کردند.

در گذشته به علت عواقب ناخوشایند اعتراض و انتقاد، این کار یا در هنگام تغییر حکومت‌ها صورت می‌گرفت که دیگر قدرت مجازات نداشتند یا اغلب سعی می‌شد انتقاد جنبه کلی و عمومی یا فلسفی داشته باشد تا منتقدان ضمن ایجاد تنبه، از انتقام و خشم در امان بمانند. از زیبا‌ترین شکل‌های انتقاد، حکایات طنزآمیز صوفیه است که با وجود چاشنی اجتماعی بیشتر ذوق فلسفی دارد. در این‌گونه آثار و در آثار بزرگانی چون سعدی، مولوی، حافظ و عبید زاکانی طنز و هزل زمینه‌ای است برای بیان رندانه آلام بشری و زهرخندی بر مسائل اجتماعی.

در این دوران بین انواع شوخ‌طبعی، هزل و هجو رایج‌ترین اشکال بودند. مهم‌ترین دلایل آن هم یکی وابستگی اغلب شاعران به حکومت‌ها و ارتزاق آنان از این طریق و دیگر جنبه غیرانتقادی و شخصی داشتن این دو نوع بوده است که خطری را متوجه حکومت‌ها نمی‌کرد.

شاعر یا نویسنده‌ای که برای امرار معاش خود را به دربار وابسته می‌کرد، چاره‌ای جز مدیحه‌گویی و ارضا و تشفی خاطر صاحبان زر و زور نداشت. به همین دلیل عنصرالمعالی قابوس‌بن‌وشمگیر می‌نویسد: «اما بر شاعر واجب است از طبع ممدوح آگاه بودن و بدانستن که وی را چه خوش آید، آنگه وی را چنان ستودن که وی خواهد که تا نگویی که خواهد، ترا آن ندهد که تو خواهی.»

همچنین دلسوزانه نصیحت می‌کند:
«... هرچند عزیز باشی از خویشتن‌شناسی غافل مباش و سخن جز بر مراد خداوند مگوی و با وی لجاج مکن که هرکه با خداوند خویش لجاج کند پیش از اجل بمیرد که با درفش مشت زدن احمقی بود.»

هجو شخصی جریان غالب بر ادبیات مطایبه‌آمیز قبل از مشروطه است و در دوره‌هایی که نابسامانی اجتماعی و اخلاقی و ناتوانی حکام در شناخت سره از ناسره در عرصه ادب و فرهنگ شدید‌تر بوده رواج بیشتری یافته است. در این میان استقبال ارباب قدری از هجو نیز در رواج آن مؤثر بوده است تا آنجا که برخی پادشاهان، شاعران درباره خود را به دشنام‌گویی علیه یکدیگر برمی‌انگیختند. «هجو از‌‌ همان آغاز برای خدمت به ارباب قدرت، تحقیر رقبا و ترغیب ممدوحان به اعطای صله و پاداش و ترغیب توانگران بی‌عنایت به ندادن پاداش، به کار رفت.»

اغلب صاحبنظران، طنز سیاسی و اجتماعی امروزی را محصول انقلاب مشروطه می‌دانند که با تحولات خاص خود زمینه‌های طنزنویسی را به وجود آورد. در پی تحولاتی که در اثر انقلاب مشروطه به وقوع پیوست و با آزادی بیان نسبتاً زیادی که به وجود آمد، طنزنویسی نیز رواج فراوانی یافت. طنز از نظر قالب و محتوا نسبت به دوره‌های پیش تحولی اساسی یافت و کارکرد سیاسی - اجتماعی و توجه به مردم از ویژگی‌های اصلی آن در این دوره شد. بسیاری از نویسندگان و شاعران ترجیح دادند مطالب خود را در قالب طنز بیان کنند. به همین دلیل موضوع اشعار این دوره به نحو بی‌سابقه‌ای اجتماعی و سیاسی شد.

«سبک طنز این دوره از دو نظر مهم و جالب‌توجه است: نخست اینکه هم مضمون و موضوع آن نو است زیرا انتقادی و اجتماعی است و هم نحوه بیان آن تازگی دارد. دوم اینکه ادبیات کهن ما در مقایسه با ادب اروپایی در زمینه طنز چندان قوی نیست اما در دوره مشروطه به همت شاعران و نویسندگانی همچون نسیم شمال، ایرج میرزا، دهخدا و بعد‌ها جمالزاده و هدایت این ضعف تا حدی جبران شده است.»

بنابراین از دوره مشروطه به بعد، طنز به عنوان یکی از ابزارهای مؤثر بیانی به کار رفت و به عنوان یک نوع ادبی شناخته شد.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 22 فروردین 1394  10:09 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

عناصر طنز


برای شکل‌گیری هر طنزی چند عنصر لازم است: طنزنویس، خواننده، موضوع یا آماج طنز، نسبت‌هایی که بین این عناصر پدید می‌آید و شکل و زبان اثر طنزآمیز تعیین‌کننده ارزش‌های زیبایی‌شناختی، فکری و اخلاقی آن است.

با توجه به تعریف از طنز، باید گفت طنزنویس هنرمندی است معترض، منتقد، اصلاح‌طلب و آرمان‌خواه که جهان‌بینی و نحوه نگرش او به مسائل تأثیر مهمی در موفقیت و مؤثر بودن طنز او دارد.

طنزنویس همواره در موقعیتی بر‌تر از آماج طنز‌هایش قرار دارد. آگاهی او به حماقت و شرارت‌های هم‌نوعانش وی را وامی‌دارد تا دیگران را نیز آگاه کند. در حقیقت طنز حاصل صمیمیت و خودمانی بودن شاعر یا نویسنده طنز با خواننده و متن است. یحیی آرین‌پور معتقد است: «قلم طنزنویس کارد جراحی است نه چاقوی آدمکشی. با همه تیزی و برندگی‌اش، جانکاه و موذی و کشنده نیست بلکه آرام‌بخش و سلامت‌آور است. زخم‌های نهانی را می‌شکافد و می‌برد و چرک و ریم و پلیدی‌ها را بیرون می‌ریزد.

عفونت را می‌زداید و بیمار را بهبود می‌بخشد. گاهی خنده و شوخی گذران و خفیف و زاییده نقص‌ها و اشتباهات کوچک و بی‌اهمیت است و زمانی تلخ و زهرآگین و ناشی از عیوب و مفاسد و گمراهی‌هایی که مقام اخلاقی طبیعت بشری را تنزل می‌دهند. پس هرچه مخالفت نویسنده و بغض و کینه او نسبت به حوادث زندگی شدید‌تر و قوی‌تر باشد، به‌‌ همان نسبت طنز کاری‌تر و دردناک‌تر می‌شود و از شوخی و خنده ساده و سبک به مرتبه اعلای آنکه‌‌ همان «طنز واقعی» باشد، نزدیک‌تر می‌گردد.»

طنزنویس با تیزبینی و توجه عمیق به مسائلی که دیگران از کنار آن بی‌اعتنا گذشته‌اند، می‌کوشد شعور مردم را متوجه دردهایی کند که گریبانگیر آنان است.

بنابراین بیدار و آگاه ساختن مهم‌ترین مسئولیت طنز‌پرداز است که این کار را با نیشخند و مضحکه‌ و شیوه بیانی ظریف انجام می‌دهد تا انتقاد او سازنده و بهبودگر باشد تا نسل بشر را بتواند از هرگونه جبر و فشار رهایی داده و به بازیابی تمامیت وجود خویش دعوت کند.

لونا چارسکی معتقد است طنز‌پرداز وقتی مخاطب را در مقابل پلشتی می‌خنداند قادر است این را القا کند که پلشتی حقیر و ناتوان است و مرتبت اخلاقی مخاطب از لحاظ اخلاقی فرا‌تر از آن.

همان‌طور که هر طنزی از یک‌سو ویران‌ می‌کند و از دیگر سو با نشان دادن حقیقت، آن‌گونه که هست، انسان را وامی‌دارد تا روی ویرانه‌های پیشین طرحی نو بسازد، طنز‌پرداز نیز «آنچه را که رنگ بی‌عدالتی و عدم تناسب دارد، می‌کوبد و به جای آن تلاش می‌کند تا دنیایی سراسر عدالت و برابری ایجاد کند.»

طنزنویسی به فرد فرصت می‌دهد تا به عنوان یک مصلح مطرح شود و حمله و تعارض خود را که ممکن است انگیزه‌های گوناگونی سبب ایجاد آن شده باشد، موجه جلوه دهد به همین دلیل صداقت طنزنویس از معیارهای مهمی است که به پایداری طنز او کمک می‌کند. اگر طنزنویس نتواند خوانندگان خود را در ناپسندبودن چیزی با خود هم‌عقیده سازد، نه‌تن‌ها طنز او تأثیری نخواهد بخشید بلکه در درازمدت وبال گردن وی خواهد شد.

بنابراین مسئولیت طنز‌پرداز حساس است، ‌ چون اگر مردم‌‌ همان عیوبی را که او نکوهش می‌کند، در خود وی یابند، به ریاکاری و بی‌صداقتی متهم خواهد شد. باید به آنچه می‌گوید باور داشته باشد یا حداقل خوانندگانش را قانع کند که آنچه می‌گوید باور دارد. به همین دلیل گفته‌اند: «طنز هنر ظریفی است و همیشه نویسنده طنز روی لبه تیغ حرکت می‌کند. اگر زیاده از حد طنز را جدی بگیری، تبدیل به دشنامنامه می‌شود و اگر زیاد سستش کنی، بدل به چیز مضحکی می‌شود که خواننده به جای آنکه به خاطر مطلب ارائه شده بخندد، به ریش خود نویسنده می‌خندد.»

و بالاخره اینکه برای حصول به مقصود، طنزنویس باید در نحوه بیان و انتخاب تعابیر و کلمات دقت کند تا بتواند مفاهیم موردنظر را به خوبی به خوانندگان منتقل کند.

در مقابل طنز‌پرداز خواننده است. خواننده نیز باید حس درک طنز را داشته باشد. برخی این حس را از ویژگی‌های اساسی انسان بافرهنگ می‌دانند. البته آگاهی از شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هر جامعه در فهم طنز و دیگر انواع شوخ‌طبعی بسیار مؤثر است. به همین دلیل است که برخی از طنز‌ها و مطایبه‌ها وقتی ترجمه می‌شوند، جذابیت خود را از دست می‌دهند. به هر حال اگر خواننده نکته طنزآمیز را درنیابد، طنزنویس در برقراری ارتباط و تأثیر ناکام می‌ماند.

عنصر آخر مضمون است. طنزنویس در انتخاب مضمون و موضوع طنز محدودیتی ندارد. هر چیزی که مربوط به انسان و اجتماع یا حتی کل هستی باشد و هر آنچه که نتوان با آزادی به نادرستی و زشتی آن اعتراض کرد یا هر مسئله خشم‌انگیزی که با چاشنی خنده بتوان آن را تحمل‌پذیر‌تر و حل‌شدنی‌تر کرد، می‌تواند موضوع طنز واقع شود. خلاصه اینکه «سخن طنزآمیز سخنی است عام و رندانه که از زمین تا آسمان همه جا را می‌کاود و به هر کسی که لازم باشد، ‌ نیش می‌زند.»

طنز‌پرداز همواره دو گروه را هدف حمله قرار می‌دهد: زیردستان و زبردستان. لوچارسکی طنز را تیری می‌داند که هم به بالا و هم به پایین پرتاب می‌شود. مسئله مهم این است که چه چیزی هدف حمله طنز‌پرداز قرار گیرد زیرا آماج طنز شکل‌دهنده مفهوم و موضوع آنند. لحن طنز با توجه به موضوع آن حالات مختلف به خود می‌گیرد.‌گاه تند و دریده و زننده است، ‌گاه جسارت‌آمیز و گستاخانه. زمانی تلخ و تأثرانگیز است و زمانی ملایم، پوشیده، دوستانه و سازنده.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 26 فروردین 1394  1:36 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

مهم‌ترین مضامینی که در طنز مورد توجه قرار می‌گیرند


۱- مشیت الهی‌گاه مورد اعتراض و تأمل بوده است، برخی از مجذوبان درگاه حق و حکیمان به خود جرأت داده و زبان اعتراض بر حق گشوده‌اند. اختلاف در آفرینش و بی‌عدالتی در برخورداری از نعمت‌ها و بیهودگی جهان مهم‌ترین موضوعاتی هستند که این‌گونه طنز‌ها را می‌سازند. این‌گونه اختلافات برخی آگاهان نکته‌بین را واداشته ضمن اعتراض بر سرنوشت به چون و چراهای طنزآمیز بپردازند. گاهی برخی از این اعتراض‌ها خالی از لطف نیست.

ناصر خسرو در قصیده‌ای که با همین مضمون سروده، می‌گوید:
خدایا راست گویم فتنه از توست
ولی از ترس نتوانم جغیدن
لب و دندان ترکان ختا را
نبایستی چنین خوب آفریدن

۲-‌گاه طنز‌پرداز حمله خود را متوجه کل بشر می‌کند و آن‌ها را به تمسخر می‌گیرد که ممکن است ناشی از دیدگاه بدبینانه طنز‌پرداز نسبت به نوع انسان باشد. «براساس چنین بینشی بدی بر انسان غالب است و نیکی در وجود او نایاب، پیش کشیدن حقیقت به زبان طنز باعث می‌شود که انسان از گرایش به سوی زشتی‌ها و پلیدی‌ها دست بردارد.»

۳- گاهی مردم یک شهر یا یک منطقه خاص، مورد طنز و ریشخند قرار می‌گیرند و بعضاً صفاتی خاص به آن‌ها نسبت داده می‌شود که‌‌ همان صفات دستاویزی برای طنز می‌شود به گونه‌ای که با ذکر نام شهر، صفاتی که مردم آن شهر به آن موصوفند، در ذهن تداعی می‌شود در ضرب‌المثل‌ها و لطیفه‌ها این مضمون بیشتر به چشم می‌خورد.

درگذشته برخی شاعران با هجویه‌هایی که درباره مردم یک شهر می‌گفتند، سبب می‌شدند تا صفاتی به نام مردم آن شهر ثبت شود. مردم سرزمین‌های مختلف نیز با ملل و اقوام و ساکنان سرزمین دیگر، که آن‌ها را غیرخودی می‌انگارند‌گاه چنین برخوردی دارند و آنان را فاقد برخی صفات معمولی و متعارف می‌دانند و اسباب شوخی و خوش‌طبعی خود قرار می‌دهند.

۴- نابسامانی‌های اجتماعی نیز ممکن است به اشکال گوناگون، موضوع طنز واقع شود.‌گاه طنز خصلت‌های ناپسندی را هدف انتقاد قرار می‌دهد که جنبه اجتماعی دارد و ناظر به روابط اجتماعی (همچون رشوه و...) است. گاهی هدف انتقاد طنز یک گروه اجتماعی است که ممکن است از هر قشری باشند، در این صورت آنچه باعث می‌شود گروهی هدف انتقاد طنز‌پرداز قرار گیرند، ویژگی مشترکی است که در میان آن گروه وجود دارد و مایه رنجش و آزار طنز‌پرداز و دیگران است.

۵- مضامین سیاسی نیز مورد توجه طنزپردازان بوده است. روابط سیاسی حاکم بر جامعه، حکومت‌های ستم‌پیشه و زمامداران ستمگر هدف طنزند در این صورت انتقاد از جانب کسانی صورت می‌گیرد که به حکومت‌ها وابسته نیستند و چنین چیزی در تاریخ ما تا قبل از انقلاب مشروطه، کم است. طنز سیاسی درگذشته اغلب از زبان دلقک‌ها و دیوانه‌نمایان و مجانین عقلا، بیان می‌شده است. از دوره مشروطه به بعد طنز سیاسی گسترش قابل توجهی می‌یابد و طنزپردازان با صراحت به انتقاد طنزآمیز از نابکاری‌های ستمگران و خائنان به وطن می‌پردازند.

۶- تعصبات و سختگیری‌های مذهبی و ریاکاری و ظاهرنمایی‌ها همواره از مهم‌ترین آماج و اهداف حمله طنز بوده است. زیرا مقدس‌نمایان کسانی هستند که با دستاویز قرار دادن مذهب و سوءاستفاده از اعتماد مردم، زشت‌ترین و خطرناک‌ترین مفاسد اخلاقی و معنوی و اجتماعی را به وجود می‌آورند.

۷- مضمون طنز ممکن است ناظر بر مسائل ادبی باشد یعنی مباحثات و محاجات ادبی میان نویسندگان و شاعران عاملی است بر شکل‌گیری طنز که در آن صورت‌گاه مسائل سیاسی و اجتماعی هر عصر، مطرح و از آن به شکلی طنزآمیز انتقاد می‌شود. البته مباحثات ادبی‌گاه به هجو می‌انجامد.

۸- در نوشته‌ها و سروده‌های طنزآمیز مردان و زنان یکی از موضوعاتی هستند که یا هدف انتقاد آن‌ها در طنز بوده‌اند یا موضوعی برای هزلیات و لطیفه‌ها بی‌وفایی و غیرقابل اعتماد بودن، جاهل و اهل خرافات بودن، اسراف، خودآرایی، زشتی و بی‌اندامی و مسائل متعدد دیگر، خصوصیاتی است که در این‌گونه طنز‌ها مضمون واقع می‌شود. اما در شعر معاصر، مضمون انتقادهای طنزآمیز درباره زنان با توجه به تغییر دیدگاههای سنتی، نسبت به گذشته تفاوت پیدا کرده است. امروزه از خود بیگانگی زنان و فریفتگی در مقابل زرق و برق‌ها از مضامین مورد توجه در طنز است.

به قلم فاطمه کرد چگینی/برگرفته از «کتاب طنز 5»/گردآوری سیدعبدالجواد موسوی/انتشارات سوره مهر

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

پنج شنبه 3 اردیبهشت 1394  9:22 AM
تشکرات از این پست
lovermohamad
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

 

طنز در ادبيات ايران

معانی طنز : افسوس کردن ، مسخره کردن ، طعنه زدن و ... : طنز کنان روبهی آمد ز دور/گفت صبوری مکن ای ناصبور ( نظامی )

تا زمان دهخدا و نسیم شمال به کلمه ی « طنز » به معنای امروزی برنمی خوریم .

1- واژه ی طنز

در دهه ی 20 عباس اقبال و پرویز ناتل خانلری کلمه ی طنز را برای آثار عبید به کار بردند .( طنز فاخر سعدی ، ایرج پزشکزاد ، ص 39 )

گذشتگان به جای واژه ی طنز از « هزل » استفاده می کردند : هزل خوار مدارید و هزّالان را به چشم حقارت منگرید . ( عبید زاکانی )

در زبان انگلیسی به طنزsatire می گویند که از کلمه ی لاتین satira ( ظرفی پر از میوه های متنوع برای خدای فلاحت ) گرفته شده است

2- تقسیم بندی

در تقسیم بندی قدما به نوع خاصی به نام طنز بر نمی خوریم زیرا انواع ادبی بر اساس محتوا نام گذاری نمی شدند .

3- تعاریف طنز

طنز فریادی است که در اوج انفجار به پوزخند و قهقهه تبدیل می شود :

طنز یعنی گریه های قاه قاه / طنز یعنی خنده های آه آه

طنز زاده ی غریزه ی اعتراض است .

طنز یعنی درد و از انسانی که درد می کشد باید انتظار فریاد داشت نه تحریر .

طنز ترجمان روحی است ، شیفته ی نظم .

جاناتان سویفت : همچون فرزانه ای همیشه خندان من خشم خود را در قالب طنز می ریزم .

4- دلیل استقبال از طنز :

طنز آینه ای است که بینندگان آن عموماً چهره ی کسی جز خودشان را در آن کشف می کنند و همین علّت عمده ی استقبال است که نسبت به طنز وجود دارد و باز به همین دلیل است که کمتر کسی از طنز می رنجد ( فرهنگ اصطلاحات ادبی ، سیما داد ، ص 209 )

بدی ها را به شکل اغراق آمیز بزرگ جلوه می دهد تا کم اهمیتی آن ها از بین برود .

در ظاهر می خنداند ولی در باطن به تفکّر وامی دارد .

از نظر طنز پرداز عیب جهان باید برطرف شود اما مطایبه گو به رفع عیب اعتقادی ندارد.

5- طنز نویس

تفاوت طنز نویس با مطایبه گو

طنز پرداز خودش را بالا می گیرد امّا مطایبه گر فروتن است و به همین دلیل مخالف خوانی

با هرچه که کهنه و مرده و واپس مانده باشد مبارزه می کند.نمی کند ( نگارش و ویرایش ، احمد سمیعی گیلانی ، ص 61 )

زیستن با طنز پرداز کار آسانی نیست زیرا بیش از حدّ معمول به شرارت ها و حماقت های هم نوعانش آگاهی دارد .( طنز ، آرتور پلارد ، ص 4 )

لازمه ی خنده دریافتی فراحسی و عمیق از رویدادهای اطراف ماست .( بیست سال با طنز ، رؤیا صدر ، ص 1 )

انسان وقتی می خندد که خود را بالاتر از موضوع خنده ببیند .

6- بنای طنز بر خنده است امّا نه خنده ای از سر شادمانی

بذله گویی نشانه ی هوش است پس طنز پرداز باهوش است .wit دو معنا دارد : هوش و شوخی . ( از صبا تا نیما ، آرین پور ، ج 2 ، ص 36 )

طنزپرداز با خنداندن فطرت کمال جوی انسان را بیدار می کند تا بر زشتی ها بخندد .

در طنز غربی خنده مسأله ی سبک و شیوه است ؛ یعنی می تواند خنده دار نباشد .

نوعی بی طرفی لازم است تا سخن طنز آمیز نزد شنونده ارزش داشته باشد .

7- شرایط طنز

طنز سبکی اجتماعی دارد به همین دلیل مقولات متعالی کمتر در آن می گنجد .( طنز ، آرتورپلارد ، صص13-12 )

وقتی از طنز لذّت می بریم که دیگری را گزیده باشد .

طنز نباید همیشگی باشد : جدّ همه ساله جان مردم بخورد هزل همه روزه آب مردم ببرد ( عبید زاکانی )

هرچه مخالفت نویسنده وبغض او نسبت به حوادث زندگی شدیدتر باشد به همان نسبت طنز کاری تر و دردناک تر می شود ( از صبا تا نیما ، ج 2 ، ص 36 )

اگر با سخن ، طنز آمیخته شود تمام حواس مخاطب را به خود جلب می کند .

8- تأثیر طنز

پیامبر اسلام ( ص ) : طنز در کلام مثل نمک است در طعام .

آرتور پلارد : چه آسان است کسی را پَست بنامیم آن هم با مزاح .

چارلز چرچیل : برخود بلرز و رنگ از چهره بباز وقتی که تازیانه ی قهّار طنز به چرخش درآید .

انتقاد صریح و بی پرده است امّا طنز کنایه ای و ایهامی است :

9- تفاوت طنز و انتقاد

هرچند که گربه ی تو خوشخوست اخلاق سگ تو بی نظیر است ( بهاءالدّین خرّمشاهی )

انتقاد عبوس و اخمو است امّا طنز دارویی تلخ است با روکش شکلاتی ؛ به قول سعدی : سقمونیای شکرآلود .

تاریخ طنز در مغرب زمین به ادبیّات روم و یونان باستان می رسد .

وّلین شاعر طنز سرای یونان آرخی لوخی ( قرن 7 ق . م ) است و کمدی های آریستوفانس لحنی طنزآمیز دارد .

ر ادبیات انگلیس تا پیش از قرون وسطی ، طنز به صورت مستقل وجود نداشت امّا در خلال حکایات دیده می شد مثل حکایات کانتربوری .

اروپا - از اواخر قرن 16 اوّلین اثر مستقل طنز به نام « قطعه ای ناقابل برای مامس » اثر توماس لوج پدید آمد .

ن درایدن شاعر قرن 17 با آثار « آبسالم » و « آکی توفل » بزرگترین طنز سرای عصر خود شد .

ر اواخر قرن 17 و اوایل 18 طنز در ادبیات انگلیسی به اوج شکوفایی رسید ؛ نویسندگان بزرگ این عصر : جاناتان سویفت ، الکساندر پوپ .

در قرن بیستم طنز روایتی در رمان و در آثار نویسندگانی چون آلدوس هاکِسلی ( دنیای قشنگ نو ) و جورج اورول ( قلعه ی حیوانات ) متجلّی شد .

کایت بز و درخت آسوریک از قدیمی ترین آثار طنز در ایران زمین به شمار می رود که « بز » نماد ایرانی بودن و م نخل » نماد سامی بودن است .

در ایران پیش از اسلام در میان داستان های انوشیروان به بعضی داستان های طنز بر می خوریم مثل زنجیر عدل و حکایت پیرمردی نود ساله که گردو می کاشت و از او می پرسند با این سن کاشتن درخت برای تو چه فایده دارد و او به طنز و ریشند جواب می دهد : دیگران کاشتند ما خوردیم ما بکاریم تنا دیگران بخورند .

میان آثار شاعران گذشته به نمونه های طنز بر می خوریم از جمله به طنز های مؤدّبانه ی فردوسی ، طنز فاخر سعدی ، طنز رندانه ی حافظ ، تاریخچه نقیضه های بسحق اطعمه امّا اوج آن را در آثار عبید زاکانی می بینیم که در اکثر زمینه های طنز پردازی طبع آزمایی کرده است .

رودکی سمرقندی : عیال نه ، زن و فرزند نه ، مئونت نـه/از این ستم همیشه آسوده بود و آسان بود

مُنجیک ترمذی : گوگرد( نماد کمیابی ) سرخ خواست ز من سبز من پریر/امروز اگر نیافتمی روی زردمی

نمونه های گفتم که نیک بود که گوگرد سرخ خواست/گر نان ، خواجه خواستی از من چه کردمی

طنز - فردوسی طوسی : هر آن مام کو چون تو زاید پسر/کفن دوز خوانیمش و مویه گر

در آثار گذشته

سعدی شیرازی : به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گِل چنان که بانگ درشت تو می خراشد دل

حافظ شیرازی : ز کوی میکده دوشش به دوش می بردند امام شهر که سجّاده می کشید به دوش

ایران

طنز مشروطیت تحت تأثیر آثار اروپایی شکل می گیرد و ترجمه ی آثار خارجی به این امر شتاب می بخشد : حاجی بابای اصفهانی

بازتابنده ی خواست های اجتماعی سرکوب شده ی مردم ایران است .

به دلیل این که طنز این دوره رنگ اجتماعی ـ سیاسی می گیرد از کلمات زشت آن کاسته می شود مثل اشعار دهخدا و نسیم شمال

مشروطیت

شاعران با صراحت دربرابر اقدامات استعماری موضع می گیرند و خائنان را با کلمات طوفانی گوشمالی می دهند

طنز پردازان از ثقیل نویسی دوری می کنند .

اشرف الدّین گیلانی نقطه ی اوج طنز سیاسی ـ مردمی است .

دهخدا اوّلین نمونه ی طنز به معنای اروپایی آن را نوشت .

نویسندگان به دلیل فروکش کردن تب مشروطه خواهی نوجویی های ساختاری می کنند ؛ مثل : یکی بود یکی نبود

کودتای 1320 شریه ی « قرن بیستم » با هجوی تند به نقد جریان های سیاسی می پردازد .

رواج نشریات ( حدود 65 نشریه فکاهی انتشار یافت )بعد از 1320

بعضی از نشریات وابستگی مستقیم به شوروی داشتند ؛ مثل : نشریه ی چلنگر .

بعضی از طنز نویسان این دوره : صادق هدایت ، ایرج پزشکزاد ، بهرام صادقی ، فریدون تنکابنی

 

منبع : زبان و ادبیات فارسی

گردآوری:گروه ادبيات سایت تبیان زنجان
 

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 14 اردیبهشت 1394  11:41 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

عنوان : طنز Satire


نویسنده : قاسم كرباسيان
 

واژه "Satire" از ریشه یونانی (Satxyos) و ریشه لاتین (Satura) و (Satira) گرفته شده است. این کلمه در اکثر زبان‌های اروپایی به‌معنای انتقادی که به‌صورت خنده‌آور و مضحک بیان شود، به‌کار رفته است.
طنز به این معنا در فارسی معاصر و عربی سابقه زیادی نداشته و سابقاً در فارسی هجو به‌کار برده می‌شد؛ که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی داشته و جنبه غیرمستقیم و طنزآمیز بودن (Satire) را نداشته و اغلب هم آموزنده و اجتماعی نبوده است.واژه "طنز" در اصل واژه‌ای عربی است که در لغت‌نامه‌های عربی به‌معنای سخریه و مسخره کردن و در فرهنگ‌های فارسی به‌معنای ناز، سخریه، سخن به رمز گفتن، طعنه و فسوس کردن، افسوس داشتن، عیب کردن، لقب کردن و بر کسی خندیدن آمده است.[1]
طنز در اصطلاح، هنری است که انسان در تلاش برای دگرگون ساختن جهان به‌دست می‌آورد و همیشه به‌شکل کنش و واکنش و در نتیجه نگاه وی به محیط و واقعیت (به‌طور خاص)نمود پیدا می‌کند.طنز راستین که از حوادث واقعی زندگی نشأت گرفته و مبتنی‌بر واقعیت‌های زندگی بوده، ضمن دادن تصویر هجوآمیزی از جهات منفی زندگی، معایب و مفاسد حقایق تلخ مختلف فردی و اجتماعی را به‌صورتی اغراق‌آمیز، یعنی زشت‌تر و بدترکیب‌تر از آنچه هست نمایش می‌دهد و از این طریق، تضاد عمیق وضع موجود با اندیشه یک زندگی عالی و مألوف را آشکار می‌سازد.البته امروزه غالباً به هر امر خنده‌دار و مضحک، طنز اطلاق شده و معمولاً در بسیاری از موارد، طنز با مطربی، دلقکی، پوزخند، تمسخر، تحقیر و طعنه‌های زننده یکسان پنداشته می‌شود و طنز صرف رسانیدن مخاطب به خنده از سریع‌ترین راه و با هر وسیله ممکن دانسته شده است؛ که این تعریف از طنز با مفهومی که از طنز اصیل مورد نظر است، تفاوت دارد.[2]
قدمت طنزپردازی به‌معنای اصیل آن، به زمان آغاز فعالیت‌های نمایشی یونان باستان و سپس روم باستان بازمی‌گردد.در آن زمان، آریستوفان (Aristophnane: 386-446 BC)، شاعر طنزپرداز یونانی با اتخاذ روش هجایی، انواع مسائل روزمره را مورد انتقاد قرار داد. موضوعات وی، اغلب در دفاع از سنّت‌ها و انتقاد از آرمان‌های نو (بدعت‌ها) خلاصه می‌شد. در روم نیز پلوت (Plaute: 254-183 BC) شاعر طنزپرداز، با حدود 130نمایش‌نامه، در این زمینه، شناخته‌شده که موضوعات این نمایش‌نامه‌ها، عموماً با الهام از اندیشه یونانیان انتخاب شده و به نگارش درآمده‌اند.در عصر حاضر نیز طنز به‌عنوان هنری قائم به ذات، جایگاه خود را در ادبیات غربی یافته و از ادیبان برجسته در این هنر می‌توان به چخوف، آناتول فرانس، برناردشاو، گونتر کراس و ادوارد آلبی اشاره کرد. لازم به توضیح است که در قرون وسطی نیز می‌توان آثار طنزی را در بعضی از داستان‌های "کانتر برن"نوشته "چوسر"و در عصر نهضت در نوشته‌های "رابله"و اثر مشهور "سروانتس" یعنی "دن کیشوت" مشاهده کرد.[3]
در ایران نیز گرایش به طنز از زمان‌های دور رایج بوده و بی‌گمان در آثار منثور و منظوم فارسی حضور ارزشمندی داشته که برخلاف طنز سنّتی لاتینی و به‌طور کلی اروپایی که وزن و قالب معینی داشت، در فارسی و عربی هجو و طنز منظوم به‌صورت‌ها و وزن‌های متفاوتی نوشته می‌شده است.[4]
 
موضوع و هدف طنز
دامنه طنز بسیار گسترده بوده و ممکن است هر یک از مقوله‌های اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و ...را شامل شود؛ اما به‌طور کلی موضوع طنز می‌تواند فرد، گروه، فرقه، ملت و یا جامعه باشد؛ که می‌تواند به معایب و مفاسد هریک از این موارد بپردازد.[5]
هدف طنز به‌طور کلی تنبّه و توجه دادن فرد یا جامعه به عیب‌ها و فسادهای خود، تحقیر و کوبیدن رذایل فردی و اجتماعی، رشد دادن فضیلت‌های اخلاقی فردی و اجتماعی و در یک کلام، تزکیه، تهذیب و اصلاح و به تکامل رساندن فرد و اجتماع است و اموری نظیر سرزنش و طعنه، عیب‌جویی، کوبیدن و تحقیر، مسخره کردن همگی در راستای درمان بیماری‌های فرد و جامعه به‌کار گرفته می‌شود.[6]
 
انواع طنز
طنز از جنبه‌های مختلف، تقسیمات گوناگونی را می‌پذیرد؛ که در ذیل به آن‌ها اشاره می‌شود:
الف) از نظر مضمون؛
1. طنز فردی؛ این‌گونه طنز، بیشتر به‌صورت هجو نمایان شده است؛ اما گاهی درباره مشکلات و دشواری‌های شخصی شاعر، نویسنده یا افراد دیگر نیز می‌آید. نمونه آن‌را می‌توان در طنزهای فردوسی مشاهده کرد.
2. طنز فلسفی؛ نمونه این طنز را می‌توان در برخی از ابیات حافظ مشاهده کرد؛ که چون و چرایی در کار جهان را پیش می‌کشد.
3. طنز عرفانی؛ این‌گونه طنز در آثار عطار نیشابوری و مولوی و برخی دیگر از ادبا به چشم می‌خورد.
4.طنز اجتماعی؛ این نوع طنز، آن‌قدر حایز اهمیت است؛ که برخی، طنز را منحصر در آن کرده‌اند و واژه طنز را متبادر در این نوع طنز می‌دانند.در كتاب "مقدمه مك گراهيل بر ادبيات"در تعريف طنز مي‌خوانيم:«اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونه‌سازی، خشم و نقیصه، ضعف‌ها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد می‌کشد.»
5.طنز سیاسی؛ این نوع طنز، در زمان‌های گذشته اغلب از زبان دلقک‌های درباری و دیوانه‌نمایان شنیده می‌شد و پس از آن نیز در آثار ادبای گوناگون مانند حافظ و عبید زاکانی نمود پیدا کرد.
6.طنز خانوادگی؛ این نوع طنز جدید است؛ که بر اثر توسعه شهرنشینی به‌وجود آمده و به سوژه‌هایی مانند روابط میان زن و شوهر، عروس و مادرشوهر، مادرزن و داماد و ... می‌پردازد.[7]
 
ب) از نظر نحوه بیان و ارائه؛
1.تفسیری؛ طنزی است که در آن، واقعه‌ها و حقیقت‌ها به‌طور مستقیم و صریح و با نگرشی خنده‌آور بیان و تفسیر می‌شود.در طنز تفسیری، نگرش و بیان طنزپرداز، حقیقت‌هایی را که بعضاً نه‌تنها خنده‌آور نیست بلکه درواقع تلخ و ناراحت‌کننده است به‌صورت خنده‌آور نمایش می‌دهد؛ تا مخاطب را با کمک خنده به عمق حقیقت و واقعیت توجه دهد. در این نوع طنز، خبری از کنایه، تمثیل، قیاس و مبالغه نیست و نفس واقعیت، با دخالت هنرمندانه طنزپرداز به تصویر کشیده می‌شود.
2.تمثیلی؛ طنزی است که در آن حقیقت و واقعیتی جدی به یک واقعه لطیف و دلنشین تشبیه می‌شود. در این نوع طنز، طنزپرداز برای بیان مقصود و تشدید تأثیر در مخاطب، با استفاده از قیاس، تمثیل و تشبیهی مناسب و به‌جا، ضمن آنکه باعث انبساط روح مخاطب می‌شود، او را به واقعیّت و حقیقتی عمیق، توجّه و تنبّه می‌دهد.[8]
 
ج) از نظر شیوه عرضه
1. طنز نوشتاری؛ طنزی که تنها به‌صورت نوشته ارائه می‌‌شود.
2. طنز شنیداری؛ طنزی که به‌صورت شفاهی ارائه می‌شود.
3. طنز دیداری؛ طنزی که بیننده تنها از طریق دیدن و پیوند اجزای آن، می‌تواند از آن بهره‌مند شود.
4. طنز شنیداری-دیداری؛ طنزی است که از طریق رسانه‌ای همچون تلویزیون ارائه می‌شود؛ که در آن، هم صدا و هم تصویر با مشارکت یکدیگر پیام طنز را منتقل می‌کنند.[9]
 
د) از نظر شیوه انتخاب نوع کلام
1.طنز رسمی یا مستقیم؛ در این نوع طنز، طنزنویس یا طنزنما، از زبان اول شخص یعنی من یا خودم، طنز را عرضه می‌کند.در این نوع طنز که به طنز ساده نیز معروف است، راوی وظیفه استخراج و هدایت نظریه‌های طنزآمیز را بر عهده دارد.در طنز مستقیم، دو نوع اثر در ادبیات غربی معروف است؛ که عنوان آن‌ها از اسم طنزنویسان معروف رومی هوراس (Horace)و جوونال (Juvenal) اخذ شده است:
1)طنز هوارسی؛ این نوع طنز، ملایم، مؤدب و تا حد زیادی اغماض‌گر بوده و تا حد امکان از سیاستمداران انتقاد نمی‌کند و خنده ناشی از آن بیشتر از سر دلسوزی است؛ تا تحقیر و تمسخر.
2)طنز جوونال: در این نوع طنز، طنزپرداز به یک معلم اخلاق جدی می‌ماند. سبک و زبانی موقر دارد، مفسده ها و خطاها را که به نظر او کاملا جدی هستند بدون گذشت مطرح می‌کند و باعث تحقیر و رنجش می‌شود.
 
2. طنز غیرمستقیم یا پیچیده؛ این نوع طنز، از سبک روایی و بیان از زبان فرد دیگر -برخلاف طنز مستقیم- بهره می‌گیرد و شخصیت‌ها نیز به‌جای گفتار مستقیم در اعمال و رفتار مضحک می‌نمایند.[10]
 
هـ) از نظر چشم‌انداز بافت کلامی و ساختمان
1. طنز عبارتی؛ فکاهیات تندی که ریشه خنده‌ا‌نگیزی آن‌ها مبتنی‌بر موضوعات ادبی و بازی‌های زبانی است، طنز عبارتی نامیده می‌شود. اساس این نوع طنز بر بهره‌گیری از امکانات واژگانی زبان و در یک کلام، بازی با کلمه‌ها و عبارات بوده و عامل خنده‌انگیزی در آن، به ساختمان کلمه و کلام (به‌هم خوردن روال طبیعی و معمول کلام با عبارت‌های مشابه، متضاد، چندمعنایی و تقلید از صدا و سبک بازی‌های کلامی) مربوط می‌شود.
2.طنز موقعیتی؛ این نوع طنز، برخلاف طنز عبارتی، ارتباط چندانی به لفظ‌ها و کلمات نداشته و مبتنی‌بر تصویرها و تصورها و مفهوم‌هاست؛ تصویر وضعیت‌ها، وقایع و کردار آدم‌ها به‌گونه‌ای که جنبه تمثّل، تطبیق، تقابل و مقایسه داشته باشد.[11]
 
و) از نظر محتوا و مضمون
1.طنز تلخ یا سیاه؛ نوعی طنز که بیشتر به جنبه‌های سیماگونه، مشوش و هولناک حیات بشری می‌پردازد و خنده ناشی از آن لایه‌ای زودگذر بوده که به‌دنبال اندک تأملی به‌سرعت از لب‌ها زایل می‌شود.
2.طنز فکاهی یا شیرین؛ این نوع طنز معمولاً از وضوح و صراحت بیشتری برخوردار است و اعمال و رفتار آدم‌ها یا تصویر موقعیت‌ها را به‌‌گونه‌ای بازتاب می‌دهد که خنده و تفکر در آن به‌طور تفکیک‌ناپذیری باهم درمی‌آمیزند.[12]
 
شیوه‌های طنز
برخی از شیوه‌ها و روش‌های گوناگون ارائه طنز عبارت‌اند از:
1. کوچک‌نمایی؛ در این شیوه، طنزپرداز شخصی را که می‌خواهد مورد انتقاد قرار دهد، از تمام ظواهر فریبنده عاری ساخته و او را از هر لحاظ کوچک می‌کند. این کار می‌تواند به‌صورت‌های مختلف انجام شده و از لحاظ جسمی، معنوی و یا به‌شیوه‌های دیگر، صورت بگیرد.
2. بزرگ‌نمایی؛ این شیوه در مقابل شیوه کوچک کردن قرار می‌گیرد.
3. تقلید مضحک و کنایه‌آمیز؛
4. طعنه با کنایه طنز‌آمیز؛
5. نقل قول مستقیم؛ در این روش، مضحک‌ترین حرف‌های شخصیت مورد انتقاد، به‌صورت مستقیم نقل می‌شود.
6. به‌کارگیری ضرب‌المثل در جای دیگر؛ مثل فلانی سگش بهتر از خودش است.
7. دست‌کاری در اشعار و ....[13]
 
مختصات برنامه‌های طنز
1. دارای هدف؛ طنز دارای طبع انتقادی است، بنابراین طنز بی‌هدف، طنز نیست.
2.مبتنی‌بر واقعیت‌های اجتماعی؛موضوع نشأت‌گرفته از خیال‌پردازی‌های طنزپرداز نه‌تنها موفقیتی کسب نمی‌کند، بلکه موجب ناباوری مردم و لطمه به اصل هدف خواهد شد.اصولاً کار طنز شبیه کاریکاتور است که در آن اصول حقیقت حفظ شده اما در اجزای آن حقیقت (تصویر اصلی)، دخل و تصرفاتی صورت می‌گیرد.
3. مبالغه؛ مبالغه کردن نیز از مختصات لازم در طنزپردازی به‌شمار می‌رود.
4. دارای نوعی ابهام؛
5. عدم اشتمال بر کلمات رکیک.[14]
 
کارکردهای طنز
برخی از کارکردهایی که می‌توان برای طنز برشمرد عبارت‌اند از:
1. شادی‌بخشی به افراد؛
2. هوشیار ساختن افکار عمومی نسبت به مسائل اجتماعی و ارتقای شعور اجتماعی؛
3. ایجاد همبستگی و انسجام، به‌واسطه قرار دادن مردم در اوقات مشخصی (اوقات دیدن یا شنیدن برنامه‌های طنز) در کنار همدیگر؛
4. ایجاد تغییر در یکنواختی زندگی؛
5. پویایی روابط خانوادگی، به‌واسطه قرار گرفتن افراد خانواده در کنار همدیگر.[15]
 
تفاوت طنز و کمدی
در طنز از پس هر خنده، هدف و فلسفه‌ای نهفته است؛ اما در کمدی، خنده برای خنده است؛ پس می‌توان گفت که طنز وسیله‌ای جهت رسیدن به هدف است نه خود هدف؛ اما کمدی خود هدف است. وجه اشتراک این دو مقوله را باید در این امر جست که هر دو منتهی به خندیدن می‌شوند.[16]


[1]. گروه معارف؛ پژوهشی درباره طنز در شریعت و اخلاق، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، 1381، چاپ اول، ص18 و اصلانی، محمدرضا؛ فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز، تهران، کاروان، 1387، ‌چاپ دوم، ص140 و جوادی، حسن؛ تاریخ طنز در ادبیات فارسی، تهران، کاروان، 1384، چاپ اول، ص11.
[2]. صدر، رویا؛ بیست سال با طنز، تهران، هرمس، 1381، چاپ اول، ص7 و تات‌پور، پورگرسیوز؛ تعریف و بررسی طنز و تفاوت آن با مقوله‌های دیگر، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، 1377، ص46 و نیلی، محمود؛ طنز و تفاوت آن با مسخرگی، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، ص100 و هاشمی‌فر، مجید؛ پایان‌نامه کارشناسی ارشد اسلام، طنز، فرح‌بخشی و راهکارهایی برای برنامه‌های طنز صدا و سیما با تأکید بر تلویزیون، دانشکده صدا و سیما، 1382، ص15.
[3]. سلیمی نمین، عباس؛ طنز سیاسی- اجتماعی، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، 1377، ص408 و ابراهیمی، صادق؛ سلاح طنز و طنزپردازی، کیهان فرهنگی شماره 218، 1383، ص62.
[4]. جوادی، حسن؛ پیشین، ص53 و خرجیان، مرتضی و دیگران، طنزسرایان ایران از مشروطه تا انقلاب، تهران، بنیاد، 1370، چاپ اول، ص799.
[5]. هاشمی‌فر، مجید؛ پیشین، ص17 و حیدری، محمدباقر؛ مقدمه‌ای بر طنز از دیدگاه عقل و نقل، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، 1377، ص119.
[6]. حیدری، محمدباقر؛ پیشین، ص121.
[7]. عزتی‌پرور، احمد؛ بررسی و سیر تحول طنز در متون ادبی و جایگاه طنزپردازان، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، 1377، ص252-250 و اسمی، رضا و احمدنژاد، محمود؛ جزوه طنز و آرامش‌بخش، مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه‌ای، ص2 و اصلانی، محمدرضا؛ پیشین، ص140.
[8]. حیدری، محمدباقر؛ پیشین، ص129-128.
[9]. مسلمی‌زاده، رضا؛ هجو و تعاریف آن، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، 1377، ص85.
[10]. مسلمی‌زاده، رضا؛ پیشین، ص86-85 و اصلانی، محمدرضا؛ پیشین، ص162-161.
[11]. شیری، قهرمان؛ راز طنزآوری، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، 1377، ص206 و 210.
[12]. همان، ص215 و اصلانی، محمدرضا؛ پیشین، ص150.
[13]. جوادی، حسن؛ پیشین، ص17 و منصوری، مهرزاد؛ طنز و مقوله‌های مشابه، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، 1377، ص87.
[14]. نیلی، محمود؛ طنز و تفاوت آن با مسخرگی، پیشین، ص94 و ‌دخت‌عالی، شهین؛ مخاطب‌شناسی در عرصه ارائه طنز از صدا و سیما، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، 1377، ص537.
[15]. فخرایی، سیروس؛ کارکردهای اجتماعی طنز، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14-13، 1377، ص417-416.
[16]. ابراهیمی، صادق؛ پیشین، ص63.

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 1 تیر 1394  9:09 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز

طنز لفظی است عربی به معنی:طعنه،سخریه،سخن مرموز،بر کسی خندیدن و تهمت و افترا و در کتابهای ادبی قدیم فارسی بهمین معانی بکار رفته است. بعلاوه در «تاریخ سیستان» به معنی «ظرافت» نیز استعمال شده است:

«و کسی به زبان پارسی شعر یاد نکرده بود الا ابو نواس میان شعر خویش سخن پارسی طنز را یاد کرده بود...»

در « تاریخ بیهقی» مفهوم «فریب» از واژه طنز مستفاد می گردد«بزرگان طنز فرا نستانند»

خاقانی ،طنز را به معنی «طعنه» درشعر آورده است:

زبون تر از مه سی روزه ام مهی سی روز مرا به طنزچو خورشید خواند آن جوزا

نظامی گنجوی در لیلی و مجنون معنی « مسخره کردن » را در نظر داشته:

سایه که نقیصه ساز مرد است در طنز گری گران نورد است

طنز می کند و ندارد آزرم چون چشمش نیست کی بود شرم

حضرت حافظ هم طنز را به معنی «طعنه زدن» در شعر خود ذکر کرده:

در نیل غم فتاد و سپهرش به طنز گفت الان قد ندمت و ما ینفع الندم


عبید زاکانی نیز به همین معنی می سراید:

به لابه گفت که از حد گذشت جور رقیب به طنز گفت که بی شک زحد گذشت

اما از جهت محتوا و نوع مضامین و نیز هدف نهایی کاربرد طنز در آثار شاعران و نویسندگان کلاسیک ایران باید گفت که اگر چه طنز با اسلوب جدید در ادبیات ما سابقه نداشته است اما با لحاظ منظور نظر شاعران و نویسندگان قدیم فارسی می توان همین بر داشت نوین را در آثار و اشعار آنان به عینه دریافت. مگر نه اینکه طنز موجب تفکر می شود گرچه طبیعت آن بر خنده استوار است و این خنده وسیله ایست برای رسیدن به هدفی بالاتر و آگاه کردن انسانها از خلق و خوی رذیله و در نتیجه سوق دادن آدمی برای از بین بردن پستی ها و بی ارزشی ها چه در وجود خود و چه در تار و پود جامعه. سعدی علیه الرحمه«عقرب» را نماد انسان پر توقع و در بر دارنده زهر تکبر و عامل بی خواصی دانسته و به صورت طنز راه مبارزه با تکبر،توقع، ناروا وشناخت چنین رذالتی را از زبان «کژدم» جهت به تفکر واداشتن سایر انسانها با عبارتی زیبا بیان می دارد که: کژدم را پرسیدند چرا در زمستان بیرون نیایی؟ گفت:مرا در تابستان چه قرب و منزلتی است که در زمستان برون آیم.

همچنین در کتاب همیشه جاوید گلستان با ملایمت و زبانی نرم همگان را به تفکر در باره «ظلم و ظالم» ترغیب می نماید. به نحوی که ستمکار خود دچار انفعال می گرددتا همان معنی امروزی ما از نوع جدید ادبی طنز تحقق یابد.

 

ظالمی را خفته دیدم نیمروز گفتم این فتنه است خوابش برده به

آنکه خوابش بهتر از بیدار است آن چنان بد زندگانی مرده به

انوری شاعر قرن نهم جسارت آمیخته به اندیشه را چاشنی طنز نموده و سروده است که برخی ستمکار و ستمدیده در نظرشان یکسان و چون هنگامه قضاوت رسد تامل و تفکر بنا به مصلحتهای معین از داوریشان رخت بر می بندد.

روبهی می دوید از غم جان روبه دیگرش بدید چنان

گفت خیر است باز گوی خبر گفت خر گیر می کند سلطان

گفت خر تو نئی چه می ترسی گفت دانم و لیک مدعیان

می ندانند و فهم می نکنند خر و روباهشان بود یکسان

زان همی ترسم ای برادر من که چو خر برنهندمان پالان

بنابراین می توان گفت که طنز در میان آثار گویندگان و سرایندگان فارسی در دوره های مختلف ادبی وجود داشته است. بزرگترین نابغه طنز را باید « عبید زاکانی» بنامیم . او معایب ،سطحی نگری و بی اعتباری ارزشهای پسندیده را در زمان خود به سخریه می گیرد. چنان که لسان الغیب نیز به این سهل انگاریها و رذایل در همان دوره اشاراتی دارد. عبید هنگامی که شاهد جاه و جلال مطربان و مغنیان درباری است که آنان نا شایسته و بدون تحمل رنج تعلیم و تعلم در جایگاهی نا بر جا جلوس کرده اند فرزندش را خطاب می کند که: اگر پای از گلیم دراز تر کنی تو را به مکتب خانه می دهم که تو را علم آموزند و در زندگی بیکاره و سر گردان در جامعه باشی.

اما جلوه بارز طنز بیشتر در مسایل اجتماعی و همگانی است . یعنی در حقیقت هدف طنز بیان دردهای یک گروه و یا یک جامعه می باشد.

بدون تردید طنز یک نوع پرخاش اجتماعی است نه شخصی . پرخاش بر ضد بی عدالتی ،ستمکاری، تبعیض و بالاخره نیش طنز متوجه کسانی می گردد که مولد و محرک چنین نا بکاریها گشته اند. طنز با نیشخندی استهزا آمیز به ویرانگری و تخریب عقاید و رسوم ظلم آمیز می پردازد و هر گز از جاده شرم پای بیرون نمی نهد. زیرا در غیر این صورت به «هجو» و «هزل» نزدیک می شود که جنبه خصوصی و هدف آن کسب منافع شخصی بوده و بدین ترتیب از هیات اجتماعی دور خواهد شد. ابیات زیر نمونه ای از هزل و یا هجوی محترمانه است:

گر خواجه ز بهر ما بدی گفت ما چهره ز غم نمی خراشیم

جز وصف نکو ییش نگوییم تا هر دو دروغ گفته باشیم

گاهی مخاطب طنز عقل و اندیشه انسان است و شاعر از عاطفه و خیال انگیزی دوری کرده و در عقل و تفکر تاثیر می گذارد و این هم جنبه عمومی دارد.

ابلهی دید اشتری به چرا گفت نقشت همه کج است چرا

گفت اشتر که اندرین پیکار عیب نقاش می کنی هشدار

با ظهور مشروطیت و بوجود آمدن فضای باز برای مطبوعات قید و بند های سیاسی و اجتماعی شکسته شد و طنز به عنوان نوع جدید ادبی مورد توجه و عنایت نویسند گان و شاعران قرار گرفت. همان نوع ادبی که در اروپا رایج بود و کسانی مانند: سروانتس،رابله و بعدها : مارک تواین و هنری فیلدینگ طبع آزمایی کرده بودند.

بنا بر این از همین زمان دیگر طنز به معنای آن قالب ادبی گذشته فارسی نیست. بلکه خود یک « نوع ادبی» اقتباس از غرب است که در قالبهای رمان،نمایشنامه و شعر در مطبوعات ما متولد و رشد کرد. طنز به مفهوم جدید : هنری است که جوانب نا پسند و فساد های اجتماعی و سیاسی و تفکرات علط علمی و فلسفی را به اسلوبی خنده آوربه نقد و نقادی می کشد. در واقع هنریست که عدم تعادل و تناسب در امور مختلف اجتماعی را – اگر چه در ظاهر مطلوب به نظر می رسند- نمایان می سازد و این خود به خود موجب خنده می گردد.از طنز پردازان دوران مشروطیت : میرزا آقاخان کرمانی است که جان خود را در راه طنز پردازی از دست داد، دهخدا، سید اشرف الدین حسینی معروف به «نسیم شمال»، میر زاده عشقی از پیشگامان طنز دوره مشروطیت بشمار می روند. پیروان بعدی طنز عبارتند از: محمد علی جمال زاده، صادق هدایت ،ایرج پزشکزاد.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 14 شهریور 1394  12:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها