معانی طنز : افسوس کردن ، مسخره کردن ، طعنه زدن و ... : طنز کنان روبهی آمد ز دور/گفت صبوری مکن ای ناصبور ( نظامی )
تا زمان دهخدا و نسیم شمال به کلمه ی « طنز » به معنای امروزی برنمی خوریم .
1- واژه ی طنز
در دهه ی 20 عباس اقبال و پرویز ناتل خانلری کلمه ی طنز را برای آثار عبید به کار بردند .( طنز فاخر سعدی ، ایرج پزشکزاد ، ص 39 )
گذشتگان به جای واژه ی طنز از « هزل » استفاده می کردند : هزل خوار مدارید و هزّالان را به چشم حقارت منگرید . ( عبید زاکانی )
در زبان انگلیسی به طنزsatire می گویند که از کلمه ی لاتین satira ( ظرفی پر از میوه های متنوع برای خدای فلاحت ) گرفته شده است
2- تقسیم بندی
در تقسیم بندی قدما به نوع خاصی به نام طنز بر نمی خوریم زیرا انواع ادبی بر اساس محتوا نام گذاری نمی شدند .
3- تعاریف طنز
طنز فریادی است که در اوج انفجار به پوزخند و قهقهه تبدیل می شود :
طنز یعنی گریه های قاه قاه / طنز یعنی خنده های آه آه
طنز زاده ی غریزه ی اعتراض است .
طنز یعنی درد و از انسانی که درد می کشد باید انتظار فریاد داشت نه تحریر .
طنز ترجمان روحی است ، شیفته ی نظم .
جاناتان سویفت : همچون فرزانه ای همیشه خندان من خشم خود را در قالب طنز می ریزم .
4- دلیل استقبال از طنز :
طنز آینه ای است که بینندگان آن عموماً چهره ی کسی جز خودشان را در آن کشف می کنند و همین علّت عمده ی استقبال است که نسبت به طنز وجود دارد و باز به همین دلیل است که کمتر کسی از طنز می رنجد ( فرهنگ اصطلاحات ادبی ، سیما داد ، ص 209 )
بدی ها را به شکل اغراق آمیز بزرگ جلوه می دهد تا کم اهمیتی آن ها از بین برود .
در ظاهر می خنداند ولی در باطن به تفکّر وامی دارد .
از نظر طنز پرداز عیب جهان باید برطرف شود اما مطایبه گو به رفع عیب اعتقادی ندارد.
5- طنز نویس
تفاوت طنز نویس با مطایبه گو
طنز پرداز خودش را بالا می گیرد امّا مطایبه گر فروتن است و به همین دلیل مخالف خوانی
با هرچه که کهنه و مرده و واپس مانده باشد مبارزه می کند.نمی کند ( نگارش و ویرایش ، احمد سمیعی گیلانی ، ص 61 )
زیستن با طنز پرداز کار آسانی نیست زیرا بیش از حدّ معمول به شرارت ها و حماقت های هم نوعانش آگاهی دارد .( طنز ، آرتور پلارد ، ص 4 )
لازمه ی خنده دریافتی فراحسی و عمیق از رویدادهای اطراف ماست .( بیست سال با طنز ، رؤیا صدر ، ص 1 )
انسان وقتی می خندد که خود را بالاتر از موضوع خنده ببیند .
6- بنای طنز بر خنده است امّا نه خنده ای از سر شادمانی
بذله گویی نشانه ی هوش است پس طنز پرداز باهوش است .wit دو معنا دارد : هوش و شوخی . ( از صبا تا نیما ، آرین پور ، ج 2 ، ص 36 )
طنزپرداز با خنداندن فطرت کمال جوی انسان را بیدار می کند تا بر زشتی ها بخندد .
در طنز غربی خنده مسأله ی سبک و شیوه است ؛ یعنی می تواند خنده دار نباشد .
نوعی بی طرفی لازم است تا سخن طنز آمیز نزد شنونده ارزش داشته باشد .
7- شرایط طنز
طنز سبکی اجتماعی دارد به همین دلیل مقولات متعالی کمتر در آن می گنجد .( طنز ، آرتورپلارد ، صص13-12 )
وقتی از طنز لذّت می بریم که دیگری را گزیده باشد .
طنز نباید همیشگی باشد : جدّ همه ساله جان مردم بخورد هزل همه روزه آب مردم ببرد ( عبید زاکانی )
هرچه مخالفت نویسنده وبغض او نسبت به حوادث زندگی شدیدتر باشد به همان نسبت طنز کاری تر و دردناک تر می شود ( از صبا تا نیما ، ج 2 ، ص 36 )
اگر با سخن ، طنز آمیخته شود تمام حواس مخاطب را به خود جلب می کند .
8- تأثیر طنز
پیامبر اسلام ( ص ) : طنز در کلام مثل نمک است در طعام .
آرتور پلارد : چه آسان است کسی را پَست بنامیم آن هم با مزاح .
چارلز چرچیل : برخود بلرز و رنگ از چهره بباز وقتی که تازیانه ی قهّار طنز به چرخش درآید .
انتقاد صریح و بی پرده است امّا طنز کنایه ای و ایهامی است :
9- تفاوت طنز و انتقاد
هرچند که گربه ی تو خوشخوست اخلاق سگ تو بی نظیر است ( بهاءالدّین خرّمشاهی )
انتقاد عبوس و اخمو است امّا طنز دارویی تلخ است با روکش شکلاتی ؛ به قول سعدی : سقمونیای شکرآلود .
تاریخ طنز در مغرب زمین به ادبیّات روم و یونان باستان می رسد .
وّلین شاعر طنز سرای یونان آرخی لوخی ( قرن 7 ق . م ) است و کمدی های آریستوفانس لحنی طنزآمیز دارد .
ر ادبیات انگلیس تا پیش از قرون وسطی ، طنز به صورت مستقل وجود نداشت امّا در خلال حکایات دیده می شد مثل حکایات کانتربوری .
اروپا - از اواخر قرن 16 اوّلین اثر مستقل طنز به نام « قطعه ای ناقابل برای مامس » اثر توماس لوج پدید آمد .
ن درایدن شاعر قرن 17 با آثار « آبسالم » و « آکی توفل » بزرگترین طنز سرای عصر خود شد .
ر اواخر قرن 17 و اوایل 18 طنز در ادبیات انگلیسی به اوج شکوفایی رسید ؛ نویسندگان بزرگ این عصر : جاناتان سویفت ، الکساندر پوپ .
در قرن بیستم طنز روایتی در رمان و در آثار نویسندگانی چون آلدوس هاکِسلی ( دنیای قشنگ نو ) و جورج اورول ( قلعه ی حیوانات ) متجلّی شد .
کایت بز و درخت آسوریک از قدیمی ترین آثار طنز در ایران زمین به شمار می رود که « بز » نماد ایرانی بودن و م نخل » نماد سامی بودن است .
در ایران پیش از اسلام در میان داستان های انوشیروان به بعضی داستان های طنز بر می خوریم مثل زنجیر عدل و حکایت پیرمردی نود ساله که گردو می کاشت و از او می پرسند با این سن کاشتن درخت برای تو چه فایده دارد و او به طنز و ریشند جواب می دهد : دیگران کاشتند ما خوردیم ما بکاریم تنا دیگران بخورند .
میان آثار شاعران گذشته به نمونه های طنز بر می خوریم از جمله به طنز های مؤدّبانه ی فردوسی ، طنز فاخر سعدی ، طنز رندانه ی حافظ ، تاریخچه نقیضه های بسحق اطعمه امّا اوج آن را در آثار عبید زاکانی می بینیم که در اکثر زمینه های طنز پردازی طبع آزمایی کرده است .
رودکی سمرقندی : عیال نه ، زن و فرزند نه ، مئونت نـه/از این ستم همیشه آسوده بود و آسان بود
مُنجیک ترمذی : گوگرد( نماد کمیابی ) سرخ خواست ز من سبز من پریر/امروز اگر نیافتمی روی زردمی
نمونه های گفتم که نیک بود که گوگرد سرخ خواست/گر نان ، خواجه خواستی از من چه کردمی
طنز - فردوسی طوسی : هر آن مام کو چون تو زاید پسر/کفن دوز خوانیمش و مویه گر
در آثار گذشته
سعدی شیرازی : به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گِل چنان که بانگ درشت تو می خراشد دل
حافظ شیرازی : ز کوی میکده دوشش به دوش می بردند امام شهر که سجّاده می کشید به دوش
ایران
طنز مشروطیت تحت تأثیر آثار اروپایی شکل می گیرد و ترجمه ی آثار خارجی به این امر شتاب می بخشد : حاجی بابای اصفهانی
بازتابنده ی خواست های اجتماعی سرکوب شده ی مردم ایران است .
به دلیل این که طنز این دوره رنگ اجتماعی ـ سیاسی می گیرد از کلمات زشت آن کاسته می شود مثل اشعار دهخدا و نسیم شمال
مشروطیت
شاعران با صراحت دربرابر اقدامات استعماری موضع می گیرند و خائنان را با کلمات طوفانی گوشمالی می دهند
طنز پردازان از ثقیل نویسی دوری می کنند .
اشرف الدّین گیلانی نقطه ی اوج طنز سیاسی ـ مردمی است .
دهخدا اوّلین نمونه ی طنز به معنای اروپایی آن را نوشت .
نویسندگان به دلیل فروکش کردن تب مشروطه خواهی نوجویی های ساختاری می کنند ؛ مثل : یکی بود یکی نبود
کودتای 1320 شریه ی « قرن بیستم » با هجوی تند به نقد جریان های سیاسی می پردازد .
رواج نشریات ( حدود 65 نشریه فکاهی انتشار یافت )بعد از 1320
بعضی از نشریات وابستگی مستقیم به شوروی داشتند ؛ مثل : نشریه ی چلنگر .
بعضی از طنز نویسان این دوره : صادق هدایت ، ایرج پزشکزاد ، بهرام صادقی ، فریدون تنکابنی
منبع : زبان و ادبیات فارسی
گردآوری:گروه ادبيات سایت تبیان زنجان